سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راه کمال

صفحه خانگی پارسی یار درباره

کشف اسکلت انسان با 4 دندان غیرمعمولی در اسپانیا...!!؟

کشف اسکلت انسان با 4 دندان غیرمعمولی در اسپانیا

کشف اسکلت انسان با 4 دندان غیرمعمولی در اسپانیا
باستان‌شناسان اعلام کردند، این نخستین باری است که وجود این نوع از تومور جنینی در عصر قدیم گزارش شده است.

این اسکلت که در منطقه «لا فوگونوسا» در نزدیکی شهر «لیدا» کشف شده به گفته باستان‌شناسان متعلق به زنی است که در حدود 1600 سال پیش مرده است.

باستان‌شناسان اعلام کردند، که در بخش داخلی استخوان لگن این اسکلت 4 دندان غیر معمولی کشف شد که 2 تای آن همچنان به دیواره لگن چسبیده بودند.

به گفته کارشناسان این زن رومی، عارضه‌ای به نام تومور جنینی تخمدانی یا «اواریان تراتوما» داشته که در زبان یونانی «تورم غول آسا» معنی می‌دهد.

طبق گفته متخصصان ژنتیک چنین تومورهایی از سلول نطفه به وجود می‌‌آیند. سلول‌های موجود در تخمدان‌ها که مو، دندان، استخوان و دیگر ساختارهای بدن را ایجاد می‌کنند.

باستان‌شناسان اعلام کردند، این نخستین باری است که وجود این نوع از تومور جنینی در عصر قدیم گزارش شده است.

تهران از منظر دیگر...!!!؟؟؟


تصـاویری بسیار زیبـا از تهـرانی مـدرن

تهران، پایتخت ایران با جمعیتی در حدود 14 میلیون نفر هجدهمین شهر پرجمعیت جهان و بیست و هفتمین شهر بزرگ دنیاست. پایتخت ایران نیز مانند سایر کلان شهر های دنیا دارای مشکلات فراوانی از جمله آلودگی هوا، ترافیک، فقر و ... است اما امروز از زاویه ای دیگر به شهر دود و دیوار نگاه میکنیم. تهران امروز شهری مدرن بحساب میاید که در کنار زندگی سخت عده ای از ساکنانش، بعضی در اوج لذت از امکانات آن استفاده میکنند. باهم به تماشای این پایتخت دوست داشتنی مینشینیم.


web counter
گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net


گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net













































مصاحبه با آرتهمس 26 ساله، خالق زیور آلات ایرانی......

مصاحبه با آرته‌مس 26 ساله، خالق زیور آلات ایرانی

آتنا فریدونی یه دختر خلاق و هنرمند 26 ساله است. اون بعد از چند سال تحصیل هنر و تولید کارهای هنری حالا صاحب یک برند زیورآلات شده. آتنا از شکست نترسید و حتی وقتی از کارش ناامید شد، دوباره انرژی‌ش رو جمع کرد و از اول شروع کرد. کارهایی که مارک “آرته‌مس” خوردن، کارهای مدرنی هستن که ریشه‌های قطوری توی فرهنگ و هنر ایرانی دارن. مصاحبه با آتنا رو بخونید:


web counter

از کی شروع به تولید زیورآلات کردی؟
حدود 2 سال قبل شروع به کار ساخت زیورآلات کردم ولی داستان من مثل خیلی از این داستان‌های کارآفرینی و خلاقیتی که می‌خونیم که یکی یه ایده‌ای داده‌ و به سرعت کارش گرفته نشد. کارهای اولیه‌ام فروش خوبی نداشت و نا امیدم کرد و تصمیم گرفتم این کاررو ادامه ندم و کنار گذاشتم‌ش.


اگه آرته‌مس ادامه همون کاره، حتما برات خیلی سخت بوده که به یه پروژه شکست خورده برگردی.
با اینکه ناامید بودم اما فکر این کار ولم نمی‌کرد. می‌دونستم اگه یه کاری رو شروع کردم باید تمومش کنم. من نمی‌تونم کاری رو نصفه نیمه ول کنم. برای همین تصمیم گرفتم با استانداردهای حرفه‌ای و طرح‌های جدید دوباره شروع کنم. از همین جا بود که آرته‌مس متولد شد.
برام خیلی مهم بود که یه کسب و کار شخصی داشته باشم. هیچ‌وقت نمی‌تونم فکرش رو بکنم که روزی 8 ساعت برم جایی کار کنم. بنابراین باید به ایده خودم برمی‌گشتم و مشکلاتش رو حل می‌کردم.

این کار چقدر به رشته تحصیلی‌ات ارتباط داره؟
رشته من اول گرافیک و بعد نقاشی بود . به تازگی از دانشگاه هنرهای زیبا فارغ التحصیل شدم. اینکار از نظر طرح و نقش شاید در ارتباط با رشته‌ام باشه ولی از نظر آموزشی به هیچ وجه ربطی به تحصیلاتم نداره.
من این کار رو با تمرین و تکرار یاد گرفتم. من کارم رو دوست دارم اما هنوز انتخابم برای تحصیلات نقاشیه. حتی اگه صد بار دیگه متولد شم می‌دونم بازم نقاشی رو انتخاب می‌کنم.

معمولا کسایی که مثل تو کار می‌کنن، از بچگی رگه‌هایی از خلاقیت و تولید داشتن. این قاعده درباره تو هم صدق می‌کنه؟
آره! از بچگی علاقه به ساختن چیزهای دست ساز داشتم . 11 سالم بود که تخم مرغ‌های سفالی رنگ کردم و توی ویترین یه مغازه لوازم‌التحریری نزدیک خونه گذاشتم واسه فروش . البته حتی یک نفر پیدا نشد یکی از تخم‌مرغام رو بخره. بعدتر سنگ‌ها و گلدون‌های نقاشی شده هم بهشون اضافه شد.

خودت همچین چیزایی رو می‌خری؟
توی راهروی هنرهای زیبا همیشه بچه‌هایی هستن که کار دستیشونو به نمایش و فروش میزارن. همیشه با دوستام اونا رو می‌دیدم و ازشون خرید می‌کردیم. البته اینا کار دانشجوهای هنر بود و زمین تا آسمون با تخم‌مرغ رنگی‌های من فرق داشت.
اولین کارات چه فرقی با کارهای الان داشتن؟
اون موقع که مصمم به انجام این کار شدم، کار با مفتول مد بود. منم کلی کتاب این باره خوندم و با ترکیب فلز و سنگ کارهایی تولید کردم که خوب بودن و هنوز دوست‌شون دارم.

اولین کاری که درست کردی، کی ازت خرید؟
خواهرم. اون هنوز هم اولین مشتری هر چیزیه که تولید می‌کنم. به غیر از خواهرم اولین مشتری‌هامو از همون راهرو هنرهای زیبا پیدا کردم . تا اینکه تو فیس بوک پیج زدم. وقت زیادی صرف ساختن و پروش دادن برندم کردم. از طراحی لوگو گرفته تا کارت و انتخاب جعبه و ثبت کردنش وعکاسی کردن از کارها… کلا خیلی برام مهمه که در هر کاری سلیقه‌ام دیده بشه.

