تصاویری از اردوگاه پرورش بادیگارد!
رویترز در ماه دسامبر گزارشی از نحوه آموزش به محافظان شخصی در چین که با سختی و طی مراحل بسیار دشوار همراه است به نمایش گذاشته شده .
رویترز در ماه دسامبر گزارشی منتشر کرد که در آن نحوه آموزش به محافظان شخصی در چین که با سختی و طی مراحل بسیار دشوار همراه است به نمایش گذاشته.
در این مدرسه که در حومه شهر پکن واقع شده، یک سرباز سابق ارتش بنام چن یانگ جینگ به همراه دستیارانش مشغول به آموزش کارآموزانی است که برخی از آنها سابقاً در ارتش این کشور دوره سربازی را طی کرده و با هدف محافظ شدن برای افراد مشهور و ثروتمند، علاقمند به طی این دوره و کسب امتیاز و گواهی مربوطه هستند.
وی می گوید این آکادمی با این سطح آموزش برای اولیّن بار در این کشور اقدام به آموزش کارآموزان کرده و آنها باید شرایط بسیار سخت همراه با تقویت قوای جسمانی و واکنش سریع دفاعی را درکنار کسب امتیازات لازم با موفقیّت طی کنند.
چن برای آموزش هر یک از این کارآموزان مبلغی حدود 7000 دلار برای هر ماه دریافت میکند. همچنین دورههای مقدماتی تا پیشرفته آن از حداقل یکسال آغاز و با پیشرفت سطح این مدت افزایش مییابد.



چن در کنار همسر و فرزند سه ساله اش و دو محافظ شخصی

کارآموزان در حال طی دوره آزمایشی در یک ویلا

نحوه خوابیدن کارآموزان در هوای بسیار سرد و نحوه گرم نگه داشتن بدن

دستان بی حس دختر توانایی باز کردن تکمه آستین را نداشته و مجبور به بازکردن آن با دندانهاست

نمونه ای کوچک از جراحاتی که کارآموزان در دوره های مختلف متحمل می شوند

دختر جوانی که از شدت تمرینات سخت با افت فشار و از حال رفتگی مواجه شده

تنبیه افرادی که به هر دلیلی تمایل به ادامه آموزش نداشته و یا کم کاری می کنند



تمرین نجات گروگان


تمرین امداد و نجات

یک کارآموز زن در حالیکه از فرط خستگی روی زمین واژگون شده

کارآموزان در حالیکه جراحت دارند و یا به هر دلیلی دچار مشکل هستند، نمی توانند تمرین را ترک کنند، در این عکس کارآموز دچار خونریزی شدید بینی شده
در این مدرسه که در حومه شهر پکن واقع شده، یک سرباز سابق ارتش بنام چن یانگ جینگ به همراه دستیارانش مشغول به آموزش کارآموزانی است که برخی از آنها سابقاً در ارتش این کشور دوره سربازی را طی کرده و با هدف محافظ شدن برای افراد مشهور و ثروتمند، علاقمند به طی این دوره و کسب امتیاز و گواهی مربوطه هستند.
وی می گوید این آکادمی با این سطح آموزش برای اولیّن بار در این کشور اقدام به آموزش کارآموزان کرده و آنها باید شرایط بسیار سخت همراه با تقویت قوای جسمانی و واکنش سریع دفاعی را درکنار کسب امتیازات لازم با موفقیّت طی کنند.
چن برای آموزش هر یک از این کارآموزان مبلغی حدود 7000 دلار برای هر ماه دریافت میکند. همچنین دورههای مقدماتی تا پیشرفته آن از حداقل یکسال آغاز و با پیشرفت سطح این مدت افزایش مییابد.



چن در کنار همسر و فرزند سه ساله اش و دو محافظ شخصی

کارآموزان در حال طی دوره آزمایشی در یک ویلا

نحوه خوابیدن کارآموزان در هوای بسیار سرد و نحوه گرم نگه داشتن بدن

دستان بی حس دختر توانایی باز کردن تکمه آستین را نداشته و مجبور به بازکردن آن با دندانهاست

نمونه ای کوچک از جراحاتی که کارآموزان در دوره های مختلف متحمل می شوند

دختر جوانی که از شدت تمرینات سخت با افت فشار و از حال رفتگی مواجه شده

تنبیه افرادی که به هر دلیلی تمایل به ادامه آموزش نداشته و یا کم کاری می کنند



تمرین نجات گروگان


تمرین امداد و نجات

یک کارآموز زن در حالیکه از فرط خستگی روی زمین واژگون شده

کارآموزان در حالیکه جراحت دارند و یا به هر دلیلی دچار مشکل هستند، نمی توانند تمرین را ترک کنند، در این عکس کارآموز دچار خونریزی شدید بینی شده
خداحافظی تلخ شاهرخ استخری با بازیگری؟
شاید خیلی ها فکر کنند شاهرخ استخری یکی از آن بازیگرانی است که راه صدساله را یک شبه طی کرده اما واقعیت اینطور نیست و شاهرخ راه رسیدن به شهرت را پله پله و به مرور طی کرده است.
مجله خانواده سبز: شاید خیلی ها فکر کنند شاهرخ استخری یکی از آن بازیگرانی است که راه صدساله را یک شبه طی کرده اما واقعیت اینطور نیست و شاهرخ راه رسیدن به شهرت را پله پله و به مرور طی کرده است. او که فعالیت بازیگری خود را با بازی در تله فیلم «تلخون» آغاز کرد با بازی در سریال «دلنوازان» و «فاصله ها» به شهرت و محبوبیت خوبی بین مخاطبین جعبه جادویی دست پیدا کرد. شاهرخ امااین روزها کم کارتر از گذشته شده و با وسواس بیشتری پیشنهادهایش را بررسی می کند تا به قول خودش بتواند در نهایت به اتفاقی که دوست دارد، دست پیدا کند. چندی پیش شبکه «آی فیلم» سریال «دلنوازان» را بازپخش کرد تا یک بار دیگر و بعد از چهار سال خاطره یک سریال در ذهن مخاطبین تلویزیون زنده شود. به این بهانه پای صحبت شاهرخ استخری نشستیم تا از حال این روزهایش برایمان بگوید...
«دلنوازان» بعد از چهار سال از شبکه آی فیلم پخش شد و باز هم توانست مخاطبان زیادی را پای تلویزیون بکشاند. فکر می کنی ویژگی این سریال چه بود که مردم باز هم توانستند با آن ارتباط خوبی برقرار کنند؟
- این سریال یک مقدار برای مردم حالت نوستالژی داشت. ما ایرانی ها انسان های خاطره بازی هستیم و فکر می کنم این خاطره بازی در مورد «دلنوازان» اتفاق افتاد و مردم دوباره به آن اقبال خوبی نشان دادند. فکر می کنم مهمترین ویژگی این سریال این بود که آقای سهیلی زاده (مثل آثار دیگرشان که چهره های جدیدی را به مردم معرفی می کنند)، شش جوان با انرژی را که همه آنها انگیزه زیادی برای دیده شدن داشتند دورهم جمع کرده بودند. در این پروژه هیچ دلخوری و نارضایتی وجود نداشت و همه چیز برای ساخت یک مجموعه خوب فراهم بود.
مدتی است که سریال های تلویزیونی با استقبال چندانی روبرو نمی شود، فکر می کنی ویژگی «دلنوازان» یا «فاصله ها» چه بود که اینقدر مورد توجه قرار گرفت؟
- یکسری فرمول ثابت شده وجود دارد که اگر در هر سریالی از آن استفاده شود، احتمال بیشتری برای جذب مخاطب دارد و سریال مورد توجه مخاطب قرار می گیرد. در دنیا مرسوم است که وقتی می خواهند سریال جدیدی را تولید کنند، از چهره های جدید استفاده می کنند که آقای سهیلی زاده این کار را در آثارشان انجام می دهند، ضمن اینکه فضاسازی آقای سهیلی زاده هم در این مسیر بی تاثیر نیست و ایشان به بخش نمایشی بودن و مخاطب پسند بودن کار دقت زیادی دارند.
«دلنوازان» بعد از چهار سال از شبکه آی فیلم پخش شد و باز هم توانست مخاطبان زیادی را پای تلویزیون بکشاند. فکر می کنی ویژگی این سریال چه بود که مردم باز هم توانستند با آن ارتباط خوبی برقرار کنند؟
- این سریال یک مقدار برای مردم حالت نوستالژی داشت. ما ایرانی ها انسان های خاطره بازی هستیم و فکر می کنم این خاطره بازی در مورد «دلنوازان» اتفاق افتاد و مردم دوباره به آن اقبال خوبی نشان دادند. فکر می کنم مهمترین ویژگی این سریال این بود که آقای سهیلی زاده (مثل آثار دیگرشان که چهره های جدیدی را به مردم معرفی می کنند)، شش جوان با انرژی را که همه آنها انگیزه زیادی برای دیده شدن داشتند دورهم جمع کرده بودند. در این پروژه هیچ دلخوری و نارضایتی وجود نداشت و همه چیز برای ساخت یک مجموعه خوب فراهم بود.
مدتی است که سریال های تلویزیونی با استقبال چندانی روبرو نمی شود، فکر می کنی ویژگی «دلنوازان» یا «فاصله ها» چه بود که اینقدر مورد توجه قرار گرفت؟
- یکسری فرمول ثابت شده وجود دارد که اگر در هر سریالی از آن استفاده شود، احتمال بیشتری برای جذب مخاطب دارد و سریال مورد توجه مخاطب قرار می گیرد. در دنیا مرسوم است که وقتی می خواهند سریال جدیدی را تولید کنند، از چهره های جدید استفاده می کنند که آقای سهیلی زاده این کار را در آثارشان انجام می دهند، ضمن اینکه فضاسازی آقای سهیلی زاده هم در این مسیر بی تاثیر نیست و ایشان به بخش نمایشی بودن و مخاطب پسند بودن کار دقت زیادی دارند.

