سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راه کمال

صفحه خانگی پارسی یار درباره

وقتی کودک ساز ناسازگاری کوک می کند!.

با استفاده از روش‌های ساده و سرگرم‎کننده می‎توانید کودک لجباز را آرام کرده و برای دقایقی او را مجبور به همکاری با خود کنید.

 ایران سهراب: با استفاده از روش های ساده و سرگرم کننده می توانید کودک لجباز را آرام کرده و برای دقایقی او را مجبور به همکاری با خود کنید.در نظر بگیرید می خواهید دندان های فرزندان را مسواک بزنید، دهانش را باز نمی کند. در موقع ناخن گرفتن، او خیلی تکان می خورد.

 

 
با استفاده از روش های ساده و سرگرم کننده می توانید کودک لجباز را آرام کرده و برای دقایقی او را مجبور به همکاری با خود کنید. در نظر بگیرید می خواهید دندان های فرزندان را مسواک بزنید، دهانش را باز نمی کند.
 
در موقع ناخن گرفتن، او خیلی تکان می خورد. اگر کودکتان پارک را ترک نکند، شما دیر به محل کارتان می رسید ولی او همچنان از تاب بازی دست بر نمی دارد.
 
معمولاً کودکان 4 - 3 ساله، ساز ناسازگاری می زنند، خصوصاً زمانی که والدینشان به طور جدی کاری را از آنها می خواهند، مخالفت می کنند. علت مخالفت آنها بیشتر برای نشان دادن استقلال و بی نیاز بودن آنها به دیگران است و حرف زدن در این مورد با آنها بی فایده است.
 
بهترین روش برای مطیع کردن کودکان بدون فریاد زدن یا تهدید کردن چیست؟
 
با کمی خلاقیت و حوصله، می توانید حواس فرزندتان را به کار مورد نظر جلب نمایید. هنگامی که قرار است پزشک آمپولی را به کودکتان تزریق کند، یا مجبور هستید برای مدت طولانی در صف خرید فروشگاه منتظر بمانید با به کارگیری روش های زیر می توانید فکر او را به جای دیگری مشغول کنید.
 
1) او را بخندانید. خنداندن کودکان بهترین راه برای مسواک زدن یا دارو دادن به آنها است.وقتی که آنها می خندند، نه تنها فکرشان به جای دیگری مشغول نیست بلکه دهانشان نیز کاملاً باز است. سعی کنید با گفتن جوک های بامزه و شکلک درآوردن فرزندانتان را بخندانید.
 
2) خاطرات دوران کودکی خود را تعریف کنید. بهترین روش برای سرگرم کردن فرزندانتان در مواقع ضروری داستان گفتن است، حتی اگر داستان ساختگی باشد. به عنوان مثال: اگر در رستوران بودید و او در جای خود آرام و قرار نداشت، بگویید: «عزیزم تو می دانی، وقتی که مامان، بچه بود، او هرگز روی صندلی رستوران آرام نمی نشست، تا این که یک روز ...» در عین حال شما نیز می توانید قدرت تخیل خود را امتحان کنید. با گفتن داستان های طولانی، می توانید زمان بیشتری فرزندتان را سرگرم کنید.
 
3) آهنگین و موزون صحبت کنید. معمولاً وقت خوابیدن بهترین زمان برای پشت گوش انداختن خیلی چیزها است، با لحنی موزون می توانید فرزندتان را به مسواک زدن و لباس خواب پوشیدن تشویق کنید. همچنین می توانید زمان آواز خواندن یک یا دو کلمه را اشتباه تلفظ کنید. با این کار حواس فرزندتان به اشتباه شما بیشتر از مسواک زدن جلب می شود.
 
4) او را به رقابت در انجام یک کار خاص تشویق کنید. اگر فرزندتان باید کلاه سرش کند و دستکش بپوشد و آنها را زیر میز آشپزخانه پنهان می کند بگویید: «چرا روی سر مامان کلاه نمی گذاری و من هم آن یکی کلاه را سرت کنم.» با این کار با او در یک مسابقه شرکت کرده اید که «چه کسی می تواند زودتر کلاه سرش کند؟ شرط می بندم که برنده می شوم!»
 
5) با تصوراتتان، حواس کودکان را پرت کنید. با صبر و حوصله و خلاقیت می توان کارهایی که به تحرک کمتری نیاز دارد مانند اندازه گیری درجه حرارت بدن را راحت تر انجام داد.
 