کدوم کارت رو بیشتر از همه دوست داری؟
واقعا همه کارها رو دوست دارم. کاری که برای خودم جذاب نباشه نمی سازم.

یکی از ویژگی‌های کار تو استفاده از خط نستعلیقه. چی‌شد که به سمت خط رفتی؟
من خط نستعلیق رو خیلی دوست دارم. همیشه دوست داشتم به شیوه‌ای نو در کارهام ازش استفاده کنم. تصمیم گرفتم کلامات متفاوتی رو انتخاب کنم که سالهاست از یاد ما رفته و اگر روی گوش کسی ببینیم شاید دوباره بهش فکر کنیم. کلماتی از ادبیات و اشعار ایرانی انتخاب می‌کنم. وقتی دو تا کلمه مرتبط به هم رو آویزون به گوش یکی دیگه می‌بینید، ناخودآگاه ذهن‌تون دنبال کلمه سوم می‌گرده و این خودش یه بازی لذت‌بخش برای منه.

گفتی 3 ماه که از تولد “آرته‌مس” می‌گذره. فکر می‌کنی این نوزاد چه آینده‌ای داشته باشه؟
من خیلی بهش امیدوارم. فکر می‌کنم خیلی عالی پیش می‌ره و تبدیل به یه برند قوی می‌شه.

اگه بخوای برندت رو تو یک جمله تعریف کنی چی‌ می‌گی؟
برند من در سه کلمه اینه: زیور، زن، ایرانی.

نام و نام خانوادگی: آتنا فریدونی
برند: جواهرات آرته مس
زمینه فعالیت: طراحی و ساخت زیور آلات
خلاصه: آتنا فریدونی یه دختر خلاق و هنرمند 26 ساله است. اون بعد از چند سال تحصیل هنر و تولید کارهای هنری حالا صاحب یک برند زیورآلات شده. آتنا از شکست نترسید و حتی وقتی از کارش ناامید شد، دوباره انرژی‌ش رو جمع کرد و از اول شروع کرد. کارهایی که مارک “آرته‌مس” خوردن، کارهای مدرنی هستن که ریشه‌های قطوری توی فرهنگ و هنر ایرانی دارن.
می تونید کارهاش رو در صفحه جواهرات آرته مس به این آدرس ببینید: www.facebook.com/Artemesarthmes



گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net











تصاویر لحظه شکار کودک توسط عقاب...!!!؟؟؟

تصاویر لحظه شکار کودک توسط عقاب

این اتفاق در یکی از پارک های مونترال کانادا اتفاق افتاده و در لحظه ای که یک خانواده کودک خود را در پارک برای لحظاتی تنها گذاشته اند، این پرنده زیبا ولی ترسناک حیات وحش، بی درنگ به کودک حمله کرده و در تلاش بوده آن را به عنوان طعمه با خود ببرد. عقاب طلایی بزرگترین پرنده شکاری در شمال امریکا است، و می تواند با سرعت بیش از 150 مایل در ساعت، پرواز کند.


€ ¢?¬ € ¢¢شکار € ¢?¬ € ¢¢کْ²¨دک € ¢?¬ € ¢¢تْ²¨سط € ¢?¬ € ¢¢عْ²¢اب

€ ¢?¬ € ¢¢شکار € ¢?¬ € ¢¢کْ²¨دک € ¢?¬ € ¢¢تْ²¨سط € ¢?¬ € ¢¢عْ²¢اب

€ ¢?¬ € ¢¢شکار € ¢?¬ € ¢¢کْ²¨دک € ¢?¬ € ¢¢تْ²¨سط € ¢?¬ € ¢¢عْ²¢اب

€ ¢?¬ € ¢¢شکار € ¢?¬ € ¢¢کْ²¨دک € ¢?¬ € ¢¢تْ²¨سط € ¢?¬ € ¢¢عْ²¢اب

€ ¢?¬ € ¢¢شکار € ¢?¬ € ¢¢کْ²¨دک € ¢?¬ € ¢¢تْ²¨سط € ¢?¬ € ¢¢عْ²¢اب

€ ¢?¬ € ¢¢شکار € ¢?¬ € ¢¢کْ²¨دک € ¢?¬ € ¢¢تْ²¨سط € ¢?¬ € ¢¢عْ²¢اب

€ ¢?¬ € ¢¢شکار € ¢?¬ € ¢¢کْ²¨دک € ¢?¬ € ¢¢تْ²¨سط € ¢?¬ € ¢¢عْ²¢اب


این عقاب که طول بالهای آن به حدود 2 متر می رسد، در یک حمله ناگهانی با پنجه های قوی خود در عرض چند ثانیه کودک را از زمین بلند کرده و به دلایل نامعلومی شکار خود را رها می کند. خوشبختانه این کودک آسیب ندیده است.

New Page 3


زندگی،یک نعمت است.

 

زندگی،یک نعمت است.
امروز هرگاه خواستید کلمه ای ناخوشایند به زبان آورید،
به کسانی فکر کنید که قادر به تکلّم نیستند.

قبل از اینکه بخواهید از مزّه ی غذای تان شکایت کنید،
به کسی فکر کنید که اصلاً چیزی برای خوردن ندارد.

قبل از اینکه از همسرتان شکایت کنید،
به کسی فکر کنید که برای داشتن یک همدم،
به درگاه خدا زاری می کند.

امروز پیش از آنکه از زندگی تان شکایت کنید،
به کسی فکر کنید که خیلی زود هنگام،
به بهشت رفته است.

قبل از آنکه از فرزندان تان شکایت کنید،
به کسی فکر کنید که آرزوی بچّه دار شدن دارد،
امّا عقیم است.

قبل از آنکه شکایت کنید که چرا کسی،
خانه تان را تمیز نکرده یا جارو نزده،
به آدم هایی فکر کنید که مجبورند شب را در خیابان بخوابند.

پیش از نالیدن از مسافتی که مجبورید رانندگی کنید،
به کسی فکر کنید که مجبور است همان مسیر را پیاده طی کند.

و پیش از آنکه از شغل تان خسته شوید،
و از آن شکایت کنید،
به افراد بیکار و ناتوان،
و کسانی که در آرزوی داشتن شغل شما هستند،
فکر کنید.


زندگی،یک نعمت است.
از آن لذّت ببرید.
آنرا جشن بگیرید،
و ادامه اش دهید.

