سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راه کمال

صفحه خانگی پارسی یار درباره

یادداشتهای یک خبرنگار...............

خاطره ای از ناصرخان حجازیدر روزهایی که زندگی اینطور قازان قورتکی نشده بود،یادداشتی نوشتم در نقد اسطوره آبی ها.سیزده سال پیش.ناصرخان خواند. شاکی شد.وقتی بچه ها زنگ زدند طبق معمول برای مصاحبه بعد از بازی ،جواب نداده بود.گفته بود :”چی بود این مطلب؟کیه این نجف زاده؟”.چند روز که گذشت لابد بی خیال شد که قبول کرد یک مصاحبه رودررو با کیهان ورزشی داشته باشد.“محسن خمارلو”،استقلالی دو آتشه ای بود.گفت :کامران هماهنگ کردم ولی نگفتم تو نجف زاده ای!گفتم:”خب حالا چکار کنیم؟”…گفت:ناصرخان که چهره ات را ندیده.گفتم با آقای “کامرانی!”می آییم.برای یک روزنامه نگار ورزشی مصاحبه زیرپوستی با علی پروین یا ناصر حجازی آنقدر جذاب هست که حالا به چنین شیطنتی هم راضی شود.روز قرارکشان کشان خودمان را کشیدیم تا دم خانه شان.یک خانه ویلایی بعد از اینکه از مقابل پارک گذشتیم و سربالایی خفنی را رد کردیم.ناصر خان که نشست روبروی ما،انگار در هچل عجیبی گیر کرده بودم.گفتم محسن من الان اعتراف می کنم.گفت:”جان مادرت بی خیال شو…قاط می زنه ها”!یک کمی همینجوری که داشت سیگار می کشید نگاهش کردم.می خواستم ببینم چه جور است که هواداران نیچه و سهراب و حتی ذبیح درشکه چی و قیصر هم دوستش دارند.هی سیگار می کشید.یک جایی یاد مادر افتاد چشم هایش پر شد و خالی نشد.تا آمدیم مصاحبه را شروع کنیم از “مرگ”گفت.******** *شما چرا قبل از شروع مصاحبه از مرگ صحبت کردید؟ـــ مرگ برای همه هست. به خدا قسم من از مرگ نمی ترسم. الان همه کارهایم را کرده ام. بچه هایم سروسامان گرفته اند. اگر هم بمیرم دیگر خیالم راحت است. راضی ام به رضای خدا.*گفتید بچه ها… از آن پدرهایی بودید که دوست دارند بچه شان پسر باشد؟ـــ بله! من دوست داشتم پسر باشد. حتی به همسرم گفتم اگر پسر نباشد طلاقت می دهم که همسرم هم طفلکی کلی گریه کرد. ولی بعدها فهمیدم دختر یا پسر تفاوتی ندارد.*بعد چرا اسم پسرتان را گذاشتید آتیلا؟ـــ من یک زمانی فیلمی دیدم به نام آتیلا که خیلی از آن خوشم آمد. دوست داشتم پسرم جنگجو و قوی شود.*اما خیلی در زمین بر عکس نامش ترسو بازی می کرد…ـــ درست است. حق داری. یک بار برداشتم بردمش خانه محمد پارسا. تعریف کردم این بلند شد سر بزند و افتاد زمین. همین رویش تاثیر گذاشت وگرنه می شد نترس و سرزن بماند. *شما دیکتاتور هستید؟ـــ هر جا نظم و انضباط باشد کار به خوبی پیش می رود و با سرعت انجام می شود ولی بی نظمی اگر باشد هیچ چیز نداریم.