وقتی به گروه بازیگران جوان «دلنوازان» نگاه می کنیم به این نتیجه می رسیم که هر یک از بازیگران این سریال مسیر متفاوتی را برای زندگی حرفه ای خود انتخاب کردند. به نظر می رسد مسیری که تو انتخاب کردی، نسبت به بقیه دوستانت متفاوت تر است. قبول داری؟
- به نظرم یک بخشی از ماجرا مسیری است که تو به صورت ناخودآگاه در آن قرار می گیری و بخشی از آن هم انتخابی است که تو به عنوان بازیگر انجام می دهی! اولین اتفاقی که برای بازیگری که در یک سریال پربیننده بازی کرده می افتد، این است که بخشی از سینما که بیشتر به فروش فکر می کنند به سراغ او می آیند و او را به تکرار نقش های مشابه قبلی وادار می کنند. البته من سعی کرده ام تا حد ممکن از تکرار دوری کنم.
تو برای شروع در سینما، در کار کارگردانانی حضور پیدا کردی که بیشتر به عنوان سازنده فیلم های تجاری معروف بودند...
- ببین یک زمانی بود که وقتی می خواستم برای بازی در تلویزیون قرارداد ببندم می گفتند شما که سینمایی بازی نکرده ای، پس به ما تخفیف بده! از طرف دیگر وقتی برای بازی در فیلم سینمایی هم پای قرارداد می نشستم می گفتند شما که کار اولت هست، پس بی زحمت یک مقدار فیتیله را بکش پایین! این در حالی بود که در همان ایام من چند پیشنهاد سینمایی را رد کرده بودم تا بتوانم با یک نقش خوب وارد سینما شوم. به همین دلیل وقتی دیدم از هر دو طرف تحت فشار هستم، تصمیم گرفتم از بین پیشنهادهای سینمایی که به دستم رسیده بود، یکی را انتخاب کنم. در نهایت فیلم هایی مثل «چک»، «پس کوچه های شمرون» و ... را در سینما تجربه کردم که که فکر می کنم هر کدام از این فیلم ها یکی از متفاوت ترین آثار سازندگان آن به حساب می آید.
اما الان به نظر می رسد در سینما کم کارتر از گذشته شده ای و هر پیشنهادی را قبول نمی کنی...
- مسیری که در موردش صحبت کردیم، راهی است که به نتیجه رسیدن در آن مستلزم صبر است.
برای بازی در سینما فقط به نقش یک فکر می کنی؟
- نه واقعا اینطور نیست اما متاسفانه هنوز حتی نقش کوتاهی که من را برای بازی ترغیب کند، پیشنهاد نشده!
پیش از شما بازیگرانی مثل شهاب حسینی بودند که از تلویزیون به شهرت رسیدند و در سینما اتفاقات خوبی برایشان افتاد. با توجه به شناختی که از تو دارم و صحبت هایی که در این شش سال با هم داشته ایم، چرا تو در جایگاهی که همیشه می خواستی نیستی؟
- خیلی سوال سختی است. گاهی به این فکر می کنم شاید هنوز زود است و نباید عجله کنم. گاهی هم فکر می کنم شاید دیگر اتفاقاتی که از اول به آن فکر می کردم، هیچ وقت برایم نخواهد افتاد. ببین فکر می کنم این خیلی مهم است که تو با چه کاری معرفی و دیده شوی. مثلا یک بازیگر کارش را با یک سریال روتین شبانه آغاز می کند و دیده می شود، یک نفر دیگر با بازی در نقش اصلی یک فیلم سینمایی دیده می شود و ... این شروع بازیگر را در کانالی قرار می دهد که او باید از این مسیر برای رشد خود استفاده کند. جایی که من کارم را آغاز کردم، یک نقش در تله فیلم تلخون علیرضا امینی، یک نقش کوتاه در سریال سامان مقدم بود، بعد هم در داداشی و بعد هم نقش اول یک سریال شبانه ... (سکوت چند دقیقه ای شاهرخ)
نمی خواهی صحبت هایت را ادامه دهی؟
- راستش حس می کنم یک نوع یارکشی در سینمای ما وجود دارد که در سینمای دنیا نیست. مثلا وقتی فیلمی مثل هانگر گیم تولید می شود، همراه خود ستاره جوانی مثل جنیفر لارنس را شکل می دهد. آنها چنین ستاره ای را به وجود می آورند و بعد از چند وقت فیلمی به آن پیشنهاد می شود که با بازی در آن اسکار را تصاحب می کند و در ادامه می آیند وهانگر گیم 2 را با بازی او می سازند که در هفته اول اکران، به فروش افسانه ای 158 میلیون دلار دست پیدا می کند یادمان باشد فیلمی که نسخه 2 آن ساخته می شود قطعا فیلمی است تجاری! پس برای بازیگر، بازی در سینمای تجاری یا جایزه بگیر منافاتی ندارد. این یعنی سینما، اول ستاره می سازد و بعد از آن استفاده می کند. متاسفانه در سینمای ما این اتفاقات خیلی سخت می افتد.
چطور؟
- ببین یک اتفاقی برای بازیگر جوانی می افتد و عده ای او را برای بازی در یک سریال دوست دارند. در این حالت شما می توانید انگ تلویزیونی بودن به او بچسبانید، او را چهار سال رها کنید، طوری که مردم به طور کلی او را فراموش کنند و یا در مقابل می توانید او را حمایت کنید و از این بازیگر جوان یک ستاره بسازید که در ادامه به روند کلی سینما کمک کند. متاسفانه ما در سینمای مان نه تنها چیزی به نام ستاره سازی نداریم بلکه عادت به ستاره سوزی داریم. بازیگران زیادی بوده اند که ثابت کرده اند اگر فرصت لازم را به دست بیاورند می توانند در سینمای غیربدنه هم درخشش خوبی داشته باشند. بازیگرانی که نشان دادنداگر یک کارگردان خوب باشد که با آنها خوب کار کند می توانند موفق باشندو همینطور هم شد و توانستند با درخشش در نقش هایی که برعهده داشتند، کاندید شوند.
فکر می کنی اهالی سینمای هنری تو را غریبه می دانند؟
- شاید هم بیشتر از یک غریبه! این در حالی است که خیلی وقت ها آدم هایی که در سینمای بدنه کار می کنند هم بازیگرانی که بیشتر در سینمای هنری حضور دارند را غریبه می دانند. به شخصه فکر می کنم هیچ کدام از این دسته بندی ها درست نیست. سینمای بدنه به بازی بازیگران خوب احتیاج دارد و سینمای هنری هم به فروش خوب نیاز دارد. (سکوت چند لحظه ای شاهرخ) البته در سال های اخیر سینمای هنری نشان داده که بدون ستاره هم می توان به موفقیت رسید.
اصلا موفقیت یک فیلم به نظرات یعنی چه؟
- به نظرم این موضوع دو بخش دارد. بخش اول که اهمیت زیادی هم دارد موضوع صنعت سینماست که باید ببینیم برای یک فیلم چقدر هزینه شده و در نهایت چقدر فروش داشته! فکر می کنم با قیاس این اعداد می توانیم در مورد موفقیت یک فیلم در این بخش نظر دهیم. بخش دیگر این است که شما یک فیلم خوب با ارزش هنری قابل قبول می سازید و مخاطب دوست دارد بارها آن را تماشا کند که این هم از نظر من موفقیت است. قبلا دوست دارم این نوع فیلم ها هم به فروش بالایی دست پیدا کنند. فروش های میلیاردی امروز در مقابل فروش فیلمی در روزگار قدیم که از بین یک میلیون و دویست هزار نفر جمعیت آن زمان تهران، یک میلیون نفر در سینماها به تماشای آن نشسته اند، چیزی جز یک شوخی نیست.
در این مدت که کم کارتر از گذشته شده ای، فیلم ها و سریال های متعددی را رد کرده ای، از فراموشی نمی ترسی؟
- خیلی ها من می گویند که هر چه بیشتر کار کنی و جلوی چشم باشی، موفق تری و کم کم پیشنهادی بهتر هم خواهی داشت. اما من هیچ وقت نتوانسته ام خودم را به این راضی کنم در کاری بازی کنم که آن را دوست ندارم. شاید این فراموشی که می گویی اتفاق بیفتد اما این امکان وجود دارد که بعد از مدتی، دوباره با یک کار خوب و با قدرت بازگشت.
اصلا چرا لابی نمی کنی و از رابطه های مرسوم سینمایی استفاده نمی کنی تا به یک نقش خوب برسی؟
- از آنجایی که لابی خاصی ندارم و فرمول هایی از این جنس را بلد نسیتم، باید بنشینم و دعا کنم بخشی از سینما که فیلم هایشان را صرفا برای فروش نمی سازند، من را قبول کنند. شاید صبری که امروز به خرج می دهم باعث شود یک روز نظر این دوستان عوض شود.
و در این یکی دو سال کارهایی را هم انتخاب کرده ای که به نظرم اشتباه بوده ...
- ... شاید در بین کارهایی که کردم اشتباه هم وجود داشت اما این را مطمئن باش در کارهایی که انتخاب نکردم اشتباه نبوده، آسیب روانی و ذهنی که بیکاری در حرفه ما با خود به همراه دارد از ترس فراموش شدن هم بدتر است. تو هر چقدر هم در زمان بیکاری روی خودت کار کنی (کتاب خواندن، فیلم دیدن، ورزش کردن) باز هم حس می کنی که بیکاری و این برای مرد سخت است. حتی بی پول هم به اندازه کم کاری سخت نیست. در شروع کار، ویترین خیلی برایم مهم بود. مثل اوایل سعی می کردم ماشین خوبی سوار شوم اما امروز دیگر برایم مهم نیست کما اینکه الان یک سال است ماشین ندارم. به هر حال شرایط سخت است. در این چند سالی که در تلویزیون کار نکرده ام، شاید به اندازه درآ»دی که برای بازی در «فاصله ها» کسب کردم هم درآمد نداشته ام. البته دلاری اش را حساب کن (خنده). اما به هر حال این راهی است که خودم انتخاب کرده ام.
این یعنی تو همه این سختی ها را قبول کرده ای که اتفاقات بهتری در زمینه بازیگری برایت بیفتد ...
- ان شاءالله، امیدوارم زودتر در مسیر رسیدن به اهدافم قرار بگیرم.
چند هفته پیش تو را در کنار علی ضیاء برای کمک به کارتن خواب های تهران دیدم، این یعنی مشکلی که بین شما به وجود آمده بود، حل شده؟
- مشکل و کدورتی بین ما نبوده و نیست و آن مسئله هم خیلی زود حل شد. چند بار بنا بود با علی قرار بگذاریم و یکدیگر را ببینیم تا اینکه در نهایت یکی از سه شنبه شب ها به دعوت علی به جمع کارتن خواب های تهران رفتیم... حس عجیبی بود. فضای آنجا طوری است که انسان را به فکر فرو می برد. به منطقه ای در نزدیکی اتوبان آزادگان رفتیم و بعد از 300-200 متر پیاده روی به چند نفر رسیدیم که از سرمای این روزها به یک پیت آتش پناه برده بودند. به شخصه تا مدت ها از این که بگویم زندگی ام سخت است و مشکل دارم خجالت می کشیدم. بچه های موسسه طلوع هر هفته سه شنبه ها نزدیک به 3 هزار عدد غذای گرم را بین کارتن خواب های تهران تقسیم می کنند و برای نجات آنها از اعتیاد و برگرداندن آنها به زندگی تلاش می کنند.
پس هر سه شنبه آنجا هستی؟
- ... تلاشم را می کنم که این اتفاق بیفتد. حتی از علی خواسته ام که هر هفته این موضوع را یادآوری کند.
سال گذشته علی ضیاء در برنامه اینجا شب نیست رادیو جوان خبر ازدواج تو را اعلام کرد و این موضوع را به تو تبریک گفت. ظاهرا از این بابت از علی ناراحت بودی، درسته؟
- خودتت می دانی که من علی ضیاء را از زمانی که «گزینه جوان» را اجرا می کرد دوست داشتم. وقتی این ماجرا اتفاق افتاد و مطلع شدم علی در برنامه اعلام کرده، ناراحتی ام از این نبود که چرا علی تبریک گفته، از این ناراحت بودم که وقتی من راجع به مسئله ای که در زندگی شخصی ام اتفاق افتاده صحبت نکرده ام، شاید به این معناست که نمی خواهم آن را رسانه ای کنم و یا حداقل ترجیح می دادم این موضوع در جای درست خودش و از طریق خودم اطلاع رسانی شود. ناراحتی من فقط همین بود.
تولد دخترم
نگاهت نسبت به آینده چطور است؟
- با تغییراتی که این اواخر در زندگی ام به وجود آمده، مثل به دنیا آمدن دختری که خدا بهم هدیه داده، نسبت به قبل در مورد آینده خیلی نگران تر هستم. من اصلا اینطوری نبودم، نگران داشتن و نداشتن نبودم اما الان دیگر یک مقدار ماجرا فرق دارد. آنهایی که بچه دارند می دانند که بچه غرور آدم را می شکند...
چطور؟
- به هر حال یکی به دنیا آمده که تو برای لبخندش حاضری هر کاری انجام بدی!
حرفی مانده که برایمان بگویی؟
- عجله ندارم، اما امیدوارم یک روزی اتفاقی که مد نظرم است در سینما برایم بیفتد و مجبور نشوم وداع تلخی با این حرفه داشته باشم.
کاش مردم بازیگران سینما را انتخاب می کردند
... متاسفانه نظر مردم در انتخاب بازیگران سینما کمرنگ است. متاسفانه روابط یک مقدار جای ضوابط را گرفته است که این موضوع دردناکی است. تو من را می شناسی و می دانی در این حرفه دوست و و رفیق زیادی ندارم، دروغ نمی گویم و از چیزی جز حق دفاع نمی کنم. یک مقدار دلم پر است و شاید حرفی بزنم که برای برخی ها خوشایند نباشد. بگذریم ...
ستاره های ایرانیِ محروم از جامهای جهانی .....
تجربه کردن جام جهانی فوتبال و پا به توپ شدن در فضای این رقابت ها آرزوی مشترک فوتبالیست های حرفه ای سراسر دنیا است. آرزویی که البته حسرت برآورده شدنش به دلیل دشواری های صعود به این رقابت ها به دل بسیاری از ستاره های فوتبال در کشورهای مختلف ماند.
مجله تماشاگر: تجربه کردن جام جهانی فوتبال و پا به توپ شدن در فضای این رقابت ها آرزوی مشترک فوتبالیست های حرفه ای سراسر دنیا است. آرزویی که البته حسرت برآورده شدنش به دلیل دشواری های صعود به این رقابت ها به دل بسیاری از ستاره های فوتبال در کشورهای مختلف ماند و آنها در نهایت بدون نفس کشیدن در فضای جام جهانی کفش ها را آویختند. فوتبال ایرلان هم به واسطه حضور انگشت شمار در جام های جهانی از این قاعده مستثنی نبودهو دست بسیاری از ستاره های دوران خود را از رقابت با بهترین های دنیای فوتبال در معتبرترین تورنمنت بین المللی این رشته ورزشی کوتاه دیده است.
تیم ملی ایران پس از راهیابی به جام جهانی 1978 آرژانتین 20 سال صبر کرد تا دوباره به جام جهانی راه پیدا کند. در آن دوران به دلیل وقوع جنگ تحمیلی و بروز مشکلات عدیده دیگر در کشور، ایران در بازی های مقدماتی جام های 82 و 86 شرکت نکرد. در مقدماتی جام جهانی 1990 هم تیم ایران که می توانست به راحتی به جام جهانی راه پیدا کند، به دلیل پذیرفتن 2 گل در دقایق پایانی از چین و تفاضل کمتر نسبت به این تیم از راهیابی به جام جهانی بازماند. در مقدماتی 1994 همه چیز خوب پیش می رفت تا این که عابدزاده آسیب دید و جای خود را در درون دروازه به غلامپور داد. غلامپور با عملکردی بسیار ضعیف بدترین حضور ایران در مقدماتی های جام جهانی را تنها با 2 پیروزی و متحمل شدن 3 شکست رقم زد. حضور در جام جهانی 2002 هم با همکاری عربستان و بحرین علیه ایران و کم آوردن تیم میروسلاو بلاتژویچ در گام های پایانی از دست رفت و بازی خوب ایران در پلی آف مقابل ایرلند هم نتوانست آب رفته را به جوی برگرداند. تیم ملی ایران در مقدماتی جام جهانی 2010 به دلیل شکست خانگی مقابل عربستان و گلی که در دقایق پایانی آخرین بازی مرحله گروهی در سئول دریافت کرد شانس حضور در آفریقای جنوبی را از دست داد. به این ترتیب راهیابی به جام جهانی 2014 برزیل چهارمین حضور فوتبال ایران در جام های جهانی محسوب می شود و بسیاری از ستاره های فوتبال ایران در حیالی دوران درخشش خود را سپری کردند که فوتبال ملی ایران پشت در بسته جام های جهانی روزگار می گذراند.
