راه کمال

صفحه خانگی پارسی یار درباره

مرگ مشکوک جعبه سیاه تروریسم عربستان ...

الماجد مطالب سری و محرمانه بسیاری را در اختیار داشت. او در کشورهای مختلف از جمله عربستان سعودی، عراق، سوریه، لبنان، افغانستان و پاکستان سابقه فعالیت و با بسیاری از رهبران میانی و ارشد القاعده به طور مستقیم همکاری یا ارتباط داشت.
عامل سعودی انفجار سفارت ایران در بیروت به طرز مشکوکی جان سپرد.

 به نقل از رسانه های لبنانی، "ماجد الماجد" شهروند سعودی و رهبر گروه تروریستی "عبدالله عزام" که در بازداشت ارتش لبنان قرارداشت؛ به طرز مشکوکی جان باخت.

ارتش لبنان چند روز پیش از این از دستگیری ماجد الماجد خبر داده و او را فردی خطرناک توصیف کرده بود.
روزنامه لبنانی النهار نوشته است: ماجد الماجد به دنبال بی ثباتی وضعیت جسمانی اش پس از دستگیری به دست ارتش، جان سپرد.

گردان های عبدالله عزام قبل از این مسؤولیت دو حمله انتحاری به سفارت ایران را در آبان ماه گذشته برعهده گرفته بود. در این دو انفجار انتحاری شماری کشته و زخمی شدند. در این انفجارها شماری از شهروندان ایرانی از جمله رایزن فرهنگی ایران هم کشته شد.


الماجد در سال 2007 میلادی به دلیل حضور در جنگ گروه افراط گرای اسلامی "فتح الاسلام" علیه ارتش لبنان در فهرست افراد تحت تعقیب دولت بیروت قرار گرفت. این جنگ و دیگری شدید مسلحانه در اردوگاه آوارگان فلسطینی نهارالبارد در شمال لبنان روی داد.

قبل از این برخی گزارش ها از ارتباط نزدیک مقامات جاسوسی و امنیتی عربستان سعودی با ماجد الماجد حکایت داشت.

پس از دستگیری ماجد الماجد به دست ارتش لبنان، دولت ایران از قصد خود برای اعزام هیاتی به لبنان برای مشارکت در بازجویی از وی خبر داد اما عربستان سعودیبه سرعت، با این موضوع مخالفت کرد.

ماجد الماجد پیش از این با سفر به سوریه و دیدار با رهبر گروه جبهه النصره مجموعه نزدیک به القاعده در سوریه، با وی برای همکاری توافق کرده بود.

جبهه النصره یکی از مهمترین گروه های زیرمجموعه القاعده در سوریه است که در حال جنگ با حکومت مرکزی این کشور با هدف براندازی دولت دمشق است.

به اعتقاد بسیار ی از تحلیلگران، عربستان سعودی حامی مالی و سیاسی نخست گروه های تندرو در سوریه است.

ماجد الماجد همچنین بارها با سفر به کشورهای جنوب خلیج فارس، زمینه جذب و انتقال پول های زیادی را برای گروه های تندرو اسلامی در سوریه فراهم می کرد.

برخی رسانه ها نیز در توجیه مرگ ماجد الماجد گفته اند که او قبل از دستگیری مریض بود و درون یک آمبولانس در حال انتقال به بیمارستان دستگر شده بود. وی همچنین بعد از دستگیری نیز از وضعیت جسمی بی ثباتی برخوردار بود.

سایت روزنامه لبنانی الاخبار هم در این باره نوشت: الماجد مطالب سری و محرمانه بسیاری را در اختیار داشت. او در کشورهای مختلف از جمله عربستان سعودی، عراق، سوریه، لبنان، افغانستان و پاکستان سابقه فعالیت و با بسیاری از رهبران میانی و ارشد القاعده به طور مستقیم همکاری یا ارتباط داشت.

او همچنین پس از حمله نظامی آمریکا به افغانستان، نقش مهمی را در بازسای تشکیلاتی القاعده بر اساس الگوی مدیریت بدون مرکز ایفا کرد.

علاوه بر این، ماجد اطلاعات زیادی را درباره اعضای ارشد القاعده، وسایل و ابراز فعالیت و تغییرات ایجاد شده در القاعده عراق پس از حمله نظامی آمریکا در اختیار داشت.

مداحان جناحی؛ از فحاشی های رکیک در هیأت ها تا تیراندازی به خودرو

حرمت این جایگاه را حفظ کنید

 

بخش شگفت انگیز و تأثر انگیز ماجرا اینجاست که با آنان برخورد قانونی مناسبی نشد و این در حالی است که از مردم عادی تا مراجعی چون آیت الله مکارم شیرازی ، خواستار آن بودند که اینان حد خود را بشناسند و قانون درباره آنان نیز اجرا شود.
عصر ایران - مداحان اهل بیت ، همواره جایگاه محترمی در میان شیعیان داشته اند و یکی از ارکان زنده نگه داشتن عاشورا و فرهنگ تشیع در گذر زمان ، همین مداحانی بوده اند که بی هیچ چشمداشتی در طول تاریخ ، روایتگر مظلومیت و معصومیت ائمه اطهار بوده اند. همچنین همین مداحان بودند که در جریان 8 سال دفاع مقدس ، با حماسه سرایی های خود روحیه مقاومت را در بین رزمندگان جبهه خودی تقویت کردند که از صادق آهنگران می توان به عنوان نمونه برجسته این دسته از مداحان نام برد.