*آتیلا وقتی عاشق شد به شما گفت یا نه؟ـــ بله ولی به مادرش بیش از من نزدیک است. به من هم مرتب می آمد می گفت می خواهم ازدواج کنم و من به شوخی اذیتش می کردم.*یک زمانی مد بود همه با گرمکن می نشستند روی نیمکت…ـــ من با کت و شلوار می آیم. الان هم خیلی ها دیگر فهمیده اند این کار جالبی نیست.*همیشه قراردادهای شما سنگین بوده…ـــ خوب کار می کنم و پول خوب می گیرم. من با شوخی مخالفم. زندگی شوخی نیست. همان اول می گویم قرارداد را بیاورید. این را می خواهم و آن را نمی خواهم. همین است که با من نمی سازند.*الان اوضاع مالی تان چطور است؟ـــ من نه پولدار پولدارم مثل دایی و نه فقیر فقیر. وسط بودن از همه چیز بهتر است.*شما در این سالها هیچ گلری را دیدید که یاد جوانی تان بیفتید؟ـــ نه. ندیدم.*چقدر به شیک پوشی و خوش تیپ بودنتان اهمیت می دهید؟ـــ خیلی. وقتی بازیکن می بیند مربی اش تر و تمیز است روی او هم تاثیر گذار است.*مردم شما را دوست دارند…ـــ بعضی ها می گویند تو همچین دروازه بانی نبودی که اینقدر معروف شوی و مردم دوستت داشته باشند. من می گویم شما روزهای سخت مرا ندیدید که 15 ساله بودم برای رفتن به سر تمرین در میدان خراسان یک نان بربری می گرفتم دستم و پیاده می رفتم. وسط گل و برف چقدر تمرین کردم. حتی در دوران مربیگری هم واقعا زجر کشیدم.  بارها رسیده ام تا لبه پرتگاه و خدا مرا نگه داشته. یک نفر آن بالا هوای من را دارد. الان می بینم تا پلک زدم جوانی رفت ولی توکلم به خداست. او دستی بالای همه دست هاست.*******مصاحبه تمام شد.گفت شما که چیزی نخوردید.گفتیم خیلی ممنون.بعد تا دم در آمد.محسن رفت یک طرف.من هم رفتم یک طرف.ده دقیقه  پیاده رفتم.یادم افتاد کیفم را خانه ناصرخان جا گذاشته ام.توی کیفم هم حالا چیزی نبود.نمی دانم چرا بخاطر چهار تا برگه سپید و دو تا خودکار کیف این طرف و ان طرف می بردم.تا زنگ خانه را زدم درب را باز کردند.وارد حیاط شدم همسر ناصر خان کیف بدست امد دم در با لبخندی بر لب.آمدم بیرون دیدم آقای حجازی سوار ماشین،بوق می زند. *”کدام طرف میری؟”-ممنون.بارون می زنه می خوام یک کم قدم بزنم. *خلاصه من می رم سمت ورزشگاه انقلاب…-ممنون.فقط خواستم یک نکته ای بگم ناصرخان…اون یادداشت رو من نوشتم.یک کمی مکث کرد. *کدوم یادداشت؟-همون که شما ناراحت شدید.من کامران نجف زاده ام.بعد آب دهانم را قورت دادم و کمی گرخیدم و گفتم فوقش هم به قول محسن اگر قاط بزند مصاحبه را که گرفته ام.خندیدو گفت: *”مهم نیست.بیا سوار شو برسونمت.”گفتم ممنون.برایتان تیتر می زنم “تا پلک زدم،جوانی رفت

