راه کمال

صفحه خانگی پارسی یار درباره

به بهانه \روز جهانی بهداشت روان\...

به بهانه
10 اکتبر مصادف با 18 مهرماه روز جهانی بهداشت روان نامگذاری شده است.

 

10 اکتبر مصادف با 18 مهرماه از سوی فدراسیون جهانی بهداشت روان (WFMH) به عنوان "روز جهــــــانی بهـــــــداشت روان " نامگذاری شده است. این فدراسیون برای این روز در هر سال، یک شعار خاص را انتخاب می کند.
در ایران نیز هفته پایانی مهر ماه (24 لغایت 30 مهر) به نام هفته بهداشت روان نام گذاری شده است وعمده ترین هدف در این هفته ارتقا و افزایش آگاهی و تغییر و اصلاح نگرش مردم نسبت به مسائل بهداشت روان می باشد.


شعار روز جهانی بهداشت روان در سال 2014  "زندگی با اسکیزوفرنی" است. تاکید سازمان جهانی بهداشت بر برخورداری از زندگی سالم و طبیعی برای مبتلایان به این بیماری می باشد.


افراد مسن به رابطه جنسی نیاز دارند یا نه؟

افراد مسن به رابطه جنسی نیاز دارند یا نه؟
ذهن مهمترین و موثرترین اندام جنسی شماست.


هیچ زن و یا مرد بالای 50 سالی وجود ندارد که معتقد باشد زندگی جنسی او نسبت به زمانی که 20 ساله بوده تغییری نکرده است. ممکن است زندگی جنسی او بهتر و یا بدتر شده باشد. اما در هر صورت زندگی جنسی وی تغییر کرده است.

جامعه معمولاً اهمیت بسیار زیادی برای جوانان قائل است و به همین دلیل خود به خود این تصور غلط که افراد مسن علاقه ای به برقراری رابطه جنسی ندارند، بوجود می آید. مردم هم که به طور طبیعی عادت دارند هر چیزی را که جامعه به خوردشان می دهد، بپذیرند، به همین دلیل در میانسالی از برقراری رابطه جنسی دست می کشند.

عوامل تاثیر گذار بر زندگی جنسی در میانسالی
همانطور که بدن انسان با افزایش سن تغییر می کند، تمایل جنسی فرد نیز تغییر می کند. این تغییرات فیزیکی معمولا در هر دو جنس مرد و زن به صورت کاهش سطح هورمون ها و همچنین تغییر در گردش خون و سیستم عصبی است. این تغییرات معمولا منجر به بروز مشکلات جنسی از جمله اختلال در نعوظ در مردان و خشکی واژن در زنان می شود. در حال حاضر برای این مشکلات جنسی و یا مشکلات جنسی مشابه درمان های متعددی وجود دارد. شواهد نشان داده است که گاهی اوقات افزایش سن با کاهش اعتماد به نفس در روابط جنسی همراه است. تقریبا تمام افراد، تغییراتی از این دست را تجربه می کنند. اما این قضیه در اغلب افراد مسن پایانی برای زندگی جنسی آنها نخواهد بود.

هر دو عامل جسمی و روحی می توانند در زندگی جنسی افراد مسن تاثیر منفی بگذارد. گاهی اوقات این دو عامل با هم ترکیب شده و باعث از هم گسیختگی روابط زوجین می شود و همچنین موانعی را به وجود می آورند که می توانند باعث بروز اختلالات جنسی و روانی شود. اما این مشکلات، مشکلاتی قابل حل هستند و شما نباید بقیه زندگی خود را با آنها سپری کنید. روش های درمانی زیادی وجود دارند که به شما در بهبود مشکلات جسمی و روحی و ارتقای زندگی جنسی کمک می کنند.

حال، چه باید کرد؟
مشاوره و تکنیک های خود درمانی روانی می توانند در بهبود روابط به شما کمک کنند. با تغییر مسیر تفکر خود از معایب به محاسن، می توانید دوباره اعتماد به نفس و جذابیت سابق خود را به دست بیاورید. فکر کنید و ببینید چه چیزی در جوانی باعث جذابیت شما می شده است. صمیمی بودن چهره تان یا رنگ چشمها و یا خنده های زیبایتان؟ به احتمال زیاد این ویژگی ها هنوز در شما وجود دارند و می توانند شما را جذاب کنند. در هنگام رابطه جنسی سعی کنید تمرکز خود را بر روی گرفتن و دادن بیشترین لذت جنسی ممکن معطوف کنید. این قضیه به شما کمک می کند که اعتماد به نفس خود را بازیابید. رابطه جنسی لذت بخش اغلب بر روی یک رابطه عاطفی مستحکم استوار است لذا تنها داشتن یک اندام عالی و بدن کامل، نمی تواند تضمینی بر لذت بخش بودن رابطه جنسی باشد. داشتن یک تصویر ذهنی منفی از بدن و اندامتان اغلب در خود اندامتان ریشه نداشته و دارای ریشه های روانیست. شکست های شغلی و یا سایر شکست ها در زندگی می توانند به احساس ناامیدی و افسردگی منجر شوند که هر دو مورد می توانند منجر به کاهش میل جنسی شوند.

در مردان، حملات دوره ای ناتوانی جنسی می تواند باعث کاهش اعتماد به نفس آنها شود. در واقع علت این قضیه مهم نیست. مهم این است که داشتن یک تصویر ذهنی ضعیف از خودتان می تواند اثرات مخربی بر روی زندگی جنسی شما داشته باشد. زمانی که اضطراب ناشی از تصور عدم توانایی عملکرد مناسب جنسی به وجود می آید می تواند مانند یک مارپیچ رو به پایین عمل کند و باعث بروز مشکلات جنسی شود که همین قضیه باعث کاهش اعتماد به نفس بیشتر شما شده و همین روند ادامه می یابد و شکست در رابطه جنسی و کاهش اعتماد به نفس همدیگر را تشدید می کنند. درمان این مشکل تا حد بسیار زیادی به شناسایی منشا آن بستگی دارد.

بسیاری از تغیرات جسمانی که با افزایش سن به وجود می آیند اثرات قابل توجهی را بر روی اندام های جنسی و سیکل های جنسی به وجود می آورد. به همین خاطر رابطه جنسی و رابطه عاشقانه یک زوج 70 ساله قاعدتا با یک زوج 20 ساله تفاوت های بسیاری دارد. این قضیه الزاما چیز بدی نیست. تجربه بیشتر، موانع کمتر و درک عمیق تر از نیازهای همسرتان در این سن می تواند کمبود های ناشی از افزایش سن را جبران کند. تغییرات جسمانی ای که با افزایش سن ایجاد می شوند می توانند باعث به وجود آمدن یک سبک جدید و رضایت بخش در رابطه جنسی و رابطه عاشقانه شما شود.

برخی تحقیقات نشان می‌دهد که وقتی تولید استروژن و تستوسترون در بدن زن پایین می‌آید، میل جنسی نیز کاهش پیدا می‌کند. اما حتی در این صورت هم هنوز می‌توانید روابط جنسی کاملاً رضایت بخشی داشته باشید. اگر مشکلتان فقدان یا کاهش میل جنسی است، حتی باوجود داشتن بهترین و جذاب‌ترین همسر برای خودتان، باید با پزشک خود درمورد هورمون درمانی مشورت کنید و درمورد فواید و خطرات احتمالی آن سؤال کنید.

رابطه جنسی در میانسالی
این مسئله را نیز به خاطر داشته باشید که ذهن مهمترین و موثرترین اندام جنسی شماست و این مسئله به خصوص در سنین میانسالی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. خیلی از خانم‌های میانسال زندگی جنسی بسیار خوب و رضایت بخشی دارند و از آن لذت می برند. نگران حامله شدن یا داشتن فرزندان کوچک خود که نیاز به مراقبت دارند نیستند و این مسئله می‌تواند محرک خوبی برای میل جنسی باشد. وقتی از ذهنتان برای کمک به تقویت میل جنسی خود استفاده کنید، مطمئن باشید که معجزه می‌کند.