عجیب ترین ریش و سبیل ها..!!!؟

BCC

 


<!-- #yiv365618507 #yiv365618507 .yiv365618507ygrp-photo-title{ clear:both;font-size:smaller;height:15px;overflow:hidden;text-align:center;width:75px;} #yiv365618507 div.yiv365618507ygrp-photo{ background-position:center;background-repeat:no-repeat;background-color:white;border:1px solid black;height:62px;width:62px;} #yiv365618507 div.yiv365618507photo-title a, #yiv365618507 div.yiv365618507photo-title a:active, #yiv365618507 div.yiv365618507photo-title a:hover, #yiv365618507 div.yiv365618507photo-title a:visited { text-decoration:none; } #yiv365618507 div.yiv365618507attach-table div.yiv365618507attach-row { clear:both;} #yiv365618507 div.yiv365618507attach-table div.yiv365618507attach-row div { float:left;} #yiv365618507 p { clear:both;padding:15px 0 3px 0;overflow:hidden;} #yiv365618507 div.yiv365618507ygrp-file { width:30px;} #yiv365618507 div.yiv365618507attach-table div.yiv365618507attach-row div div a { text-decoration:none;} #yiv365618507 div.yiv365618507attach-table div.yiv365618507attach-row div div span { font-weight:normal;} #yiv365618507 div.yiv365618507ygrp-file-title { font-weight:bold;} #yiv365618507 -->
�
�
�
�
�
�
�
�
�
�
�
�
�
��
�

ماجرای انتقال مهران مدیری از زندان به ویلا .......!!؟؟

هفت صبح: سریال جدید مهران مدیری از صبح روز سوم بهمن ماه به بازار آمد؛ سریالی که پیش از توزیعش در بازار با حواشی بسیاری روبرو بود. هفت صبح مروری دارد بر معرفی شخصیت های اصلی این سریال در دو قسمت ابتدایی.

بعد از انواع و اقسام بنر، پوستر، دی وی دی تبلیغاتی رایگان و وعده سه ویلا و 10 هزار جایزه نقدی، بالاخره قسمت اول و دوم سریال ویلای من مهران مدیری، با تیراژ یک میلیون و 200 هزار نسخه به بازار آمد.

ماجرای ورود مهران مدیری به ویلای ارباب مشکات!

دو قسمت اول این سریال با حضور مهران مدیری، سیامک انصاری، برزو ارجمند، نگین معتضدی، رضا فیض نوروزی، کمند امیرسلیمانی، محسن قاضی مرادی، رابعه اسکویی، رقیه چهره آزاد و مهدی فقیه، شمایی کلی از قصه اصلی سریال را به نمایش می گذارد و گره های خوبی برای تماشای ادامه آن در اختیار مخاطبان قرار می دهد. البته بازیگرانی مثل الکیا عبدالرزاقی، شبنم مقدمی، هادی کاظمی، مریم کاویانی، علی لک پوریان، عارف لرستانی، غلامرضا نیکخواه و ... هنوز نقششان در دو قسمت اول مشخص نشده و دقیقا معلوم نیست با چه کاراکتری وارد کار خواهند شد.


آنطور که از تعریف قصه و عکس های منتشر شده این سریال برمی آید هادی کاظمی، باید بازیگر نقش ارباب مشکات باشد اما از آنجایی که او در دو قسمت اول مدام در کما بود و هیچ تصویری از او به نمایش درنیامد، نمی شود راجع به او اظهارنظر دقیقی داشت. قصه دو قسمت اول راجع به پیرمرد ثروتمند و بی وارثی به نام ارباب مشکات است که به کما می رود.

ماجرای ورود مهران مدیری به ویلای ارباب مشکات!

در جریان وصیتنامه او، پای دو جوان به نام ارسلان و هدایت خیلی اتفاقی به این قضیه باز می شود و ... در این گزارش، شخصیت های اصلی دو قسمت اول ویلای من را به همراه تصاویرشان معرفی می کنیم.

مهران مدیری / ارسلان


مهران مدیری در ویلای من، نقش ارسلان، مرد سابقه داری را دارد که بعد از هفت سال حبس، تازه از زندانه آزاد شده و با هزار زحمت به عنوان گارسون در رستوران مجللی استخدام شده. او چند وقتی است از همسرش منیژه جدا شده و شرط کرده که هر ماه یک سکه به عنوان مهریه برایش بفرستد. ارسلان جا و مکانی ندارد و به همراه دوستش هدایت، شب ها در رستوران می خوابد.

ماجرای ورود مهران مدیری به ویلای ارباب مشکات!

آنها به رئیس رستوران قول داده اند که کوچکترین کار خلافی انجام ندهند وگرنه از آنجا اخراج می شوند. او روزی در جریان نوشتن سفارش غذا، به راز پیرمردی ثروتمند و بی کس و کار به نام مشکات پی می برد و تصمیم می گیرد خودش را به عنوان یکی از نوادگان او جا بزند.



سیامک انصاری / هدایت


سیامک انصاری نقش هدایت، پیک موتوری ساده رستوران را دارد. او برخلاف چهره آرام و قابل ترحمش، جاعل سابقه دار اسناد و مدارک است و تازگی از حبس آزاد شده. همین الان هم گهگاه فاکتور جعل می کند و به قول خودش دستش به این کار عادت کرده. در قضیه پیدا شدنه سر و کله وکیل مشکلات، ارسلان از هدایت می خواهد برای هر دوی شان مدرک جعل کند تا بتوانند خودشان را جای برادرزاده های مشکات جا بزنند.

ماجرای ورود مهران مدیری به ویلای ارباب مشکات!

هدایت ابتدا مخالف این قضیه است اما کم کم به خواسته ارسلان تن می دهد. هدایت آرزو دارد یک بار دیگر مادرش را ببیند اما شوهر دوم مادرش شرط کرده در صورتی امکان دیدن مادرش را دارد که برای همیشه او را پیش خودش ببرد.



نگین معتضدی / مهاجر

ماجرای ورود مهران مدیری به ویلای ارباب مشکات!

نگین معتضدی، در نقش هنگامه مهاجر، وکیل پایه یک دادگستری ظاهر شده. او وکیلی درستکار است و از رشوه و کلاهبرداری بدش می آید. مهاجر از طرف وکیلی به نام اعتمادی، دعوت می شود تا پرونده مشکات را دنبال کند. او با وجود پایبندی اش به اصول اخلاقی، زمانی که متوجه بی کس و کاری و ثروت هنگفت مشکات می شود، با فکر اینکه این وسط چیزی هم به او بماسد پرونده را قبول می کند. مهاجر وارد ویلای مشکات می شود تا از حال و هوای این ویلا سردربیاورد و درباره افرادی که در این ویلا کار می کنند آمار بگیرد که با قوانین جالب این ویلا آشنا می شود.



برزو ارجمند / فرید فتاحی


ماجرای ورود مهران مدیری به ویلای ارباب مشکات!

برزو ارجمند با اینکه در خود سریال با عنوان مسئول تاسیسات و امور فنی ویلا شناخته می شود اما در قسمت اول و دوم بیشتر به نظر می رسد سرایدار ویلا باشد. او متصدی امور باز کردن در، همراهی میهمان ها به داخل، بردن آزمایش ارباب به آزمایشگاه است و یک جورهایی اخبار داخل اتاق ارباب مشکات را به آشپزخانه ها و سرآشپزها می رساند. فرید، بعد از وارد شدن هنگامه مهاجر، وکیل جدید مشکات، در یک نگاه عاشق می شود و زبانش بند می آید. آنطور که پیداست فرید خارج از قضیه ویلا، قصه های مرموز دیگری هم دارد که در این دو قسمت اول جز چند مکالمه تلفنی، اطلاع دیگری درباره شان داده نمی شود.