1- غلامحسین مظلومی مهاجمی که به قول مربیانش همیشه بوی گل می داد با 37 گل در 48 بازی ملی سال ها رکورد بیشترین گل زده در تیم ملی ایران را در اختیار داشت. او دو دوره پیاپی در بازی های جوانان آسیا عنوان آقای گلی را کسب کرد و در سال 1974 به دلیل بازی های درخشانش در بازی های آسیایی تهران به عنوان بهترین مهاجم آسیا انتخاب شد. مظلومی در مسابقات مقدماتی جام های 74 و 78 حضور داشت اما به علت مصدومیت از ناحیه مینیسک جام جهانی 78 را از دست داد.
تیم ملی ایران پس از راهیابی به جام جهانی 1978 آرژانتین 20 سال صبر کرد تا دوباره به جام جهانی راه پیدا کند. در آن دوران به دلیل وقوع جنگ تحمیلی و بروز مشکلات عدیده دیگر در کشور، ایران در بازی های مقدماتی جام های 82 و 86 شرکت نکرد. در مقدماتی جام جهانی 1990 هم تیم ایران که می توانست به راحتی به جام جهانی راه پیدا کند، به دلیل پذیرفتن 2 گل در دقایق پایانی از چین و تفاضل کمتر نسبت به این تیم از راهیابی به جام جهانی بازماند. در مقدماتی 1994 همه چیز خوب پیش می رفت تا این که عابدزاده آسیب دید و جای خود را در درون دروازه به غلامپور داد. غلامپور با عملکردی بسیار ضعیف بدترین حضور ایران در مقدماتی های جام جهانی را تنها با 2 پیروزی و متحمل شدن 3 شکست رقم زد. حضور در جام جهانی 2002 هم با همکاری عربستان و بحرین علیه ایران و کم آوردن تیم میروسلاو بلاتژویچ در گام های پایانی از دست رفت و بازی خوب ایران در پلی آف مقابل ایرلند هم نتوانست آب رفته را به جوی برگرداند. تیم ملی ایران در مقدماتی جام جهانی 2010 به دلیل شکست خانگی مقابل عربستان و گلی که در دقایق پایانی آخرین بازی مرحله گروهی در سئول دریافت کرد شانس حضور در آفریقای جنوبی را از دست داد. به این ترتیب راهیابی به جام جهانی 2014 برزیل چهارمین حضور فوتبال ایران در جام های جهانی محسوب می شود و بسیاری از ستاره های فوتبال ایران در حیالی دوران درخشش خود را سپری کردند که فوتبال ملی ایران پشت در بسته جام های جهانی روزگار می گذراند.
1- غلامحسین مظلومی مهاجمی که به قول مربیانش همیشه بوی گل می داد با 37 گل در 48 بازی ملی سال ها رکورد بیشترین گل زده در تیم ملی ایران را در اختیار داشت. او دو دوره پیاپی در بازی های جوانان آسیا عنوان آقای گلی را کسب کرد و در سال 1974 به دلیل بازی های درخشانش در بازی های آسیایی تهران به عنوان بهترین مهاجم آسیا انتخاب شد. مظلومی در مسابقات مقدماتی جام های 74 و 78 حضور داشت اما به علت مصدومیت از ناحیه مینیسک جام جهانی 78 را از دست داد.
2- حسین کلانی که یکی از مهاجمان بیاد ماندنی تاریخ تیم ملی ایران به شمار می رود سابقه حضور در تیم های شاهین پرسپولیس و شهباز را دارد. در کارنامه بازی های ملی او 24 بازی و 11 گل زده به ثبت رسیده است. کلانی درست یک سال پس از بازی های آسیایی 1972 که آقای گلی را برای او به ارمغان آورد از فوتبال ملی خداحافظی کرد.
3- همایون بهزادی معروف به «سر طلایی» از فوتبالیست های باسواد دهه چهل با مدرک کارشناسی ادبیات فارسی بود. او که طی سال های 1341 تا 1351 عضو تیم ملی بود در کارنامه اش 13 گل ملی در 35 بازی ملی دارد. بهزادی به دلیل هت تریک در دربی معروف 16 شهریور 1352 به اوج شهرت رسید اما در دوران او تیم ملی ایران رنگ جام جهانی را ندید.
4- شاهرخ بیانی از جمله بازیکنانی است که در هر دو تیم پایتخت سابقه بازی دارد. او بین سال های 1984 تا 1990 عضو تیم ملی بود و به عنوان یک هافبک توانست در 31 بازی 8 گل برای تیم ملی به ثمر برساند. شاهین بیانی برادر کوچکتر شاهرخ هم که مدافع راست تیم ملی ایران بود تمام عمر فوتبالی اش را به استثناء سه سال حضور در الاهلی امارات در استقلال گذراند. او فقط 13 بازی ملی انجام داد و مثل برادرش در حسرت جام جهانی ماند.
5- حمید درخشان از دیگر هافبک های سرشناس تاریخ فوتبال ایران به حساب می آید که با سابقه ای 13 ساله در تیم ملی 41 بازی و 9 گل ملی در کارنامه دارد. درخشان یکی از ارکان خط میانی ایران در مرحله مقدماتی جام جهانی 94 بود اما درخشش گاه و بی گاه او برای حضور ایران در جام جهانی آمریکا کفایت نکرد تا درخشان هم بدون سابقه حضور در جام جهانی کفش هایش را بیاویزد.
6- ناصر محمدخانی مهاجم صاحب نام ایران طی سال های 1982 تا 1990 در 25 بازی ملی موفق به زدن 18 گل شد. سرعت حرکات پا به توپ محمدخانی در آسیا زبانزد بود. دوران اوج محمدخانی در سال هایی سپری شد که ایران به دلیل مشکلات سیاسی حضور فعالی در مسابقات ورزشی نداشت و مرحله مقدماتی جام های جهانی 82 و 86 را از دست داد.
7- مهدی فنونی زاده یکی از شوتزن ترین هافبک های تاریخ تیم ملی و باشگاه استقلال در دهه 60 و اوایل دهه 70 بود. او که سابقه حضور در تیم های دارایی، پاس و استقلال را دارد بین سال های 65 تا 72 در 41 بازی ملی 2 گل به ثمر رساند. فنونی زاده در مرحله مقدماتی جام جهانی 94 آخرین تلاش ناکامش را برای صعود به جام جهانی به همراه تیم ملی ایران تجربه کرد. دو گلی که او در آن مسابقات از فاصله دور به عربستان زد در غبار عدم راهیابی ایران به جام جهانی گم شد.
8- شاید هر یک دهه یک بار مدافعی مثل محمد پنجعلی در فوتبال ایران متولد شود. کاپیتان اسبق تیم ملی ایران و پرسپولیس با 16 و با پیراهن سرخ در فوتبال ایران جولان داد. پنجعلی طی حضور 13 ساله اش در تیم ملی مابین سال های 1978 تا 1991، 45 بازی ملی انجام داد و قهرمانی در بازی های آسیایی پکن بزرگترین افتخاری بود که در این عرصه به دست آورد.
9- اسطوره باشگاه ملوان مرحوم سیروس قایقران در سال 1363 به تیم ملی دعوت شد و در سال 66 اولین فوتبالیست شهرستانی بود که بازوبند کاپیتانی تیم ملی ایران را تصاحب کرد.او در سال 67 با تیم ملی به مقام سومی جام ملت های 1988 قطر رسید. در سال 69 تیم ملی با گل های زیبای قایقران پس از 20 سال به قهرمانی در بازی های آسیایی پکن دست یافت. قایقران هم مثل خیلی از هم دوره هایش به دلیل شرایط فوتبال آن زمان پشت در جام جهانی ماند. او در سال 77 طی یک سانحه رانندگی دلخراش جانش را از دست داد.
10- مجید نامجو مطلق؛ یکی از باتکنیک ترین هافبک های فوتبال ایران که سابقه حضور در هر دو تیم بزرگ پایتخت را دارد. او که بین سال های 1986 تا 1997 عضو تیم ملی بود 45 بازی ملی انجام داد و 4 گل هم به ثمر رساند. مطلق در سال های پایانی فوتبالش موفق شد به همراه تیم ملی ایران به جام جهانی 98 صعود کند اما در تیمی که برای مرحله نهایی مسابقات انتخاب شد حضور نداشت.
11- مجتبی محرمی یکی از چپ پاهای به یادماندنی تاذریخ فوتبال ایران بود. محرمی به عنوان یک مدافع در 37 بازی ملی 5 گل به ثمر رساند که آمار بسیار خوبی محسوب می شود. محرمی بین سال های 67 تا 75 به مدت 8 سال در اوج بود اما در مقاطعی به دلیل حاشیه های زیادی که داشت از تیم ملی کنار گذاشته شده بود. در دوران او تیم ملی ایران به جام جهانی نرسید و در نهایت فوتبال ملی محرمی با کسب عنوان سومی جام ملت های آسیا در سال 1996 به پایان رسید.
12- امیر قلعه نویی در دوران فوتبالش با مصدومیت های متعددی روبرو شد. او در سال 71 به شدت از ناحیه زانو آسیب دید و با تکرار این اتفاق در سال 75 از فوتبال خداحافظی کرد. قلعه نویی 19 بازی از 20 بازی ملی اش را از 29 سالگی به بعد انجام داد. او رقبای متعددی در خط میانی تیم ملی داشت و به همین دلیل به طور مداوم به اردوهای ملی دعوت نمی شد. قلعه نویی آخرین بار در مرحله مقدماتی جام جهانی 1994 پیراهن تیم ملی را پوشید که منجر به صعود به جام جهانی آمریکا نشد.
13- در سال 1365 و پس از استعفای 14 نفر از بازیکنان تیم ملی، پرویز دهداری بازیکنان جوانی را به تیم ملی دعوت کرد که صمد مرفاوی 21 ساله هم یکی از آنها بود. مرفاوی در قهرمانی ایران در بازی های آسیایی 1990 به عنوان مکمل فرشاد پیوس خودی نشان داد. او طی سال های 66 تا 72 بازی های خوبی برای تیم ملی انجام داد. به یادماندنی ترین نمایش مرفاوی برای تیم ملی در بازی بین قاره ای مقابل الجزایر بود که با دو گل او به سود ایران به پایان رسید.
14- فرهاد مجیدی به هیچ وجه نتوانست دستاوردهای فوتبال باشگاهی اش را در تیم ملی تکرار کند. او از سال 1997 و در زمان محمد مایلی کهن به عضویت تیم ملی درآمدو از آن به بعد در مقاطع مختلف تا سال 2011 به تیم ملی دعوت شد. مجیدی که 45 بازی و 10 گل ملی را در کارنامه دارد هیچ گاه برای اثبات خودش در تیم ملی به آب و آتش نزد. با اینکه در دوران فوتبال او تیم ملی دو بار به جام جهانی رسید اما اثری از نام این بازیکن در فهرست نهایی تیم ملی در جام های جهانی 98 و 2006 وجود نداشت.
15- علیرضا واحدی نیکبخت یکی از مردان مورد اعتماد بلاژویچ و برانکو در سال 2002 بود اما حاشیه های پرتعداد زندگی ورزشی او باعث شد جایی در فهرست نهایی برانکو برای جام جهانی 2006 نداشته باشد. نیکبخت در 77 بازی ملی 14 گل به ثمر رسانده. او در سال 2008 آخرین بازی ملی اش را انجام داد و همچنان امیدوار است توسط کی روش به اردوی تیم ملی برای حضور در جام جهانی 2014 دعوت شود.
مشهورترین بادیگاردهای دنیا ....
در اینجا ده نفر از مشهورترین محافظین شخصی دنیا را معرفی کرده ایم و وضعیت فعلی آنها در خصوص حرفه شان را توضیح داده ایم.
برترین ها: شغل بادیگارد ها یا همان محافظین شخصی این است که از افراد معروف محافظت کنند، ولی گاهی خودشان هم به شهرت زیادی می رسند. شهرت بادیگاردها ربطی به مهارت های آنها ندارد، بلکه بیشتر به زندگی شخصی آنها مربوط می شود. در اینجا ده نفر از مشهورترین محافظین شخصی دنیا را معرفی کرده ایم و وضعیت فعلی آنها در خصوص حرفه شان را توضیح داده ایم.
10. ریشان دیویس، وضعیت: فعال
اولین نفر در لیست ما، بادیگارد فعالی به نام ریشان دیویس است که بخاطر برنامه تلویزیونی خودش که Rob and Big نام داشت و از سال 2006 تا 2008 رو آنتن رفت، معروف شد. بعد از پخش این برنامه او به حرفه خود ادامه داد و حالا برای خودش کسب و کاری در حوزه پوشاک دست و پا کرده و گاهی هم در برنامه های تلویزیونی ظاهر می شود. او بخاطر هیکل درشتش هم شهرت دارد.
9. میکولا ملنیچنکو، وضعیت: آسیب دید و بازنشسته شد
میکولا بادیگارد لئونید کوچما، رئیس جمهور اوکراین بود. او بین سالهای 1998 تا 2000 مکالمات رئیس جمهور را ضبط کرد و بعد از گردآوری مدارک و ادله کافی در مورد خطاها و تخلفات رئیس جمهور، از کشور فرار کرد و مدارک را فاش کرد. نوارهای او نشان می دادند که کوچما دستور ربودن و قتل گئورگی گونگادزه ژورنالیست را داده و به عراق اسلحه غیرقانونی فروخته بود. میکولا به ایالات متحده رفت و پناهندگی سیاسی گرفت.
8. چاک زیتو، وضعیت: بازنشسته
آقای چاک زیتو دوران حرفه ای مدید و پرحرف و حدیثی داشته است. او در سن 17 سالگی با ترک تحصیل از دبیرستان، به عنوان بوکسور آماتور و کارگر معمولی شروع به کار کرد. او بعدها به گروه موتورسیکلت فرشته های جهنم پیوست و در نهایت یک شرکت امنیتی به نام "خدمات حفاظت شخصی فرشته های جهنم" تأسیس کرد. آقای زیتو بادیگارد لورنا لافت شد که او نیز خیلی زود او را به دوستانش در هالیوود معرفی کرد. این باعث شد که زیتو شرکت امنیتی خود را تحکیم کند و بعداً به عنوان بدلکار و بازیگر وارد سینما شود. او حالا روی بازیگری تمرکز کرده و دیگر بادیگارد نیست.
7. برودوس کلی، وضعیت: بازنشسته
برودوس با دو متر و چهار سانتیمتر قد و 180 کیلوگرم وزن خیلی زود در هر جمعی شناخته می شد. نام اصلی او جرج موردوچ بود و بعداً نام صحنه برودوس کلی را برای خود انتخاب کرد. او حالا بازنشسته شده، ولی کارش را با بادیگارد شدن برای اسنوپ داگ آغاز کرد. در سال 2006 او تصمیم گرفت از این کار بازنشسته شود و کارش را به عنوان کشتی گیر WWE آغاز کند.
6. بیگ بوم، وضعیت: فعال
با چنین نام مستعاری، هر کسی بود معروف می شد. بیگ بوم یکی از محافظین شخصی چهره ها و ستاره های هالیوودی است. او حالا به کار نوشتن کتاب اشتغال دارد و مشاور روابط است. البته بیگ بوم هنوز هم خدمات امنیتی به مشتریانش ارائه می دهد، ولی بیشتر روی سخنرانی های الهام بخش و نوشتن کتاب متمرکز است.
5. برنارد شاو، وضعیت: بازنشسته
بعد از دزدیده شدن پاتریشیا هرست در سال 1974، هیچ کس او را به خاطر استخدام بادیگارد سرزنش نمی کرد. ولی چیزی که هیچ کس انتظارش را نداشت این بود که او در نهایت با بادیگاردش ازدواج کند. این زوج حالا دو فرزند دارند و در نیویورک زندگی می کنند. آقای شاو بیشتر بخاطر همسرش شهرت دارد، زیرا همسرش وارث ثروت خانواده هرست بود که توسط گروه تروریستی چپ گرای SLA دزدیده شد. البته این خانم در نهایت به این گروه پیوست و حتی در یک سرقت از بانک شرکت کرد. او به 35 سال زندان محکوم شد که توسط جیمی کارتر به دو سال زندان تخفیف یافت.
4. بری ماناکی، وضعیت: فوت شده
بادیگارد سابق پرنسس دایانا، بری ماناکی نام داشت که شهرتش را مدیون چیزهایی به غیر از مهارت های درجه یکش در محافظت شخصی بود. آقای ماناکی زمانی نزدیکترین و مورداعتمادترین فرد پرنسس دایانا بود. بسیاری از مردم اعتقاد داشتند که پرنسس دایانا با او رابطه داشته، ولی هیچ وقت ادله محکمی برای این ادعا پیدا نشد. البته نوار ضبط شده ای وجود داشت که پرنسس دایانا در آن می گفت که عاشق اوست و می خواهد با او فرار کند. آقای ماناکی در سال 1987 در تصادفی کشته شد که می گویند پرنسس دایانا این تصادف را ترتیب داده بود، زیرا ماناکی بیش از حد اطلاعات داشت.
3. آنا لوگینووا، وضعیت: فوت شده