روابط جنسی در سالمندان
امروزه دیگر سالمندان این باور نادرست را که "رابطه جنسی فقط برای جوانان است و افراد مسن به آن نیازی ندارند" باور ندارند. طی یک آمارگیری در آمریکا نتایج جالبی به دست آمد:

امروزه 5 نفر از هر 6 نفر مخالف این قضیه هستند که "رابطه جنسی فقط برای افراد جوان است". شش نفر از 10 نفر نیز اعلام کردند که رابطه جنسی نقش مهمی در داشتن رابطه خوب بین زوجین بازی می کند. تنها 10 درصد بزرگسالان اعلام کردند که از رابطه جنسی لذت نمی برند و تنها 12 درصد آنها عقیده داشتند که حتی اگر دیگر هیچگونه رابطه جنسی نداشته باشند باز می توانند یک زندگی کاملا شاد و خوب را داشته باشند.


الهام چرخنده چگونه یک شبه چرخید؟!

الهام چرخنده چگونه یک شبه چرخید؟!
من 12 سال است که به حجاب چادر معتقد بوده ام و خانواده ای دارم که اغلب در رشته الهیات تحصیل کرده اند،‌ تنها امروز ظاهرم با چادر شبیه درونم شده است.

 

جلسه قدردانی از الهام چرخنده به پاس ترویج فرهنگ ایرانی و اسلامی در میان جوانان  به همت فراکسیون زنان، کمیسیون فرهنگی و اداره کل فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی در کمیسیون فرهنگی با حضور اعضای این کمیسیون، فراکسیون زنان مجلس  و مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی برگزار شد.

چرخنده: چگونه یک شبه چرخیده ام

الهام چرخنده،‌ بازیگر سینما و تلویزیون در ادامه ضمن تشکر از برگزاری این جلسه گفت: باید ببینیم از نظر ارزش گذاری و زهرایی بودن کجا هستیم و به این جمله حضرت آقا توجه کنیم که می فرمایند "فرهنگ عین هوای کشور است".

وی افزود: بسیاری از افراد از من می پرسند چگونه یک شبه چرخیده ام (چنانچه فامیلی بنده هم به گونه ای است که به آها اجازه تبع شاعری می دهد) در پاسخ به این افراد گفته و می گویم من 12 سال است که به حجاب چادر معتقد بوده ام و خانواده ای دارم که اغلب در رشته الهیات تحصیل کرده اند،‌ تنها امروز ظاهرم با چادر شبیه درونم شده است.

بازیگر سینما و تلویزیون بر همین اساس تصریح کرد: من طی این مدت از رکن تقوا یعنی حجاب دور بوده ام اما این بار با علم به عرصه آمده ام.

وی در ادامه با اشاره به مطالعات،‌ تحقیقات و سفرهایی که در زمینه اعتقادات خود انجام داده است،‌ گفت: سفرهای زیادی به خارج از کشور داشتم و عرفان ها و عقاید متفاوت را مورد مطالعه قرار داده و مستندسازی کرده ام که در طی این مسیر بارها به من پیشنهاد حضور در فیلم های اروپایی و یا در سفرم به هند پیشنهاد بازی در یک فیلم بالیوودی شد که من آنها را رد کردم.

چرخنده ادامه داد: اکنون می بینیم که چگونه بعضی افراد بازیچه دنیای لائیک می شوند و با انکار هویت خود به صورتی ناشایست در عرصه های اجتماعی حضور پیدا می کنند و باعث الگوگیری جوانان ما می شوند لذا اکنون رسالت مهمی بر دوش من قرار گرفته است.

این بازیگر سینما و تلویزیون در ادامه اظهار داشت: زمانی که به خارج از کشور سفر کردم برج میلادی وجود نداشت و وقتی برگشتم در کنار تغییرات جدید شهر مثل ساخت برج میلاد شاهد دختران و زنانی بودم که مبدل به یک چهره عروسکی شده بودند این در حالی است که ما تصور می کنیم در خارج از کشور آرامش بسیاری وجود دارد در حالی که در واقعیت آنها از زن با عفت و مرد با غیرت ایرانی هراس دارند.

وی در ادامه با بیان اینکه از من می پرسند چرا چادری شده ام در حالی که باید از دیگران پرسید چرا بی حجاب شده اند،‌ گفت: یک کلام حضرت آقا باعث شد انرژی زیادی به من برای ادامه راهم منتقل شود و آن این بود که "زهرایی یعنی ایستادگی یک نفر در برابر همه و در یک کلام صراحت و شجاعت تو را ستایش کرده و برایت دعا می کنم" همین جمله باعث می شود که من با دستان خالی و بدون هچی و فقط با اتکا به ذکر "یا زهرا" با افتخار باعث شوم 3 هزار و 900 نفرم مزین به پوشش چادر شوند.

چرخنده در ادامه به طرح های خود در زمینه تبلیغ حجاب اسلامی اشاره و خاطرنشان کرد: اگر خدا بخواهد قصد دارم مجوز بگیرم تا بتوانم سازمان فرهنگی و هنری تأسیس کنم تا کارآموخته های عرصه سینما و فرهنگ در آن فعالیت داشته باشند،‌ تا کنون نیز به شهرهای زیادی سفر داشته ام و همواره مورد استقبال مردم و حمایت بسیج قرار گرفته ام.

این بازیگر سینما و تلویزیون در ادامه مشکل اساسی خود را در این راه "شک و شوک" مردم عنوان و تصریح کرد: بعضی افراد به تغییر من شک دارند و برخی دیگر در شوک هستند اما من می گویم که هم اکنون با دو پسرم زندگی می کنم و عکس های شخصی که در شبکه های اجتماعی و از رسانه های خارجی منتشر می شود عکس های زمان متأهلی بنده بوده که ممکن است آنها با خریدن همسر من به این عکس ها دست پیدا کرده باشند لذا من به حمایت شما احتیاج دارم.

واکنش ها به نطق علی مطهری/دست چپش زخمی شد!

دردسرهای نطق علی مطهری/دست چپش زخمی شد!
فتاحی در پایان گفت که برخی از نمایندگان با این رفتار خود قانون اساسی را زیر سوال بردند.

 

نماینده مردم ارومیه در مجلس شورای اسلامی با اشاره به تنش ایجاد شده در جلسه امروز مجلس در خلال نطق علی مطهری گفت که این اتفاق به نفع آزادی بیان نبود.

عابد فتاحی در حاشیه جلسه علنی دیروز (یکشنبه) مجلس در جمع خبرنگاران اظهار کرد: هر نماینده حق ایراد نطق دارد. نمایندگان می‌توانستند بعد از نطق آقای مطهری هر اعتراضی داشتند بیان کنند، اما این که نگذارند کسی حرفش را بزند و باب شود که تریبون را خاموش کنند به نفع جایگاه و شان مجلس نیست.

وی با بیان این که امروز یک روز تاریخی برای مجلس در بیان نطق‌ها بوده تصریح کرد: درست است که طرف مقابل احساسش را می‌گفت اما اگر تریبون مجلس مورد حمله قرار گیرد این به نفع آزادی بیان نیست و قطعا امروز روز خوبی برای تریبون مجلس نبود.

نماینده مردم ارومیه در مجلس با بیان اینکه مطهری مصر به اتمام نطق خود بود یادآور شد: البته لحظات آخر موجی آمد و ایشان را پایین کشیدند و یک نفر هم می‌خواست متن نطق ایشان را پاره کند و دست چپ ایشان زخم سطحی برداشت.

فتاحی در پایان گفت که برخی از نمایندگان با این رفتار خود قانون اساسی را زیر سوال بردند.

آموزش عشق و نفرت به بچه ها!

برای تجربه ی برخی از احساس ها و به دست آوردن بعضی توانایی ها در ارتباط باید از کودکی آماده شد.

تبیان - شکوفه شیبانی: برای تجربه ی برخی از احساس ها و به دست آوردن بعضی توانایی ها در ارتباط باید از کودکی آماده شد.

مادر و کودک

شنیدن احساسات کسی که روبرویمان نشسته و خود را جای او گذاشتن یعنی همدلی کردن با او، یعنی درک احساسات و عواطف یک اصل مهم در سازگاری رابطه هاست اما این شنیدن و همدلی کردن خود باید از کودکی آموخته شود. خانواده ای که از مهارت درک هیجان و احساسات دیگران چیزی نمی داند یا ضعف های عمده ای در این باره دارد نباید انتظار داشته باشد فرزندش بتواند دیگران را درک کند. متأسفانه امروز تسرّی این رفتارها را از خانواده به جامعه هم می بینیم و نتیجه اش ظهور روزافزون آدم هایی است که تنها به فکر منافع شخصی خود هستند.