رضا فیض نوروزی / آلبرت


رضا فیض نوروزی، در ویلای من در نقش پیشکاری به اسم آلبرت معرفی می شود. او در این سریال، نقشی درست شبیه به اژدر در کلاه قرمزی و سروناز دارد. درست مثل فیلم طهماسب، سرپیشخدمت ارباب است، لباس فراک می پوشد، نظم و مقررات خاصی برای زیردستانش مقرر می کند، سختگیر است و تمام امور ویلا را در طول شبانه روز زیر نظر دارد.

ماجرای ورود مهران مدیری به ویلای ارباب مشکات!

آلبرت تعیین می کند چه کسی ارباب را ملاقات کند، موقع صرف شام هر کس چه لباسی بپوشد و حتی برای صحبت کردن در کدام نقطه از زمین بایستد. هنوز مشخص نیست در جریان ارث و میراث مشکات، نفعی به او می رسد یا نه!



محسن قاضی، مرادی / فیضی

محسن قاضی مرادی، نقش فیضی، پیشکار ارباب مشکات را به عهده دارد. او مشکل تکلمیدارد و گویا به خاطر بیماری شنوایی یا سکته قبلی، جملات را خیلی سخت و نامفهوم ادا می کند. او در جریان بیماری ارباب، با وکیلی به اسم اعتمادی زد و بند می کند تا قبل از مرگ مشکات، بتواند تمام اموال او را به جیب بزند.

ماجرای ورود مهران مدیری به ویلای ارباب مشکات!

فیضی پیش از این نسبت به اینکه ارباب هیچ خواهر و برادر و فرزندی ندارد، اطلاعات کاملی به دست آورده و مطمئن است که ارث و میراث او به هیچ کسی نمی رسد. فیضی از اعتمادی می خواهد تا وکیلی درجه یک برایش پیدا کند تا با کمک او بتواند قضیه ارث را فیصله دهد.



افسانه چهره آزاد / منیژه


افسانه چهره آزاد، نقش منیژه، همسر سابق ارسلان را دارد. آنطور که از سر و وضع و صحبت هایش برمی آید وضع مالی چندان بدی ندارد و اصلا او باعث شده تا ارسلان خلافکار شود. منیژه بعد از زندانی شدن ارسلان، به خاطر بی عرضه بودن و موفق نشدنش در کار خلاف، از او جدا شده.

ماجرای ورود مهران مدیری به ویلای ارباب مشکات!

منیژه مدتی است با ارسلان توافق کرده که هر ماه یک سکه به عنوان مهریه از او دریافت کند و از آنجایی که منیژه چند بار تا به حال از روی عصبانیت در رستوران ظرف شکسته، ارسلان به شدت از او می ترسد. به همین دلیل هم با وجود بی پولی و آوارگی اش، سعی می کند سر ماه هر طور شده پول سکه را برایش جور کند.



کمند امیرسلیمانی / روح انگیز

کمند امیرسلیمانی، نقش چندانی در دو قسمت اول ندارد اما در همین چند بخش کوتاه معلوم می شود که او سرآشپزی به اسم روح انگیز است که همراه با دخترش در آشپزخانه ویلای ارباب کار می کند. او زنی به شدت فضول و پرحرف است و به ظاهر از اینکه ارباب در کما رفته و نمی تواند دستپختش را بخورد، ناراحتی می کند.

ماجرای ورود مهران مدیری به ویلای ارباب مشکات!

دخترش دانشجوی رشته هوافضاست و در حال حاضر کنار دستش، آشپزی می کند. او به عنوان سرآشپز مدام به آشپزها دستور می دهد و معتقد است غذا باید با کیفیت همیشگی سر ساعت معین سرو شود حتی اگر ارباب در کما باشد و نتواند سر میز غذا حاضر شود.



رابعه اسکویی / مهین

رابعه اسکویی، نقش آشپزی به اسم مهین را دارد که زیردست روح انگیز در آشپزخانه ویلای ارباب مشکات آشپزی می کند. درباره ویژگی های شخصیتی مهین در دو قسمت اول اطلاع خاصی داده نشده اما او هم مثل سایر خدمه ویلا، هر روز در ساعاتی نامحدود کار می کند، حقوقی غیرمشخص می گیرد و تا زمان فوت ارباب مجبور است در این ویلا کار کند.

ماجرای ورود مهران مدیری به ویلای ارباب مشکات!

آنطور که پیداست او هم مثل روح انگیز نگران حال ارباب است و حال او را مدام از طریق فرید، پیگیری می کند. اسکویی پیش از این در «پلاک 14» با مدیری همکاری داشت اما در طول این چند سال، هیچ وقت با این کارگردان، همکاری دیگری انجام نداد.

پذیرایی ساده مانی حقیقی با ترانه علیدوستی .......

تماشا: یک شب بعد از اینکه مانی حقیقی دیپلم افتخار بهترین کارگردانی را برای فیلم «پذیرایی ساده» از ششمین جشن انجمن منتقدان و نویسندگان ایران گرفت همراه ترانه علیدوستی، بازیگر نقش اول زن در فیلم و امیررضا کوهستانی، یکی از نویسندگان فیلم «پذیرایی ساده» به تماشای این فیلم نشست.

این اولین باری بود که این گروه فیلمشان را با مخاطبان ایرانی می دیدند. بعد از تماشای فیلم، حقیقی و همکارانش پاسخگوی پرسش های تماشاگران و شنونده انتقادها و اعتراض های آنها شدند.

«پذیرایی ساده» چه در زمان جشنواره و چه این روزها که در حال اکران است همواره مورد اتهام بی اخلاق بودن و تحقیر فرودست جامعه قرار گرفته است. بحث های این نشست هم بیشتر پاسخگویی به این نقدها و اعتراض ها و موضوع اصلی فیلم، «پول» بود:

مانی حقیقی صحبت های خود را با این توضیح شروع کرد: «این اولین بار است که ما این شانس را داریم با تماشاگران ایرانی «پذیرایی ساده» را از نزدیک ببینیم و درباره آن صحبت کنیم. این فیلم تمام دنیا را چرخیده است و تازه الان موفق شدیم آن را در ایران به اکران عمومی دربیاوریم. این اولین باری است که رو در رو با تماشاگران ایرانی می توانیم درباره آن صحبت کنیم.»

مانی حقیقی: ما هنرمندها آزادیم هر کاری دلمان می خواهد بکنیم

تیر خلاص برای رهایی

بازیگر نقش «لیلا» در فیلم «پذیرایی ساده» در ادامه این بحث گفت: «در کنار این فیلم هایی که از آنها رضایت زیادی دارم، فیلم هایی هم هستند که دوستشان دارم و برایشان زحمت زیادی کشیده ام اما همیشه آن مقدار فاصله ای که با حرف اصلی فیلم داشتم یا آن یک سانتیمتری که مانده بوده تا بتوانم خودم را به جهتی که آن موضع داشته برسانم، باعث شده نتوانم صددرصد اجرایم را داشته باشم. من در فیلم هایی که خیلی خوب درکشان می کنم خودم را بیشتر دوست دارم.»