آنا لوگینووا هم به عنوان یک بادیگارد درجه یک و حرفه ای و هم به عنوان مدل مشهور بود. این خانم بخاطر اینکه تحت شرایط سخت و فشار سنگین، بسیار خونسرد و آرام بود و یکی از بهترین بادیگاردهای زن دنیا بود، شهرت زیادی داشت. او یک شرکت امنیتی را اداره می کرد و همچنین به آموزش و تربیت بادیگاردهای خانم مشغول بود. بسیاری از مشتریان بادیگاردهای خانم را ترجیح می دهند، چون اغلب بادیگاردهای آقا به هنگام رفتن به رستوران یا مراسمی بخاطر جثه بزرگ و متمایزشان مجبورند جلوی در منتظر بمانند. متأسفانه خانم لوگینووا در حادثه سرقت اتومبیلش کشته شد. به گفته شاهدین حاضر در صحنه، وقتی دزد داشت پورشه این خانم را می دزدید، او دسته در را گرفته بود و در حالیکه اتومبیل سرعت می گرفت او روی خیابان کشیده می شد. در نهایت بخاطر جراحات شدیدی که به سرش وارد شد، در صحنه جان سپرد.
2. آندری لوگوووی، وضعیت: بازنشسته
آندری لوگوووی بادیگارد سابق آموزش دیده در KBG بود که حرفه اش را با محافظت از سیاستمداران و رهبران روس آغاز کرد. او در مدت کار برای دولت روسیه، از رهبران زیادی همچون نخست وزیر یگور گایدار، وزیر امور خارجه آندری کوزیرف و سرگئی میلاتوف رئیس دفتر ریاست جمهوری، محافظت کرد. او بعد از ترک سرویس حفاظتی فدرال روسیه در سال 1996، یک شرکت امنیتی خصوصی تأسیس کرد و به عنوان رئیس امنیت ORT که شرکت تلویزیونی خصوصی است کار کرد. در سال 2007 لوگوووی برای پیوستن به پارلمان روسیه انتخاب شد و تا امروز او به عنوان سیاستمدار مشغول به کار است.
1. ناصر البحری، وضعیت: بازنشسته
البحری معروف به ابوجندل (به معنای "قاتل") چندین سال از عمرش را صرف محافظت از اسامه بن لادن کرد. او پس از سال ها مبارزه در جنگ های مختلف و محافظت از بن لادن، به زادگاهش یمن برگشت. او بازداشت شد و دو سال در زندان حبس کشید. در نهایت یک قاضی او را به شرط مطالعه اسلام و ملاقات با او و دانشجویان جوان جهت بحث درباره موضوعات مذهبی، آزاد کرد. ناصر بعد از آزاد شدن از زندان، از زندگی قبلی اش کاملاً فاصله گرفت و حالا به عنوان مشاور کسب و کار، اشتغال دارد.
با کلیساهای سراسر ایران آشنا شویم ....
در این روزها که به آغاز سال نوی مسیحی ها نزدیک می شویم، جالب دانستیم در مورد کلیساهای شهر ایران تحقیق کنیم و بدانیم در هر شهر یا استانی کدام کلیساها جنبه گردشگری دارند و می توان از آنها بازدید کرد.
برترین ها: در این روزها که به آغاز سال نوی مسیحی ها نزدیک می شویم، جالب دانستیم در مورد کلیساهای شهر ایران تحقیق کنیم و بدانیم در هر شهر یا استانی کدام کلیساها جنبه گردشگری دارند و می توان از آنها بازدید کرد.
بدون شک همه می دانیم، کلیسا محل عبادت مسیحیان است. مورخان، تاریخ آغاز مسیحیت در ایران را به دوره اشکانیان و قرن اول میلادی نسبت می دهند. موافقت پادشاهان اشکانی با آزادی دین و عقیده مردم سرزمین های تحت حاکمیت، باعث شد تا تعدادی زیادی از مسیحیان و مبلغان مسیحی که مورد آزار و اذیت امپراطوری روم قرار می گرفتند وارد خاک ایران شوند و در این کشور در امنیت کامل به تبلیغ و انجام مراسم مذهبی خود بپردازند.
مسلما مسیحیان برای انجام فعالیت های مذهبی خود نیاز به مکان های مذهبی چون کلیسا داشتند و همین احساس نیاز باعث احداث کلیسا در نقاط مختلف ایران شد. ساخت کلیسا در ایران بیشتر مربوط به سده هشتم هجری قمری و در زمان حکومت شاه عباس اول است. ساختار کلیساهای ایران ترکیبی از معماری ایرانی و غیر ایرانی است.
کلیسای سورت گاراپت، آبادان
کلیسای سورت گاراپت آبادان در سال 1319 ساخته شده است. این کلیسا در زمان جنگ آسیب دید اما توسط ستاد بازسازی مناطق جنگی مرمت شد. در حال حاضر به خاطر اندک بودن مسیحیان در آبادان مراسمی در این کلیسا برگزار نمی شود اما به خاطر مجاورت با مدرسه ادب آبادان، همچنان پابرجاست. کلیسای ارامنه گریگوری آبادان بزرگترین تالار اجتماعات ارامنه مقیم آبادان محسوب می گردیده است . این کلیسا اولین کلیسای ارامنهء آبادان در عصر حاضر محسوب نمی گردد ، بلکه پیش از احداث این کلیسا در آبادان دو کلیسای دیگر نیز وجود داشته اند : کلیسای کریستوفر ، در منطقهء بریم آبادان که در سال 1928 میلادی (1306 هجری شمسی) احداث گردید و متعلق به مسیحیان پروتستان آبادان بوده است و دیگر کلیسای آبادان که در سال 1951 میلادی (1329 هجری شمسی) تاسیس گردید ، کلیسای آشوری بوده که در نزدیکی فلکهء الفی جای داشته و مورد استفادهء مسیحیان آشوری آبادان قرار می گرفته ، که امروزه دیگر از آن دو کلیسای قدیمی اثری بر جای نمانده است .
برترین ها: در این روزها که به آغاز سال نوی مسیحی ها نزدیک می شویم، جالب دانستیم در مورد کلیساهای شهر ایران تحقیق کنیم و بدانیم در هر شهر یا استانی کدام کلیساها جنبه گردشگری دارند و می توان از آنها بازدید کرد.
بدون شک همه می دانیم، کلیسا محل عبادت مسیحیان است. مورخان، تاریخ آغاز مسیحیت در ایران را به دوره اشکانیان و قرن اول میلادی نسبت می دهند. موافقت پادشاهان اشکانی با آزادی دین و عقیده مردم سرزمین های تحت حاکمیت، باعث شد تا تعدادی زیادی از مسیحیان و مبلغان مسیحی که مورد آزار و اذیت امپراطوری روم قرار می گرفتند وارد خاک ایران شوند و در این کشور در امنیت کامل به تبلیغ و انجام مراسم مذهبی خود بپردازند.
مسلما مسیحیان برای انجام فعالیت های مذهبی خود نیاز به مکان های مذهبی چون کلیسا داشتند و همین احساس نیاز باعث احداث کلیسا در نقاط مختلف ایران شد. ساخت کلیسا در ایران بیشتر مربوط به سده هشتم هجری قمری و در زمان حکومت شاه عباس اول است. ساختار کلیساهای ایران ترکیبی از معماری ایرانی و غیر ایرانی است.
کلیسای سورت گاراپت، آبادان
کلیسای سورت گاراپت آبادان در سال 1319 ساخته شده است. این کلیسا در زمان جنگ آسیب دید اما توسط ستاد بازسازی مناطق جنگی مرمت شد. در حال حاضر به خاطر اندک بودن مسیحیان در آبادان مراسمی در این کلیسا برگزار نمی شود اما به خاطر مجاورت با مدرسه ادب آبادان، همچنان پابرجاست. کلیسای ارامنه گریگوری آبادان بزرگترین تالار اجتماعات ارامنه مقیم آبادان محسوب می گردیده است . این کلیسا اولین کلیسای ارامنهء آبادان در عصر حاضر محسوب نمی گردد ، بلکه پیش از احداث این کلیسا در آبادان دو کلیسای دیگر نیز وجود داشته اند : کلیسای کریستوفر ، در منطقهء بریم آبادان که در سال 1928 میلادی (1306 هجری شمسی) احداث گردید و متعلق به مسیحیان پروتستان آبادان بوده است و دیگر کلیسای آبادان که در سال 1951 میلادی (1329 هجری شمسی) تاسیس گردید ، کلیسای آشوری بوده که در نزدیکی فلکهء الفی جای داشته و مورد استفادهء مسیحیان آشوری آبادان قرار می گرفته ، که امروزه دیگر از آن دو کلیسای قدیمی اثری بر جای نمانده است .
کلیسای سنت استپانوس - جلفا
کلیسای سنت استپانوس در نزدیکی رود ارس و در 26 کیلومتری غرب جلفا در محلی به نام قریه قزل وانگ (صومعه قرمز) واقع شده است. یکی از زیباترین و مشهورترین کلیساهای ارمنیان در جهان?، کلیسای استپانوس مقدس با ویژگیهای معماری و تزیینی بسیار است.
همه دیوارهای خارجی، بام، ساق گنبد، گنبد، ستونها و برجناقوس کلیسا را با سنگهای سفید و صورتی تراشیده شده ساختهاند. گنبد عظیم 16 ضلعی مرتفع کلیسا را روی 4 ستون سنگی قطور که با سنگهای تراشیده ساخته شده است، استوار کردهاند.
کلیه بخشهای داخلی کلیسا، اطراف پنجرهها، ساق گنبد، دیوارها و ستونها با گل و بته و پرندگان نقاشی و تزیین شدهاند. سرتاسر دیوارهای خارجی کلیسا پوشیده از حجاریها، طاقنماها، نیم ستونها و مقرنسکاریهای بسیار زیباست که مجموعه را به صورت یکی از شاهکارهای بسیار نفیس معماری ایران زمین درآورده است. کلیسای سنت استپانوس در سال 2008 در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید.
کلیسای تاتائوس یا قره کلیسا - ماکو
کلیسای تاتاووس یا قره کلیسا از معتبرترین و پر نقش و نگارترین کلیساهای ارمنیان در ایران است که در جنوب ماکو و 20 کیلومتری شمال شرقی چالداران در روستای قره کلیسا در استان آذربایجان غربی واقع شده است. بنای این کلیسا توسط تعدادی از مسیحیان ارمنی در سال 302 میلادی به منظور یادبود یکی از حواریون حضرت مسیح به نام تاتائوس ساخته شد. تاتائوس نخستین کلیسایی است که توسط مبشرین مسیح در دنیا ساخته شده است. وجه تسمیه نام قره کلیسا به خاطر استفاده سنگ های سیاه در این بنا است.
قره در زبان ترکی به معنی سیاه است. کلیسای تاتائوس یا قره کلیسا دو گنبد بزرگ و کوچک هرمی شکل و 12 ترک دارد. بخش قدیمی با سنگ های سیاه رنگ و بخش جدید آن با سنگ های سفید ساخته شده اند. در بخش خارجی کلیسای سیاه، طرح های زیبایی مانند گردونه خورشید و بقایای حجاری ها از بنای اولیه کلیسا دیده می شود و در بخش کلیسای سفید حجاری های از تصاویر انسانف نقوش گل و بوته و اشکال حیوانات وجود دارد. قره کلیسا در تاریخ 18 خرداد 1387 به عنوان نهمین اثر ملی ایران در فهرست جهانی یونسکو ثبت شده است.
کلیسای کانتور یا برج ناقوس - قزوین
کلیسای کانتور در قزوین واقع شده و کلیسای کوچکی است اما همانند دیگر کلیساها طرح چلیپایی دارد و محراب آن رو به شرق است. این کلیسا در زمان اشغال ایران در جنگ جهانی دوم توسط روسها ساخته شده است. ورودی کلیسا در ضلع غربی آن قرار دارد و شامل فضای ورودی با سقف شیبدار و درب ورودی است. پس از ورودی، پیش فضای هال قرار دارد که بالای آن برج ناقوس کلیسا با ارتفاع حدود 11 متر به چشم میخورد.
نمازخانه و محراب در هال قرار دارند و فضای محراب نیز به شکل نیم دایره است و سقف بالای آن نیز گنبدی است. این کلیسا، پلان چند ضلعی نامنظم، نمای آجری قرمز و آجر لعابدار دارد و در فرم های تزئینی هندسی معماری آن نوآوری دیده می شود. در محوطه این کلیسا دو مقبره قرار دارد که یکی متعلق به یک خلبان روسی است که بر اثر سقوط هواپیمایش در طول جنگ جهانی اول کشته شد و دیگری متعلق به یک مهندس راهسازی روسی است.
کلیسای مریم مقدس یا ننه مریم - ارومیه
کلیسای مریم مقدس در ارومیه واقع شده است و برخی از تاریخ شناسان این کلیسا را دومین کلیسای بزرگ جهان پس از کلیسای بیتلحم فلسطین میدانند. معماری این کلیسا با بقه کلیساها فرق دارد. در آن اثری از نیمکت و جایگاه اعتراف دیده نمی شود و هر آنچه هست، دالانهایی تودرتویی است که با سنگ و ملات درست شدهاند.
محراب کلیسا اتاقکی گنبدی شکل و تو در تو است که فقط کشیشها حق ورود به آن را دارند. روی پله و طاقچه کوچک جلوی محراب تصویر مسیح در حالتهای مختلف و به شیوههای متفاوت به چشم میخورد.
کلیسای ننه مریم صحن نسبتا بزرگی دارد که از سال 1342 شمسی برجی جدید نیز به عنوان سالن برگزاری مراسم رسمی به آن اضافه شده است. این کلیسا بیشتر به عنوان محلی برای دعا و نیایش و یک بنای تاریخی حفظ شده است. کلیسای ننه مریم، کلیسای شرق آشور هم نامیده میشود و از قدیمیترین کلیساهای ایران و جهان به شمار میآید.
کلیسای مریم مقدس یا دزور دزور - ماکو
کلیسای مریم مقدس در استان آذربایجانغربی واقع شده و به نام کلیسای دزور دزور نیز معروف است و محل دقیق آن، ماکو و 12 کیلومتری شمال غرب قره کلیسا است.
این کلیسا با سنگهای تراشیده شده در حجمهای مختلف ساخته شده است. نمای کلیسا بسیار ساده است و فقط اطراف پنجرهها و نورگیریها با ستونهای کاذبی که به قوسی جناغی منتهی میشوند تزیین شده است. سازندگان کلیسا، سنگها را طوری تراشیده بودند که هر دو سنگ به صورت چفت و بست به یکدیگر متصل شدهاند. پلان کلیسای مریم مقدس هم از داخل و هم از خارج صلیبی شکل بوده و دارای گنبدی 16 ضلعی با 4 نورگیر است.
این کلیسا در سال 2008 میلادی به عنوان میراث جهانی در فهرست یونسکو به ثبت رسید.
کلیسای وانک یا آمنا پرکیچ - اصفهان
کلیسای وانک در محله جلفای اصفهان قرار دارد و در زمان شاه عباس دوم ساخته شدهاست. وانک در زبان ارمنی به معنی جامع است. کلیسا وانک به نامهای سن سور و آمنا پرکیچ نیز نامیده میشود و در سال1605 میلادی در اراضی باغ زرشک احداث شد و پس از 50 سال توسعه یافت و به صورت امروز درآمد. این کلیسا دارای گنبدی عظیم و دیوارهای رفیع و طاقهای بلند و زیباست. نمازخانه اصلی کلیسا که به شکل متوازیالاضلاع است شامل دو قسمت چهارگوش است که قسمت اول شبستان بنا و قسمت دوم که زیر گنبد خانه است، محل اجرای مراسم و سرودهای مذهبی است.
در گوشه حیات کلیسا برج ناقوس زیبا و بزرگی ساخته شده که بر 4 ستون سنگی استوار است. دور تا دور گنبد داستان خلقت آدم و حوا است که بوسیله نقاشان ارمنی ترسیم شدهاند.
کلیسای سرکیس مقدس - تهران
کلیسای سرکیس مقدس در خیابان کریمخان زند، ابتدای خیابان نجات الهی تهران واقع شده است. این کلیسا با هزینه شخصی فردی خیر از ارامنه تهران بنام مارگار سرکیسیان به یاد همسرش و طرح مهندس اوژن آفتاندیلیانس در سال 1349 خورشیدی بنا شد.
از این کلیسا با عنوان نماد مسیحیت در تهران نیز یاد میکنند. پلان بنا چه از داخل و چه از خارج شکل بازیلیک دارد. همچنین یک گنبد در بالای مرکز نمازخانه با نورگیرهای بزرگ و دو برج گنبدی برای ناقوسخانه کلیسا در قسمت غرب بنا و دو سمت ورودی اصلی کلیسا قرار دارند. بنای یادبود کشتار ارامنه به دست حکومت عثمانی در سال 1915 میلادی نیز در محوطه کلیسا قرار دارد.
کلیسای قلب مقدس مسیح – کرمانشاه
این کلیسا در سال 1914 میلادی به دستور «اسقف یوحنانیان» در زمینی به مساحت 280 متر مربع بنا و توسط ایشان تقدس شد. زیر بنای این کلیسا با احتساب فضای سرایداری، اتاق ها و سایر تاسیسات یک صد و شصت متر مربع است. مصالح به کار رفته در بنا، آجر و دارای مختصر تزیینات و آجرکاری است.