باورهای نادرست زنان درباره رابطه جنسی.............

خانم ها! راست بگویید: وقتی زندگی زناشویی شما کمی یکنواخت و ملال آور می شود ، به هر وسیله ای متوسل نمی شوید تا همسرتان را به جنب و جوش بیشتر وادارید؟! در اینجا به چند مورد از اشتباهات خانم ها، در رابطه با زناشویی اشاره می کنیم.1- یک زن نباید هیچ وقت آغاز کننده رابطه جنسی باشد!قرن بیست و یکم است و مردها هنوز نگران نحوه رابطه جنسی با همسرانشان هستند . آنها می ترسند که از طرف زنان به سلطه گری متهم شوند . بنابراین خیلی با احتیاط رفتار می کنند . زنان پندارهای قدیمی را باید کنار بنهند و به صورت فعال با همسرانشان در رابطه زناشویی شرکت کنند . چه کسی گفته است که زنان میل جنسی کمتری دارند ؟2- زنان نگران این هستند که حین یک عمل جنسی در نظر همسرانشان چطور به نظر می آیند !شما نگران این نباشید که در حین عمل جنسی ، اگر فلان کار را بکنید ، همسرتان درباره شما چه فکری می کند ! بلکه در عوض به فکر این باشید که بیشترین لذت را ببرید و به اوج برسید . در این صورت حتما همسر خود را هم کاملا ارضا خواهید کرد . روی عمل زناشویی تمرکز کنید و از اول بخود وعده یک عشق بازی کامیاب را بدهید.3- رابطه جنسی برای مردها یک امر گهگاهی و زود گذر است!زنان این اشتباه را نکنند . برای بیشتر مردان رابطه جنسی بسیار مهم است . آن را کوچک نشمارید . تحقیقات نشان می دهند که بهترین و شیرین ترین رابطه زناشویی را زوج های قانونی دارند . همین تحقیقات نامناسب بودن و عدم رضایتمندی رابطه زناشویی زود گذر را تایید می کنند .هیچگاه فکر نکنید که مردها از عواطف عشقی کمتری برخوردارند . این دو اشتباه بزرگ را از ذهن خود بزدایید . اول : زنان میل جنسی کمتری دارند. دوم : مردان زیاد عاطفی نیستند.4- مرد ها همیشه برای عمل جنسی آمادگی دارند !این فکر ممکن است برای یک جوان زیر بیست سال درست باشد ، ولی درباره مردها صحت ندارد. گرفتاریهای شغلی و مشکلات گوناگون روزمره همه و بویژه مردها را خسته و فرسوده می کند و از نیروی آنها می کاهد.در نتیجه ممکن است بی حوصله و بی رمق بنظر برسند ، بنابراین فکر نکنید که اگر الان نشد ، وقت هست ! سعی کنید هر وقت طرفین علاقمند بودید ، این رابطه را برقرار کنید و به بعد موکول نسازید.در واقع ، زن ها می پندارند که خودشان همسرانشان را دوست دارند ولی هر وقت و همیشه مایل به برقراری رابطه زناشویی نیستند ، اما وقتی مردی در برابر تمایل همسرش اظهار بی میلی می کند ، می گوید : او مرا دوست ندارد ! این پندار صحیح نیست.5-مردها هیچ کمک و راهنمایی ، لازم ندارند !زنان باید با همسرانشان درباره چیزهای خوشایند و ناخوشایند شان، در حین رابطه جنسی ، گفتگو کنند . اگر زنی نخواهد و مشارکت نکند ، شوهر وی به تنهایی نمی تواند به او رضایت جنسی ببخشد . با آنکه خوشبختانه مردها بسیار علاقمند هستند که همسرانشان از رابطه جنسی با آنها لذت ببرند و ارضا بشوند ، ولی با این حال خود زنان در رسیدن به اوج لذت جنسی ، سهم بسیاری دارند و باید همسرانشان را ، راهنمایی و مطلع بکنند .6- وقتی مرد روش تازه ای پیشنهاد کرد با او ترشرویی کنید !وقتی زن و شوهر مدتی با هم هستند ، طبیعی است که دلشان تنوع و تغییر بخواهد . بنابراین اگر مردی به همسر خود چیزهای جدیدی پیشنهاد کرد ، پاداش او نباید ناراحتی و اخم باشد ! تقاضای مرد به معنای این نیست که دیگر از شما سیر شده است ! شما با همدلی و دوستی پیشنهاد او را بررسی کنید . خواهید دید که هر چه شوهر شما نیاز دارد ، در وجود شما پیدا خواهد کرد . گاهی اگر با تقاضایی نمی توانید موافقت کنید ، با مهربانی و صمیمیت دلیلش را برای او توضیح دهید و یا از او بخواهید که به شما فرصت بیشتری دهد.