کسانی که وقتی صحبت از همدلی و یکرنگی به میان می آید گویا سخن پرت و پلا، بی قاعده و منطق و عبارت مسخره ای را برزبان آورده ایم. همه گیر شدن توقف در خود و بی اعتنایی به دیگران در جامعه زنگ خطری برای همه ماست چون اساسا چه بخواهیم چه نخواهیم همه ما روی یک قایق نشسته ایم و پیش می رویم و سوراخ کردن این قایق به ضرر همه تمام خواهد شد.

آموزش عشق و نفرت!

اما ما در این جا بحث مهارت توجه به دیگری، همدلی و درک هیجان ها، عواطف و اندیشه های دیگران را صرفا از زاویه و حیطه خانواده بررسی می کنیم و تأکیدمان هم بر والدین است. پدر و مادرانی که قرار است فرزندانی با روان و ذهن سالم تحویل جامعه بدهند. تردید نکنید درک احساسات و عواطف دیگران نیازمند آموزش است که باید از دوران کودکی به فرزند آموخت. ما در این جا به چند نکته که یک والد می تواند در نهادینه سازی همدلی، محبت و توجه به دیگران در ذهن کودک خود داشته باشد اشاره می کنیم.
 
از ظرفیت بازی ها در نمایش هیجان و عاطفه بهره ببرید

والدین باید به خاطر داشته باشند که از 3 سالگی فرزند خود را به صورت آگاهانه با احساسات و هیجان های مختلف آشنا سازند. شما می توانید به وسیله بازی کردن و مواجهه کودک با احساسات اصلی به او کمک کنید تا نسبت به آن ها آگاه شود و تمایز بین هیجان ها را درک نمایند. هیجان هایی مثل غم، عصبانیت، خشم، شادی، ترس، اضطراب و نفرت. مثلا اگر فرزند دختری در خانه دارید با او خاله بازی کنید و به طور نمایشی به خانه او بروید و درباره اتفاقاتی که در طول روز داشته اید با او صحبت کنید. گاهی غمگین شوید و ماجرای ناراحت کننده ای را بیان کنید و گاهی شاد شوید و ماجرای طنز آمیزی را برایش تعریف کنید تا احساسات و عواطف و درک کودک را درباره آن موقعیت ها شناسایی کنید.

به فرزند خود بیاموزید که نسبت به کمک و همراهی دیگران قدردان و متشکر باشد. روحیه سپاسگزاری را از همان دوران کودکی به فرزندتان آموزش دهید. این آموزش نه فقط به شکل زبانی بلکه در رفتار شما هم باید خودنمایی کند.

فرزند کوچک تر از فرزند بزرگ تر الگو می گیرد

برخی از خانواده ها حتی با یکدیگر هم صادق نیستند. فضای حاکم بر خانه از دروغ و تظاهر پر می شود. در چنین جوی، مطمئنا فرزند هم بویی از همدلی و درک متقابل نخواهد برد. وقتی مادر نمی تواند به راحتی از آنچه که برایش در طول روز اتفاق افتاده با پدر خانواده صحبت کند، وقتی نوجوان خانه نمی تواند با کمال صداقت از رابطه خود با دوستانش حرف بزند، نمی توان انتظار داشت که فرزند کوچکتر خانه با الگوی مناسبی روبرو شود. او نیز در آینده نه تنها احساسات واقعی خود را پنهان می کند بلکه حتی توجهی به احساسات دیگران از خود نشان نمی دهد.

 از پدیده های پیرامونی در شناسایی عواطف کمک بگیرید

یک والد موفق والدی است که واکنش های احساسی - عاطفی فرزندش را شناسایی و در ادامه آن را به زبان آورد. والدین باید بتوانند واکنش دهنده و پاسخ دهنده خوبی برای احساسات و عواطف فرزندشان باشند. به طور مثال اگر کودکتان کنار اتاقش نشسته و چهره غمگینی به خود گرفته از او بپرسید پسر گلم! چه اتفاقی افتاده که این طور غمگین نشسته ای. خیلی دوست دارم به تو کمکی بکنم. او را با احساسات و عواطف اشخاص دیگر آشنا کنید به طوری که بتواند هیجان حال آن ها را شناسایی و قدرت همدلی و حل مسئله خود را بالا ببرد. مثلا اگر در حال تماشای کارتون است به او بگویید" "دیدی اون دختر بچه چطور زمین خورد، حتما خیلی درد کشیده به نظر تو دوستش الان می تونه چه کاری برای او انجام بده؟"

قدردان باشید تا کودک تان قدردان بار بیاید

به فرزند خود بیاموزید که نسبت به کمک و همراهی دیگران قدردان و متشکر باشد. روحیه سپاسگزاری را از همان دوران کودکی به فرزندتان آموزش دهید. این آموزش نه فقط به شکل زبانی بلکه در رفتار شما هم باید خودنمایی کند.

آموزش عشق و نفرت!

مثلا وقتی همسرتان از سر کار برمی گردد به او خدا قوت بگویید و از زحمات او تشکر کنید. کودک با دیدن سبک رفتاری والدین خود یاد می گیرد که در مواقع مشابه از هر آن کسی که زحمتی در حق او و اطرافیانش می کشد، تشکر کند.

 
احترام به سلیقه ها و فکرهای متفاوت را به کودک بیاموزید

احترام گذاشتن به نظر و عقیده یکدیگر، مهارتی دیگری است که کودک ما در جهت درک احساسات دیگران باید یاد بگیرد. والدین می توانند کودک را با نظرات و عقاید متفاوت افراد روبرو سازند، به طوری که نظرات مختلف را بشنوند و در مقابل آن جبهه گیری نکنند. به طور مثال به او بگویید همان طور که تو نقاشی کردن را دوست نداری و دوستت قایم باشک بازی را، خواهرت هم فوتبال را دوست ندارد.

اگر عصبی و به هم ریخته اید راحت به کودک بگویید

کودک از رفتار والدین خود یاد می گیرد که چگونه احساسات منفی خود را ابراز کند و آن ها را تحت کنترل خود درآورد. والدینی که خود با کوچکترین مسئله پیش آمده داد و فریاد راه می اندازند و اگر در این بین کودکشانسوالی هم از آن ها بپرسد او را تحویل نگرفته و او را از خود می رانند، الگوی خوبی برای آموختن درک متقابل نیستند. اگر عصبانی هستید و کودک تان در همان لحظه می خواهد با شما صحبت کند به او بگویید دخترم یا پسرم! من الان کمی عصبی ام، بهتره چند دقیقه بعد که حالم بهتر شد با هم صحبت کنیم.

گاهی ما والدین از کنار هیجان و احساس فرزندمان به راحتی می گذریم بی آنکه کمی بر روی آن مکث کرده و با فرزندمان راه حل مناسبی پیدا کنیم. مثلا اگر کودک تان بغض کرده و حوصله کتاب خواندن ندارد، نگوییم اشکال نداره پاشو صورتت را بشور تا برایت میوه بیاورم. در عوض با درک حال او بگوییم "این طور که می بینم خراب شدن ماشین کنترلی ات تو رو ناراحت کرده، فکر می کنی چرا خراب شده ؟ می تونیم با هم دیگه درستش کنیم".

 برچسب های بد به کودک تان نزنید

یکی دیگر از معضلاتی که در خانواده ها دیده می شود برچسب زدن به کودکان است. مثلا به او لقب خپل، شکمو، تنبل، بی دست و پا و نازنازی را می دهند. کودکانی که در محدوده سنی 2 تا 5 سال قرار دارند، نمی توانند تمایزی بین شوخی و جدی بودن قائل شوند. بنابراین آنچه که از سوی والدین به آن ها نسبت داده می شود را واقعیت می پندارند بنابراین آن صفت در ناخودآگاه کودک نهادینه می شود. پس با الفاظی زیبا کودک را مورد خطاب قرار دهید و احساسات او را به راحتی خدشه دار نکنید.