علیدوستی همچنین درباره این نکته که آیا در «پذیرایی ساده» کاملا وابسته به فیلمنامه بوده یا حس او زاییده فضا و لوکیشن و عوامل دیگر بوده است، گفت: «فکر می کنم مجموعه ای از هر دو بوده چون فیلمنامه این اثر سرشار از آدرس هایی است که به من می گفتند چگونه هدفم را پیدا کنم. جنس دیالوگ نویسی و شخصیت پرذدازی ها بسیار دقیق نوشته شده بود و وقتی من قبل از فیلمبرداری روی کاغذ هم نقشم را می خواندم خیلی دور از فضای زمان فیلمبرداری نبود و اینکه بفهمم چطور اجرایش کنم برایم آسان بود اما من به عنوان بازیگر ذاتا اینطوری هستم که وقتی وارد پروسه ساخت فیلم می شویم بسیاری از افکاری که درباره آن قصه و مضمون آن در طول زمان ساخت فیلم دارم روی جنس اجرایم تاثیر می گذارد.

مانی حقیقی: ما هنرمندها آزادیم هر کاری دلمان می خواهد بکنیم

بازی من در زمان ساخت ابعاد بیشتر از آنچه قبلا روی کاغذ بوده پیدا می کند؛ مثلا در صحنه آخ رفیلم همه چیز در فیلمنامه به همان شکل بود که الان در فیلم می بینید اما وقتی به فیلمبرداری آن صحنه رسیدیم من احساس کردم آن شلیک مثل شلیک گلوله خلاصی به خودمان است. این انباشتگی خشم و ناراحتی و فشاری که این قصه روی من داشت و احتمالا روی تماشاگر هم دارد به من این حس را داد که این شلیک پایانی نوعی تیر خلاص به خودمان است برای رهایی از همه اینها و آزاد شدن این انرژی. مسلما این در فیلمنامه نبوده اما ممکن است در بازی من منعکس شده باشد.»



کاوه اخلاقی ترین آدم است


«پذیرایی ساده» اولین تجربه فیلمنامه نویسی امیررضا کوهستانی، نمایشنامه نویس شناخته شده تئاتر است. او درباره این تجربه گفت: «چون «پذیرایی ساده» اولین فیلمنامه من است برای اولین بار است که درباره یک فیلم سینمایی با مخاطبان و علاقه مندان سینما رو در رو صحبت می کنم و خیلی از این اتفاق خوشحال هستم.»

مانی حقیقی: ما هنرمندها آزادیم هر کاری دلمان می خواهد بکنیم

او درباره ویژگی های فیلمنامه ادامه داد: «من هم موافق کسانی هستم که «پذیرایی ساده» را فیلمی اخلاقی می دانند. »کاوه» شخصیتی است که برای من از هر آدمی که تا به حال در عمرم دیده ام اخلاقی تر است. منتها اخلاقیات برای او آن فرمول های از پیش تعیین شده و تظاهر به اخلاقیات که متاسفانه در جامعه ما هم وجود دارد، نیست. او اخلاقیات به این شکل را قبول ندارد، در نتیجه آدم هایی که با آنها روبرو می شود را به چالش می کشند و به انتخاب وادار می کنند.»



همه پول را قبول نمی کنند


کوهستانی همچنین درباره بحثی که پیرامون تحقیر طبقات فرودست در این فیلم می شود، گفت: «نکته این است که اولا همه آدم ها این پول را قبول نمی کنند. مثل مرد قهوه چی و پیرمردی که انگار از لای تذکره اولیا بیرون آمده. این جور نیست که همه پول را بپذیرند اما نکته این است که بحث انتخاب و این چالشی که در فیلم هست شاید هیچ وقت در زندگی واقعی اتفاق نیفتد اما خیلی وقت ها در زندگی عادی هم ما بر سر راه انتخاب های انسانی و اخلاقی قرار می گیریم و این موضوع خیلی ربطی به طبقه ندارد.

شاید برای طبقات فرودست 10 میلیون تومان خیلی پول باشد و برای طبقات مرفه 10 میلیارد تومان ولی مسئله این است که عدد مهم نیست، مهم آن بهایی است که آدم ها برای به دست آوردن آن پول حاضر هستند بدهند. به نظر من نآدم ها خودشان در این چالش باعث تحقیر شدن خودشان می شوند. کاوه آدم ها را به چالش می کشد اما تحقیر نمی کند، آدم ها هستند که تحقیر شدن را انتخاب می کنند.»



مرفه ها دستشان بازتر است


مانی حقیقی در پاسخ به اعتراض های یکی از حاضران که او را محکوم به این کرد که در فیلم او باز هم پولدارها هر کاری دلشان می خواهد می کنند، گفت: «من اعتقاد دارم در جامعه ای که این مقدار تبعیض طبقاتی در آن مشاهده می شود خب، روشن است که پولدارها آن کارهایی که دلشان بخواهد را می کنند.

مانی حقیقی: ما هنرمندها آزادیم هر کاری دلمان می خواهد بکنیم

این شعار نیست، واقعیت این است که آدم های مرفه دستشان بازتر است آن کارهایی را که می خواهند بکنند و برای آدم های محروم سخت تر است. من صرفا منعکس کننده این واقعیت اجتماعی در فیلم خودم هستم و قرار نیست در فیلمم انتقام این وضعیت اجتماعی را بگیرم. بنابراین طبیعی است همان اتفاقی که در جامعه می افتد در فیلم من هم می افتد.»



این فیلم، فیلم من است


اما یکی از بحث های داغ این نشست اعتراضی بود که به نحوه انتخاب بازیگران فیلم های حقیقی شد. برخی از شرکت کنندگان او را متهم کردند که صرفا به خاطر رفاقت، ترانه علیدوستی را برای نقش اول زن در این فیلم انتخاب کرده است. حقیقی در این باره ضمن تاکید بر اینکه صددرصد این دوستی در انتخابش تاثیرگذار است، گفت: «نکته کلیدی این است که ما هنرمندها آزاد هستیم هر کاری دلمان می خواهد بکنیم. من زحمت بسیاری برای نگارش فیلمنامه فیلمم می کشم، زحمت بسیاری می کشم برای اینکه پول ساخت آن را جمع کنم، این فیلم، فیلم من است و مختارم که هر کاری که دلم می خواهد با آن بکنم و هر بازیگری که دلم می خواهد را در آن بگذارم و هر کار دیگری می خواهم بکنم. معیار و ملاک من هم برای انتخاب بازیگر در فیلم های مختلفم فرق می کنند.

مانی حقیقی: ما هنرمندها آزادیم هر کاری دلمان می خواهد بکنیم

در «کارگرها مشغول کارند» ما در واقع با ته مانده بودجه یک فیلم دیگری فیلممان را ساختیم. راستش مهمترین نکته هم این بود کسانی بیایند که حاضر باشند برای فیلم من مجانی بازی کنند و به خاطر رفاقتشان با من پول نخواهند چون نمی توانستیم پولی به آنها بدهیم. «کنعان» اینطوری بود که تهیه کننده حرفه ای داشتیم که پول کلانی خرج فیلم می کرد و انتظار داشت فیلم بازدهی اقتصادی به صرفه ای داشته باشد. بنابراین یکی از اصول اصلی قضیه این بود که از بازیگرانی استفاده کنیم که محبوب تماشاگر عام هستند.