جلیلی در بهترین حالت می تواند معاون آموزشی و پژوهشی دانشگاه امام

گفتگو با خبرگزاری آریا3 خرداد 1392... توان اجرایی سعید جلیلی به عنوان یک رییس جمهور ناشناخته است... ... اگر در مقام مقایسه باشیم بنده معتقدم سعید جلیلی در بهترین حالت می تواند وزیر ارشاد یا معاون آموزشی و پژوهشی دانشگاه امام صادق باشد. اگر چه در طول سالهای اخیر توان اجرایی زیادی از ولایتی هم ندیده ایم اما ایشان نسبت به جلیلی نمره بالاتری می گیرد. بزرگترین مشکل اصولگرایان در انتخاب جلیلی،ولایتی و حداد عادل عدم توان اجرایی بالای این افراد است.در واقع می توان از لحاظ توان اجرایی به ولایتی نمره12سعید جلیلی نمره 7و حداد عادل نمره 2یا نهایتا 3داد... ... مشکل قالیباف این است که وی نامزد اصولگرایان نیست و بنابردلایل متعددی،اصولگرایان قالیباف را به عنوان نامزد اصلی خود قبول ندارند.البته ایشان در بین اصلاح طلبان نیز جایگاهی ندارد... متن کامل مصاحبه

مناظره یا مباحثه.............

این مناظره در حقیقت با فضای انتخابات که در آن قرار گرفتیم اتفاقا سازگاری پیدا می‌کرد و اگر یک چرخی در شهرهای ایران داشته باشید از جمله در تهران و سایر شهرهای بزرگ متوجه می‌شویم که اصلا هیچ خبری از شور و شوق انتخاباتی نیست. اگر یک نفر از بیرون بیاید اصلا تصور نمی‌کند که در این کشور تا دو هفته دیگر یک انتخابات بسیار مهم و اساسی است. حالتی از بی‌تفاوتی و سردی که در سطح جامعه نسبت به انتخابات وجود دارد از چند نکته است:1-  این مناظره چه بخش اول و چه بخش دوم آن خیلی قشنگ با فضای سرد انتخاباتی هم سویی داشت.2-  هر دو بخش به‌ویژه بخش دوم هم توهین به مردم (بینندگان) و هم توهین به این 8 نامزد و هم توهین به کسانی که می‌خواستند در انتخابات شرکت کنند بود. در هیچ کجای دنیا به این شکل با نامزدهای انتخاباتی رفتار نمی‌شود که ظرف 75 ثانیه باید بگوید چه راه‌حل اقتصادی برای کشور موثر است. در بخش دوم سوال تستی فاجعه بود و دلم برای خودمان و 50 میلیون رأی‌دهنده سوخت که واقعا مسوولان کمترین ارزش را برای شعور و درک و شخصیت قائل نیستند.3 -  در بخش اول که راجع به مشکلات و مصائب و تورم و فساد صحبت شد درباره برنامه‌ریزی و رکود صحبت شد نکته‌یی که خیلی جالب بود در حقیقت آن 5 نامزد اصولگرا انتقاداتی که وارد می‌کردند به وضع موجود دست کمی از 3 نامزد غیر اصولگرا نداشت و این سوال پیش می‌آید که مگر ظرف 8 سال گذشته شما و همفکران شما مسوولیت نداشتید. دکتر جلیلی که رییس شورای امنیت ملی هستند. حداد عادل که در بخشی از این 8 سال ریاست قوه مقننه را برعهده داشتند ایضا آقای ولایتی و محسن رضایی و قالیباف طوری انتقاد می‌کردند که کانه خودشان در این 8 سال اصلا نه مشارکتی داشتند و نه نقشی بر روی کار آوردن آقای احمدی‌نژاد و نه نقشی در حمایت‌های تمام قد و بی‌چون و چرا و همه‌جانبه از ایشان داشتند دست کم تا قبل از اردیبهشت 1390. ظرف 6 سال حمایت می‌کردند ولی الان گوی سبقت را در انتقاد از دولت و نفی سیاست‌های دولت از خیلی از اصلاح‌طلبان و غیراصولی می‌ربودند. خیلی جالب است. پس مسوولیت یعنی چه؟ پس پاسخگو بودن در قبال سیاست‌ها و تصمیمات یعنی چه؟ چطور کسی که احمدی‌نژاد را بر روی کار آورده باشد و از وی حمایت کرده باشد امروز خود بزرگ‌ترین منتقد وی باشد.در مقایسه با مناظره سال 88 هرچقدر که انتخابات در آن سال جدی‌تر بود، واقعی‌تر بود، گرم‌تر بود، پرشور‌تر بود به همان میزان مناظره‌های سال 88 هم همین‌گونه بود. خیلی طبیعی بود و خیلی به‌شدت مورد توجه مردم قرار گرفت. مناظره فعلی بیشتر به یک نمایش شباهت پیدا کرد. یعنی هر قدر که انتخابات پیش روی تا بدینجا بسیار سرد و بی‌روح بوده مناظره‌ها هم همین‌طور بود و هر قدر که انتخابات 88 طبیعی و گرم بود مناظره‌ها هم ایضا این‌گونه بود.