در سال های بعد از جنگ اما مداحان جناحی که "کارگزاران برخی جریان های سیاسی" هستند ، به وجود آمدند. وظیفه نانوشته و حزبی این مداحان ، جذب نیروهای هیأتی و عملیات روانی بر روی افراد مذهبی جامعه برای متمایل کردن شان به سمت یک جناح خاص بود و هیأت و مداحی و صدای خوش ، وسیله این کار و هدف بود کما این که در انتخابات اخیر ریاست جمهوری شاهد بودیم که در میان مداحی اهل بیت و در حالی که مردم در حال و هوای عاشورا و کربلا بودند ، ناگهان همین مداحان اشعاری در مدح یک کاندیدا می خواندند و از مردم سینه زن می خواستند همان ها را تکرار کنند!

تا بدین جای کار ، می توان گفت تنها اتفاقی که افتاد - و البته اتفاق کمی هم نیست - فروکاستن شأن مداحی اهل بیت و علمداری مکتب تشیع به کارگزاری جریان های سیاسی است اما ماجرا به همین جا ختم نشد و شکستن حرمت این جایگاه تاریخی و مذهبی از سوی غاصبان خوش لحن و صدای مداحی ادامه یافت و بدین ترتیب اگر مردم تا دیروز از زبان مداحان ، فضائل اهل بیت و مظلومیت هایشان را می شنیدند ، ناگهان با کمال شگفتی رکیک ترین فحش ها را زبان انها شنیدند و چون دقت کردند دیدند که به جانبداری از یک جناح علیه جناح دیگر فحاشی می شود. کار بدین جا ختم نشد و آقایانی که تنها تخصص شان ، مقتل خوانی بود و تنها هنرشان صدای خوش ، به خود اجازه دادند وارد فاز فتوا هم بشوند و علیه این و آن حکم بدهند و حتی نهادهای قانونی کشور را نیز مورد تعرض قرار دهند.

 اوج این یکه تازی مداحان جناحی ،سال های اول تا ششم ریاست جمهوری احمدی نژاد بود به طوری که در مواقعی برخی از این مداحان ، جزو تیم سفر دولت در سفرهای استانی بودند!

بخش شگفت انگیز و تأثر انگیز ماجرا اینجاست که علیرغم آن که این مداحان ، انواع جرائم را علیه اشخاص حقیقی و حقوقی در تریبون های عمومی مرتکب شدند ، با آنان برخورد قانونی مناسبی نشد و این در حالی است که از مردم عادی تا مراجعی چون آیت الله مکارم شیرازی ، خواستار آن بودند که اینان حد خود را بشناسند و قانون درباره آنان نیز اجرا شود.

چنین وضعیتی رفته رفته آنان را دچار این توهم کرد که "شهروندان مصون از تعقیب جامعه" هستند و می توانند با سوء استفاده از منبر مداحی اهل بیت ، هیات ها را تبدیل به حزب جناح خود کنند و علیه این و آن سخنانی چنان زشت بگویند که بعضاً نمی توان در جمع خانواده بازگویشان کرد که امروز در هیأت چه شنیدیم!

خبری که در روز ارتحال پیامبر اسلام (ص) شهادت امام حسن مجتبی (ع) منتشر شد نشان می دهد این مداحان ، در حال ورود به مرحله جدیدی هستند که اگر همین الان مقامات امنیتی و قضایی جلوی آن را بگیرند ، هم آبروی شرافتمندانه مداحی اهل بیت بیش از پیش توسط اینان آسیب می بیند و هم امنیت شهروندان عادی به خطر می افتد.
طبق خبر منتشره ، خودروی یکی از همین مداحان جناحی ، حدود 5 شب قبل در یکی از اتوبان های درون شهری تهران با یک پژو 206 که زوج جوانی در آن بودند تصادف می کند . بعد از تصادف و درگیری لفظی ، یکی از افراد حلقه این مداح ، با سلاح کمری 5 تیر به سمت خودروی این افراد شلیک می کند و بعد هم با هم فرار می کنند.
تا لحظه نگارش این مطلب نیز خبری از دستگیری و برخورد با این مداح و تیرانداز همراه وی نیست و این ، نگرانی موجود را تشدید می کند چرا که چنین اقدامی از سوی هر کس دیگری صورت می گرفت و در وسط یک معبر شهری به سمت خودروی مردم تیراندازی می شد ، موضوع به عنوان یک اقدام علیه امنیت عمومی به قید فوریت در دستور کار قرار می گرفت و پلیس نیز به سرعت به مردم اطلاع رسانی می کرد تا نگرانی مردم مرتفع شود.

انتظار می رود پرونده این قبیل مداحان که از بهره برداران اصلی بلبشوی سیاسی سال های اخیر هستند به طور ویژه مورد بررسی قرار گیرد و مورد اخیر نیز بدون اغماض و با سرعت و قاطعیت مورد بررسی قرار گیرد تا هم عدالت برقرار شود و هم مداحی اهل بیت عصمت و طهارت ، در جایگاه رفیع و شایسته تاریخی اش قرار گیرد و "عشق محمد و آل محمد(ص)" ، هزینه سیاسی کاری ها و کاسبکاری عده ای که نام مداح بر خود گذاشته اند نشود.

مشهور ترین نمونه استقلال رای قاضی...

یک نکته تاریخی به بهانه نطق علی مطهری

 

از مشهور ترین نمونه های استقلال قضایی در حافظه ایرانیان که در بریتانیا نیز از آن یاد می شود رای رییس انگلیسی دیوان داوری لاهه در سال 1331 خورشیدی به نفع ایران است.

 نطق علی مطهری نماینده صریح اللهجه تهران در مجلس شورای اسلامی در هفته گذشته واکنش های مختلفی را در پی داشته و از جمله تاکید او بر استقلال دستگاه قضایی محل بحث و مناقشه شده است.