سیب زرد بخوری، زردی می گیره؟


مجله سیب سبز - لیلا حسین‌زاده: «خانم! نوزادتان زردی دارد و برای درمان باید چند روزی در بیمارستان بستری باشد.» شنیدن این جمله از زبان متخصص اطفال برای مادری که با هزار امید و آرزو نوزادش را به‌دنیا آورده، دلهره‌آور است و اولین چیزی که در ذهن او نقش می‌بندد این است که آیا زردی جان و سلامت نوزادش را تهدید می‌کند و برای درمانش چه اقدامی باید انجام دهد؟

اینها شاید سوالات مادرانی باشد که در آینده قصد بارداری دارند یا قرار است به زودی زایمان کنند. دکتر علی‌اصغر متقی، متخصص اطفال و دکتر قدیر محمدی متخصص طب سنتی درخصوص علل بروز زردی در نوزادان و همچنین باورهای عمومی که در این زمینه وجود دارد، پاسخ می‌دهد.

چرا زرد می‌شود؟

زردی از تخریب بخشی از گلبول‌های قرمز در نوزاد به‌وجود می‌آیدو ضایعات باقیمانده از گلبول‌های قرمز به بیلی‌روبین که عامل ایجاد کننده زردی در نوزاد به‌شمار می‌رود، تبدیل می‌شود. زردی به دو شکل در نوزاد مشاهده می‌شود:

سیب زرد بخورید زردی می‌ گیرد؟


زردی محلول در آب: در این نوع زردی همان‌طورکه از نامش پیداست، بیلی‌روبین محلول در آب است و چون محلول است، کبد آن را از طریق ادرار کردن دفع می‌کند.

زردی غیرمحلول در آب: در نوع دوم زردی، بیلی‌روبین محلول در آب نیست و از راه ادرار کردن دفع نمی‌شود و در بدن باقی می‌ماند، در صورتی‌که درمان آغاز نشود و میزان بیلی‌روبین بیش از حد شود، در مغز نوزاد رسوب کرده و عقب‌ماندگی ذهنی نوزاد را همراه دارد.

به دستش نگاه کنیم یا چشمش؟

زردی اولین اثرش را روی چشم‌ها می‌گذارد و سفیدی چشم‌ها به‌زردی می‌گراید. پس از چشم‌ها روی گونه‌ها، سپس صورت خودش را نشان می‌دهد. با بالا رفتن درجه بیلی‌روبین در بدن، زردی در سینه، پشت و شکم نوزاد بروز می‌کند. پس از آن انتظار این است که دست‌ها و پاها درگیر زردی شوند. اما چون میزان گردش خون در این قسمت‌ها کمتر است، احتمال بروز زردی در آنها هم کمتر است.

خودتان می‌توانید تشخیص دهید؟

زردی را نمی‌توان از روی چشم تشخیص داد. اما تشخیص چشمی قابل اعتماد نیست و بهترین راه تشخیص زردی آزمایش خون و اندازه‌گیری میزان بیلی‌روبین نوزاد است.

همه نوزادان زرد می‌شوند؟

تقریبا بچه‌ای نیست که با زردی به‌دنیا بیاید. چون تا زمان تولد نوزاد جفت کار کبد را انجام می‌دهد و زردی را دفع می‌کند. بیشتر بچه‌ها یکی، دو روز پس از تولد زردی خود را نشان می‌دهند. پس از سه، چهار روز میزان زردی بالا می‌رود و در روز هفتم یا هشتم تولد درجه زردی به اوج خود می‌رسد.

دخترها بیشتر در خطرند یا پسرها؟

 به جز در مواردی چون بیماری فاویسم که در پسران بیش از دختران است و با زردی همراه بوده و سبب لیز شدن گلبول‌های قرمز می‌شود، دختر و پسر از نظر میزان ابتلا به زردی و خطر احتمالی هیچ تفاوتی با هم ندارند. همان‌طور که گفته شد نارسی، وزن کم بچه و مشکلات تنفسی نوزاد در بروز زردی نقش دارند.

چه زمانی زردی خطرناک است؟

حد خطرناک بودن زردی در نوزاد بستگی به سن، وزن، نارس یا به‌موقع دنیا آمدن او دارد. به‌طور مثال اگر نوزادی با وزن سه و نیم یا چهار کیلوگرم و پس از 9 ماه به دنیا آمده باشد و میزان بیلی‌روبینش هم 12 باشد، این میزان بیلی‌روبین برای این نوزاد سالم، طبیعی است و مشکلی ایجاد نمی‌کند و بیلی‌روبین ایجاد شده نیز از طریق کبد دفع می‌شود. حالا اگر نوزادی با وزن دو کیلوگرم به‌دنیا بیاید و درواقع نارس باشد، درصورتی‌ که میزان بیلی‌روبین او 12، 13و 14 باشد برای این بچه خطرناک است و باید تحت درمان قرار بگیرد. این درحالی است که همین میزان بیلی‌روبین همان‌طور که گفته شد برای کودک سالمی که با وزن طبیعی و پس از دوره کامل بارداری به‌دنیا آمده است، مشکلی ایجاد نمی‌کند.

حالا اگر میزان بیلی‌روبین نوزاد بین 17 تا 20 باشد، این از نظر ما خطرناک است، چون احتمال رسوب در مغز وجود دارد و با رسوب بیلی‌روبین، نوزاد دچار عقب‌ماندگی ذهنی می‌شود. نوزادانی که بیلی‌روبین بالایی دارند، باید زیرنظر متخصص باشند و زودبه‌زود مورد بررسی قرار بگیرند. البته احتمال اینکه زردی نوزاد بالای عدد 20 شود بسیار کم است و از هر 100 بچه‌ای که به‌دنیا می‌آید، تنها ممکن است چهار یا پنج کودک با بیلی‌روبین بالای20 درگیر شوند.

ادرار و مدفوعش رنگ می‌گیرد؟

مدفوع و ادرار بچه‌های مبتلا به زردی با بچه‌های دیگر هیچ فرقی ندارد و نمی‌توان تشخیص از روی ادرار یا مدفوع را ملاک قرار داد، آزمایش خون بهترین راه است.

تغذیه مادر زردی می‌آورد؟

تغذیه مادر نقشی در این زمینه ندارد مگر اینکه نوزاد و مادر از نظر گروه خونی با هم ناسازگاری داشته باشند که در این صورت باید منتظر وقوع زردی در نوزاد بود.

بالای سرش مهتابی بگذاریم؟

اشعه یو. وی یا ماوراء بنفشی که از مهتابی ساطع می‌شود، بیلی‌روبین‌های رسوب کرده را شکسته و به قطعات ریز تبدیل می‌کند. پس از اینکه بیلی‌روبین‌ها به قطعات کوچک‌تر تبدیل شدند، از راه ادرار دفع می‌شوند. استفاده از مهتابی تقریبا راهی است که به کاهش طول مدت بستری شدن نوزاد در بیمارستان کمک می‌کند.

باردارها میوه زرد نخورند؟

مصرف میوه‌های زرد در دوران بارداری و شیردهی سبب زردی نوزاد نمی‌شود. اما ما نوعی زردی خاص را در سنین بالاتر در بچه‌ها مشاهده می‌کنیم. گاهی اوقات والدین کودکان سه یا پنج، شش ساله‌ای را برای درمان می‌آورند که از مشکل زردی رنج می‌برند که بر اثر خوردن میوه‌های رنگی همچون نارنگی یا هویج در آنها ایجاد شده است.

علت بروز این زردی هم مصرف بیش از حد این خوراکی‌هاست که باعث می‌شوند رنگدانه‌های‌شان روی پوست باقی بماند و پوست را به رنگ زرد دربیاورد. این بچه‌ها یک تفاوت اساسی با نوزادان مبتلا به زردی دارند. سفیدی چشم بچه‌هایی که با خوردن خوراکی‌های رنگی مبتلا به زردی شده‌اند، به رنگ سفید است اما سفیدی چشم نوزادان مبتلا به زردی، زرد رنگ است.