نمای خارجی ضلع غربی کلیسا دارای سه طاق نما است. در طاق نمای میانی، ورودی کلیسا قرار دارد و در طاق نماهای طرفین دو پنجره دیده می شود. این در و پنجره ها با قالب های آجری که در بالا به قوسی زیبا ختم می شوند، تزیین شده اند. تزیین نمای خارجی اضلاع شمالی و جنوبی کلیسا نیز طاق نما و پنجره های قوس داراست. با این تفاوت که در ضلع جنوبی پنجره ها مسدود شده و از آن ها به عنوان طاقچه استفاده می کنند. نمای اصلی کلیسا با سنتوری که در وسط یک نورگیر به شکل صلیب تعبیه شده، تزیین شده است. بام بنا شیروانی و سقف آن از داخل با چوب کار شده است.
کلیسای حضرت مریم - تهران
کلیسای حضرت مریم مربوط به دوره پهلوی است و در تهران، خیابان میرزا کوچک خان واقع شده است. این اثر در تاریخ 12 بهمن 1381 با شماره? ثبت 7237 بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.
کلیسای حضرت مریم در سال 1324 (1945) با هزینه شخصی خیر بنام رومان عیسی یان بنا گردیده و معمار آن نیکلای مارکف بودهاست. این بنا بین سالهای 1324 تا 1349 دفتر اصلی و محل سکونت اسقف اعظم ارامنه بودهاست که بعدها به کلیسای سرکیس مقدس انتقال یافت.
کلیسای مریم و هاکوپ یا یعقوب مقدس- اصفهان
مجموعه کلیسای مریم و هاکوپ مربوط به دوره صفوی است و در اصفهان، محله جلفا، خیابان نظر شرقی، میدان بزرگ واقع شده است. این اثر در تاریخ 17 اسفند 1381 با شماره ثبت 7647 بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
کلیسای هاکوپ، یا کلیسای یعقوب مقدس، قدیمیترین کلیسای شهر اصفهان است. سال ساخت این کلیسا 1606 میلادی است. در سال 1613 میلادی در اطراف این کلیسا، ساختمان کلیسای مریم مقدس را ساختهاند و در حال حاضر کلیسای هاکوپ در داخل کلیسای مریم مقدس و در ضلع شمالی آن قرار دارد.
کلیسای مریم مقدس - تبریز
کلیسای مریم مقدس یکی از کلیساهای مسیحیان تبریز است. کلیسای مریم مقدس بزرگ ترین و قدیمی ترین کلیسای تبریز است و مراسم بزرگ ملی مذهبی مسیحیان در این کلیسا برگزار میشود. این کلیسا در محله دیکباشی میدان نماز، کوروش کبیر سابق تبریز قرار دارد.
کلیسای هُوانس مقدس- مراغه
این کلیسا یکی از کلیساهای ارامنه کاتولیک است و نام آن از اسم یکی از حواریون حضرت عیسی ( ع) به نام یوحنا که ارامنه به آن هوانس می گویند، گرفته شده است. این کلیسا روی تپه ای و در 40 کیلومتری شمال غربی تبریز قرار دارد. هرچند قدمت بنای این کلیسا را به قرون پنج و شش میلادی نسبت داده اند ولی بنای اصلی بارها بر اثر ویرانی تجدید بنا شده است.
قدمت بنای فعلی که توسط معماران روسی و فرانسوی ساخته شده است، به سال 1840 میلادی می رسد. کلیسای هوانس در اثر زلزله ی 1936 میلادی آسیب جدی دید و بعد از آن درها و پنجره های بنا به تاراج رفت .
بنا به صورت مستطیل در ابعاد 18.5 × 6.5 متر، با نمای آجری ساخته شده و شامل سه قسمت ورودی، تالار مرکزی و محراب است . ایوان آجری بنا به وسیله ی دو راه پله به برج ناقوس کلیسا که به صورت ستاره ای 16 ضلعی است و 12 متر ارتفاع دارد، راه می یابد. پوشش طاق مرکزی به صورت استوانه ای و گنبد مخروطی است. محراب نیز در قسمت شرقی با گنبدی کوچک تر قرار دارد .
کلیسای سنندج
این بنا در ضلع غربی خیابان نمکی و در محله قدیمی آقازمان که محله ای مسیحی نشین است قرار دارد. اواخر صفویه در زمان حکومت شاه عباس دوم، هنگامی که ارامنه توسط دولت عثمانی به ایران تبعید شدند، گروهی از آنها در شهر سنندج ساکن و احتمالا درهمان زمان به ساخت کلیسا اقدام کردند.
شیوه ساخت و نوع معماری کلیسای سنندج تحت تأثیر معماری سبک اصفهانی است و تلفیقی از نماسازی سبک بومی مانند طاق نما و ستون نمای آجری در آن به کار رفته که به فرم مشعل در بخش فوقانی به صورت سه ترکی آجر کاری شده است. خطوط عمودی در نمای بیرونی ساختمان تاکید بر ارتفاع کلیسا است.
در گل دسته ناقوس کلیسا کاشی ها و گره چینی قابل ملاحظه است. حجاری سنگ های سر در ورودی که دارای نقش گل لوتوس و ترنج است، کار استادان سنندجی است. این کلیسا دارای قناتی فعال است و آبنمای زیبایی نیز در داخل حیاط آن در ضلع جنوبی دیده می شود.
کلیسای حضرت شمعون غیور
کلیسای حضرت شمعون غیور در خیابان زند، کوچه نوبهار واقع است. شمعون غیور حواری دهم بود و طبق یک روایت قدیمی در ایران کشته شد. این کلیسای مسیحی، یکی از زیباترین کلیساهای کشور با رعایت جزئیات معماری ایرانی است. سقف نمازگاه، طاق ضربی آجری است و به جای دریچه در همه جا پنجره های رنگارنگ با نقشه های مهندسی ریز و بسیار ظریف، به کار رفته است.
چنین در و پنجره هایی در خانه های قدیمی شیراز مشاهده می شود. ساخت این کلیسا در سال 1317 پایان یافت. بانی و نخستین کشیش این کلیسا «رالف نارمن شارپ» دانشمند و خاورشناس شهیر انگلیسی است.
کلیسای سنت استپانوس در نزدیکی رود ارس و در 26 کیلومتری غرب جلفا در محلی به نام قریه قزل وانگ (صومعه قرمز) واقع شده است. یکی از زیباترین و مشهورترین کلیساهای ارمنیان در جهان?، کلیسای استپانوس مقدس با ویژگیهای معماری و تزیینی بسیار است.
همه دیوارهای خارجی، بام، ساق گنبد، گنبد، ستونها و برجناقوس کلیسا را با سنگهای سفید و صورتی تراشیده شده ساختهاند. گنبد عظیم 16 ضلعی مرتفع کلیسا را روی 4 ستون سنگی قطور که با سنگهای تراشیده ساخته شده است، استوار کردهاند.
کلیه بخشهای داخلی کلیسا، اطراف پنجرهها، ساق گنبد، دیوارها و ستونها با گل و بته و پرندگان نقاشی و تزیین شدهاند. سرتاسر دیوارهای خارجی کلیسا پوشیده از حجاریها، طاقنماها، نیم ستونها و مقرنسکاریهای بسیار زیباست که مجموعه را به صورت یکی از شاهکارهای بسیار نفیس معماری ایران زمین درآورده است. کلیسای سنت استپانوس در سال 2008 در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید.
کلیسای تاتائوس یا قره کلیسا - ماکو
کلیسای تاتاووس یا قره کلیسا از معتبرترین و پر نقش و نگارترین کلیساهای ارمنیان در ایران است که در جنوب ماکو و 20 کیلومتری شمال شرقی چالداران در روستای قره کلیسا در استان آذربایجان غربی واقع شده است. بنای این کلیسا توسط تعدادی از مسیحیان ارمنی در سال 302 میلادی به منظور یادبود یکی از حواریون حضرت مسیح به نام تاتائوس ساخته شد. تاتائوس نخستین کلیسایی است که توسط مبشرین مسیح در دنیا ساخته شده است. وجه تسمیه نام قره کلیسا به خاطر استفاده سنگ های سیاه در این بنا است.
قره در زبان ترکی به معنی سیاه است. کلیسای تاتائوس یا قره کلیسا دو گنبد بزرگ و کوچک هرمی شکل و 12 ترک دارد. بخش قدیمی با سنگ های سیاه رنگ و بخش جدید آن با سنگ های سفید ساخته شده اند. در بخش خارجی کلیسای سیاه، طرح های زیبایی مانند گردونه خورشید و بقایای حجاری ها از بنای اولیه کلیسا دیده می شود و در بخش کلیسای سفید حجاری های از تصاویر انسانف نقوش گل و بوته و اشکال حیوانات وجود دارد. قره کلیسا در تاریخ 18 خرداد 1387 به عنوان نهمین اثر ملی ایران در فهرست جهانی یونسکو ثبت شده است.
کلیسای کانتور یا برج ناقوس - قزوین
کلیسای کانتور در قزوین واقع شده و کلیسای کوچکی است اما همانند دیگر کلیساها طرح چلیپایی دارد و محراب آن رو به شرق است. این کلیسا در زمان اشغال ایران در جنگ جهانی دوم توسط روسها ساخته شده است. ورودی کلیسا در ضلع غربی آن قرار دارد و شامل فضای ورودی با سقف شیبدار و درب ورودی است. پس از ورودی، پیش فضای هال قرار دارد که بالای آن برج ناقوس کلیسا با ارتفاع حدود 11 متر به چشم میخورد.
نمازخانه و محراب در هال قرار دارند و فضای محراب نیز به شکل نیم دایره است و سقف بالای آن نیز گنبدی است. این کلیسا، پلان چند ضلعی نامنظم، نمای آجری قرمز و آجر لعابدار دارد و در فرم های تزئینی هندسی معماری آن نوآوری دیده می شود. در محوطه این کلیسا دو مقبره قرار دارد که یکی متعلق به یک خلبان روسی است که بر اثر سقوط هواپیمایش در طول جنگ جهانی اول کشته شد و دیگری متعلق به یک مهندس راهسازی روسی است.
کلیسای مریم مقدس یا ننه مریم - ارومیه
کلیسای مریم مقدس در ارومیه واقع شده است و برخی از تاریخ شناسان این کلیسا را دومین کلیسای بزرگ جهان پس از کلیسای بیتلحم فلسطین میدانند. معماری این کلیسا با بقه کلیساها فرق دارد. در آن اثری از نیمکت و جایگاه اعتراف دیده نمی شود و هر آنچه هست، دالانهایی تودرتویی است که با سنگ و ملات درست شدهاند.
محراب کلیسا اتاقکی گنبدی شکل و تو در تو است که فقط کشیشها حق ورود به آن را دارند. روی پله و طاقچه کوچک جلوی محراب تصویر مسیح در حالتهای مختلف و به شیوههای متفاوت به چشم میخورد.
کلیسای ننه مریم صحن نسبتا بزرگی دارد که از سال 1342 شمسی برجی جدید نیز به عنوان سالن برگزاری مراسم رسمی به آن اضافه شده است. این کلیسا بیشتر به عنوان محلی برای دعا و نیایش و یک بنای تاریخی حفظ شده است. کلیسای ننه مریم، کلیسای شرق آشور هم نامیده میشود و از قدیمیترین کلیساهای ایران و جهان به شمار میآید.
کلیسای مریم مقدس یا دزور دزور - ماکو
کلیسای مریم مقدس در استان آذربایجانغربی واقع شده و به نام کلیسای دزور دزور نیز معروف است و محل دقیق آن، ماکو و 12 کیلومتری شمال غرب قره کلیسا است.
این کلیسا با سنگهای تراشیده شده در حجمهای مختلف ساخته شده است. نمای کلیسا بسیار ساده است و فقط اطراف پنجرهها و نورگیریها با ستونهای کاذبی که به قوسی جناغی منتهی میشوند تزیین شده است. سازندگان کلیسا، سنگها را طوری تراشیده بودند که هر دو سنگ به صورت چفت و بست به یکدیگر متصل شدهاند. پلان کلیسای مریم مقدس هم از داخل و هم از خارج صلیبی شکل بوده و دارای گنبدی 16 ضلعی با 4 نورگیر است.
این کلیسا در سال 2008 میلادی به عنوان میراث جهانی در فهرست یونسکو به ثبت رسید.
کلیسای وانک یا آمنا پرکیچ - اصفهان
کلیسای وانک در محله جلفای اصفهان قرار دارد و در زمان شاه عباس دوم ساخته شدهاست. وانک در زبان ارمنی به معنی جامع است. کلیسا وانک به نامهای سن سور و آمنا پرکیچ نیز نامیده میشود و در سال1605 میلادی در اراضی باغ زرشک احداث شد و پس از 50 سال توسعه یافت و به صورت امروز درآمد. این کلیسا دارای گنبدی عظیم و دیوارهای رفیع و طاقهای بلند و زیباست. نمازخانه اصلی کلیسا که به شکل متوازیالاضلاع است شامل دو قسمت چهارگوش است که قسمت اول شبستان بنا و قسمت دوم که زیر گنبد خانه است، محل اجرای مراسم و سرودهای مذهبی است.
در گوشه حیات کلیسا برج ناقوس زیبا و بزرگی ساخته شده که بر 4 ستون سنگی استوار است. دور تا دور گنبد داستان خلقت آدم و حوا است که بوسیله نقاشان ارمنی ترسیم شدهاند.
کلیسای سرکیس مقدس - تهران
کلیسای سرکیس مقدس در خیابان کریمخان زند، ابتدای خیابان نجات الهی تهران واقع شده است. این کلیسا با هزینه شخصی فردی خیر از ارامنه تهران بنام مارگار سرکیسیان به یاد همسرش و طرح مهندس اوژن آفتاندیلیانس در سال 1349 خورشیدی بنا شد.
از این کلیسا با عنوان نماد مسیحیت در تهران نیز یاد میکنند. پلان بنا چه از داخل و چه از خارج شکل بازیلیک دارد. همچنین یک گنبد در بالای مرکز نمازخانه با نورگیرهای بزرگ و دو برج گنبدی برای ناقوسخانه کلیسا در قسمت غرب بنا و دو سمت ورودی اصلی کلیسا قرار دارند. بنای یادبود کشتار ارامنه به دست حکومت عثمانی در سال 1915 میلادی نیز در محوطه کلیسا قرار دارد.
کلیسای قلب مقدس مسیح – کرمانشاه
این کلیسا در سال 1914 میلادی به دستور «اسقف یوحنانیان» در زمینی به مساحت 280 متر مربع بنا و توسط ایشان تقدس شد. زیر بنای این کلیسا با احتساب فضای سرایداری، اتاق ها و سایر تاسیسات یک صد و شصت متر مربع است. مصالح به کار رفته در بنا، آجر و دارای مختصر تزیینات و آجرکاری است.
نمای خارجی ضلع غربی کلیسا دارای سه طاق نما است. در طاق نمای میانی، ورودی کلیسا قرار دارد و در طاق نماهای طرفین دو پنجره دیده می شود. این در و پنجره ها با قالب های آجری که در بالا به قوسی زیبا ختم می شوند، تزیین شده اند. تزیین نمای خارجی اضلاع شمالی و جنوبی کلیسا نیز طاق نما و پنجره های قوس داراست. با این تفاوت که در ضلع جنوبی پنجره ها مسدود شده و از آن ها به عنوان طاقچه استفاده می کنند. نمای اصلی کلیسا با سنتوری که در وسط یک نورگیر به شکل صلیب تعبیه شده، تزیین شده است. بام بنا شیروانی و سقف آن از داخل با چوب کار شده است.
کلیسای حضرت مریم - تهران
کلیسای حضرت مریم مربوط به دوره پهلوی است و در تهران، خیابان میرزا کوچک خان واقع شده است. این اثر در تاریخ 12 بهمن 1381 با شماره? ثبت 7237 بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.
کلیسای حضرت مریم در سال 1324 (1945) با هزینه شخصی خیر بنام رومان عیسی یان بنا گردیده و معمار آن نیکلای مارکف بودهاست. این بنا بین سالهای 1324 تا 1349 دفتر اصلی و محل سکونت اسقف اعظم ارامنه بودهاست که بعدها به کلیسای سرکیس مقدس انتقال یافت.
کلیسای مریم و هاکوپ یا یعقوب مقدس- اصفهان
مجموعه کلیسای مریم و هاکوپ مربوط به دوره صفوی است و در اصفهان، محله جلفا، خیابان نظر شرقی، میدان بزرگ واقع شده است. این اثر در تاریخ 17 اسفند 1381 با شماره ثبت 7647 بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
کلیسای هاکوپ، یا کلیسای یعقوب مقدس، قدیمیترین کلیسای شهر اصفهان است. سال ساخت این کلیسا 1606 میلادی است. در سال 1613 میلادی در اطراف این کلیسا، ساختمان کلیسای مریم مقدس را ساختهاند و در حال حاضر کلیسای هاکوپ در داخل کلیسای مریم مقدس و در ضلع شمالی آن قرار دارد.
کلیسای مریم مقدس - تبریز
کلیسای مریم مقدس یکی از کلیساهای مسیحیان تبریز است. کلیسای مریم مقدس بزرگ ترین و قدیمی ترین کلیسای تبریز است و مراسم بزرگ ملی مذهبی مسیحیان در این کلیسا برگزار میشود. این کلیسا در محله دیکباشی میدان نماز، کوروش کبیر سابق تبریز قرار دارد.
کلیسای هُوانس مقدس- مراغه