فارغ از مصادیقی که او ذکر کرده اصل استقلال قضایی نزد همگان یک ارزش تلقی می شود و واکنش یا شکایت یکی از نهادهای زیر مجموعه قوه قضاییه نیز بر اساس تاکید بر استقلال قضایی مطرح شده است.

از مشهور ترین نمونه های استقلال قضایی در حافظه ایرانیان که در بریتانیا نیز از آن یاد می شود رای رییس انگلیسی دیوان داوری لاهه در سال 1331 خورشیدی به نفع ایران است. 

حسن صدر از همراهان دکتر مصدق این حکایت را در شماره 94 فصلنامه بخارا چنین روایت کرده است:

"در خرداد 1331 برای دومین بار هیاتی به ریاست دکتر محمد مصدق برای رسیدگی به ماهیت دعوی به لاهه عزیمت کرد. در این نوبت پرفسور بلژیکی وکیل دولت ایران و شخص دکتر مصدق در جلسات عدیده به دفاع پرداختند. نمایندگان و وکلای دولت انگلیس هم با لباس فرم رسمی و کلاه گیس مطالب خود را بیان کردند.

بعد از قریب 12 جلسه رسیدگی دیوان وارد شور شد. ناگفته نماند که طبق مقررات دیوان لاهه دولت های ذی نفع می توانند در دعوای مربوط به خود یک قاضی اختصاص دهند که در عرف قضا به نام" اَد هوک" به معنی مخصوص شناخته می شود. او را به محکمه معرفی می کنند و این قاضی در شور و اتخاذ تصمیم دخالت دارد.

در دعوای مطروحه ما چون رییس دیوان در آن دوره انگلیسی بود انگلستان نمی توانست قاضی معرفی کند ولی دولت ایران با استفاده از این حق دکتر سنجابی را معرفی کرد.

نکته قابل ذکر این که رییس دیوان (لرد ماک نیر) با این که انگلیسی بود با منتهای استقلال اراده و استقامت رای به نفع ایران و به ضرر دولت متبوع خود رای داد. گرچه گفته شده که به فرض مخالفت رییس دیوان باز هم رای اکثریت به نفع دولت ایران صادر می شد ولی مع الوصف رای دادن قاضی انگلیسی علیه دولت متبوع خود حاکی از استقلال قوه قضاییه دانسته شد."

هویت عامل انتحاری انفجار پنجشنبه بیروت مشخص شد .

بخش هایی از این جنازه این عامل انتحاری، در طبقه ششم ساختمان نزدیک محل انفجار کشف و پس از انجام آزمایش های دی ان ای، هویت او مشخص شد.
رسانه های لبنانی به نقل از منابع آگاه نوشته اند: پس از بررسی های صحنه انفجار شدید روز پنجشنبه گذشته در جنوب بیروت، هویت عامل انتحاری این انفجار مشخص شده است.

 به نقل از سایت روزنامه الحیات چاپ لندن، عامل انتحاری این انفجار، جوان 19 ساله ای به نام "قتیبه الصاطم" از اهالی منطقه وادی خالد در منطقه عکار در شمال لبنان است.

پدر الصاطم در تاریخ 28 دسامبر گذشته با مراجعه به پلیس و مقامات مسؤول، ناپدید شدن فرزندش را اطلاع داده بود.




بخش هایی از این جنازه این عامل انتحاری، در طبقه ششم ساختمان نزدیک محل انفجار کشف و پس از انجام آزمایش های دی ان ای، هویت او مشخص شد.

در انفجار شدید روز پنجشنبه گذشته در نزدیکی دفتر شورای سیاسی حزب الله لبنان در حومه جنوبی بیروت 4 نفر کشته و حدود 30 نفر دیگر زخمی شدند.

این انفجار در منطقه تحت نفوذ و کنترل شدید امنیتی نیروهای نظامی دولتی و حزب الله روی داد.





جنگ همزمان القاعده در سوریه و عراق/ فلوجه در کنترل افراط گرایان

همچنین رسانه ها خبرهایی را منتشر کرده اند که رهبر داعش به نام "عبدالرحمن البغدادی" در عملیات ارتش عراق در شهر الرمادی کشته شده است.
درگیری های گسترده ای میان نیروهای نظامی عراق، افراد مسلح طوایف عرب سنی و القاعده در استان الانبار عراق ادامه دارد.

به گزارش عصر ایران، این درگیری های شدید مسلحانه از روز دوشنبه گذشته آغاز و هم اکنون در شهرهای الرمادی و فلوجه در جریان است.
با این حال رسانه ها خبرهای متفاوتی را درباره ماهیت طرف های درگیر در استان الانبار عراق منتشر می کنند.
برخی رسانه ها می گویند ارتش و پلیس در کنار افراد مسلح طوایف عرب سنی در حال جنگ با نیروهای القاعده هستند.

 
رسانه های دیگری نیز می گویند افراد مسلح طوایف عرب سنی هم اکنون در الانبار در حال درگیری و رویارویی با نیروهای ارتش و پلیس هستند.

شماری از شاهدان عینی هم گفته اند افراد مسلح طوایف عرب سنی در کنار پلیس علیه القاعده می جنگند اما همزمان مخالف ورود ارتش به شهرهای الرمادی و فلوجه هستند و با ارتش مقابله مسلحانه می کنند.

درگیری ها و ناآرامی ها از روز دوشنبه گذشته آغاز شد یعنی زمانی که پلیس با حمایت ارتش تحصن اعتراض آمیز بخشی از مردم عرب سنی  در الانبار را با استفاده از زور برچیدند اما این اقدام با درگیری ها و زدوخوردهای گسترده ای همراه شد. این درگیری ها به کشته شدن 13 نفر منجر شد.

