پيام
عاشق تنها...
90/11/15
ابریشمین
دلم گرفت . اين پنجره منو ياد خونه مادربزرگم مي اندازه، وقتي بچه بودم هميشه روش مي نشستم و پاهامم به پايين نمي رسيد با دخترخاله ها و پسرخاله ها سر نشستن دعوا مي افتاديم. يادش به خير، روح مادربزرگم شاد جاش خاليه بينمون.
* راوندي *
همينقدر که بيادشون ميارين روحشون را شاد ميکنيد . خدايشان بيامرزد .
راه كمال
روحشان شاد.