در مورد «پذیرایی ساده» یک اتفاق دیگری افتاد. ما از همان وقتی که نگارش فیلمنامه را شروع کردیم از اول برای نقش لیلا به خانم علیدوستی فکر می کردیم و این نقش را برای ایشان نوشتیم. در مورد خودم اصلا اینطور نبود و من در لحظات آخر پیش تولید به کار اضافه شدم به خاطر اینکه بازیگرانی که خودم در نظر داشتم به دلایل مختلف نشد که بیایند. در مورد بازیگرهای فرعی فیلم هم هیچ کدام را جز محمد عاقبتی و صابر ابر از قبل نمی شناختم و از میان ده ها تئاتر خوبی که حدود یک سال به من پیشنهاد شد ببینم آنها را انتخاب کردم.»



حرف «پذیرایی ساده»، حرف «جدایی نادر از سیمین» است

کوهستانی برای اولین بار از شباهت های این فیلم با فیلم «جدایی نادر از سیمین» صحبت کرد و گفت: «بحثی که ما هنگام نگارش فیلمنامه داشتیم گفت و گوی بین طبقات اجتماعی بود. اتفاقی که می توانیم به جامعه معاصر ارجاع دهیم بحث شکافی است که بین طبقات اجتماعی در سال های اخیر ایجاد شده است. این نکته به نظر من خیلی نزدیک است به آن کاری که آقای فرهادی هم در فیلم «جدایی نادر و سیمین» انجام داده اند.

ما دچار وضعیتی شده ایم که روشنفکرهایی مثل آقای فرهادی و آقای حقیقی در سال های اخیر به آن پی بردند و آن بحث اختلافی است که بین طبقات مختلف جامعه پیش آمده. اتفاق های این 3، 4 سال اخیر و این اتهام زنی هایی که طبقه بالای جامعه دائم طبقه پایین جامعه را به کم فهم بودن و متوجه نبودن محکوم می کند و از آن سو هم طبقه پایین است هم طبقه بالا دست را دائم به واقع بین نبودن و وضعیت حال را در نظر نگرفتن متهم می کند.

مانی حقیقی: ما هنرمندها آزادیم هر کاری دلمان می خواهد بکنیم

در «جدایی نادر از سیمین» جایی شهاب حسینی می گوید: «شما چرا فکر می کنید ما همه اش داریم زنمون رو کتک می زنیم.» این همان تصوری است که طبقه بالادست از طبقه پایین دست جامعه دارند و از آن طرف هم خشمی که طبقات پایین دست از طبقات بالادست جامعه دارند، دارد به یک بحران تبدیل می شود. این خشم را فرهادی در «جدایی نادر از سیمین» آرامتر و از طریق گفت و گو نشان داده اما مانی حقیقی در «پذیرایی ساده» این خشم که بین کاوه و لیلا به عنوان طبقات بالای جامعه با آن ادم هایی که نیازمند این پول هستند وجود دارد را بی رو دربایستی تر نشان می دهد. شاید در یک جاهایی از فیلم به نظر شما بیاید که این آدم ها نگاه تحقیرآمیزی نسبت به هم دارند اما مسئله این است که فیلم تنها راوی این ضوعیت است و همانطور که می بینید، لیلا و کاوه هم در بخش پایانی فیلم به قربانیان این وضعیت افزوده می شوند.»



ترانه علیدوستی درباره نحوه انتخاب هایش گفت: «ترجیح من در انتخاب هایم تجربه دو حالت ایده آلم است. من هم سینمای ملموس و قصه گویی را دوست دارم که بسیاری از مردم بتوانند راحت با آن ارتباط برقرار بکنند و سینمای ساده تری برای ارتباط با مخاطب باشد و هم حضور در فیلم هایی از جنس «پذیرایی ساده» را.

صددرصد وقتی بازیگر خوب کار می کند و وقتی می تواند از توانایی هایش نهایت استفاده را کند که بتواند با گوشت و استخوانش با فیلم ارتباط برقرار کند. بازیگر دوست دارد نقش هایی را بازی کند که اینقدر فکر او را درگیر کنند که بتواند چیزی غیر از یک اجرای خوب هم به کار اضافه کند و این همیشه برای من خیلی جذاب است.

در مورد «پذیرایی ساده» هم فکر می کنم این اتفاق افتاده یا مثلا درباره «چهارشنبه سوری». همیشه بعد از این فیلم ها هر چقدر هم مخاطب آنها را دوست داشته یا نداشته است من خیلی احساس پیشرفت و زندگی کرده ام و راضی بودم که توانستم چنین تجربه ای را از سر بگذرانم.»

مانی حقیقی: ما هنرمندها آزادیم هر کاری دلمان می خواهد بکنیم



مانی حقیقی در بخشی از صحبت هایش گفت: «برای من سینما یک داستان شخصی است. من در سینما بزرگ شده ام و هیچ وقت اصلا هیچ تصوری جز اینکه فیلم بسازم در زندگی ام نداشتم. من تقریبا از وقتی پنج سالم بود خودم را فیلمساز می دانستم و انگار قرار بود این کاره بشوم و الان هم این کاره هستم و مطمئن هستم تا روز مرگم شغل دیگری نخواهم داشت.»

او ادامه داد: «شاید بعضی آدم هایی که اینجا هستندموافق نباشند اما به نظر من فیلمسازی واقعا کار ساده ای است. اصل فیلمسازی به معنی فنی آن، کار سختی نیست، یکسری قواعدی دارد خیلی ساده تر از قواعد راهنمایی و رانندگی. یعنی خط فرزی، زاویه نگاه و ... چهارتا از این چیزهاست و بقیه اش دیگر واقعا فقط شعور آدم است. من نمی فهمم در کلاس های سینما واقعا چه اتفاقی می افتد. برای همین من فلسفه خواندم برای اینکه نیازی به یاد گرفتن سینما نبود، نیاز این بود که تلاش کنم خودم را بتوانم بشناسم و یک سفر درونی عمیق تری کنم.»


پذیرایی ساده مانی حقیقی با ترانه علیدوستی .......

تماشا: یک شب بعد از اینکه مانی حقیقی دیپلم افتخار بهترین کارگردانی را برای فیلم «پذیرایی ساده» از ششمین جشن انجمن منتقدان و نویسندگان ایران گرفت همراه ترانه علیدوستی، بازیگر نقش اول زن در فیلم و امیررضا کوهستانی، یکی از نویسندگان فیلم «پذیرایی ساده» به تماشای این فیلم نشست.

این اولین باری بود که این گروه فیلمشان را با مخاطبان ایرانی می دیدند. بعد از تماشای فیلم، حقیقی و همکارانش پاسخگوی پرسش های تماشاگران و شنونده انتقادها و اعتراض های آنها شدند.

«پذیرایی ساده» چه در زمان جشنواره و چه این روزها که در حال اکران است همواره مورد اتهام بی اخلاق بودن و تحقیر فرودست جامعه قرار گرفته است. بحث های این نشست هم بیشتر پاسخگویی به این نقدها و اعتراض ها و موضوع اصلی فیلم، «پول» بود:

مانی حقیقی صحبت های خود را با این توضیح شروع کرد: «این اولین بار است که ما این شانس را داریم با تماشاگران ایرانی «پذیرایی ساده» را از نزدیک ببینیم و درباره آن صحبت کنیم. این فیلم تمام دنیا را چرخیده است و تازه الان موفق شدیم آن را در ایران به اکران عمومی دربیاوریم. این اولین باری است که رو در رو با تماشاگران ایرانی می توانیم درباره آن صحبت کنیم.»