تصاویر منتشر شده از شهر الرمادی هم نشان دهنده فعالیت گروه "دولت اسلامی شام و عراق (داعش)" شاخه القاعده در منطقه است که با  در اختیار داشتن خودروها و افراد مسلح در الرمادی فعال هستند.

داعش علاوه بر عراق، همزمان در سوریه هم فعال است و علیه نظامیان دولت و مخالفان لائیک حکومت سوریه در حال جنگ است.

همچنین رسانه ها خبرهایی را منتشر کرده اند که رهبر داعش به نام "عبدالرحمن البغدادی" در عملیات ارتش عراق در شهر الرمادی کشته شده است.

میدان مرکزی شهر الرمادی از یک سال گذشته محل برگزاری تحصن اعتراض آمیز عشایر و روحانیون سنی نشین است. آنها مدعی بودند دولت نوری مالی نخست وزیر عراق، عرب های سنی را به حاشیه رانده است و به همین دلیل خواستار اصلاحات سیاسی بودند.


الانبار بزرگترین استان عراق است و تقریبا همه ساکنان آن را عرب های سنی تشکیل می دهند. الانبار همسایه سوریه است و مردم این استان از مخالفان حکومت بشار اسد رئیس جمهور سوریه حمایت می کنند.

در چند روز اخیر هم خبرهایی از حمله نیروهای داعش به پایگاه های پلیس الرمادی و به دست گرفتن کنترل نیمی از شهرهای الرمادی و فلوجه منتشر شد.

رویترز در این باره نوشت: افراد مسلح عرب سنی روز پنجشنبه با نیروی نظامی دولتی عراق در دو شهر الرمادی و فلوجه درگیر شدند. هزاران نفر از افراد مسلح طوایف عرب های سنی مخالف دولت روز چهارشنبه توانستند کنترل برخی از ساختمان ها و مراکز دولتی در الرمادی و فلوجه را در دست بگیرند.

در مقابل خبرگزاری آناتولی ترکیه به نقل از فرمانده پلیس الانبار نوشت که پلیس با کمک افراد مسلح طوایف توانست کنترل شهرها را دوباره در دست بگیرد.

تندروها هشدار رهبری را جدی بگیرند ...

مدیر کل اسبق "آمریکای وزارت خارجه"
عصر ایران؛ اهورا جهانیان - مهدی محتشمی، مدیر کل اسبق "آمریکای وزارت خارجه" و سفیر پیشین ایران در اتریش و یونان، معتقد است مذاکرات هسته‌ای ایران و غرب، هنوز چنانکه باید به عنوان یک موضوع ملی در داخل کشور جا نیفتاده است و همین امر موجب تضعیف تیم مذاکره‌کننده ایران از سوی گروه‌های سیاسی تندرو می‌شود.
وی با استقبال از موضع‌گیری رهبر انقلاب در حمایت از تیم مذاکرات هسته‌ای ایران، اظهار امیدواری می‌کند که هشدار رهبری به گروه‌های تندرو، موجب سکوت آنها و پرهیزشان از کارشکنی در دیپلماسی دولت روحانی شود.
گفتگوی عصر ایران با مهدی محتشمی پیش روی شماست.  


***

*چنانکه می‌دانید، دیروز رهبر انقلاب از تیم مذاکره‌کننده دولت در مذاکرات هسته‌ای، حمایت کردند. ابتدا تحلیل خودتان را از این موضع‌گیری مهم رهبری بفرمایید.

به نظر من، موضوع پرونده هسته‌ای ایران یک پرونده ملی است و فارغ از اینکه چه کسی این پرونده را در دست دارد و مدیریت می‌کند، چون با مصالح و منافع ملی کشور سر و کار دارد، باید اجماعی ملی در حمایت از مذاکره‌کنندگان ایرانی در برابر طرف خارجی وجود داشته باشد. طیف گسترده‌ای در خارج از ایران، از نتانیاهو و "بازهای آمریکا" تا کشورهای منطقه، وجود دارد که این‌ها به هیچ وجه خواهان حل و فصل پرونده هسته‌ای ایران، که تامین‌کننده منافع ملی ماست، نیستند.

 پرونده هسته‌ای ایران را می‌توان با ملی شدن صنعت نفت و یا حتی بالاتر از آن، با مذاکرات قطعنامه 598 قابل قیاس است. با توجه به شرایط امروز ایران، جمهوری اسلامی هیچ‌گاه موضوعی چنین مهم و استراتژیک را در دستور کار خودش نداشته است. با توجه به حجم گسترده مخالفت‌های بین المللی، که در صدد ممانعت از حل و فصل پرونده هسته‌ای ایرانند، منصفانه به نظر نمی‌رسد که در داخل هم هر کسی که از راه می‌رسد هر چه دلش می‌خواهد علیه تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران بگوید و اعضای آن را تضعیف کند.

 هر کسی که دلش برای این مملکت بسوزد، با هر گرایش سیاسی، اگر اهل انصاف باشد، چوب لای چرخ تیم هسته‌ای ایران نمی‌گذارد. این‌ها، چنانکه رهبری فرمودند، فرزندان این مملکت و این انقلابند.

 من آقای جواد ظریف را از سن 18 سالگی می شناسم. او در دامان یک خانواده بسیار متدین به دنیا آمده و رشد کرده، در بهترین مدارس اسلامی تحصیل کرده و همواره در داخل و خارج ایران درد حمایت از نظام جمهوری اسلامی را داشته و انسان بسیار مومن و متعبدی است. ظریف را همه دنیا به عنوان یک کارشناس برجسته می‌شناسند؛ کارشناسی که به لحاظ عقیدتی پای‌بند نظام جمهوری اسلامی است و در مقام عمل می‌داند چه کار دارد می‌کند.