هنگامی که از دماسنج استفاده می کنید، بگویید:«الآن یک فرشته کوچک اینجاست. می دانی او چه کار می کند؟» به همین صورت مکالمه را برای چند ثانیه یا چند دقیقه که لازم است او را آرام بنشیند ادامه دهید، «فرشته کوچک یک پشتک زد. وای چقدر جالب! الان او جلوی ما ایستاده!»
 
6) تغییر صدا دهید. برای کودکان داستان های جالب با تغییر دادن صدایتان تعریف کنید مانند، صحبت کردن پیرزن بی دندان، صحبت کردن با گویش های مختلف، حرف زدن بچه گانه و یا هر تقلید صدایی که می توانید انجام دهید.
 
به او بگویید «آیا می توانی شعر» یک توپ دارم، قل قلیه «را مانند آقا خرگوشه از حفظ بخوانی؟» با این کار به راحتی می توان کودکان را در اتاق انتظار پزشک آرام نگاه داشت (اگر چه در بسیاری از مطب ها، تصاویر زیبا و جالب وجود دارد.)
 
7) لحظات شیرین را یادآوری کنید. هنگامی که ناخن پای فرزندتان به لبه فرش گیر می کند و لازم است که شما آن را بگیرید برای مخالفت نکردن او با این کار، در مورد موضوع یا ماجرای جالبی که قبلا ً اتفاق افتاده و مورد علاقه او است، صحبت کنید.
 
مثلاً: «یادت می آید روزی که با پدرت پارک رفتی و به مرغابی های داخل دریاچه غذا دادی؟ مرغابی ها خیلی زیاد بودند. یک، دو، سه، چهار، پنج، بله پنج تا مرغابی. چگونه به آنها غذا دادی؟» وقتی که ناخن او را می گیرید همه جزئیات را برای او تعریف کنید و سعی کنید در ِیادآوری مطالبی که فراموش کرده اید،از او کمک بگیرید.
 
8) رازی را به او بگویید.اگر تا 15 دقیقه دیگه وقت دکتر دارید و فرزندتان سوار ماشین نمی شود، خم شده و در گوش او بگویید:«من یک راز خیلی مهمی را می خواهم به تو بگویم.
 
می خواهی آن را بشنوی؟» وقتی که با سر «بله» گفت او را بغل کنید و چیزهای جالب و شیرینی را در گوشش بگویید، سپس با سرعت او را در صندلی ماشین قرار دهید.
 
9) روی نکات مثبت تأکید بیشتری کنید. آیا فرزندتان از دست شستن قبل از شام یا شامپو زدن متنفر است؟ تعریف و تمجید کردن از یک مدل قدیمی ترفند خوبی است.
 
بگویید: «هر وقت که سرت را با شامپو می شویی، موهایت بسیار زیبا و براق به نظر می رسند، همچنین بوی بسیار خوبی هم می دهند.» در همین زمان مقداری شامپو کف دستتان ریخته و آرام آرام آن را روی سر فرزندتان بریزید.
 
10) او را غلغلک دهید. اگر با به کار بستن تمام این کارها شکست خوردید و به بن بست رسیدید، سعی کنید او را غلغلک دهید. این کار سریع، راحت و نشاط آور است.
 
قبل از این که متوجه شوید، فرزندتان لباسش را پوشیده و یا دستش را شسته، و ممکن است شما از قهقهه زدن او ناراحت شوید ولی فراموش نکنید خودتان این کار را انجام داده اید.
 
چند لحظه ژست بگیر!
 
نگرانید که چگونه می توانید از فرزندتان در یک آتلیه عکاسی، عکس بگیرید، برای راحتی کار از این سه روش استفاده کنید.با او مجسمه بازی کنید.
 
در طول مسیر برای فرزندتان شرح دهید که هر دوی ما بازی می کنیم، وقتی که او را روی صندلی آتلیه می نشیند، شما کنار دوربین بایستید.
 
در همین زمان بگویید: «ایست، بی حرکت» کسی برنده است که موقع عکس گرفتن اصلاً تکان نخورد بی حرکت، فقط کمی لبخند.به او جایزه دهید. بگویید که اگر هنگام عکس گرفتن تکان نخورد، آقای عکاس به او جایزه می دهد و بعد از عکس گرفتن به او جایزه دهید تا هدیه اش را باز کند.
 