این کلیسا یکی از کلیساهای ارامنه کاتولیک است و نام آن از اسم یکی از حواریون حضرت عیسی ( ع) به نام یوحنا که ارامنه به آن هوانس می گویند، گرفته شده است. این کلیسا روی تپه ای و در 40 کیلومتری شمال غربی تبریز قرار دارد. هرچند قدمت بنای این کلیسا را به قرون پنج و شش میلادی نسبت داده اند ولی بنای اصلی بارها بر اثر ویرانی تجدید بنا شده است.
قدمت بنای فعلی که توسط معماران روسی و فرانسوی ساخته شده است، به سال 1840 میلادی می رسد. کلیسای هوانس در اثر زلزله ی 1936 میلادی آسیب جدی دید و بعد از آن درها و پنجره های بنا به تاراج رفت .
بنا به صورت مستطیل در ابعاد 18.5 × 6.5 متر، با نمای آجری ساخته شده و شامل سه قسمت ورودی، تالار مرکزی و محراب است . ایوان آجری بنا به وسیله ی دو راه پله به برج ناقوس کلیسا که به صورت ستاره ای 16 ضلعی است و 12 متر ارتفاع دارد، راه می یابد. پوشش طاق مرکزی به صورت استوانه ای و گنبد مخروطی است. محراب نیز در قسمت شرقی با گنبدی کوچک تر قرار دارد .
کلیسای سنندج
این بنا در ضلع غربی خیابان نمکی و در محله قدیمی آقازمان که محله ای مسیحی نشین است قرار دارد. اواخر صفویه در زمان حکومت شاه عباس دوم، هنگامی که ارامنه توسط دولت عثمانی به ایران تبعید شدند، گروهی از آنها در شهر سنندج ساکن و احتمالا درهمان زمان به ساخت کلیسا اقدام کردند.
شیوه ساخت و نوع معماری کلیسای سنندج تحت تأثیر معماری سبک اصفهانی است و تلفیقی از نماسازی سبک بومی مانند طاق نما و ستون نمای آجری در آن به کار رفته که به فرم مشعل در بخش فوقانی به صورت سه ترکی آجر کاری شده است. خطوط عمودی در نمای بیرونی ساختمان تاکید بر ارتفاع کلیسا است.
در گل دسته ناقوس کلیسا کاشی ها و گره چینی قابل ملاحظه است. حجاری سنگ های سر در ورودی که دارای نقش گل لوتوس و ترنج است، کار استادان سنندجی است. این کلیسا دارای قناتی فعال است و آبنمای زیبایی نیز در داخل حیاط آن در ضلع جنوبی دیده می شود.
کلیسای حضرت شمعون غیور
کلیسای حضرت شمعون غیور در خیابان زند، کوچه نوبهار واقع است. شمعون غیور حواری دهم بود و طبق یک روایت قدیمی در ایران کشته شد. این کلیسای مسیحی، یکی از زیباترین کلیساهای کشور با رعایت جزئیات معماری ایرانی است. سقف نمازگاه، طاق ضربی آجری است و به جای دریچه در همه جا پنجره های رنگارنگ با نقشه های مهندسی ریز و بسیار ظریف، به کار رفته است.
چنین در و پنجره هایی در خانه های قدیمی شیراز مشاهده می شود. ساخت این کلیسا در سال 1317 پایان یافت. بانی و نخستین کشیش این کلیسا «رالف نارمن شارپ» دانشمند و خاورشناس شهیر انگلیسی است.
افراط ?گرایی در همه دولتهای پس از انقلاب .....
خبرآنلاین: گرچه انقلاب اسلامی ایران در مقایسه با سایر انقلاب?های قرن بیستم کمترین میزان خشونت را داشت اما شاهد رشد پدیده?ای به نام افراط گرایی در آن هستیم.
هر انقلابی یک دوره ترمیدور دارد. ترمیدور اصطلاحی است که از زمان انقلاب کبیر فرانسه در ادبیات علوم سیاسی راه یافته و به دوره?ای گفته می شود که خشونت?ها و ترورها پایان می?باید. در انقلاب اسلامی ایران همه چیز فرق می کرد. اولا در مقایسه با سایر انقلاب?ها دوره خشونت و ترور بسیار کوتاه?تر و آرام?تربود و از سوی دیگر به فاصله کمی از انقلاب یک جنگ فرسایشی خارجی به ایران تحمیل شد تا انقلابیون یک دشمن مشترک داشته باشند و کمتر به هم بپردازند.
با این وجود یک چیز از دوره اول انقلاب به یادگار به دوره های بعدی انتقال پیدا کرد و آن افراطی گری بود. افراطی گری پدیده مشترک همه دولت?های پس از جنگ است. با این تفسیر دوره ترمیدور انقلاب اسلامی را باید دوره ریاست جمهوری آیت الله هاشمی رفسنجانی بدانیم چرا که در این دوره شاهد کمترین حد از افراطی گری هستیم و کشور در یک آرامش نسبی به سر می?برد.
دولت سازندگی و کمترین میزان افراط گرایی
البته این به این معنا نیست که در دوره ریاست جمهوری آیت الله هاشمی رفسنجانی هیچ حرکت افراطی رخ نداده باشد. به عنوان مثال در اواخر دوره دوم ریاست جمهوری ایشان برخی از طرفداران وی به دنبال تصویب طرحی در مجلس شورای اسلامی بودند که بتوانند هاشمی را برای سومین بار نامزد انتخابات ریاست جمهوری بکنند که البته به سر انجام نرسید.
هاشمی اما بعد از ریاست جمهوری اش بیشتر با افراطی گری مواجه شد تا در زمان ریاستش. در دوره اصلاح طلبان و در زمانی که جریان قتل?های زنجیره?ای مطرح شد برخی چهر?ه?های افراطی بر او تاختند. بارزترین نمونه این افراطی?ها اکبر گنجی بود و کتاب " عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری?" اش بود. اما اوج حملات به او از انتخابات ریاست جمهوری نهم آغاز شد. اگر تا حدودی در دوره اول ریاست جمهوری محمود احمدی?نژاد هجمه?ها علیه وی کمتر به رسانه?ها کشیده می?شد در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 88 این اختلافات علنی تر شد و حامیان احمدی?نژاد در تخریب شخصیت وی از هیچ کاری کوتاهی نکردند. اتهامات تنها منحصر در شخص او نبود بلکه خانواده هاشمی رفسنجانی کانون این اتهامات بودند.
ماهیت دوگانه دولت اصلاحات و افراط?گرایی دوگانه
افراطی گری در دوره اصلاحات شکل دیگری به خود گرفت. سید محمد خاتمی با شعار جامعه مدنی و توسعه سیاسی به ریاست قوه مجریه رسید. این دوره از تاریخ سیاسی ایران شکل تازه? و متفاوتی با دوره ی پیش از این داشت. اگر تا پیش از این همه نهادهای حاکمیت ایران با هم همسو بودند در این دوره قوه اجرایی و در دوره?ای قوه مقننه به دست جناح چپ افتاد و سایر نهادها در دست جناح راست باقی ماند. به همین دلیل ماهیت دولت خاتمی ماهیت دوگانه و متضاد بود. از یک سو شکل و شمایلی حاکمیتی داشت و از سوی دیگر وجهه?ای اپوزیسیونی به خود گرفته بود. به همین ترتیب ماهیت گروه?های افراطی هم دوگانه بود.
گروه?هایی که به دولت خاتمی فشار وارد می?کردند و گروه?هایی که از طریق دولت به سایر نهادها فشار وارد می آوردند. در نیتجه این فشارها اتفاقات زیادی در صحنه سیاسی کشور به وقوع پیوست. شاید مهمترین آن?ها ماجرا کوی دانشگاه تهران بود. در این ماجرا عده ای از دانشجویان در پی توقیف روزنامه سلام به اعتراض پرداختند و این اعتراض به خیابان هم کشیده شد. در مقابل عده?ای از نیروهای افراطی جناح راست که در دوره?های بعد به نیروهای خودسر موسوم شدند با ورود به کوی دانشگاه تهران به ضرب و شتم دانشجویان پرداختند. اتفاق دیگری که در دوره اصلاحات افتاد ماجرای قتل?های زنجیره?ای بود.
در این دوره همچنین جریان اصلاح?طلب یا دوم خردادی توانستند در انتخابات مجلس ششم اکثریت کرسی?های پارلمانی را به دست آورند. همین موضوع باعث برخی تنش?های دیگر نیز در صحنه سیاسی کشور شد. بارزترین نمونه آن تنشی بود که در جریان لایحه اصلاح قانون مطبوعات به وقوع پیوست که با حکم حکومتی رهبر معظم انقلاب به پایان رسید.
در نهایت و در آستانه انتخابات مجلس هفتم و عدم احراز صلاحیت گسترده نیروهای اصلاح طلب جمع کثیری از نمایندگان مجلس ششم استعفا دادند که این خود یک اتفاق بزرگ در تاریخ انقلاب به شمار می رود. در تمام این دوران سید محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور سعی می?کرد آرامش را در فضای سیاسی کشور ایجاد کند. همین مشی او باعث شد که در اواخر دوره ریاست جمهوری وی عده ای از حامیان او شعار عبور از خاتمی را مطرح کردند.
دولت?های نهم و دهم و معنای جدید افراطی گری
دوره ریاست جمهوری محمود احمدی?نژاد معنای جدیدی به واژه افراطگرایی داد. اگر تا پیش از این گروه?های افراطی راست و چپ له یا علیه یک رئیس جمهور وارد عمل می?شدند در این دوره این خود رئیس جمهور بود که متهم به افراطی گری بود. افراطی گری در این دوره محدود به عرصه سیاسی نبود. سیاست خارجی، سیاست داخلی، اقتصاد و فرهنگ همگی بهره?ای از افراط را داشتند. در سیاست خارجی اظهار نظرهای عجیب و غریب رئیس جمهور درباره هلوکاست، قطعنامه?های شورای امنیت و مدیریت جهانی باعث اعمال انواع و اقسام تحریم?ها علیه ایران شد. در داخل و در درون دولت هم جریانی ظاهر شد که مورد حمایت رئیس جمهور بود حرکت?های افراطی نشان می?داد و بعدها به جریان انحرافی موسوم شدند.
نمونه?های حرکت?های افراطی این گروه دم زدن از دوستی با مردم اسراییل و مکتب ایرانی در مقابل مکتب اسلام بود. این جریان بزرگترین بهانه مخالفان دولت برای هجمه علیه دولت و رئیس آن شد. مهمترین اتفاقی که در دوره دولت های نهم و دهم به وقوع پیوست اعتراضات و وقایعی بود که در پی اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم روی داد. میرحسین موسوی و مهدی کروبی نتیجه انتخابات را نپذیرفتند و حامیان آن?ها در اعتراض به نتایج انتخابات به خیابان ها ریختند. طیفی از جریان راست مقصر اصلی حوادث پس از انتخابات را این دو نامزد ریاست جمهوری می دانستند. در مقابل خیلی?ها هم بر این باور بودند که مقصر اصلی این حوادث خود محمود احمدی?نژاد بود. به زعم این دسته اظهارات جنجالی و اتهاماتی که وی در جریان مناظره?های انتخاباتی علیه بسیاری از سران نظام مطرح کرد باعث بر انگیخته شدن بخشی از جامعه شد.
حتی پس از فروکش کردن اعتراضات خیابانی هم ماجرای افراطگرایی در دولت?های نهم و دهم پایان نیافت. جریان?های افراطی که در این دوره به خودسر موسوم شده بودند ، هر از گاهی حضور خود را در عرصه سیاسی و رسانه?ای کشور نشان می دادند. نمونه آن ها را می?توان در حادثه 22 بهمن ماه سال 91 در قم دید. در جریان مراسم بزرگذاشت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در قم عده?ای از نیروهای خودسر به سخنرانی علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی تعرض کردند و حتی به سمت وی لنگ کفش پرتاب کردند. پیش از آن نیز عده?ای سخنرانی حجت الاسلام سید حسن خمینی را در سالروز درگذشت امام خمینی را به هم ریختند.
همه این افراط گرایی?ها باعث شد تا مردم در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به نامزدی رای بدهند که شعار اعتدال می?داد. حسن روحانی با حمایت گسترده نیروهای معتدل دو جناح راست و چپ بر مسند قدرت نشست اما این به معنای پایان افراط گرایی نبود. اگرچه هنوز مدت زیادی از عمر دولت یازدهم نمی?گذرد اما در همین زمان کوتاه نیز ما شاهد برخی از افراطگرایی?ها بوده?ایم. نمونه این افراط گرایی را می توان در بازگشت روحانی از سفر به نیویورک مشاهده کرد. پس از بازگشت روحانی از سفر به نیویورک و سخنرانی در سازمان ملل عده?ای برای حمایت از مواضع وی به فرودگاه مهرآباد تهران رفتند. در مقابل عده?ای دیگر هم برای اعتراض به وقایعی که در این سفر به وقوع پیوسته بود به فرودگاه رفتند. در جریان این اتفاق لنگه کفشی به سوی رئیس جمهور جدید ایران پرتاب شد.
افراط گرایی در دولت اعتدال گرا
دولت روحانی با شعار اعتدال بر سرکار آمده است و سعی کرده است که در این چندماه اخیر آرامش را به فضای سیاسی کشور بازگرداند. با این وجود به نظر می?رسد همچنان گروه?هایی هستند که از این امر ناراضی هستند و این نارضایتی خود را در برخی از حرکات افراطی نشان می دهند. انقلاب اسلامی در مقایسه با سایر انقلاب?های قرن بیستم کمترین میزان خشونت را داشته است اما به نظر می?رسد در ازای این، مسئله افراط و افراطی گری عنصر جدایی ناپذیر این انقلاب بوده است. اگر کسانی در اول انقلاب در لوای شعارهای انقلابی دست به اقداماتی افراطی نظیر کوتاه کردن موی بلند مردم یا رنگ کردن دستان کسانی که لباس آستین کوتاه می?پوشدند، می زدند امروز هم هنوز عده?ای با شعارهای افراطی اقدام پرتاب لنگه کفش می?کنند.
هر انقلابی یک دوره ترمیدور دارد. ترمیدور اصطلاحی است که از زمان انقلاب کبیر فرانسه در ادبیات علوم سیاسی راه یافته و به دوره?ای گفته می شود که خشونت?ها و ترورها پایان می?باید. در انقلاب اسلامی ایران همه چیز فرق می کرد. اولا در مقایسه با سایر انقلاب?ها دوره خشونت و ترور بسیار کوتاه?تر و آرام?تربود و از سوی دیگر به فاصله کمی از انقلاب یک جنگ فرسایشی خارجی به ایران تحمیل شد تا انقلابیون یک دشمن مشترک داشته باشند و کمتر به هم بپردازند.
با این وجود یک چیز از دوره اول انقلاب به یادگار به دوره های بعدی انتقال پیدا کرد و آن افراطی گری بود. افراطی گری پدیده مشترک همه دولت?های پس از جنگ است. با این تفسیر دوره ترمیدور انقلاب اسلامی را باید دوره ریاست جمهوری آیت الله هاشمی رفسنجانی بدانیم چرا که در این دوره شاهد کمترین حد از افراطی گری هستیم و کشور در یک آرامش نسبی به سر می?برد.
دولت سازندگی و کمترین میزان افراط گرایی
البته این به این معنا نیست که در دوره ریاست جمهوری آیت الله هاشمی رفسنجانی هیچ حرکت افراطی رخ نداده باشد. به عنوان مثال در اواخر دوره دوم ریاست جمهوری ایشان برخی از طرفداران وی به دنبال تصویب طرحی در مجلس شورای اسلامی بودند که بتوانند هاشمی را برای سومین بار نامزد انتخابات ریاست جمهوری بکنند که البته به سر انجام نرسید.
هاشمی اما بعد از ریاست جمهوری اش بیشتر با افراطی گری مواجه شد تا در زمان ریاستش. در دوره اصلاح طلبان و در زمانی که جریان قتل?های زنجیره?ای مطرح شد برخی چهر?ه?های افراطی بر او تاختند. بارزترین نمونه این افراطی?ها اکبر گنجی بود و کتاب " عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری?" اش بود. اما اوج حملات به او از انتخابات ریاست جمهوری نهم آغاز شد. اگر تا حدودی در دوره اول ریاست جمهوری محمود احمدی?نژاد هجمه?ها علیه وی کمتر به رسانه?ها کشیده می?شد در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 88 این اختلافات علنی تر شد و حامیان احمدی?نژاد در تخریب شخصیت وی از هیچ کاری کوتاهی نکردند. اتهامات تنها منحصر در شخص او نبود بلکه خانواده هاشمی رفسنجانی کانون این اتهامات بودند.
ماهیت دوگانه دولت اصلاحات و افراط?گرایی دوگانه