 من به عنوان فردی که بیش از 25 سال از عمرم را در وزارت خارجه در مسئولیت‌های گوناگون بوده‌ام، با قاطعیت می‌توانم بگویم ظریف بهترین کارشناس وزارت خارجه است و در این موقعیت حساس، خدا تفضل کرده که او عهده‌دار این مسئولیت مهم شده است. تردید نباید کرد که آقای ظریف و همکارانش در مذاکرات هسته‌ای به هیچ‌وجه منافع و مصالح کشور را نخواهند فروخت و قطعاً حمایت درست، منطقی، علمی، فنی، حقوقی و سیاسی از منافع ایران در این پرونده خواهند داشت.

 به نظر من، رهبری با تشخیصی بسیار درست، معرفی صحیحی از تیم هسته‌ای ایران داشتند و امیدواریم که موضع‌گیری ایشان نقطه ختم و فصل الخطابی باشد بر مخالفت‌هایی که بسیاری از آنها محصول ناآگاهی از حساسیت این پرونده برای جمهوری اسلامی ایران است؛ مخالفت‌هایی که مانع از ایجاد وحدت ملی‌ای می‌شود که لازمه تقویت تیم مذاکره‌کننده ایران است.

*منهای مخالفان ایدئولوژیک مذاکره ایران و آمریکا، ظاهراً عده‌ای هم در داخل به دلیل حمایت از منافعشان مخالف مذاکره و رابطه ایران و آمریکا هستند. این‌ها چه کسانی هستند و دقیقاً چه منافعی در این مخالفت دارند؟

من نمی‌خواهم پرونده هسته‌ای ایران را با بحث مذاکره ایران و آمریکا کاملاً در یک راستا قرار دهم. اما واقعیت این است که ما امروز در مذاکرات هسته‌ای با مجموعه‌ای از جریانات مخالف مواجهیم که سردمداری و رهبری آنها با آمریکاست. یعنی در کنار آژانس و1+5، دولت آمریکا هم جایگاه ویژه‌ای در این اختلاف مهم دارد.

 البته دولت آمریکا هم مجموعه‌ای یکدست نیست. یک طیف است که لایه‌های گوناگونی دارد؛ از مخالف سرسخت ایران تا نیروهای ملایم‌تر. درباره مخالفان داخلی، من نمی‌گویم که مخالفت همه آنها یک آبشخور دارد. برخی از این‌ها کسانی هستند که از سر دلسوزی بر این باورند که منافع ایران از رهگذر این مذاکرات تامین نمی‌شود. این وظیفه تیم مذاکره‌کننده و وزارت امور خارجه است که به اندازه کافی گزارش بدهد و روشنگری کند. یعنی تا جایی که امکان دارد این مخالفان داخلی را توجیه کند که این مذاکرات در راستای تامین منافع کشور است.

 اما ممکن است کسانی هم باشند که مخالف مذاکره و رابطه ایران و آمریکا نباشند؛ بلکه فقط مخالف حل شدن این مشکل تاریخی به دست رقیب داخلی‌شان باشند. این‌ها دچار تنگ‌نظری‌اند و به همین دلیل نمی‌خواهند به دولت روحانی اجازه دهند از این فرصت پدیدآمده برای حل مشکلات ایران و آمریکا استفاده کنند.

اما گروه سوم کسانی هستند که اساساً تمایل و علاقه‌ای به رهایی مملکت از مشکلاتی که هیچ دلیلی بر وجود آنها نیست و می‌توان آنها را از طرق دیپلماتیک و صلح‌آمیز حل و فصل کرد، ندارند. شاید منافع این گروه در گرو حفظ وضع موجود باشد. یعنی می‌خواهند کشور همیشه درگیر این مشکلات باشد و رنگ آسایش را نبیند.

*حفظ وضع موجود منافع اقتصادی برای این گروه دارد؟

این منافع لزوماً اقتصادی نیست. ولی حتماً منافع اقتصادی هم دارند. اگر روابط ایران با کشورهای تحریم‌کننده عادی شود و بازارهای بیشتری به روی ما باز شود، آیا این احتمال وجود ندارد که عده‌ای که الان اقتصاد و تجارت ما را به سمت بازارهای خاص کانالیزه کرده‌اند، منافعشان را از دست بدهند؟ علاوه بر منافع اقتصادی، به نظر می‌رسد که منافع سیاسی داخلی و خارجی این عده هم اقتضا می‌کند که وضع موجود حفظ شود.

*یعنی می‌توان گفت بخشی از کسانی که در هشت سال گذشته از مثلاً واردات گسترده برخی کالاها از کشورهایی خاص بهره‌مند بوده‌اند، الان نگران باز شدن بازارهای غربی به روی ایران در اثر بهبود روابط ایران و غرب هستند؟

 اگر ما ساختار صحیحی داشتیم که به ما قدرت ارزیابی می‌داد که در این هشت سال گذشته، چه کسان و گروه‌هایی یک‌شبه به ثروت‌های هنگفت دست یافتند و از رانت‌های بزرگی برخوردار شدند، می‌شد پاسخ دقیق‌تری به این سوال داد. به هر حال، الان کسانی در جامعه ما وجود دارند که وزن اقتصادی بسیار بالایی پیدا کرده‌اند در حالی که هشت سال پیش، از این حیث، اصلاً قابل اعتنا نبودند.