اجازه دهید عروسکش را همراه خود بیاورد. بگویید اگر بچه خوبی باشد و آرام بنشیند می تواند با عروسک مورد علاقه خود عکس بگیرد.

چرا نباید کودکان را کتک زد؟

کتک زدن بچه‌ها مدت‌ها است که از موضوعات بحث‌برانگیز میان روانشناسان و والدین است. بسیاری از والدین برای به‌اصطلاح «تربیت» فرزند خود از این روش استفاده می‌کنند.
سلامت نیوز: کتک زدن بچه‌ها مدت‌ها است که از موضوعات بحث‌برانگیز میان روانشناسان و والدین است. با وجود اینکه اکثر قریب به اتفاق روانشناسان والدین را از چنین کاری منع می‌کنند، باز هم بسیاری از والدین برای به‌اصطلاح «تربیت» فرزند خود از این روش استفاده می‌کنند.
 
 
بسیاری افراد در رابطه با عواقب این عمل آگاهی کافی ندارند و بسیاری دیگر نیز معتقدند این روش، روشی سریع، ساده و موثر است. گاه علت کتک زدن کودک از جانب والدین، نا امیدی خود پدر یا مادر است.
 
وقتی کودکان بیش از حد معمول شیطنت می‌کنند، پدر یا مادر ممکن است مستاصل شوند و نتوانند به درستی تصمیم‌گیری کنند. در چنین مواردی، پیشنهاد می‌شود پدر یا مادر از قبل در رابطه با رفتارهای مناسب با کودک و سایر روش‌های تربیتی فکر کنند تا پس از قرارگیری در موقعیت بتوانند سریع تصمیم گیری کنند.
 
در مواردی دیگر نیز کتک زدن به دلیل خشم پدر یا مادر است. تحقیقات ثابت کرده‌اند والدینی که در دوران کودکی مورد آزار جسمی و تنبیه بدنی واقع می‌شده‌اند، کودکان خود را بیشتر کتک می‌زنند.
 
برخی افراد پس از عصبانی شدن کنترلی بر اعمال خود ندارند. به همین دلیل هم برای فهماندن غلط بودن رفتار کودک، ساده ترین راه، یعنی کتک زدن را انتخاب می‌کنند.
 
اما این روش نیز نه تنها تاثیر ندارد، بلکه موجب افزایش اضطراب در کودک خواهد شد. چنین والدینی باید از مهارت‌های کنترل خشم کمک بگیرند.
 
یکی از مشکلات اصلی کتک زدن این است که کودک نحوه صحیح رفتار را یاد نمی گیرد. برای مثال اگر کودک پس از پیاده شدن از ماشین بدون توجه به سمت وسط خیابان دوید و شما به دلیل اینکار او را کتک بزنید، او هیچگاه متوجه نخواهد شد که پس از پیاده شدن از ماشین باید چه کند.
 
روش‌های صحیح تربیتی باید علم و مهارت‌های کودک را افزایش دهند. از طرف دیگر، شما با کتک زدن فرزندتان، در واقع در حال الگو سازی برای او هستید.
 
اگر دیدید فرزندتان خواهر یا برادر کوچکترش را کتک می‌زند، تعجب نکنید. او این رفتار را از بزرگترین الگوی زندگی اش، یعنی شما یاد گرفته است.
 
یکی دیگر از آثار نامطلوب کتک زدن کودکان، ترس و استرسی است که در کودک ایجاد می‌شود. البته والدین نباید فراموش کنند که این ترس منحصر به دوران کودکی است و در دوران بزرگسالی تبدیل به حس نفرت خواهد شد.
 
اگر شما همیشه برای تربیت فرزندتان او را کتک می‌زنید، با افزایش سن او چه خواهید کرد؟ آیا می‌توانید خوب و بد را با کتک زدن به فرزند 18 ساله خود آموزش دهید؟
 
تصویری که فرزند شما در دوران بزرگسالی از شما در ذهنش دارد چگونه خواهد بود؟ بسیاری از والدین فرزندان خود را به سفرهای گوناگون می‌برند، برای آنها امکانات گوناگون فراهم می‌کنند و... فقط برای اینکه خاطره‌ای خوش از آنها در ذهن فرزندشان بماند. اما همه این تلاش‌ها با یک بار کتک زدن از بین خواهد رفت.
 
ذهن کودکان بیش از آنکه بر علت تنبیه شدن تمرکز کند، بر تلخی و ناراحتی ناشی از آن تمرکز می‌کند. کتک زدن کودکان موجب تخریب رابطه میان والدین و فرزندان می‌شود.
 