مادران شیرده چه بخورند؟

ابتلا به زردی به نوع تغذیه مادر بستگی دارد. تغذیه‌ای که نوزاد پس از تولد قرار است داشته باشد، با تغذیه‌ای که می‌خواهد با شیر مادرش داشته باشد فرق می‌کند. غذایی که مادر از آن استفاده می‌کند، به‌طور مستقیم در شیر او ترشح می‌شود و نوزاد از شیری که حاوی انواع و اقسام مواد است، استفاده می‌کند. هرچه مادر غذای دیر هضم‌تر همچون کله‌پاچه یا موادی همچون بادنجان استفاده کند، باعث بروز زردی بیشتر در نوزاد می‌شود.

افرادی هستند که پس از زایمان به اینکه قوت ازدست رفته بدن‌شان را به‌دست بیاورند، از چنین غذاهای دیرهضمی استفاده می‌کنند. از سوی دیگر اگر طحال بدن، هضم مواد را به‌طور ناقص انجام دهد، طبعا روی کیفیت شیری که مادر قرار است به نوزادش بدهد، تاثیر خواهد گذاشت. حالا اگر از مواد دیرهضم در این دوران کمتر استفاده کند، طبعا میزان بروز زردی نیز کمتر خواهد بود.

سیب زرد بخورید زردی می‌ گیرد؟


محققان چه می‌گویند؟

بررسی‌ها نشان می‌دهد حدود 60 درصد از نوزادان رسیده و 80 درصد از نوزدان نارس دچار درصدی از زردی هستند. متخصصان معتقدند زردی که به‌راحتی قابل درمان شدن است در صورتی که به موقع درمان نشود می‌تواند مشکلات مغزی جدی‌ای را برای نوزادان ایجاد کند.

ایسنا نوشته است محققان برخی از تجویزهای مادربزرگ‌ها برای برطرف کردن این مشکل را تایید می‌کنند. یکی از این تجویزها، شیر خشت است. از نظر پژوهشگران می‌توان با کمک فرآورده‌های استاندارد شیرخشت نوزادان مبتلا به زردی را درمان کرد. ایرنا هم چندی پیش گزارش داد که مطالعه بالینی پژوهشگران ایرانی روی ? 200?نوزاد مبتلا به زردی در یکی از بیمارستان‌های شهر تهران نشان داد استفاده از قطره خوراکی عصاره گیاه دارویی شیر خشت همراه نوردرمانی تا حد زیادی در درمان این نوزادان موثر است.

ادعاهای عجیب محققان تمامی ندارد. یک تیم آمریکایی ادعا می‌کند که برنامه‌ای قابل نصب روی گوشی‌های تلفن همراه را ساخته است که کار تشخیص بیماری زردی نوزاد را برای پزشکان و والدین راحت‌تر می‌کند. محققان دانشگاه واشنگتن می‌گویند اگر برنامه «BiliCam» روی گوشی همراه نصب شود و سپس کارتی به اندازه کارت عابر بانک که روی آ ن رنگ‌های مختلف چاپ شده است، روی بدن نوزاد قرار بگیرد و با گوشی از بدن و کارت عکس گرفته شود، میزان ابتلای نوزاد به زردی مشخص می‌شود. به گفته این پژوهشگران نرم‌افزاری که روی تلفن همراه نصب شده، این اطلاعات را به یک پایگاه داده ارسال می‌کند و در چند دقیقه وجود زردی در نوزاد را تشخیص می‌دهد.

نوزاد را با عرق کاسنی بشوییم؟

در جریان زردی سلول‌های کبدی آسیب می‌بینند و در این میان چون عرق کاسنی خاصیت ترمیم سلول‌های این ارگان را دارد، در شست‌وشوی صفرا از پوست موثر عمل می‌کند. روش استفاده از آن نیز به این شکل است که یک لیوان عرق کاسنی را در یک لگن آب مخلوط کرده و پوست نوزادش را چند روز و به مدت 10 تا 15 دقیقه با آن شست‌وشو بدهیم.

مادرها پیاز و سیر بخورند؟

در صورتی‌که پیاز و سیر به شکل خام استفاده شود، سبب بروز زردی می‌شود اما اگر پخته شود، مشکلی ایجاد نمی‌کند.

ادویه برای مادر ممنوع است؟

بله درست است. استفاده از ادویه‌ها و به‌خصوص ادویه‌های تند چون فلفل، التهاب یا تخریب سلول‌های کبدی را همراه دارد. طبع صفرا گرم و خشک است و نوزاد نمی‌تواند این طبع را تحمل کند، حال اگر مادر ادویه مصرف کند، این ماده درشیرش ترشح می‌شود و پوست نوزاد رو به زردی می‌گراید. به‌طور کلی تمام ادویه‌های تند و سوزاننده مضر هستند و نباید مصرف شوند.

بهترین راه کم کردن زردی چیست؟

بهترین ماده‌ای که تا به حال در مورد کاهش زردی نوزاد تجربه شده و نتایج مفیدی نیز از آن به‌دست آمده، ترنجبین است. می‌توان یک گرم از این ماده را در یک استکان آب داغ حل کرد و به مدت سه روز با قاشق چای‌خوری به نوزاد خوراند.

چاره‌اش شیرخشک است یا شیر مادر؟

طبعا شیر مادر بهتر است. اما در مواردی که به‌ندرت پیش می‌آید، بهتر است شیر مادر به مدت 24 ساعت قطع شود و پس از این مدت دوباره نوزاد را با شیر مادر تغذیه کرد، یعنی اگر بچه‌ای مبتلا به زردی شده و بیلی‌روبینش هم در حد 16 است و مدام زیر دستگاه می‌رود و خارج می‌شود، وضعیتش چه بهتر شود و چه نشود، بهتر است تغذیه او را با شیر مادر به مدت 24 ساعت قطع و با شیرخشک او را تغذیه کرد. پس از 24 ساعت مادر دوباره می‌تواند به او شیر بدهد.


به جای عروسک، سهام بخرید ...

مجله سیب سبز - رزیتا اشتری: خیلی اوقات با پدر و مادرهایی مواجه می‌شوید که از دیگران سوال می‌کنند و مشورت می‌گیرند که «چه کار کنیم تا بچه‌های‌مان با دنیای واقعی آشنا شوند؟ و درک بهتری از اقتصاد و مدیریت داشته باشند»، «چطور در زندگی‌شان سنجیده رفتار کنند؟» همه ما می‌دانیم باید 20 تا 30 سال از زندگی‌مان را با انجام خطاهای بسیار سپری کنیم تا بتوانیم چنین تجربیاتی را به دست بیاوریم اما می‌توانیم این زمان آزمون و خطا را از زندگی فرزندان‌مان حذف کنیم و باعث شویم که به جای کسب این تجربیات 20ساله، بتوانند در مدت چند سال این تجربیات را یاد بگیرند.

بورس مکانی است که در خیلی از کشورها می‌تواند آینه‌ای از اقتصاد و مدیریت مردم و جامعه آنجا باشد بنابراین اگر جزو مادر و پدرهایی هستید که دائما در فکر این موضوع هستند، شاید یک روش خیلی خوب وارد کردن بچه در بورس باشد. برای ثبت‌نام کلاس‌های متفرقه باید هزینه‌های بالایی بپردازید اما برای شرکت در بورس نیازی به پرداخت چنین هزینه‌های گزافی نیست. بورس یک بازی است که با هزینه معقول درس‌های گران‌قیمتی به جوانان و نوجوانان می‌دهد که خیلی‌ها با هزینه نامعقول در بزرگسالی آنها را تجربه می‌کنند. دکتر محمدرضا شعبانعلی، مدرس و نویسنده  کسب وکار در فایل‌های صوتی که در وبه‌سایت خود منتشر کرده از درس‌هایی که وارد شدن به بازار بورس به فرزند شما می‌دهد، می‌گوید؛ درس‌هایی که در این صفحات آنها را با شما در میان می‌گذاریم.

به جای عروسک سهام بخرید


هدف را روشن می‌کند

برنامه‌ریزی و هدف گذاری یکی از نکات مهمی‌است که باید به‌کودک‌تان آموزش دهید. بحثی که دیگر نوجوانان و جوان از شنیدن آن به تنگ آمده‌اند و نسبت به این قضیه بی‌اعتنا شده‌اند زیرا دائما در رسانه‌هایی مثل رادیو و تلویزیون به این نکته اشاره می‌شود و از طرف دیگر والدین هم این موضوع را به فرزندان‌شان گوشزد می‌کنند اما بورس به صورت ناخودآگاه این موضوع را به افراد گوشزد می‌کند. به عنوان مثال وقتی در بازار سهام کار می‌کنیم از خود می‌پرسیم من به چه چیزی نیاز دارم تا موفق باشم و یک سرمایه مالی مطمئنی در آینده داشته باشم.