فوری/ بالگرد رئیس جمهور دچار سانحه شد ...........

صبح امروز بالگرد حامل رئیس جمهور در ارتفاعات البرز دچار سانحه شد. بر اساس اعلام سامانه پیامکی «پاد» (پایگاه اطلاع رسانی دولت) در این حادثه به دکتر احمدی نژاد آسیبی نرسیده است. متن کامل این پیامک به این شرح است: فوری/ بالگرد حامل رئیس جمهور صبح امروز در جریان افتتاح پروژه بزرگ ترین تونل جاده ای کشور در ارتفاعات البرز دچار سانحه شد.در این حادثه هیچ آسیبی به رئیس جمهور و همراهان شان نرسید و خلبان با مهارت کامل بالگرد را به زمین نشاند

سرانجام هولناک یک مرد بخاطر ارتباط کثیف با گوسفند!!

مغز انسان واقعا بسیار پچیده است و به تناسب آن بیماری های روانپزشکی و بدنی مرتبط با آن هم پیچیده اند. داستان این پست را از سال 1788 میلادی شروع می کنیم، زمانی که یک پیرزن مشغول غذا پختن بود، او ناگهان احساس کرد که یک نیمه بدنش فلج شده است، کمی بعد توانایی او برگشت، توانست صحبت کند و تکان بخورد، او به دخترهایش گفت که او را در کفن بپچیند و در تابوت بگذارند.

دخترهایش امتناع کردند، اما روزهای متمادی بعد، او این درخواست را از دخترها و دوستانش داشت، او می خواست که با او مثل یک مرده برخورد شود، چرا که واقعا اعتقاد داشت که مرده است!

این درخواست ها آنقدر ادامه پیدا کرد تا اینکه اطرافیان مجبور شدند، واقعا همین کار را بکنند و برایش سوگواری کنند. زمانی که او برمی خاست شروع به شکوه و شکایت از رنگ کفن اش می کرد.

این مورد را یک فیلسوف سوئیسی مشهور به نام چارلز بونت توصیف کرد و در واقع نخستین گزارش مستند سندرمی است که به «سندرم کوتارد» مشهور است.

صد سال بعد، یک نورولوژیست فرانسوی به نام ژولز کوتارد، بیماری دیگری را ویزیت کرد که از او به نام مادمازل ایکس در یادداشت هایش نام برده است.

این بیمار باور داشت که نه مغزی دارد، نه سیستم اعصابی و البته معده و روده هم ندارد. با همه این کمبودها او اعتقاد داشت که وجودش جادوانی است و نامیرا است.

به خاطر همین اعتقاد، او نیازی نمی دید که غذا بخورد و خیلی زود به خاطر گرسنگی مفرط مرد. این گزارش مورد، در آن زمان خیلی تأثیرگذار شد و بعد از مدتی، به علایم و نشانه های اینچنینی در بیماران سندرم کوتارد اطلاق شد.