مانی حقیقی: ما هنرمندها آزادیم هر کاری دلمان می خواهد بکنیم

تیر خلاص برای رهایی

بازیگر نقش «لیلا» در فیلم «پذیرایی ساده» در ادامه این بحث گفت: «در کنار این فیلم هایی که از آنها رضایت زیادی دارم، فیلم هایی هم هستند که دوستشان دارم و برایشان زحمت زیادی کشیده ام اما همیشه آن مقدار فاصله ای که با حرف اصلی فیلم داشتم یا آن یک سانتیمتری که مانده بوده تا بتوانم خودم را به جهتی که آن موضع داشته برسانم، باعث شده نتوانم صددرصد اجرایم را داشته باشم. من در فیلم هایی که خیلی خوب درکشان می کنم خودم را بیشتر دوست دارم.»

علیدوستی همچنین درباره این نکته که آیا در «پذیرایی ساده» کاملا وابسته به فیلمنامه بوده یا حس او زاییده فضا و لوکیشن و عوامل دیگر بوده است، گفت: «فکر می کنم مجموعه ای از هر دو بوده چون فیلمنامه این اثر سرشار از آدرس هایی است که به من می گفتند چگونه هدفم را پیدا کنم. جنس دیالوگ نویسی و شخصیت پرذدازی ها بسیار دقیق نوشته شده بود و وقتی من قبل از فیلمبرداری روی کاغذ هم نقشم را می خواندم خیلی دور از فضای زمان فیلمبرداری نبود و اینکه بفهمم چطور اجرایش کنم برایم آسان بود اما من به عنوان بازیگر ذاتا اینطوری هستم که وقتی وارد پروسه ساخت فیلم می شویم بسیاری از افکاری که درباره آن قصه و مضمون آن در طول زمان ساخت فیلم دارم روی جنس اجرایم تاثیر می گذارد.

مانی حقیقی: ما هنرمندها آزادیم هر کاری دلمان می خواهد بکنیم

بازی من در زمان ساخت ابعاد بیشتر از آنچه قبلا روی کاغذ بوده پیدا می کند؛ مثلا در صحنه آخ رفیلم همه چیز در فیلمنامه به همان شکل بود که الان در فیلم می بینید اما وقتی به فیلمبرداری آن صحنه رسیدیم من احساس کردم آن شلیک مثل شلیک گلوله خلاصی به خودمان است. این انباشتگی خشم و ناراحتی و فشاری که این قصه روی من داشت و احتمالا روی تماشاگر هم دارد به من این حس را داد که این شلیک پایانی نوعی تیر خلاص به خودمان است برای رهایی از همه اینها و آزاد شدن این انرژی. مسلما این در فیلمنامه نبوده اما ممکن است در بازی من منعکس شده باشد.»



کاوه اخلاقی ترین آدم است


«پذیرایی ساده» اولین تجربه فیلمنامه نویسی امیررضا کوهستانی، نمایشنامه نویس شناخته شده تئاتر است. او درباره این تجربه گفت: «چون «پذیرایی ساده» اولین فیلمنامه من است برای اولین بار است که درباره یک فیلم سینمایی با مخاطبان و علاقه مندان سینما رو در رو صحبت می کنم و خیلی از این اتفاق خوشحال هستم.»

مانی حقیقی: ما هنرمندها آزادیم هر کاری دلمان می خواهد بکنیم

او درباره ویژگی های فیلمنامه ادامه داد: «من هم موافق کسانی هستم که «پذیرایی ساده» را فیلمی اخلاقی می دانند. »کاوه» شخصیتی است که برای من از هر آدمی که تا به حال در عمرم دیده ام اخلاقی تر است. منتها اخلاقیات برای او آن فرمول های از پیش تعیین شده و تظاهر به اخلاقیات که متاسفانه در جامعه ما هم وجود دارد، نیست. او اخلاقیات به این شکل را قبول ندارد، در نتیجه آدم هایی که با آنها روبرو می شود را به چالش می کشند و به انتخاب وادار می کنند.»



همه پول را قبول نمی کنند


کوهستانی همچنین درباره بحثی که پیرامون تحقیر طبقات فرودست در این فیلم می شود، گفت: «نکته این است که اولا همه آدم ها این پول را قبول نمی کنند. مثل مرد قهوه چی و پیرمردی که انگار از لای تذکره اولیا بیرون آمده. این جور نیست که همه پول را بپذیرند اما نکته این است که بحث انتخاب و این چالشی که در فیلم هست شاید هیچ وقت در زندگی واقعی اتفاق نیفتد اما خیلی وقت ها در زندگی عادی هم ما بر سر راه انتخاب های انسانی و اخلاقی قرار می گیریم و این موضوع خیلی ربطی به طبقه ندارد.

شاید برای طبقات فرودست 10 میلیون تومان خیلی پول باشد و برای طبقات مرفه 10 میلیارد تومان ولی مسئله این است که عدد مهم نیست، مهم آن بهایی است که آدم ها برای به دست آوردن آن پول حاضر هستند بدهند. به نظر من نآدم ها خودشان در این چالش باعث تحقیر شدن خودشان می شوند. کاوه آدم ها را به چالش می کشد اما تحقیر نمی کند، آدم ها هستند که تحقیر شدن را انتخاب می کنند.»



مرفه ها دستشان بازتر است


مانی حقیقی در پاسخ به اعتراض های یکی از حاضران که او را محکوم به این کرد که در فیلم او باز هم پولدارها هر کاری دلشان می خواهد می کنند، گفت: «من اعتقاد دارم در جامعه ای که این مقدار تبعیض طبقاتی در آن مشاهده می شود خب، روشن است که پولدارها آن کارهایی که دلشان بخواهد را می کنند.

مانی حقیقی: ما هنرمندها آزادیم هر کاری دلمان می خواهد بکنیم

این شعار نیست، واقعیت این است که آدم های مرفه دستشان بازتر است آن کارهایی را که می خواهند بکنند و برای آدم های محروم سخت تر است. من صرفا منعکس کننده این واقعیت اجتماعی در فیلم خودم هستم و قرار نیست در فیلمم انتقام این وضعیت اجتماعی را بگیرم. بنابراین طبیعی است همان اتفاقی که در جامعه می افتد در فیلم من هم می افتد.»



این فیلم، فیلم من است


اما یکی از بحث های داغ این نشست اعتراضی بود که به نحوه انتخاب بازیگران فیلم های حقیقی شد. برخی از شرکت کنندگان او را متهم کردند که صرفا به خاطر رفاقت، ترانه علیدوستی را برای نقش اول زن در این فیلم انتخاب کرده است. حقیقی در این باره ضمن تاکید بر اینکه صددرصد این دوستی در انتخابش تاثیرگذار است، گفت: «نکته کلیدی این است که ما هنرمندها آزاد هستیم هر کاری دلمان می خواهد بکنیم. من زحمت بسیاری برای نگارش فیلمنامه فیلمم می کشم، زحمت بسیاری می کشم برای اینکه پول ساخت آن را جمع کنم، این فیلم، فیلم من است و مختارم که هر کاری که دلم می خواهد با آن بکنم و هر بازیگری که دلم می خواهد را در آن بگذارم و هر کار دیگری می خواهم بکنم. معیار و ملاک من هم برای انتخاب بازیگر در فیلم های مختلفم فرق می کنند.