 این وزن اقتصادی نوظهور، محصول استفاده یا سوء استفاده آنها از شرایط کشور در هشت سال گذشته است. این افراد جزو کسانی هستند که از بزرگترین امکانات این مملکت بهره‌مند شده‌اند و رانت‌خواری این‌ها تبدیل به فسادی گسترده و اظهر من الشمس شد که امروز اثرات و مشکلات آن در جامعه ما به خوبی محسوس است.

 یقیناً این جریان‌ها از شرایط هشت سال گذشته منتفع شده‌اند و به همین دلیل حاضر نیستند ساز و کارها عوض شود، قوانین و مقررات شفاف شود و کانال‌های مناسبات تجاری ما متنوع شود. این‌ها به همین دلیل از وضع موجود دفاع می‌کنند و مخالف بهبود روابط ایران و جهان غرب هستند. این گروه‌ها قطعاً از پشتیبانی‌های سیاسی هم برخوردارند. در هر صورت، وضع موجود که مطلوب این گروه‌هاست، به ضرر مصالح و منافع ملی است.

*شما درباره مجاری اقتصادی سودمند برای این گروه‌ها، که محصول تخریب رابطه ایران و غرب است، تحلیلی دارید؟ یعنی در شرایط موجود، دقیقاً از کدام کانال‌های اقتصادی سود می‌برند؟

من نمی‌خواهم تمام بار وضع نابسامان مناسبات ایران و غرب را بر دوش این یک عده بگذارم ...

*بله، تلاش این گروه‌ها برای حفظ منافع اقتصادی‌شان یکی از علل کارشکنی در روند بهبود رابطه ایران و غرب است. ولی سوال من این بود که شما درباره ماهیت همین علت کمی بیشتر توضیح دهید.

در میان مجموعه عناصر و عواملی که این وضع را بوجود آورده‌اند، این گروه‌ها به محض اینکه تحولی رخ می‌دهد و روند مثبتی پدید می‌آید، ناگهان فضا را تیره و تار می‌کنند. آن قدر تبلیغات مسموم رواج می‌یابد که آدم‌های خارج از این گروه‌ها نیز تحت تاثیر قرار می‌گیرند و با فضای ایجادشده توسط آنها همراهی می‌کنند. این قدرت تبلیغاتی آن قدر بالاست که رهبری نیاز دیدند که به آنها هشدار دهند که مراقب رفتارها و موضع‌گیری‌هایشان باشند تا خط این منفعت‌طلبان کور شود.

*شما فکر می‌کنید هشدار رهبری بر رویه و مشی عملی این گروه‌ها تاثیری بگذارد؟

من امیدوارم که این هشدار اثرگذار باشد. امیدوارم آن کسانی که هنوز نیت پاک دارند و آلودگی‌های اقتصادی پاره‌ای از مدافعان وضع موجود را ندارد، خط خودشان را از این افراد و گروه‌ها جدا کنند و بازیچه دست بازیگرانی که آگاهانه علیه دیپلماسی دولت روحانی فعالیت می‌کنند، واقع نشوند.

ولی جدا از این، من معتقدم ما نیاز به ساز و کارهای قوی‌تری داریم تا موضع مذاکرات هسته‌ای واقعاً به عنوان یک موضوع ملی در کشور جا بیفتد و طوری برخورد کنیم که کسانی که علیه تیم مذاکره‌کننده ایران فضاسازی می‌کنند، اجازه چنین تحرکاتی پیدا نکنند و در جامعه منزوی شوند. اگر چه این کار، بسیار سخت است ولی ناشدنی نیست و باید انجام شود؛ چرا که بسیاری از مصالح عمومی کشور ما، از جمله وضعیت اقتصادی کشور، موکول و منوط به این است که ما این پرونده را به نحوی حل و فصل کنیم که حداکثر منافع‌مان تامین شود. ما چاره‌ای نداریم جز اینکه با عزمی ملی پشت سر مذاکره‌کنندگان ایرانی بایستیم و از آنها حمایت کنیم.     

*نصب بیلبورد علیه مذاکره ایران و آمریکا، به نظر شما مصداق کارشکنی بود و چوب لای چرخ دولت گذاشتن؟

یقیناً وزارت امور خارجه و کسانی که در کُنه مذاکرات هستند، تلاش می‌کنند فضایی ایجاد کنند که رهبری از آن به عنوان "نرمش قهرمانانه" یاد کردند. نصب آن بیلبوردها در راستا و در چارچوب چنین سیاستی نمی‌بینم. من نه تنها این اقدامات را کارساز نمی‌دانم بلکه اعتمادسوز می‌دانم که هیچ کمکی به تیم مذاکره‌کننده ایران نمی‌کند.

*بعد از گفتگوی تلفنی روحانی و اوباما، مواضع مقامات دولتی آمریکا، از اوباما و جان کری تا وندی شرمن، ظاهراً نقش زیادی در گشودن دست افراطیون داخلی علیه دیپلماسی دولت روحانی داشت. موافقید؟

بله، موضع‌گیری اوباما در گفتگو با نتانیاهو جنبه تخریبی داشت و به نوبه خودش اعتمادسوز بود. ولی فراموش نکنید که دقیقاً پس از سفر آقای روحانی به نیویورک، نتانیاهو به نیوریورک سفر کرد و با جوسازی گسترده‌ای که زمینه‌اش به شدت در آمریکا وجود دارد، تلاش کرد تا به نوعی فضای مثبت ناشی از سفر روحانی را تخریب کند. حالا اگر ما هم در داخل بخواهیم دستاورد سفر آقای روحانی به نیویورک را از بین ببریم، هیچ کمکی به خودمان نکرده‌ایم. بنابراین باید مراقب اظهارنظرهایمان باشیم.