کودکی که می‌داند با هر بار خطا کردن باید با تنبیه بدنی از جانب والدین خود مواجه شود به‌ندرت می‌تواند به آنها اعتماد کند و مشکلات و اشتباهات خود را با آنها در میان بگذارد.
 
با این روش، قدرت والدین مبتنی بر ترس خواهد بود. چنین قدرتی نه تنها پایدار نیست، بلکه موجب از بین رفتن حس احترام از جانب کودک می‌شود.
 
نبود حس احترام خود موجب افزایش رفتارهای نامطلوب خواهد شد و در پی آن والدین کتک زدن را افزایش می‌دهند و... این چرخه ادامه پیدا خواهد کرد مگر اینکه والدین روش تربیتی خود را تغییر دهند.
 
روش‌های جایگزین تنبیه بدنی: 
 
گرفتن مزایا
 
کتک زدن یک حرکت آنی است اما گرفتن مزایا از کودک تاثیرگذارتر است و آثار بلند مدت‌تری دارد. یکی از مسائلی که والدین پس از مدتی با آن مواجه خواهند شد، ارزیابی سود و زیان کتک خوردن توسط فرزندشان است.
 
بدین معنا که کودک محاسبه می‌کند که اگر فلان کار بد را انجام دهد، مادرش یک سیلی به صورت او خواهد زد. حال آیا انجام آن کار ارزش یک سیلی خوردن را دارد؟
 
اگر از نظر کودک آن کار ارزش داشته باشد، او آن را انجام خواهد داد ولو اینکه می‌داند تنبیه بدنی خواهد شد. اما اگر به جای تنبیه بدنی، شما یکی از مزایا را از فرزندتان بگیرید، او به بالا رفتن هزینه اعمالش پی خواهد برد و از انجام دوباره آن عمل پرهیز خواهد کرد. به فرزندتان بگویید که اگر او رفتار خود را اصلاح کند، مزایا دوباره به او باز خواهند گشت.
 
نادیده گرفتن
 
گاه علت کتک زدن از سوی والدین، اذیت و عصبانی شدن آنها از رفتار فرزندشان است. اما توجه داشته باشید که در چنین مواقعی، نادیده گرفتن موثرتر از عکس‌العمل نشان دادن است.
 
نادیده گرفتن برخی رفتارهای غلط کوچک اشکالی ندارد. گاه واکنش در برابر این رفتارها موجب تشدید آنها خواهد شد. البته این بدین معنا نیست که شما نباید در قبال رفتارهای خطرناک فرزندتان عکس‌العملی نشان دهید.
 
اما لازم نیست که به هر رفتاری که فرزندتان برای جلب توجه انجام می‌دهد توجه کنید. اگر کودک تلاش می‌کند با بهانه گیری و جیغ و فریاد توجه شما را به خود جلب کند، به او توجه نکنید.
 
در عوض بعد از چند دقیقه به او توضیح دهید که او می‌تواند خواسته‌های خود را به شما بگوید و شما حرف‌های او را می‌شنوید.
 
آموزش مهارت‌های جدید
 
یکی از مشکلات کتک زدن این است که مهارت‌های جدیدی به کودک آموزش نمی‌دهد. برای مثال اگر فرزند شما خواهر یا برادر کوچکش را کتک زد و شما نیز متعاقبا او را کتک زدید، مهارت حل مسئله را به او یاد نداده‌اید.
 
کودکان باید از همان دوران کودکی برخی مهارت‌های پایه نظیر مهارت حل مسئله و کنترل احساسات را فرا بگیرند. اگر این مهارت‌ها از جانب والدین به کودک آموزش داده شود، بسیاری از سوء رفتارها از بین خواهد رفت.
 
پاداش
 
به جای اینکه فرزندتان را به خاطر یک رفتار بد کتک بزنید، به او برای رفتارهای خوبش پاداش دهید. تقویت رفتارهای خوب، رفتارهای بد را سریع‌تر از بین می‌برد.
 
می‌توانید هرازگاهی فرزندتان را با پاداشی غافلگیر کنید تا بدین وسیله انگیزه او در اصلاح رفتارهایش افزایش یابد. پاداش باعث می‌شود کودک بر رفتارهایی که باید انجام دهد تمرکز کند نه رفتاری که موجب کتک خوردن او می‌شود.
 