مانی حقیقی: ما هنرمندها آزادیم هر کاری دلمان می خواهد بکنیم

در «کارگرها مشغول کارند» ما در واقع با ته مانده بودجه یک فیلم دیگری فیلممان را ساختیم. راستش مهمترین نکته هم این بود کسانی بیایند که حاضر باشند برای فیلم من مجانی بازی کنند و به خاطر رفاقتشان با من پول نخواهند چون نمی توانستیم پولی به آنها بدهیم. «کنعان» اینطوری بود که تهیه کننده حرفه ای داشتیم که پول کلانی خرج فیلم می کرد و انتظار داشت فیلم بازدهی اقتصادی به صرفه ای داشته باشد. بنابراین یکی از اصول اصلی قضیه این بود که از بازیگرانی استفاده کنیم که محبوب تماشاگر عام هستند.

در مورد «پذیرایی ساده» یک اتفاق دیگری افتاد. ما از همان وقتی که نگارش فیلمنامه را شروع کردیم از اول برای نقش لیلا به خانم علیدوستی فکر می کردیم و این نقش را برای ایشان نوشتیم. در مورد خودم اصلا اینطور نبود و من در لحظات آخر پیش تولید به کار اضافه شدم به خاطر اینکه بازیگرانی که خودم در نظر داشتم به دلایل مختلف نشد که بیایند. در مورد بازیگرهای فرعی فیلم هم هیچ کدام را جز محمد عاقبتی و صابر ابر از قبل نمی شناختم و از میان ده ها تئاتر خوبی که حدود یک سال به من پیشنهاد شد ببینم آنها را انتخاب کردم.»



حرف «پذیرایی ساده»، حرف «جدایی نادر از سیمین» است

کوهستانی برای اولین بار از شباهت های این فیلم با فیلم «جدایی نادر از سیمین» صحبت کرد و گفت: «بحثی که ما هنگام نگارش فیلمنامه داشتیم گفت و گوی بین طبقات اجتماعی بود. اتفاقی که می توانیم به جامعه معاصر ارجاع دهیم بحث شکافی است که بین طبقات اجتماعی در سال های اخیر ایجاد شده است. این نکته به نظر من خیلی نزدیک است به آن کاری که آقای فرهادی هم در فیلم «جدایی نادر و سیمین» انجام داده اند.

ما دچار وضعیتی شده ایم که روشنفکرهایی مثل آقای فرهادی و آقای حقیقی در سال های اخیر به آن پی بردند و آن بحث اختلافی است که بین طبقات مختلف جامعه پیش آمده. اتفاق های این 3، 4 سال اخیر و این اتهام زنی هایی که طبقه بالای جامعه دائم طبقه پایین جامعه را به کم فهم بودن و متوجه نبودن محکوم می کند و از آن سو هم طبقه پایین است هم طبقه بالا دست را دائم به واقع بین نبودن و وضعیت حال را در نظر نگرفتن متهم می کند.

مانی حقیقی: ما هنرمندها آزادیم هر کاری دلمان می خواهد بکنیم

در «جدایی نادر از سیمین» جایی شهاب حسینی می گوید: «شما چرا فکر می کنید ما همه اش داریم زنمون رو کتک می زنیم.» این همان تصوری است که طبقه بالادست از طبقه پایین دست جامعه دارند و از آن طرف هم خشمی که طبقات پایین دست از طبقات بالادست جامعه دارند، دارد به یک بحران تبدیل می شود. این خشم را فرهادی در «جدایی نادر از سیمین» آرامتر و از طریق گفت و گو نشان داده اما مانی حقیقی در «پذیرایی ساده» این خشم که بین کاوه و لیلا به عنوان طبقات بالای جامعه با آن ادم هایی که نیازمند این پول هستند وجود دارد را بی رو دربایستی تر نشان می دهد. شاید در یک جاهایی از فیلم به نظر شما بیاید که این آدم ها نگاه تحقیرآمیزی نسبت به هم دارند اما مسئله این است که فیلم تنها راوی این ضوعیت است و همانطور که می بینید، لیلا و کاوه هم در بخش پایانی فیلم به قربانیان این وضعیت افزوده می شوند.»



ترانه علیدوستی درباره نحوه انتخاب هایش گفت: «ترجیح من در انتخاب هایم تجربه دو حالت ایده آلم است. من هم سینمای ملموس و قصه گویی را دوست دارم که بسیاری از مردم بتوانند راحت با آن ارتباط برقرار بکنند و سینمای ساده تری برای ارتباط با مخاطب باشد و هم حضور در فیلم هایی از جنس «پذیرایی ساده» را.

صددرصد وقتی بازیگر خوب کار می کند و وقتی می تواند از توانایی هایش نهایت استفاده را کند که بتواند با گوشت و استخوانش با فیلم ارتباط برقرار کند. بازیگر دوست دارد نقش هایی را بازی کند که اینقدر فکر او را درگیر کنند که بتواند چیزی غیر از یک اجرای خوب هم به کار اضافه کند و این همیشه برای من خیلی جذاب است.

در مورد «پذیرایی ساده» هم فکر می کنم این اتفاق افتاده یا مثلا درباره «چهارشنبه سوری». همیشه بعد از این فیلم ها هر چقدر هم مخاطب آنها را دوست داشته یا نداشته است من خیلی احساس پیشرفت و زندگی کرده ام و راضی بودم که توانستم چنین تجربه ای را از سر بگذرانم.»

مانی حقیقی: ما هنرمندها آزادیم هر کاری دلمان می خواهد بکنیم



مانی حقیقی در بخشی از صحبت هایش گفت: «برای من سینما یک داستان شخصی است. من در سینما بزرگ شده ام و هیچ وقت اصلا هیچ تصوری جز اینکه فیلم بسازم در زندگی ام نداشتم. من تقریبا از وقتی پنج سالم بود خودم را فیلمساز می دانستم و انگار قرار بود این کاره بشوم و الان هم این کاره هستم و مطمئن هستم تا روز مرگم شغل دیگری نخواهم داشت.»

او ادامه داد: «شاید بعضی آدم هایی که اینجا هستندموافق نباشند اما به نظر من فیلمسازی واقعا کار ساده ای است. اصل فیلمسازی به معنی فنی آن، کار سختی نیست، یکسری قواعدی دارد خیلی ساده تر از قواعد راهنمایی و رانندگی. یعنی خط فرزی، زاویه نگاه و ... چهارتا از این چیزهاست و بقیه اش دیگر واقعا فقط شعور آدم است. من نمی فهمم در کلاس های سینما واقعا چه اتفاقی می افتد. برای همین من فلسفه خواندم برای اینکه نیازی به یاد گرفتن سینما نبود، نیاز این بود که تلاش کنم خودم را بتوانم بشناسم و یک سفر درونی عمیق تری کنم.»