افراطی گری در دوره اصلاحات شکل دیگری به خود گرفت. سید محمد خاتمی با شعار جامعه مدنی و توسعه سیاسی به ریاست قوه مجریه رسید. این دوره از تاریخ سیاسی ایران شکل تازه? و متفاوتی با دوره ی پیش از این داشت. اگر تا پیش از این همه نهادهای حاکمیت ایران با هم همسو بودند در این دوره قوه اجرایی و در دوره?ای قوه مقننه به دست جناح چپ افتاد و سایر نهادها در دست جناح راست باقی ماند. به همین دلیل ماهیت دولت خاتمی ماهیت دوگانه و متضاد بود. از یک سو شکل و شمایلی حاکمیتی داشت و از سوی دیگر وجهه?ای اپوزیسیونی به خود گرفته بود. به همین ترتیب ماهیت گروه?های افراطی هم دوگانه بود.
گروه?هایی که به دولت خاتمی فشار وارد می?کردند و گروه?هایی که از طریق دولت به سایر نهادها فشار وارد می آوردند. در نیتجه این فشارها اتفاقات زیادی در صحنه سیاسی کشور به وقوع پیوست. شاید مهمترین آن?ها ماجرا کوی دانشگاه تهران بود. در این ماجرا عده ای از دانشجویان در پی توقیف روزنامه سلام به اعتراض پرداختند و این اعتراض به خیابان هم کشیده شد. در مقابل عده?ای از نیروهای افراطی جناح راست که در دوره?های بعد به نیروهای خودسر موسوم شدند با ورود به کوی دانشگاه تهران به ضرب و شتم دانشجویان پرداختند. اتفاق دیگری که در دوره اصلاحات افتاد ماجرای قتل?های زنجیره?ای بود.
در این دوره همچنین جریان اصلاح?طلب یا دوم خردادی توانستند در انتخابات مجلس ششم اکثریت کرسی?های پارلمانی را به دست آورند. همین موضوع باعث برخی تنش?های دیگر نیز در صحنه سیاسی کشور شد. بارزترین نمونه آن تنشی بود که در جریان لایحه اصلاح قانون مطبوعات به وقوع پیوست که با حکم حکومتی رهبر معظم انقلاب به پایان رسید.
در نهایت و در آستانه انتخابات مجلس هفتم و عدم احراز صلاحیت گسترده نیروهای اصلاح طلب جمع کثیری از نمایندگان مجلس ششم استعفا دادند که این خود یک اتفاق بزرگ در تاریخ انقلاب به شمار می رود. در تمام این دوران سید محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور سعی می?کرد آرامش را در فضای سیاسی کشور ایجاد کند. همین مشی او باعث شد که در اواخر دوره ریاست جمهوری وی عده ای از حامیان او شعار عبور از خاتمی را مطرح کردند.
دولت?های نهم و دهم و معنای جدید افراطی گری
دوره ریاست جمهوری محمود احمدی?نژاد معنای جدیدی به واژه افراطگرایی داد. اگر تا پیش از این گروه?های افراطی راست و چپ له یا علیه یک رئیس جمهور وارد عمل می?شدند در این دوره این خود رئیس جمهور بود که متهم به افراطی گری بود. افراطی گری در این دوره محدود به عرصه سیاسی نبود. سیاست خارجی، سیاست داخلی، اقتصاد و فرهنگ همگی بهره?ای از افراط را داشتند. در سیاست خارجی اظهار نظرهای عجیب و غریب رئیس جمهور درباره هلوکاست، قطعنامه?های شورای امنیت و مدیریت جهانی باعث اعمال انواع و اقسام تحریم?ها علیه ایران شد. در داخل و در درون دولت هم جریانی ظاهر شد که مورد حمایت رئیس جمهور بود حرکت?های افراطی نشان می?داد و بعدها به جریان انحرافی موسوم شدند.
نمونه?های حرکت?های افراطی این گروه دم زدن از دوستی با مردم اسراییل و مکتب ایرانی در مقابل مکتب اسلام بود. این جریان بزرگترین بهانه مخالفان دولت برای هجمه علیه دولت و رئیس آن شد. مهمترین اتفاقی که در دوره دولت های نهم و دهم به وقوع پیوست اعتراضات و وقایعی بود که در پی اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم روی داد. میرحسین موسوی و مهدی کروبی نتیجه انتخابات را نپذیرفتند و حامیان آن?ها در اعتراض به نتایج انتخابات به خیابان ها ریختند. طیفی از جریان راست مقصر اصلی حوادث پس از انتخابات را این دو نامزد ریاست جمهوری می دانستند. در مقابل خیلی?ها هم بر این باور بودند که مقصر اصلی این حوادث خود محمود احمدی?نژاد بود. به زعم این دسته اظهارات جنجالی و اتهاماتی که وی در جریان مناظره?های انتخاباتی علیه بسیاری از سران نظام مطرح کرد باعث بر انگیخته شدن بخشی از جامعه شد.
حتی پس از فروکش کردن اعتراضات خیابانی هم ماجرای افراطگرایی در دولت?های نهم و دهم پایان نیافت. جریان?های افراطی که در این دوره به خودسر موسوم شده بودند ، هر از گاهی حضور خود را در عرصه سیاسی و رسانه?ای کشور نشان می دادند. نمونه آن ها را می?توان در حادثه 22 بهمن ماه سال 91 در قم دید. در جریان مراسم بزرگذاشت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در قم عده?ای از نیروهای خودسر به سخنرانی علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی تعرض کردند و حتی به سمت وی لنگ کفش پرتاب کردند. پیش از آن نیز عده?ای سخنرانی حجت الاسلام سید حسن خمینی را در سالروز درگذشت امام خمینی را به هم ریختند.
همه این افراط گرایی?ها باعث شد تا مردم در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به نامزدی رای بدهند که شعار اعتدال می?داد. حسن روحانی با حمایت گسترده نیروهای معتدل دو جناح راست و چپ بر مسند قدرت نشست اما این به معنای پایان افراط گرایی نبود. اگرچه هنوز مدت زیادی از عمر دولت یازدهم نمی?گذرد اما در همین زمان کوتاه نیز ما شاهد برخی از افراطگرایی?ها بوده?ایم. نمونه این افراط گرایی را می توان در بازگشت روحانی از سفر به نیویورک مشاهده کرد. پس از بازگشت روحانی از سفر به نیویورک و سخنرانی در سازمان ملل عده?ای برای حمایت از مواضع وی به فرودگاه مهرآباد تهران رفتند. در مقابل عده?ای دیگر هم برای اعتراض به وقایعی که در این سفر به وقوع پیوسته بود به فرودگاه رفتند. در جریان این اتفاق لنگه کفشی به سوی رئیس جمهور جدید ایران پرتاب شد.
افراط گرایی در دولت اعتدال گرا
دولت روحانی با شعار اعتدال بر سرکار آمده است و سعی کرده است که در این چندماه اخیر آرامش را به فضای سیاسی کشور بازگرداند. با این وجود به نظر می?رسد همچنان گروه?هایی هستند که از این امر ناراضی هستند و این نارضایتی خود را در برخی از حرکات افراطی نشان می دهند. انقلاب اسلامی در مقایسه با سایر انقلاب?های قرن بیستم کمترین میزان خشونت را داشته است اما به نظر می?رسد در ازای این، مسئله افراط و افراطی گری عنصر جدایی ناپذیر این انقلاب بوده است. اگر کسانی در اول انقلاب در لوای شعارهای انقلابی دست به اقداماتی افراطی نظیر کوتاه کردن موی بلند مردم یا رنگ کردن دستان کسانی که لباس آستین کوتاه می?پوشدند، می زدند امروز هم هنوز عده?ای با شعارهای افراطی اقدام پرتاب لنگه کفش می?کنند.
آموزش عکاسی: انواع فلاش دوربینهای DSLR ....
احتمالا مهمترین بخش عکاسی، درک نورپردازی است. امروزه تقریبا تمام دوربینهای DSLR (و همچنین دوربینهای کامپکت) یک فلاش داخلی دارند. اما فلاش داخلی دوربین همیشه بهترین انتخاب نیست و حتی گاهی جواب نمی دهد. در این مطلب شما را با انواع مختلف فلاش آشنا خواهیم کرد.
لنزک: احتمالا مهمترین بخش عکاسی، درک نورپردازی است. امروزه تقریبا تمام دوربینهای DSLR (و همچنین دوربینهای کامپکت) یک فلاش داخلی دارند. اما فلاش داخلی دوربین همیشه بهترین انتخاب نیست و حتی گاهی جواب نمی دهد. در این مطلب شما را با انواع مختلف فلاش آشنا خواهیم کرد.
1 فلاش داخلی و پاپ آپ
فلاشهای داخلی و پاپ آپ، واحدهایی هستند که درون بدنه اصلی دوربین جاسازی میشوند. آنها با لنز در یک راستا قرار دارند و در نتیجه هنگام عکس گرفتن، تنها در یک جهت نور را به شما خواهند داد – مستقیما روی سوژه. این موضوع بعضا مشکلساز خواهد بود چرا که زمینه را به میزان قابل توجهی تاریک خواهد کرد. همه ما اینجور عکس ها را دیده ایم مثل عکس هایی که دوستانمان در شب یا مهمانی ها می گیرند. برای جلوگیری از این مسئله ابتدا باید (بدون فلاش) صحنه را نورسنجی کرده، سپس فلاش را روشن کنید و عکس بگیرید.
2 فلاش دوربین اکسترنال
فلاش اکسترنال واحدی است که در کفشک دوربین (جایگاهی که معمولا بالای دوربین است) نصب میشود. اگر فلاش اکسترنال توانایی ارتباط با دوربین را داشته باشد (کم کردن نیاز تنظیمات دستی فلاش) به آن اختصاصی (dedicated) می گویند. دوربین و فلاش از اطلاعاتی مثل طول لنز، حساسیت ISO، عدد f و سرعت شاتر برای تعیین قدرت خروجی فلاش استفاده می کنند. فلاش های اکسترنال نسبت به فلاشهای داخلی و پاپ آپ ارجح هستند. از دلایل برتری آنها میتوان به رهایی از قرمزی چشم در این نوع فلاشها اشاره کرد که با تغییر زاویه فلاش نسبت به سوژه حاصل میشود. علاوه بر این بسیاری از این فلاشها قبل از گرفتن عکس نوری میتابانند تا مردمک چشمان سوژه را تنگ کرده و از قرمزی چشم جلوگیری کنند. فلاش اختصاصی به دلیل انعطاف پذیری که به شما می دهد بسیار از فلاش داخلی دوربین بهتر است. حتی بهتر همراهی آن با یک کابل است که میتوانید فلاش را جدا کرده و برای بهترین عکس آن را در هر زاویه ای که می خواهید، قرار دهید. باور کنید، شما هم تحت تاثیر آزادی عملتان قرار خواهید گرفت!
3 فلاش دوربین حلقه ای ماکرو
فلاش حلقه ای روی لنز سوار میشود. این ابزار نوری ملایم، توزیع شده و ایدهآل را برای عکاسی ماکرو فراهم می کند. ظرافت عکاسی ماکرو به شما اجازه استفاده از فلاش داخلی را نداده و فلاش اختصاصی نیز جهتگیری مناسب برای چنین عکسهایی را در اختیار ندارد و نمیتواند نوردهی مناسبی انجام دهد. فلاش حلقه ای شما را قادر خواهد ساخت که تا جای ممکن به سوژه نزدیک شوید و تمرکز کنید و منبع نوری را که تضاد یا سایه شدیدی ایجاد نمی کند به همراه داشته باشید. با استفاده از فلاش حلقه ای نوری متعادل و ملایمی خواهید داشت که می توانید جزئیات را به تصویر بکشید.
4 فلاش دوربین سر چکُشی
فلاش سر چکشی (hammerhead) نوعی از فلاش است که روی کفشک دوربین قرار نمی گیرد و روی سه پایه دوربین پیچ میشود. این فلاش در کنار دوربین قرار می گیرد، پس زاویه از حالت مستقیم در آمده و چشم سوژه قرمز نمی شود. فلاش سر چکشی به دلیل نور خروجی زیاد و زاویه بهتری که فراهم می کند در میان عکاسان رسانه های خبری و عکاسان مجالس عروسی محبوب است.
5 فلاش تکمیلی یا پُرکننده
فلاش تکمیلی (fill-in flash) یا پُرکننده، دیگر فلاش اکسترنال نیست. بلکه یک تکنیک است و هنگامی به کار می آید که زمینه سوژه شما از خود سوژه بسیار روشنتر است یا میزان قابل توجهی سایه روی سوژه دارید. همانطور که از نامش پیداست، از آن برای افزودن نور اضافی و پر کردن نقاط تاریک استفاده میشود. وقتی که بیرون از خانه عکس می گیرید فلاش را روشن کنید و یکی از نقاط اصلی سوزه ( در اینجا صورت) را که در مقایسه با کل صحنه سایه دار به نظر می رسد نورسنجی کنید. در نتیجه عکس شما متعادل تر و زیبا تر خواهد شد.
6 فلاش بازتابی
تکنیک دیگری که در رابطه با فلاش زدن وجود دارد، فلاش باتابی (Bounce flash) است. اگر به جای مستقیم فلاش زدن سمت سوژه آن را به سطح دیگری بتابانید و از این طریق سوژه را روشن کنید، عکس های ظریف و زیبا تری خواهید داشت. برای این کار به فلاش اکسترنال نیاز خواهید داشت تا نور فلاش را به سقف یا دیوار نزدیک بتابانید. این تکنیک، دریچه جدیدی از دنیای عکاسی شگفت انگیز را روی شما می گشاید.
1 فلاش داخلی و پاپ آپ
فلاشهای داخلی و پاپ آپ، واحدهایی هستند که درون بدنه اصلی دوربین جاسازی میشوند. آنها با لنز در یک راستا قرار دارند و در نتیجه هنگام عکس گرفتن، تنها در یک جهت نور را به شما خواهند داد – مستقیما روی سوژه. این موضوع بعضا مشکلساز خواهد بود چرا که زمینه را به میزان قابل توجهی تاریک خواهد کرد. همه ما اینجور عکس ها را دیده ایم مثل عکس هایی که دوستانمان در شب یا مهمانی ها می گیرند. برای جلوگیری از این مسئله ابتدا باید (بدون فلاش) صحنه را نورسنجی کرده، سپس فلاش را روشن کنید و عکس بگیرید.
2 فلاش دوربین اکسترنال
فلاش اکسترنال واحدی است که در کفشک دوربین (جایگاهی که معمولا بالای دوربین است) نصب میشود. اگر فلاش اکسترنال توانایی ارتباط با دوربین را داشته باشد (کم کردن نیاز تنظیمات دستی فلاش) به آن اختصاصی (dedicated) می گویند. دوربین و فلاش از اطلاعاتی مثل طول لنز، حساسیت ISO، عدد f و سرعت شاتر برای تعیین قدرت خروجی فلاش استفاده می کنند. فلاش های اکسترنال نسبت به فلاشهای داخلی و پاپ آپ ارجح هستند. از دلایل برتری آنها میتوان به رهایی از قرمزی چشم در این نوع فلاشها اشاره کرد که با تغییر زاویه فلاش نسبت به سوژه حاصل میشود. علاوه بر این بسیاری از این فلاشها قبل از گرفتن عکس نوری میتابانند تا مردمک چشمان سوژه را تنگ کرده و از قرمزی چشم جلوگیری کنند. فلاش اختصاصی به دلیل انعطاف پذیری که به شما می دهد بسیار از فلاش داخلی دوربین بهتر است. حتی بهتر همراهی آن با یک کابل است که میتوانید فلاش را جدا کرده و برای بهترین عکس آن را در هر زاویه ای که می خواهید، قرار دهید. باور کنید، شما هم تحت تاثیر آزادی عملتان قرار خواهید گرفت!
3 فلاش دوربین حلقه ای ماکرو
فلاش حلقه ای روی لنز سوار میشود. این ابزار نوری ملایم، توزیع شده و ایدهآل را برای عکاسی ماکرو فراهم می کند. ظرافت عکاسی ماکرو به شما اجازه استفاده از فلاش داخلی را نداده و فلاش اختصاصی نیز جهتگیری مناسب برای چنین عکسهایی را در اختیار ندارد و نمیتواند نوردهی مناسبی انجام دهد. فلاش حلقه ای شما را قادر خواهد ساخت که تا جای ممکن به سوژه نزدیک شوید و تمرکز کنید و منبع نوری را که تضاد یا سایه شدیدی ایجاد نمی کند به همراه داشته باشید. با استفاده از فلاش حلقه ای نوری متعادل و ملایمی خواهید داشت که می توانید جزئیات را به تصویر بکشید.
4 فلاش دوربین سر چکُشی
فلاش سر چکشی (hammerhead) نوعی از فلاش است که روی کفشک دوربین قرار نمی گیرد و روی سه پایه دوربین پیچ میشود. این فلاش در کنار دوربین قرار می گیرد، پس زاویه از حالت مستقیم در آمده و چشم سوژه قرمز نمی شود. فلاش سر چکشی به دلیل نور خروجی زیاد و زاویه بهتری که فراهم می کند در میان عکاسان رسانه های خبری و عکاسان مجالس عروسی محبوب است.