تعریف و تمجید
 
به رفتارهای مثبت فرزندتان در طول روز دقت کنید. با دیدن هر یک از آنها، از فرزندتان تعریف و تمجید کنید. برای مثال اگر او در حال بازی مسالمت‌آمیز با خواهر یا برادرش است، این نکته را به او بگویید و از او تشکر کنید.
 
توجه خود را بر رفتارهای مثبت او متمرکز کنید. بدین ترتیب رابطه‌ای مثبت بین شما و فرزندتان شکل خواهد گرفت و کودک نیز برای تکرار رفتارهای خوبش تلاش بیشتری خواهد کرد.

به راستی «فرزند کمتر، زندگی بهتر»؟

مادرانی که بچه‌های بیشتری دارند، به لحاظ تربیت فرزندانشان از مادرانی که یک یا دو بچه دارند، راحت‌ترند. مثالی هم بین خودشان می‌زنند که بچه‌ی دوم و سوم دیگر خودش بزرگ می‌شود.
خبرگزاری تسنیم: مادرانی که بچه‌های بیشتری دارند، به لحاظ تربیت فرزندانشان از مادرانی که یک یا دو بچه دارند، راحت‌ترند. مثالی هم بین خودشان می‌زنند که بچه‌ی دوم و سوم دیگر خودش بزرگ می‌شود.
 
 
کودک در کنار همسال خود بهتر تربیت می‌شوند
 
دکتر رضا پورحسین گفت: خیلی از پدرها و مادرها به مشاوران و روانشناسان مراجعه می‌کنند و از تربیت فرزندانشان اظهار ناتوانی می‌کنند. این مسأله شامل آدم‌های باسواد و تحصیل کرده هم هست. توصیه‌ی همیشگی ما به این پدرها و مادرها تنظیم کردن تربیت کودکشان با همسال خودش است. این کار باعث یک تربیت خودبه‌خودی در کودکان می‌شود. متأسفانه خانواده‌هایی که کودکشان در خانه از ارتباط با یک همسال برخوردار نیست و در نهایت تنها در مهدکودک با همسالان خود ارتباط دارد و این ارتباط هم تحت یک انضباط آموزشگاهی قرار دارد، عملاً آن حالت ارتجالی و خودبه‌خودی در تربیت کودک به وجود نمی‌آید.
 
در دهه‌های گذشته وضع بزرگ شدن فرزندان طوری بود که بچه با دیگر بچه‌ها که بازی می‌کرد، در حین بازی گاهی هولش می‌دادند و گاهی او هول می‌داد. گاهی با دیگری درگیر می‌شد و گاهی دیگری با او درگیر می‌شد. همین برخوردها و کنش‌ها و واکنش‌ها او را از نظر تربیتی تنظیم می‌کرد که چگونه باید عمل کند که بهتر باشد و چگونه باید رفتار خود و دیگران را اصلاح کند.
 
این‌که شرایط امروز ما کمتر اجازه‌ی این تربیت را می‌دهد، یک بحث ثانوی است که باید برای آن فکر کنیم. اما نباید اصل این تربیت و کارکردهای آن را نادیده بگیریم. ما خانواده‌های بسیاری را دیده‌ایم که شش هفت بچه داشتند که همه‌شان موفق هستند. یکی از نمونه‌های آن مادری است در اردبیل که همسرش شهید شده و این خانم که سواد خواندن و نوشتن هم ندارد، شش فرزند را به‌نحوی تربیت کرده که همه‌شان تحصیلات بالا و موقعیت‌های اجتماعی خوبی دارند. آیا این اتفاق، یک اتفاق تصادفی بوده است؟ امکان ندارد. چطور ممکن است که یک زن بدون شوهر و بدون سواد، نوع تربیت کردنش و سبک زندگی‌اش به‌گونه‌ای بوده که بچه‌هایش همه در سطوح بالای تحصیلی قرار دارند؟ و چه‌بسا در همسایگی این مادر، زن و شوهری هم بودند که تحصیلات بالایی داشتند، اما در تربیت تک فرزند خودشان هم درمانده‌اند.
 
شما اگر یک بررسی پیمایشی انجام دهید، می‌بینید مادرانی که بچه‌های بیشتری دارند، به لحاظ تربیت فرزندانشان از مادرانی که یک یا دو بچه دارند، راحت‌ترند. مثالی هم بین خودشان می‌زنند که بچه‌ی دوم و سوم دیگر خودش بزرگ می‌شود.
 