سندرم یا توهم کوتارد که به آن سندرم مرده متحرک یا Walking Corpse هم گفته می شود، یک سندرم روانی خیلی نادر است که در آن یک بیمار اعتقاد پیدا می کند که مرده است یا اینکه وجود ندارد یا پوسیده است و یا اینکه خون و اعضای داخلی اش را از دست داده است، بعضی از این بیماران هم فکر می کنند که نامیرا شده اند.

همان طور که اشاره کردم، تعداد موارد این سندرم یا توهم آنقدر نادر است که ما این بیماری را بیشتر به صورت گزارش های مورد پراکنده می شناسیم. از نظر پزشکی، این توهم در بیماران مبتلا به شیزوفرنی و افسردگی شدید دیده می شود.

درمان این بیماری، داروهای ضد افسردگی، ضد جنون و همچنین شوک درمانی است. (در مورد شوک درمانی یا ECT این مقاله یک پزشک را بخوانید.)

به سبب نادر بودن، تحقیق روی آن هم دشوار است.

اگر در اینترنت جستجو کنید می توانید گزارش های مورد متعددی از سندرم کوتارد را بخوانید، اما در انتهای این پست مایلم به یک گزارش مورد اشاره کنم که دو پزشک ایرانی بیمارستان شهید بهشتی کرمان به آن اشاره کرده اند، نام این دو پزشک دکتر توفانی و دکتر ارگ نژاد است.

بیماری که به این بیمارستان آورده شده بود، یک مرد 32 ساله بود، او دو سال پیش مبتلا شده بود، اما بعد از گذشت این مدت، نزد پزشکان آورده شده بود.

علایم او با ناآرامی و حس های عجیب مثل شوک الکتریکی شروع شده بود، کمی بعد او حس کرد که کل بدنش تغییر پیدا کرده است و سرانجام ادعا کرد که مرده است و دلیل مرگش، گناهانش بوده است.

او ادعا می کرد که بعد از مرگ گاهی آرواره اش به صورت خودکار تکان می خورد و تبدیل به یک سگ شده است.

همسر او هم حالت مشابهی پیدا کرده بود. این زوج سه دختر داشتند، مرد فکر می کرد که دخترانش تبدیل به گوسفند شده اند، او شب ها دور از خانواده می خوابید، با همسرش رابطه جنسی برقرار نمی کرد.

در عین حال او اعتقاد داشت که خدا از او محافظت می کند، حتی در زمان مرگ! و هیچ سمی قادر به آسیب به زدن به او نیست و علیرغم اینکه بارها با چای آلوده به سیانور که توسط دوستان و اقوامش به او داده شده، مسموم شده است، آسیبی ندیده است.

این مرد از آنجا که دو توهم تبدیل شدن به حیوان یا Lycanthropy و نیز توهم کوتارد را داشت، یکی از جالب ترین موارد گزارش شده بود. برای شناخت این بیمار، ما نیاز به شناخت بهتری از فرهنگ و فولکلور ایرانی داریم، در فولکلور ایرانی، سگ در عین حال که مظهر وفاداری است، نجس هم محسوب می شود.

شرح حال گرفته شده از مرد، یکی از گناهان را که برانگیزنده اصلی مشکلش بود، مشخص کرد: ارتباط جنسی با یک گوسفند!!

اعتقاد متناقض به جاودانگی در بیماران دچار توهم کوتارد، در عین باور به زنده نبودن، هم در توهم کوتارد و هم در توهم تبدیل به حیوان وجود دارد.

به صورت خلاصه این بیمار به خاطر مشکلات روانپزشکی زمینه ای و عملی که نمی توانست مرتکب شدنش را هضم کند، به این وادی ذهنی کشیده شده بود که یک سگ است، سگی که ما در فرهنگ ایرانی، هم وفادار است و هم نجس، به صورت مشابه او خود را مرده ای می پنداشت که در عین آلودگی به گناه، مورد لطف خدا هم است. پزشکان شش جلسه شوک درمانی برای او تجویز کردند، دو هفته بعد بیشتر علایم عمده بیماری، محو شده بود.