5 فلاش تکمیلی یا پُرکننده
فلاش تکمیلی (fill-in flash) یا پُرکننده، دیگر فلاش اکسترنال نیست. بلکه یک تکنیک است و هنگامی به کار می آید که زمینه سوژه شما از خود سوژه بسیار روشنتر است یا میزان قابل توجهی سایه روی سوژه دارید. همانطور که از نامش پیداست، از آن برای افزودن نور اضافی و پر کردن نقاط تاریک استفاده میشود. وقتی که بیرون از خانه عکس می گیرید فلاش را روشن کنید و یکی از نقاط اصلی سوزه ( در اینجا صورت) را که در مقایسه با کل صحنه سایه دار به نظر می رسد نورسنجی کنید. در نتیجه عکس شما متعادل تر و زیبا تر خواهد شد.
6 فلاش بازتابی
تکنیک دیگری که در رابطه با فلاش زدن وجود دارد، فلاش باتابی (Bounce flash) است. اگر به جای مستقیم فلاش زدن سمت سوژه آن را به سطح دیگری بتابانید و از این طریق سوژه را روشن کنید، عکس های ظریف و زیبا تری خواهید داشت. برای این کار به فلاش اکسترنال نیاز خواهید داشت تا نور فلاش را به سقف یا دیوار نزدیک بتابانید. این تکنیک، دریچه جدیدی از دنیای عکاسی شگفت انگیز را روی شما می گشاید.
طنز: استیضاح 7 وزیر روحانی و واکنش تلویزیون .....
عضو هیئت رئیسه کمیسیون صنایع مجلس از کلید خوردن طرح استیضاح وزیر صنعت، معدن و تجارت با 10 امضا خبر داد.
خبرآنلاین: عضو هیئت رئیسه کمیسیون صنایع مجلس از کلید خوردن طرح استیضاح وزیر صنعت، معدن و تجارت با 10 امضا خبر داد.
سیدمحمد بیاتیان با بیان اینکه طرح استیضاح نعمتزاده شامل 10 بند میشود، اظهار داشت: نابسامانی بازار، گرانی کالاهای اساسی، تعطیلی واحدهای صنعتی و تولیدی، عدم اجرای برنامه مدون در راستای نجات صنعت کشور، اظهار نظرهای غیر کارشناسی و ایجاد تورم در بازار از مهمترین موارد طرح استیضاح وزیر صنعت، معدن و تجارت است.
به سلامتی و میمنت ورود کلید به مجلس نهم را تبریک گفته و پیشبینی می?کنیم نمایندگان طرح کلید زدن استیضاح این وزرا به دلایل پیوست را به زودی اجرا فرمایند، بالاخره چه معنی دارد دولت 120 روز سر کار باشد و مشکلات کشور را حل نکند: (توجه: طرح سوال از رییس جمهور به خاطر بی توجهی به استعفای برخی نمایندگان هم آماده است!)
وزیر ورزش:(5 فوریتی!)
- عدم صعود تیم ملی از گروه خود در جام جهانی
- مصدومیت جواد نکونام، کاپیتان تیم ملی فوتبال
- اظهارات نسنجیده و بی تربیتی احسان حدادی در گفتگو با بی بی سی
- پوشش بد مجری قرعه کشی جام جهانی برزیل
وزیر نفت: (4 فوریت)
- عدم تحقق وعده درآمدهای نفتی
- قطع حضور منظم و مودبانه نفت سر سفره مردم
وزیر آموزش و پرورش: (4 فوریت)
- عدم پرداخت حقوق حق التدریسی ها از سال 90 تا کنون
- خودکشی یک دانش آموز شیرازی با معدل 17
- کمبود منابع درسی سال جدید در خصوص ایدز
وزیر رفاه: (3 فوریت)
- افزایش نیافتن جمعیت کشور
- افزایش آلودگی هوای تهران در یک ماه اخیر
- عدم تذکر به رییس سازمان تامین اجتماعی برای ارسال کارت هدیه فصل پاییز
وزیر فرهنگ: (2 فوریت)
- گرانی وحشتناک کاغذ و بی خیالی وزارت ارشاد
- حضور در فیس بوک و گفتگو با مردم
- قرار نگرفتن کتاب در سبد کالایی مردم
- سیاه نمایی در خصوص درصد استفاده از ماهواره
وزیر مسکن: (2 فوریت)
- ارزان نشدن خانه و اجازه خانه
- عدم تحقق وعده مسکن اجتماعی
وزیر امور خارجه: (1 فوریت)
- تسلط به زبان روباه مکار پیر ددمنش و انگلیسی حرف زدن با چهره های خارجی و رسانه هایشان
- فیس بوک بازی و قرار دادن اطلاعات محرمانه کشور در اختیار مردم
و...
شایان ذکر است، طرح استیضاح وزیر اقتصاد بدون رای گیری در صحن علنی، اوکی شده و نامبرده به زودی طی نامه ای از این سمت عزل خواهد شد. گرانی افسارگسیخته، لخند زدن وزیر به خبرنگاران به جای دوندگی برای رفع مشکل گرانی، ارزان شدن غیر مترقبه سکه و دلار، رفتار غیرورزشی و تحریک تماشاگران بعد از دریافت کارت زرد، افزایش تعداد بیکاران و بی برنامه گی وزرات در خصوص اشتغال، عدم افزایش قدرت خرید مردم و...از جمله موارد فیصله دادن به حضور این وزیر در کابینه دولت بوده است.
سوال هفته:
همایون شجریان گفته: تلویزیون به جای سازهای موسیقی، گلدان نشان می دهد. به نظر شما باید به جای «گلدان» چه چیزی را نشان داد؟
الف) گل و بلبل / شمع و پروانه
ب) عمو قناد و فیتیله ای ها جهت همراهی
ج) صحنه آهسته گل لیونل مسی به رئال مادرید (27 بار)
د) کلوزآپ دهان و دماغ نوازنده
ه) بیلبوردهای با یه گل بهار نمیشه!
عزیزان پاسخ های خود را به شماره 162 روابط عمومی صداوسیما اعلام کنید. به 10 نفر از برگزیدگان به قید قرعه مصرف یکسال بیست و سی رایگان همراه با پکیج کامل «لندن 2013» گزارش های جذاب خبرنگار کشورمان در انگلیس اهدا می شود.
سیدمحمد بیاتیان با بیان اینکه طرح استیضاح نعمتزاده شامل 10 بند میشود، اظهار داشت: نابسامانی بازار، گرانی کالاهای اساسی، تعطیلی واحدهای صنعتی و تولیدی، عدم اجرای برنامه مدون در راستای نجات صنعت کشور، اظهار نظرهای غیر کارشناسی و ایجاد تورم در بازار از مهمترین موارد طرح استیضاح وزیر صنعت، معدن و تجارت است.
به سلامتی و میمنت ورود کلید به مجلس نهم را تبریک گفته و پیشبینی می?کنیم نمایندگان طرح کلید زدن استیضاح این وزرا به دلایل پیوست را به زودی اجرا فرمایند، بالاخره چه معنی دارد دولت 120 روز سر کار باشد و مشکلات کشور را حل نکند: (توجه: طرح سوال از رییس جمهور به خاطر بی توجهی به استعفای برخی نمایندگان هم آماده است!)
وزیر ورزش:(5 فوریتی!)
- عدم صعود تیم ملی از گروه خود در جام جهانی
- مصدومیت جواد نکونام، کاپیتان تیم ملی فوتبال
- اظهارات نسنجیده و بی تربیتی احسان حدادی در گفتگو با بی بی سی
- پوشش بد مجری قرعه کشی جام جهانی برزیل
وزیر نفت: (4 فوریت)
- عدم تحقق وعده درآمدهای نفتی
- قطع حضور منظم و مودبانه نفت سر سفره مردم
وزیر آموزش و پرورش: (4 فوریت)
- عدم پرداخت حقوق حق التدریسی ها از سال 90 تا کنون
- خودکشی یک دانش آموز شیرازی با معدل 17
- کمبود منابع درسی سال جدید در خصوص ایدز
وزیر رفاه: (3 فوریت)
- افزایش نیافتن جمعیت کشور
- افزایش آلودگی هوای تهران در یک ماه اخیر
- عدم تذکر به رییس سازمان تامین اجتماعی برای ارسال کارت هدیه فصل پاییز
وزیر فرهنگ: (2 فوریت)
- گرانی وحشتناک کاغذ و بی خیالی وزارت ارشاد
- حضور در فیس بوک و گفتگو با مردم
- قرار نگرفتن کتاب در سبد کالایی مردم
- سیاه نمایی در خصوص درصد استفاده از ماهواره
وزیر مسکن: (2 فوریت)
- ارزان نشدن خانه و اجازه خانه
- عدم تحقق وعده مسکن اجتماعی
وزیر امور خارجه: (1 فوریت)
- تسلط به زبان روباه مکار پیر ددمنش و انگلیسی حرف زدن با چهره های خارجی و رسانه هایشان
- فیس بوک بازی و قرار دادن اطلاعات محرمانه کشور در اختیار مردم
و...
شایان ذکر است، طرح استیضاح وزیر اقتصاد بدون رای گیری در صحن علنی، اوکی شده و نامبرده به زودی طی نامه ای از این سمت عزل خواهد شد. گرانی افسارگسیخته، لخند زدن وزیر به خبرنگاران به جای دوندگی برای رفع مشکل گرانی، ارزان شدن غیر مترقبه سکه و دلار، رفتار غیرورزشی و تحریک تماشاگران بعد از دریافت کارت زرد، افزایش تعداد بیکاران و بی برنامه گی وزرات در خصوص اشتغال، عدم افزایش قدرت خرید مردم و...از جمله موارد فیصله دادن به حضور این وزیر در کابینه دولت بوده است.
سوال هفته:
همایون شجریان گفته: تلویزیون به جای سازهای موسیقی، گلدان نشان می دهد. به نظر شما باید به جای «گلدان» چه چیزی را نشان داد؟
الف) گل و بلبل / شمع و پروانه
ب) عمو قناد و فیتیله ای ها جهت همراهی
ج) صحنه آهسته گل لیونل مسی به رئال مادرید (27 بار)
د) کلوزآپ دهان و دماغ نوازنده
ه) بیلبوردهای با یه گل بهار نمیشه!
عزیزان پاسخ های خود را به شماره 162 روابط عمومی صداوسیما اعلام کنید. به 10 نفر از برگزیدگان به قید قرعه مصرف یکسال بیست و سی رایگان همراه با پکیج کامل «لندن 2013» گزارش های جذاب خبرنگار کشورمان در انگلیس اهدا می شود.
درخواست عجیب زن ایرانی برای حفظ آبرو .......
زنی در دادگاه خانواده گفت: مهریهام که 14 سکه بهار آزادی است را به دلیل اصرار دوستانم از شوهرم میخواهم و او باید آن را برای حفظ آبرویم بپردازد.
خبرگزاری تسنیم: زنی در دادگاه خانواده گفت: مهریهام که 14 سکه بهار آزادی است را به دلیل اصرار دوستانم از شوهرم میخواهم و او باید آن را برای حفظ آبرویم بپردازد.
زنی جوان با مراجعه به دادگاه خانواده ونک دادخواست مهریه خود را به قاضی یکی از شعب این مجتمع قضایی خانواده ارائه کرد و با بیان اینکه مهریهام 14 سکه بهار آزادی است و شوهرم باید آن را بپردازد، اظهارداشت: همه دوستانم از شوهرهایشان مهریه و حتی نفقه خود را با مراجعه به دادگاه درخواست کردند من نیز مهریهام را میخواهم و دلم نمیخواهد باعث کدورت شود.
وی با بیان اینکه دارای یک فرزند 3 ساله هستیم، افزود: من و شوهرم با یکدیگر هیچ اختلافی نداریم و نباید این درخواست من از طریق دادگاه باعث سوءتفاهم شوهرم شود چراکه دوستانم از من خواستند تا راهی که آنها برای دریافت مهریهشان انتخاب کردند نیز من انجام دهم.
زن بار دیگر در مقابل قاضی پرونده با بیان اینکه شوهرم را بیش از هر شخصی در زندگی دوست دارم، گفت: به دادگاه آمدم تا اگر شوهرم نمیتواند مهریهام را به صورت قسطی بپردازد و دادگاه برایش حکم صادر کند و او اذیت نشود.
وی بیان کرد: آبرویم در خطر است و برای حفظ آبرو مهریهام را میخواهم.
مرد جوان در دادگاه خانواده حضور داشت و با اشاره به اینکه دیگر تحمل رفیق بازی همسرم را ندارم، اظهار داشت: مهریه بهانهای شد تا بالاخره به دادگاه آمده و از او جدا شوم، بنابراین مهریهاش را کامل داده و از او جدا خواهم شد و اعتراضی ندارم.
وی با بیان اینکه همسرم همیشه به فکر دوستانش بوده تا زندگی مشترکمان، افزود: آبروی مرا برده است. تصور نمیکردم که روزی خود اقدام به مراجعه به دادگاه خانواده کند چرا که من منتظر این امر و بهانه بودم تا از او جدا شده و به زندگی ادامه دهم.
مرد در ادامه با بیان اینکه بعد از طلاق حضانت فرزندم را نیز بر عهده میگیرم، اظهار داشت: دیگر تحمل رفتارهای همسرم را ندارم. زنم حتی دوستانش را به فرزندم ترجیح داده و هر گاه دوستانش پیشنهاد مسافرت بدهند او بدون هماهنگی آن را قبول کرده و بدون هماهنگی با من این مسافرت را میرود.
وی افزود: گاهی پیش میآمد که همسرم دروغ گفته و فرزند را به من سپرده و برای تفریح با دوستانش به خارج از کشور رفته و از آنجا تماس گرفته و اطلاع میداد. دیگر تحمل این رفتارها را ندارم.
زن با بیان اینکه از شوهرم جدا نشده و او تنها دلخور است، گفت: اخلاق شوهرم را میدانم او عصبانی است و از روی ناراحتی حرف از جدایی میزند چرا که ما عاشقانه یکدیگر را دوست داریم و هرگز از یکدیگر جدا نشده و سختیها را تحمل کردیم و قرار نیست از یکدیگر برنجیم.
قاضی پرونده بعد از صحبتهای زن و مرد، با وجود مدارک و اموال مرد، او را محکوم به پرداخت مهریه زن کرد و حکمی مبنی بر طلاق صادر نکرد و آن دو را به مصالحه دعوت کرد و جلسه را خاتمه داد.
زنی جوان با مراجعه به دادگاه خانواده ونک دادخواست مهریه خود را به قاضی یکی از شعب این مجتمع قضایی خانواده ارائه کرد و با بیان اینکه مهریهام 14 سکه بهار آزادی است و شوهرم باید آن را بپردازد، اظهارداشت: همه دوستانم از شوهرهایشان مهریه و حتی نفقه خود را با مراجعه به دادگاه درخواست کردند من نیز مهریهام را میخواهم و دلم نمیخواهد باعث کدورت شود.
وی با بیان اینکه دارای یک فرزند 3 ساله هستیم، افزود: من و شوهرم با یکدیگر هیچ اختلافی نداریم و نباید این درخواست من از طریق دادگاه باعث سوءتفاهم شوهرم شود چراکه دوستانم از من خواستند تا راهی که آنها برای دریافت مهریهشان انتخاب کردند نیز من انجام دهم.
زن بار دیگر در مقابل قاضی پرونده با بیان اینکه شوهرم را بیش از هر شخصی در زندگی دوست دارم، گفت: به دادگاه آمدم تا اگر شوهرم نمیتواند مهریهام را به صورت قسطی بپردازد و دادگاه برایش حکم صادر کند و او اذیت نشود.
وی بیان کرد: آبرویم در خطر است و برای حفظ آبرو مهریهام را میخواهم.
مرد جوان در دادگاه خانواده حضور داشت و با اشاره به اینکه دیگر تحمل رفیق بازی همسرم را ندارم، اظهار داشت: مهریه بهانهای شد تا بالاخره به دادگاه آمده و از او جدا شوم، بنابراین مهریهاش را کامل داده و از او جدا خواهم شد و اعتراضی ندارم.
وی با بیان اینکه همسرم همیشه به فکر دوستانش بوده تا زندگی مشترکمان، افزود: آبروی مرا برده است. تصور نمیکردم که روزی خود اقدام به مراجعه به دادگاه خانواده کند چرا که من منتظر این امر و بهانه بودم تا از او جدا شده و به زندگی ادامه دهم.
مرد در ادامه با بیان اینکه بعد از طلاق حضانت فرزندم را نیز بر عهده میگیرم، اظهار داشت: دیگر تحمل رفتارهای همسرم را ندارم. زنم حتی دوستانش را به فرزندم ترجیح داده و هر گاه دوستانش پیشنهاد مسافرت بدهند او بدون هماهنگی آن را قبول کرده و بدون هماهنگی با من این مسافرت را میرود.
وی افزود: گاهی پیش میآمد که همسرم دروغ گفته و فرزند را به من سپرده و برای تفریح با دوستانش به خارج از کشور رفته و از آنجا تماس گرفته و اطلاع میداد. دیگر تحمل این رفتارها را ندارم.
زن با بیان اینکه از شوهرم جدا نشده و او تنها دلخور است، گفت: اخلاق شوهرم را میدانم او عصبانی است و از روی ناراحتی حرف از جدایی میزند چرا که ما عاشقانه یکدیگر را دوست داریم و هرگز از یکدیگر جدا نشده و سختیها را تحمل کردیم و قرار نیست از یکدیگر برنجیم.
قاضی پرونده بعد از صحبتهای زن و مرد، با وجود مدارک و اموال مرد، او را محکوم به پرداخت مهریه زن کرد و حکمی مبنی بر طلاق صادر نکرد و آن دو را به مصالحه دعوت کرد و جلسه را خاتمه داد.