اگر در بورس از شما سوال کنند برای چه هدفی در این راه قدم گذاشته‌ای و در پاسخ بگویید «نمی‌دانم» به‌طور حتم مورد تمسخر دیگران قرار خواهید گرفت بنابراین یکی از مهم‌ترین درس‌هایی که باید در بورس یاد بگیریم هدف‌گذاری است. زمانی فردی می‌تواند، بگوید «من در بورس موفق بودم یا نبودم» که در بورس با هدف مشخصی وارد بازار شده باشد.

کنجکاوی‌اش بیشتر می‌شود

جوانان و نوجوان ما از طریق بورس یاد می‌گیرند که نسبت به اخبار دنیا حساس باشند. یک مثال جالب و کمی هم خنده‌دار این است؛ دقت کرده‌اید افرادی که یک ربع سکه می‌خرند، بعد از این خرید تمام اخبار سیاسی را هر شب با دقت دنبال می‌کنند. با این حال همه ما می‌دانیم اگر یک اتفاق سیاسی در دنیا رخ دهد، اثرش چه مثبت و چه منفی در زندگی ما فراتر از صدها سکه است. اما ما انسان‌ها وقتی از نظر خودمان به‌شخصه درگیر یک ماجرا می‌شویم نگاه دقیق‌تری نسبت به آن ماجرا داریم.

اگر دقت کرده باشیم فرزندان جوان ما وقتی برای شنیدن اخبار اختصاص نمی‌دهند و حوصله شنیدن این خبرها را ندارند. دلیلش هم این است که نسبت به سیاست، اقتصاد، صنایع و... زیاد حساس نیستند در مقابل به علت اقتضای سنی که دارند بیشتر در دوران جوانی به دنبال کارها و خبرهای هنرمندان، فیلم‌ها و... هستند که البته این موضوع مشکلی را همراه ندارد حتی ممکن است اگر برخلاف این موضوع عمل کنند نشانه خوبی نباشد و ممکن است پشت این بی‌تفاوتی‌ها یک بیماری باشد.

اما یک سرمایه‌گذاری کوچک در بورس ممکن است آنها را نسبت به شنیدن اخبار ترغیب کند، همچنین در مورد روند آینده کشور هم کنجکاو شوند. شاید فرزندان‌مان فکر کنند با کلمات قصار باید در بزرگسالی تازه آشنا شوند اما بورس به آنها یاد می‌دهد که در 18 سالگی یا 20 سالگی به دنبال معنای تازه‌ای باشند؛ مثلا «عوارض واردات خودرو به چه معنی است؟» شاید با هیچ روش دیگری نتوانیم بچه‌ها را به انجام این کارها ترغیب کنیم.

در دنیای واقعی زندگی می‌کند

از جمله دیگر درس‌هایی که بورس به فرزندان ما یاد می‌دهد، این است که بچه‌های ما یاد می‌گیرند دنیای واقعی همین جاست. در دنیای واقعی هم آدم‌هایی هستند که یک شرکت دارند و در آخر هم معلوم نیست چه کاره‌اند چرا که امروز قیر صادر می‌کنند اما فردا آناناس، پس‌فردا هم از یک شرکت به شرکت دیگر کاغذ معامله می‌کنند. به هرحال همه بورس‌بازان دوست دارند بگویند ما یک سرمایه‌گذار خبره هستیم که در درازمدت داریم سود می‌کنیم. به همین خاطر یاد می‌گیرند در یک صنعت که سودآوری بهتری دارد بیشتر و در صنعت دیگر کمتر کار کنند.

اما مهم‌ترین درسی که از این قسمت یاد می‌گیریم این است که می‌پذیریم که همه این سرمایه‌گذاران و آدم‌ها باید کنار هم باشند حتی اگر دیگری در این بازار یا جامعه وجود دارد که سبکش موردپسند من نیست، نباید آن را دشمن خود بدانم زیرا ما در کنار همدیگر یک اکوسیستم اقتصادی را ساخته‌ایم. اینها حرف‌هایی است که به گفتن آسان است و نسل در نسل آموخته‌ایم و آنها را به فرزندان‌مان گفته‌ایم اما متاسفانه بچه‌های‌مان دهه‌ها تلاش می‌کنند و در پیری به فرزندان خودشان می‌گویند اما فرزندان آینده آنها هم این گفته‌ها را باور نمی‌کنند تا زمانی که خودشان این موضوع را درک کنند.

بورس فضایی است که در طی چند ماه تا یک تا دو سال این آموزه‌ها را به صورت کاملا دقیق در درون ذهن ما انسان‌ها نهادینه می‌کند. همچنین این پذیرش را به ما می‌دهد که تفاوت‌ها باید وجود داشته باشند. حق نداریم وجود دیگران را در این جامعه اقتصادی و فرهنگی که در آن زندگی می‌کنیم، انکار کنیم.

ریسک‌پذیر می‌شود

یکی از مهم‌ترین درس‌های بورس رابطه ریسک و پاداش است. کسانی که در بورس کار می‌کنند یاد می‌گیرند اگر سود بیشتر می‌خواهند باید بیشتر خطر کنند. کسی که 10 میلیون در بالشش می‌گذارد و ادعا دارد اگر بانک‌ها همه ورشکسته شوند اما من هنوز 10 میلیونم دارم، باید به این فرد گفت که بله شما 10 میلیون دارید اما روی 10 میلیون‌تان هیچ پاداش دیگری نمی‌گیرید. بورس برای کسانی است که می‌خواهند ریسکی بیشتر از بانک را بپذیرند و سودی بیشتر از بانک به دست بیاورند. 

اما ریسک بیشتر به چه معناست؟ یعنی آن 17 درصد را روی آن 19 درصد قطعا به دست آورده‌ام و الان دارم برای 30 درصد تلاش می‌کنم اما ممکن است 10 درصد هم شود. به عبارت دیگر الان دارم برای 50درصد تلاش می‌کنم اما ممکن است منهای 5 درصد هم شود. به اندازه‌ای که می‌خواهیم گام بزرگ‌تر ‌برداریم باید بدانیم که دره ریسک ما هم ممکن است عمیق‌تر باشد. در نهایت این انتخاب ماست که روی زمین صاف پاورچین پاورچین راه برویم یا تصمیم بگیریم که جهش داشته باشیم، که احتمال دارد در این جهش به زمین بخوریم. بعد از مدتی آدم‌ها براساس شخصیت و مدل ذهنی‌شان یاد می‌گیرند که هر فردی مدل زندگی منحصر به فرد خود را دارد.

 بعد از دو تا سه سال یاد می‌گیرند که دوست من شاید در بازار بورس کار کند و سالی 100 میلیون هم سود ببرد اما من آدم این کار نیستم زیرا زمان‌هایی بوده است که او منفی 30 درصد سود برده است اما من جرات این کار را ندارم. همچنین به سالی 30 تا 40 درصد خودم قانع هستم. فراموش نکنیم اگر دوستانی در کنارمان بودند که رشد‌های سریعی کرده‌اند، ممکن است ریسک‌های زیادی هم همراه بوده باشد. آدم‌ها در بورس یاد می‌گیرند در زندگی هیچ چیز رایگان نیست. پاداش‌های بزرگ‌تر، خطر کردن‌های بزرگ‌تری را همراه دارد.

 پله‌پله پیش می‌رود

اولین درس بورس این است که هیچ وقت اوضاع آن ثابت نخواهد ماند؛ به قول قدیمی‌ها «این نیز بگذرد» جمله‌ای است که در بورس اتفاق می‌افتد. نکته دیگر اصطلاح «حباب» است که در بورس اصطلاح مهمی است. به عنوان مثال سهامی که در بورس رشد می‌کند و بالا و بالاتر می‌رود ممکن است یک روز پایین کشیده شود که مفهوم حباب در این مثال ساده مشخص می‌شود.