 


زن بارداری که مرد و بچه اش را به دنیا آورد و سپس زنده شد!

این داستان باورنکردنی می توانست موضوع سناریو یک فیلم سینمایی باشد: یک زن باردار مرد، بچه اش متولد شد و او به زندگی بازگشت. به گزارش ABC news ، اریکا نیگرلی 32 ساله آموزگار ادبیات انگلیسی در میسوری سیتی ایالت تگزاس 9 ماهه باردار بود که سر کلاس درس از حال رفت و به زمین افتاد.

قلب اریکا از کار افتاده بود. همکارانش با یک دستگاه شوک قلبی تلاش کردند تا رسیدن ماموران امداد او را به زندگی بازگردانند.

اریکا به بیمارستان انتقال یافت و پزشکان فورا با سزارین نوزاد دختر او را به دنیا آوردند. هنگم سزارین قلب اریکا هنوز نمی تپید و عمل به عنوان یک جراحی پس از مرگ تلقی شد.

پس از تولد بچه ، پزشکان در آخرین تلاش خود بار دیگر سعی کردند مادر را به زندگی بازگردانند. این کار پزشکان بیمارستان موفقیت آمیز بود و قلب اریکا دوباره به تپش افتاد!

پزشکان وی برای مدت پنج روز به طور مصنوعی به حالت کما در آوردند. اریکا از یک نارسایی قلبی که تشخیص داده نشده بود، رنج می برد.

این مادر خوش اقبال که به لطف مهارت و وظیفه شناسی پزشکان زندگی دوباره یافت، می گوید: حتی واژه قدرشناسی نمی تواند گویای زحماتی باشد که پزشکان و همکارانم برای من، بچه و شوهرم انجام دادند.

زن بارداری که مرد و بچه اش را به دنیا آورد و سپس زنده شد! + عکس

وی در مراسم تقدیری که هفته جاری در شورای شهرداری میسوری سیتی برای همکاران اریکا و پزشکان برگزار شد، می افزاید: هنگام وقوع این حادثه سر کلاس احساس ضعف شدید کرده و سرم را خم کردم و پس از آن دیگر چیزی به یادم نمی آید.

به گزارش ABC news ، نوزاد دختر که نامش را الاینا گذاشته اند اکنون سه ماهه بوده و حدود سه کیلو وزن دارد. نوزاد هنوز به اکسیژن نیاز داشته اما پزشکان اطمینان می دهند که الاینا به زودی سلامت کامل خود را خواهد یافت.

ناتان شوهر اریکا می گوید: ما بسیار خوشبخت هستیم. دختر کوچولوی فوق العاده ای داریم و همسرم نیز دوباره به زندگی بازگشته و سلامت کامل خود را بازیافته است.


کشف داروی ضدخیانت مردان.....


این مطالعه همچنین نشان داد که جذابیت زنان هنگامی که عنصر پول معرفی شد، افزایش یافت.
محققان داروی وفاداری برای جلوگیری از خیانت مردان به همسرانشان را یافتند.

نتیجه تحقیقات ژاپنی‌ها حاکی از آن است که نوعی دارو می‌تواند مانع از اغواشدن مردان توسط برخی زنان شود.

دانشمندان دانشگاه‌های وازدا و کیوشو در تحقیقاتشان تلاش کردند اثرات تغییردهنده ذهنی به دلیل استفاده از نوعی آنتی‌بیوتیک موسوم به minocycline را آزمایش کنند.

نتایج یک تحقیق در سال 2012 نشان داد که بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی که داروی minocycline به آن‌ها تجویز شده بود، بهبود قابل‌توجهی را در وضعیت روانی‌شان از خود بروز دادند.

این موضوع منجر به انجام آزمایشات بیشتر در خصوص اثرات این دارو بر مغز و بیماری ذهنی شد.