ضمناً فراموش نباید کنیم که الان دولت آمریکا در تلاش است تا تحریم‌های جدیدی از سوی کنگره علیه ایران وضع نشود؛ در حالی که قبلاً دولت آمریکا همیشه مبدع و پیشگام این تحریم‌ها بود. در واقع دو نکته را باید لحاظ کرد. یکی اینکه، بخشی از حرفهای مقامات دولت آمریکا، مصرف داخلی دارد و یا برای آرام کردن اسرائیلی‌هاست.
دوم اینکه، خود دولت آمریکا هم با یک جاده باز مواجه نیست. این دولت هم مشکلاتی در خود آمریکا دارد که به او اجازه نمی‌دهد تخته‌گاز به سوی عادی کردن رابطه‌اش با ایران حرکت کند.

 همچنین دولت آمریکا برای عادی کردن رابطه با ایران، مشکلاتی در خارج از کشورش نیز دارد. یعنی علاوه بر مخالفت اسرائیل، با مخالفت کشورهای دیگری هم در منطقه خاورمیانه مواجه است. رفتارهایی که عربستان سعودی اخیراً از خودش بروز می‌دهد، نشان‌دهنده نارضایتی علنی آنها از احتمال بهبود رابطه ایران و آمریکاست.

*درباره واکنش آقای ظریف به آن تیتر کیهان چه نظری دارید؟ به نظر می‌‌رسد واکنش پخته و سیاستمدارانه‌ای نبود. یعنی دلیلی نداشت ظریف بر روی فیس‌بوکش بنویسد با تیتر کیهان کارم به دکتر کشید!


آقای ظریف فکر نمی‌کرد شاهد بی صداقتی باشد. سخنی که به او نسبت داده شده بود، نادرست و تحریف‌شده بود. او انتظار نداشت با چنین برخوردی مواجه شود. دلیل این غافلگیری هم این بود که آقای ظریف قبلاً کمتر با سیاست داخلی سر و کار داشته.

به هر حال آقای ظریف باید صبر و تحمل بیشتری نسبت به واکنش‌های داخلی داشته باشد و در این زمینه کمی آبدیده‌تر شود. اما یقیناً آقای ظریف با صداقت کامل پا در این راه گذاشته و هر اقدامی که در راستای حل و فصل پرونده هسته‌ای ایران انجام دهد، با هماهنگی مقامات ارشد کشور است. صداقت ظریف، که رهبری هم بر آن صحه می‌گذارند، وقتی با بی‌صداقتی دیگران جواب داده شد، تا حدی موجب یکه‌خوردن و نارضایتی او شد.     

جزئیات اعمال سوابق تحصیلی در کنکور..........

 

طرح مشکل :

با سلام
از شما خواهشمندم پیگیری کنید. این که قرار شده امسال تاثیر قطعی داشته باشه ، به خدا ظلمه. چرا ؟چون قرار بود فقط تاثیر مثبت داشته باشد. الان اگر یک نفر بخاطر مشکلاتی نتوانسته باشد امتحان نهایی را خوب دهد ، حالا تمام امیدش بر باد می رود. یک سال هم درس بخواند که کنکور را حتی 100 درصد بزند ، بخاطر تأثیر 75 درصد ، میشه 75 درصد و اگر مثلا درسی را 10 گرفته باشد ، می شود12 و نیم درصد. 75+12?5 = 87?5 درصد
این برای کسی است که 100 درصد زده باشد. پس می بینیم که یک شب امتحان رو به یک سال کنکور ترجیه دادند
از شما می خواهم این را از مسئولین سنجش بپرسید:
1- تقلب سر جلسه امتحان نهایی به طور گسترده رخ می دهد و خیلی ها با همین تقلب به نمرات بالا می رسند. نمونه اش را در حوزه امتحانی شاهد امام مشهد ، دیدم.
2- با توجه به اینکه امکان جبران نمرات امتحان نهایی وجود ندارد ، اگر گاهی دانش آموزی در موقع امتحان نهایی با مشکل یا بیماری مواجه شد و نتوانست نمرات خوبی بگیرد تکلیفش چیست؟ یعنی یک شب به یک سال درس خواندن مقدم است؟
آیا باید آینده اش به خاطر همین اشتباه یا مشکل تباه شود ؟
جوابیه:

بسمه تعالی
برادر گرامی جناب آقای محمدجواد بربریان
مدیر مسئول محترم پایگاه اطلاع رسانی تابناک
با سلام،
احتراماً، عطف به شماره نامه 837/ت مورخ 23/9/92 در خصوص نحوه اعمال سوابق تحصیلی در آزمون سراسری سال 1393 ، به شرح ذیل پاسخ مقتضی جهت اطلاع رسانی لازم ارسال می گردد مقرر دارید وفق مقررات انجام پذیرد.
1- براساس ماده 5 قانون سنجش و پذیرش دانشجو در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی کشور مصوب 10/6/92 مجلس شورای اسلامی ، پذیرش دانشجو در دانشگاهها براساس «سابقه تحصیلی» یا« سابقه تحصیلی و آزمون (عمومی – اختصاصی)» صورت می گیرد . همچنین براساس تبصره 4 ماده فوق تأثیر سابقه تحصیلی سالانه بصورت تدریجی و صعودی است و پس از 5 سال حداقل 85 درصد ظرفیت پذیرش دانشجو در خصوص میزان تأثیر هر یک از عوامل سابقه تحصیلی ، آزمون عمومی و اختصاصی تصمیم گیری می نماید.
2- موضوع اعمال سوابق تحصیلی در اولین جلسه شورای سنجش و پذیرش دانشجو در تاریخ 6/9/92 مورد بحث و بررسی قرار گرفت و مقرر گردید سوابق تحصیلی مرتبط ، موجود و تراز شده (سال سوم متوسطه دیپلم) دانش آموزانی که طی سال های 84 تا 92 دیپلم خود را در رشته های ریاضی ، فیزیک ، علوم تجربی ، علوم انسانی و علوم معارف اسلامی براساس امتحان نهایی و کشوری اخذ نموده اند، با توجه به تبصره 5 ماده 5 قانون مذکور تا 25 درصد تأثیر قطعی داشته باشد.
3- کلیه ضوابطی که در گزینش آزمون سراسری صورت می پذیرد از قبیل اعمال سهمیه ایثارگران ، سهمیه مناطق، گزینش بومی ، نحوه اعمال سوابق تحصیلی و غیره مصوب مراجع ذیصلاح از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی ، مجلس شورای اسلامی و شورای سنجش پذیرش دانشجو بوده و سازمان سنجش آموزش کشور موظف به اطلاع رسانی به داوطلبان بوده و باید قانون و مصوبه فوق را اجرا نماید.
4- اعمال سوابق تحصیلی به صورت درس به درس نمی باشد بلکه برای داوطلبانی که در آزمون سراسری سال 93 مشمول سابقه تحصیلی هستند، در هر یک از زیر گروه های گروه آزمایشی که در آن شرکت می نمایند ، یک نمره کل براساس تراز نمرات دروس مؤثر در سابقه تحصیلی محاسبه می شود که به عنوان نمره کل سابقه تحصیلی در آن زیر گروه شناخته می شود و یک نمره کل از تراز نمرات خام دروس آزمون سراسری محاسبه می شود. سپس برآیند این دو نمره کل ، نمره کل نهایی داوطلب را تشکیل می دهد.
5- با توجه به بند الف ماده 1 قانو مذکور از آنجا که نتایج امتحانات آموزش و پرورش در سال های مختلف مورد استفاده داوطلبان قرار می گیرد ، وزارت آموزش و پرورش موظف است ضمن استانداردسازی امتحانات پیش بینی لازم از نظر سختی یا دشواری و پوششش سؤالات امتحانی را مطابق اصول سنجش و اندازه گیری به عمل آورد.
در پایان خاطر نشان می سازد که با توجه به ارتباط بخشی از موارد مطرح شده با وزارت آموزش و پرورش ، لازم است از مرکز مذکور نیز استعلام به عمل آید.

مهدی ناصری
مدیر کل دفتر ریاست، روابط عمومی و امور بین الملل


آیا بحران اقتصادی بر ثروتمندان بزرگ دنیا تاثیری داشته است؟

 

آخرین اطلاعات منتشر شده توسط شبکه خبری بلومبرگ از ثروتمندترین افراد دنیا، نشان می دهد که ثروت این افراد در سال 2013 افزایش قابل توجه ای داشته است.مطابق این آمار مجموع ثروت 300 نفر از ثروتمندترین افراد در دنیا در سال گذشته میلادی به رقم سه هزار و 700 میلیارد دلار رسیده که نسبت به سال 2012 حدود 524 میلیارد دلار افزایش داشته است. در این بین، بیل گیتس، با ثروتی معادل 78 میلیارد و 600 میلیون دلار ثروتمندترین فرد دنیا معرفی شده است. ثروت بنیانگذار شرکت مایکروسافت حدود 15 میلیارد دلار در سال گذشته افزایش داشته است.

1x1.trans آیا بحران اقتصادی بر ثروتمندان بزرگ دنیا تاثیری داشته است؟

 

کارلوس اسلیم، تاجر مکزیکی با 73 میلیارد و 800 میلیون دلار ثروت در رده دوم قرار دارد.
1x1.trans آیا بحران اقتصادی بر ثروتمندان بزرگ دنیا تاثیری داشته است؟
پس از وی بنیانگذار شرکت ایندیتکس و خالق مارک زارا، آمانسیو اورتگا قرار می گیرد. وی با دارا بودن بیش از 65 میلیارد دلار ثروت سومین ثروتمند بزرگ کره زمین محسوب می شود.

بلومبرگ در گزارش خود اعلام کرده در سال گذشته میلادی 109 نفر به افراد میلیاردر در دنیا اضافه شده است.

به ثروت بزرگترین ثروتمندان دنیا بیش از پیش افزوده شده است و به نظر نمی رسد وجود بحران اقتصادی در دنیا تاثیر منفی بر روند ثروت اندوزی و دارایی آنها داشته باشد.

 


دلیل قطع ارتباط رضا ضراب با خانواده اش....

 

یک سایت خبری مدعی شده است که خانواده رضا ضراب چندین سال است که با او قطع رابطه کرده‌اند.

تیک Tik.ir با طرح این ادعا نوشت: «خانواده رضا ضراب پس از اطلاع از قصد فرزندشان برای ازدواج با ابرو گوندش خواننده مشهور ترک به شدت با این امر مخالفت کردند اما رضا ضراب بدون توجه به اعتراض خانواده‌اش با این خواننده که چندین سال از او بزرگ‌تر است، ازدواج کرد.

1x1.trans دلیل قطع ارتباط رضا ضراب با خانواده اش

علت مخالفت خانواده ضراب با این وصلت،‌ دو بار ازدواج ابرو گوندش و خواننده بودن او بوده است.

حاصل ازدواج ضراب و گوندش دختری به نام آلارا است که اکنون 3 سال دارد.

خانواده رضا ضراب از خانواده‌های مشهور و مذهبی تبریز هستند و حسین ضراب پدر او ارتباطات نزدیکی با دولت سابق داشت.»