 اما «حباب» فقط در زمینه بورسی اتفاق نمی‌افتد بلکه آدم‌ها یاد می‌گیرند که در زندگی عادی هم حباب وجود دارد. به قول معروف آدم‌ها از پله نردبان موفقیت هرچه بیشتر بالاتر می‌روند احتمال سقوط‌شان بیشتر است و هرچه بالاتر می‌روند، احتمال آسیب سقوط هم بیشتر می‌شود پس بورس به ما یاد می‌دهد رشد آرام و پیوسته خیلی قابل اتکا‌تر از رشد سریع است. رشد‌های سریع شاید برای مدتی ما را خوشحال کنند اما این خوشحالی موقت و غیر قابل اتکاست.

به جای عروسک سهام بخرید


  از قدم‌های کوچک شروع می‌کند

از دیگر درس‌های مهم بورس این است که آدم‌ها یاد می‌گیرند، قدم‌های اول را لازم نیست بزرگ بردارند یا حتی اگر می‌توانند بزرگ بردارند، باز هم تا حد امکان از این مسیر اجتناب کنند. معمولا آدم‌هایی که در بورس کار می‌کنند، یاد می‌گیرند زمانی که می‌خواهند وارد یک صنعت جدید شوند (مثلا تا به امروز صنایع غذایی بوده است اما از فردا می‌خواهد وارد خودرو شود) به یکباره یک قدم بزرگ برندارند. حتی در صورت تشویق دوستان که بارها تکرار می‌کنند «این صنعت خیلی خوب است، خیلی خوب است»، باز هم بر سر تصمیم خود باشند و سعی کنند از قدم‌های کوچک‌تر شروع کنند. 

به عنوان مثال اگر دوست دارند در آینده در این صنعت با یک میلیارد سود مواجه شوند، باید الان در ابتدای کار با دو تا سه میلیون شروع کنند تا در آخر به نتیجه دلخواه‌شان برسند. درس مهم بورس این است که به یک‌باره افراد زمین بازی خود را تغییر ندهند و در سرزمین‌های غریبه شروع به کار نکنند. افرادی هستند که اگر پای صحبت‌های‌شان بنشینید، می‌گویند من ایده‌های خوبی در این زمینه (حالا هر زمینه‌ای که هست، خودرو، ساختمان و. . . ) دارم اما اگر یک میلیارد پول داشتم می‌توانستم در این راه قدم بگذارم اما الان متاسفانه 50 میلیون بیشتر ندارم. بازار بورس به این افراد یاد می‌دهد اگر می‌خواهید رشدتان پایدار باشد باید تدریجی باشد در غیر این صورت بسیار مقطعی و حباب‌گونه است.

نکته دیگر که در بورس وجود دارد، این است که «سر زمان نباید کلاه گذاشت و باید بگذاریم زمان هر چیز برسد.» آدم‌هایی که این موضوع را می‌پذیرند و یاد می‌گیرند که باید صبر و حوصله داشته باشند و بپذیرند که از زمان نمی‌شود، سبقت گرفت، آدم‌های موفقی خواهند بود. همچنین باید بپذیرند اگر اوضاع خوب است، مجمعی وجود دارد و در آن مجمع قرار است گزارش‌های جدید به وجود بیاید. اگر قرار است سود وجود داشته باشد، پس تعدیلی وجود دارد. همچنین این شتاب‌زدگی و جهشی که فکر می‌کنیم در زندگی ما وجود دارد و می‌توان در آن موفق بود، بورس به‌راحتی آن را انکار می‌کند.

بورس بازی زندگی را به شما یادآوری می‏کند

تصمیم نگرفتن خودش یک تصمیم است، که در بورس این موضوع را یاد خواهیم گرفت. به عنوان مثال فردی سهامی را خریده است اما برای اینکه تصمیم بگیرد با سهام خود چه کاری انجام دهد، دچار تردید است؛ به همین خاطر تصمیم گیری نهایی خود را به امروز و فردا می‏اندازد. اما به یاد داشته باشید این دقیقا یک‌تصمیم‌گیری است، به بیان دیگر شما تصمیم گرفته‏اید که به مدت یک روز، یک هفته یا حتی چند ماه از منافع این سهام صرف نظر کنید، این دقیقا خودش نوعی تصمیم‏گیری است.

نکته دیگر این است که ما در بورس یاد می‏گیریم استعداد و هوش آن قدری که فکر می‏کردیم از اهمیت زیادی برخوردار نیست، چرا که همیشه مستعدها و تیزهوش‏ها موفق‏ترین افراد بازارها نیستند. مواردی از جمله تلاش، نظم و ثبات بیشتر از هوش و استعداد باعث موفقیت و پیشرفت افراد می‏شود.

در آخر بهتر است بدانید بازار بورس قرار است به ما یادآوری کند که خود بورس یک هدف نیست؛ بلکه بازی پر از خطر، پاداش، سود، خرید، فروش، بازی کردن و ... است. برای افرادی که بازی زندگی‏شان را گم و فراموش کرده‏اند که قرار است از این بازی چه استفاده‏ای کنند، بورس می‏تواند درس بسیار مهمی باشد.


هیچ زنی نابارور نیست!

مجله سیب سبز -  میترا جلیلی: برای یک زن هیچ چیز با لذت مادر شدن برابری نمی‌کند و بیشتر کسانی که از ناباروری رنج می‌برند و چشم به راه داشتن فرزند هستند هر روش یا آزمایشی را به امید بارداری، با آغوش باز می‌پذیرند. احتمالا تا به حال راه‌های مختلف درمان ناباروری از جمله لقاح مصنوعی، IVF و. . . به گوش شما هم خورده است ولی مطمئنا چندان با آخرین روشی که کمی هم عجیب و غریب به نظر می‌رسد و همه دانشمندان را متحیر کرده است، آشنا نیستید؛ روشی که پایانی بر ناباروری زنان در جهان محسوب می‌شود.

اتفاق جالبی که افتاده، این است که به تازگی در سوئد دو نوزاد، دوران جنینی خود را در رحم مادربزرگ‌شان سپری کرده‌اند. باور نمی‌کنید؟ ولی این عین واقعیت است. شاید تا سال گذشته رحم‌های اجاره‌ای به عنوان آخرین راه‌حل، پیش روی زنانی قرار داشت که به صورت مادرزادی فاقد رحم بودند یا در اثر بیماری‌هایی مانند سرطان مجبور به درآوردن رحم خود شده بودند ولی حالا به مدد پیوند اعضا از جمله رحم، انقلابی در این زمینه برپا شده است؛ گویی در حال دیدن یکی از فیلم‌های علمی-تخیلی هستید.

هم مادرند و هم مادربزرگ

 دو مادربزرگ مهربان تصمیم گرفتند با اهدای رحم‌های خود، به دخترشان کمک کنند تا با شرکت در یک طرح آزمایشی، شانس خود را برای مادر شدن امتحان کنند. از آن گذشته، مزه در آغوش کشیدن نوه هم چیزی نبود که این دو بتوانند از آن بگذرند.

هیچ زنی  نابارور نیست!

 
مادر این دو نوزاد، نخستین کسانی هستند که در قالب پروژه دانشگاه Gothenburg سوئد، جنین‌شان را در رحمی پرورش داده و به دنیا آورده‌اند که خودشان در آن رشد کرده و متولد شده‌اند. این، شاید عجیب‌ترین دوران بارداری و زایمانی باشد که تا به حال در طول عمر خود شنیده‌اید.

این زایمان‌ها نتیجه پروژه دانشگاه Gothenburg سوئد است که پس از حداقل 10سال تحقیق و مطالعه، سرانجام در سال 2013 کلید خورد و 9 زن تحت عمل پیوند رحم قرار گرفتند که هفت مورد آن موفقیت‌آمیز بود و درحال حاضر سه نوزاد که هر سه پسر هستند با این روش به دنیا آمده‌اند و چهار زن دیگر هم دوران بارداری خود را سپری می‌کنند.

حتی بدون رحم مادر شوید

یکی از این نوزادان پسر حدود یک ماه پیش، از یک مادر 29ساله سوئدی متولد شده که از ابتدای تولد، رحم نداشته است و هرچند همیشه از مادر شدن مأیوس بود ولی هیچ یک از راه‌های باروری را نیز کنار نگذاشت تا اینکه تصمیم گرفت به صورت داوطلبانه در این طرح آزمایشی شرکت کند و به لطف مادرش، نوزادی با وزن 2کیلو و 490 گرم را به دنیا آورد و حالا هم هر دو در کمال سلامت زندگی می‌کنند. شاید بهترین هدیه‌ای که این مادر می‌توانست به دختر و نوه‌اش بدهد، همین رحم اهدایی بود.