دانشمندان بر این باورند که فرایندهای التهابی در مغز ممکن است بر روند ذهنی، مزاج‌ و تصمیم‌گیری اثرگذار باشند.

داروی minocycline دارای اثرات ضدالتهابی و محافظت نورونی است و می‌تواند به بیماران در اتخاذ تصمیمات منطقی‌تر کمک کند.

در این مطالعه مردان به دو گروه تقسیم شدند. به گروهی از آن‌ها طی چهار روز، این دارو و به گروه دیگر نیز دارونما تجویز شد.

محققان هنگامی که به این مردان تصویر زن‌ها را نشان دادند، از آن‌ها پرسیدند که چه میزان از 8.58 پوند را به هر یک از ‌آن‌ها خواهند داد. همچنین گفته شد در صورتی که این پول را با آن‌ها سهیم کنند، مقدار آن سه برابر خواهد شد.

سپس به این افراد گفته شد که این ‌زنان حق انتخاب دارند که پول را سهیم کنند یا این که تمامی ‌آن را برای خودشان بردارند.

آن‌ها از 98 شرکت‌کننده مرد خواستند که به هشت تصویر متعلق به زنان جذاب نگاه کنند و میزان صداقت و همچنین جذابیت آن‌ها را تخمین بزنند.

تمامی زنانی که تصاویرشان به مردان نشان داده شد، از پیش تصمیم گرفته بودند که به مردان "خیانت کنند"؛ بنابراین شرکت‌کنندگان مرد با شرکای زن ناصادق طرف بودند، اما از این فریب آگاه نبودند.

نتایج نشان داد که روند اعتمادکردن مرتبط با جذابیت در مردان افزایش یافت؛ با این حال، هنگامی که به این افراد داروی minocycline تجویز شد، جذابیت هیچ تاثیری بر اعتماد کردن مردان نداشت.

این مطالعه همچنین نشان داد که جذابیت زنان هنگامی که عنصر پول معرفی شد، افزایش یافت.

داروی مزبور یک آنتی‌بیوتیک تتراسیکلین است که برای درمان آکنه، عفونت‌هایی مانند MRSA و بیماری Lyme به کار می‌رود و همچنین به بهبود علائم آسم کمک می‌کند.

آزمایشات اخیر نیز حاکی از آن است که این دارو می‌تواند برای کاهش علائم مرتبط با بیماری‌های روانی از قبیل اسکیزوفرنی و افسردگی به کار رود.

مرجع: ایسنا

رابطه جنسی و ایمنی بدن؟

ایمونوگلوبین A بدن را در برابر عوامل عفونی مختلف از جمله سرماخوردگی محافظت می کند.
رابطه جنسی و ایمنی بدن؟
مطالعات نشان می دهند ارتباط جنسی سالم و مداوم، سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند.
بر اساس این تحقیقات که در پنسیلوانیا انجام شد، 1 یا 2 بار رابطه جنسی در طول هفته موجب افزایش نوعی آنتی بادی به نام ایمونوگلوبین A یا IgA در بدن می شود. این آنتی بادی بدن را در برابر عوامل عفونی مختلف از جمله سرماخوردگی محافظت می کند.
برای انجام این پژوهش، نمونه بزاق 112 نفر که به صورت مداوم و منظم رابطه جنسی داشتند، از نظر میزان ایمونوگلوبین A مورد ارزیابی قرار گرفت.
نتایج نشان داد کسانی که به صورت منظم و 1 یا 2 بار در هفته ارتباط جنسی دارند، در مقایسه با افرادی که کمتر از 1 بار در هفته رابطه دارند و کسانی که اصلا رابطه جنسی ندارند، از میزان IgA بالاتر و سیستم ایمنی قوی تری برخوردارند.
متخصصان معتقدند این مکانیسم یکی از دلایل وضعیت سلامت مطلوب تر در افراد متاهل نسبت به افراد مجرد به شمار می رود.
منبع: سیمرغ