مادر دومین نوزاد نیز زنی 34ساله اهل سوئد است که به گفته خودش در 20سالگی همه آرزوهایش بر باد رفت. وی در اوج جوانی، برای درمان بیماری سرطان خود مجبور به درآوردن رحمش شد و این احساس یأس و ناامیدی همیشه بر زندگی‌اش سایه افکنده بود. وقتی وی از چنین طرحی باخبر شد بدون لحظه‌ای درنگ، روانه این مرکز تحقیقاتی شد و آمادگی خود را اعلام کرد.

البته مادرش هم بیشترین فداکاری عمرش را در حق وی کرد و کمک کرد تا او هم حدود یک ماه پیش پسر کوچک 2کیلو و 690گرمی خود را در آغوش بگیرد و وی را محکم به قفسه سینه‌اش بچسباند. حالا او هم مانند همه زنان دیگر می‌تواند به کودکش شیر دهد، با او بازی کند و شاهد بزرگ شدنش باشد؛ احساسی که به گفته خودش همه عمر انتظارش را می‌کشید. البته ذکر این نکته ضروری است که هر دو زن تخمدانی سالم با تخمک‌هایی فعال داشتند.

بی‌پول‌ها طرفدار IVF می‌مانند

این موفقیت بزرگ و بچه‌دار شدن این دو زن با کمک رحم‌های پیوندی، بسیاری از زنان را در گوشه و کنار دنیا خوشحال کرد و به آنها امید بخشید که آنها نیز روزی می‌توانند مادر شوند و فرزند خود را در آغوش بگیرند.

هیچ زنی  نابارور نیست!


تنها در انگلستان 15هزار زن وجود دارند که از بدو تولد بدون رحم بوده‌اند یا در اثر مشکلات و بیماری‌های مختلف مانند ابتلا به سرطان رحم، خونریزی‌های فراوان و کشنده و. . . مجبور به برداشتن رحم‌شان شده‌اند. این روش باروری برای زنانی هم که از سقط مکرر رنج می‌برند و هر بار با از بین رفتن جنین، قلب‌شان می‌شکند نیز ارمغانی نویدبخش محسوب می‌شود.

البته این روش در عین عجیب بودنش بسیار هم پرهزینه است و همچنین نیاز به تیم پزشکی قوی و تجهیزاتی گسترده دارد و به همین دلیل هم احتمالا مانند سایر روش‌ها از جمله IVF چندان نمی‌تواند همه‌گیر شود و مردم در سراسر جهان از آن استفاده کنند.

جنین در رحم میزبان 61 ساله

هر دو نوزاد رحم‌های اهدایی، از طریق سزارین به دنیا آمدند و به نوزاد پسر تاریخ‌ساز در علم پزشکی و درمان ناباروری یعنی «وینسنت» به عنوان نخستین نوزادی که از این طریق به دنیا آمده است، پیوستند.

وینسنت در سپتامبر سال جاری میلادی (مهرماه) در قالب پروژه دانشگاه Gothenburg سوئد از مادری 36 ساله متولد شد که از بدو تولد رحم نداشته است و در 15 سالگی متوجه این مشکل بزرگ شد. به این ترتیب نخستین نوزادی نام گرفت که از یک رحم پیوندی به دنیا آمده و مادر وی همه مراحل بارداری و زایمان را تجربه کرده است. با اینکه مادربزرگ وینسنت داوطلب اهدای رحم خود بود ولی به دلیل پاره‌ای مشکلات، این عضو نمی‌توانست با بدن دخترش سازگاری داشته باشد و به دلیل احتمال پس زده شدن پیوند، پزشکان از آن صرف‌نظر کردند ولی فرشته نجات وی، مادر 61ساله یکی از بهترین دوستان خانوادگی آنها بود که بدون داشتن هیچ پیوند خانوادگی، حاضر به این کار شد و حالا به نوعی، مادربزرگ وینسنت محسوب می‌شود.

والدین نوزاد نام وی را وینسنت گذاشتند چراکه این نام در لاتین به معنای «فاتح» است. مادر وینسنت که حالا دیگر محل زندگی‌اش را تغییر داده و نمی‌خواهد کسی فرزندش را بشناسد، می‌گوید: نامش را وینسنت گذاشتم چون هر راهی را که فکر کنید برای داشتنش امتحان کردم. وی می‌گوید اصلا نمی‌دانم بعدها چطور برای وینسنت توضیح دهم که نخستین نوزادی است که با این شیوه به دنیا آمده است ولی وقتش که برسد به او می‌گویم که برای داشتنش چه رنج‌هایی را تحمل کرده‌ام و حتما مقاله‌هایی که نوشته شده را به او نشان می‌دهم. کسی چه می‌داند شاید تصمیم بگیرد پزشک شود.

اهدا کننده رحم به مادر وینسنت، یک عمل جراحی 10 ساعته را تحمل کرد و پس از عمل شش ساعته و پیوند رحم به بدن مادر، شش هفته بعد از پیوند نخستین قاعدگی که رخ داد نشانه‌ای برای سالم بودن این رحم پیوندی محسوب شد. بعد از یک سال هم وقتی پزشکان از سلامت و عملکرد مناسب رحم اطمینان حاصل کردند، جنین فریز شده که حاصل لقاح مصنوعی تخمک این زن و اسپرم همسرش بود را از حالت منجمد خارج کرده و در رحم پیوندی کاشتند. 

هیچ زنی  نابارور نیست!


رشد بچه، جریان خون به رحم و همچنین بند ناف تا 31 هفتگی خوب و مناسب بود ولی وقتی مادر در معرض فشار خون بالا قرار گرفت و ضربان قلب جنین غیرطبیعی شد، زایمان زودرس پیش آمد و وینسنت با یک کیلو و 770 گرم وزن از طریق سزارین متولد شد چراکه رحم پیوندی، مانند رحم معمولی تحمل فشار زایمان طبیعی را ندارد. پزشکان، این مهمان کوچک و شیرین را 10 روز در دستگاه نگهداری کردند و بعد هم راهی خانه شد و حالا کنار والدینش، روزهایی خوش را برای آنها رقم زده است.

می‌توانید پشیمان شوید

اگر همه چیز خوب پیش برود، مادرانی که رحم‌های پیوندی را دریافت می‌کنند می‌توانند بیش از یک فرزند به دنیا بیاورند همان‌طور که مادر وینسنت فرزند دیگری هم می‌خواهد ولی اگر کسی دیگر فرزند نخواهد حتی می‌تواند رحم پیوندی را خارج و مثل قبل زندگی کند. این، نخستین پیوند رحم محسوب نمی‌شود و در سال 2000 یک زن 26 ساله در عربستان سعودی، دریافت کننده رحم یک زن 46ساله بود. پزشکان مجبور شده بودند در 20سالگی در اثر یک خونریزی کشنده، رحم او را خارج کنند ولی این رحم پیوندی هم نجات‌بخش وی نبود و فقط 99روز در بدنش باقی ماند چون عمل موفقیت‌آمیز نبود. موردی مشابه نیز در ترکیه انجام شد که آن هم موفق نبود و هیچ نوزادی به دنیا نیامد.

این آخرین راه نیست!

با وجود همه این پیشرفت‌ها هنوز هم برخی کشورهای دیگر به دنبال راهکارهایی مشابه برای حل مشکل ناباروری زنان هستند. در کشورهایی مثل ایالات‌متحده، انگلستان، فرانسه، ژاپن، استرالیا و چین قرار است این طرح با اهدای عضو زنانی که مرگ مغزی می‌شوند انجام شود هرچند هنوز هم عده‌ای معتقدند اهداکننده زنده، بهتر است چراکه می‌تواند قبل از پیوند بیشتر مراقب سلامت خود باشد و ورید یا سرخرگ‌هایی را هم در کنار رحم به دریافت کننده عضو اهدا کند. همچنین تولید بافت‌ها و اعضای بدن در محیط‌های آزمایشگاهی نیز در برخی از کشورها مد نظر است.