مهدکودک و مدرسه جایگزین"خانه" نمی‌شوند
 
ما اگر بتوانیم شرایط و اقتضائات به‌گونه‌ای شود که فرزندان در خانه با همسالان خود و در کنار آن‌ها بزرگ شوند، تنظیم تربیتی بهتر اتفاق می‌افتد. این مسأله که از نظر علمی ثابت شده است، پیوست فرهنگی سیاست جمعیتی جدید کشور است. اگرچه مهدکودک و مدرسه، چنین فضایی را برای تنظیم تربیتی کودکان فراهم می‌کنند، اما تحت تأثیر بودن این محیط‌ها از ساختار و انضباط سازمانی معمولاً متناسب با شرایط کودکی که در چهارچوب‌های سازمانی نمی‌گنجد نیست. به همین دلیل بچه‌ها در چنین محیط‌هایی به‌نحو گلخانه‌ای تربیت می‌شوند. بهترین محیط تربیت آن محیطی است که بچه‌ها هنگام خواب، غذا خوردن، سفر و در تمام ابعاد زندگی در آن محیط زندگی کنند.
 
در دهه‌های گذشته وضع بزرگ شدن فرزندان طوری بود که بچه با دیگر بچه‌ها که بازی می‌کرد، در حین بازی گاهی هولش می‌دادند و گاهی او هول می‌داد. گاهی با دیگری درگیر می‌شد و گاهی دیگری با او درگیر می‌شد. همین برخوردها و کنش‌ها و واکنش‌ها او را از نظر تربیتی تنظیم می‌کرد که چگونه باید عمل کند که بهتر باشد و چگونه باید رفتار خود و دیگران را اصلاح کند.
 
البته در گذشته، بچه‌ها غیر از فضای خانه در فضای بیرون خانه شامل کوچه و محله هم به یک تنظیم تربیتی می‌رسیدند. این تنظیم تربیتی در فضاهایی مانند هیئات محله هم وجود داشت و اتفاقات خوب تربیتی در همین جمع‌ها می‌افتاد. هیئت محلی جایی است که بزرگ‌ترهای محل از اطراف می‌آیند و در آن شرکت می‌کنند و بچه‌ها در چنین جمع‌هایی تنظیم محلی می‌شوند. برخلاف آن‌که می‌گویند هیئت یک محیط بی‌انضباطی است، بهترین انضباط را در درون خودش دارد، اما انضباطی نانوشته که محل خوبی برای تربیت کودکان است. اگرچه در شهرسازی‌های جدید و وارداتی و فرهنگ شهرنشینی کنونی، این فضای بیرون از خانه تقریباً از بین رفته یا در حال از بین رفتن است.
 
شعار "فرزند کمتر، زندگی بهتر" پیوست تربیتی نداشت
 
من مدتی است که دارم فکر می‌کنم این شعار و سیاست "فرزند کمتر، زندگی بهتر" پیوست تربیتی نداشته است و به پیامدهای تربیتی آن توجه نشده است. یک پیوست اقتصادی داشته و چون بنای اصلی را بر محاسبات اقتصادی می‌گذاشتند، به مسائل بهداشت روان و به تربیت توجه نشده است.
 
به نظرم از این به بعد لازم است که ما برای طرح‌های بزرگی که اجرا می‌کنیم، حتماً "پیوست بهداشت روان" هم در نظر بگیریم. اگر بخواهیم این پیوست را رایج کنیم لازمه‌اش این است که متخصصین و علمای تعلیم و تربیت باید در سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی‌های کلان دخالت داده شوند و از این افراد خواسته شود تا برای طرح‌های بزرگ پیوست تربیتی تهیه کنند.
 
تصور غلط "هر بچه یک اتاق"
 
بسیاری از خانواده‌ها نسبت به مسائل فرزندانشان حساس هستند و حاضرند هر کاری که به صلاح فرزندانشان است انجام دهند، اما وقتی به دلیل انگاره‌های شرایط کنونی مانند این‌که هر بچه با یک اتاق تعریف شده است و به دلیل دیگر انگیزه‌های اقتصادی از فرزنددار شدن که به تربیت فرزندشان کمک می‌کند خودداری می‌کنند. وقتی من به بعضی مراجعین خودم می‌گویم بچه‌ی دوم بیاورید، در مقابل من چیزی نمی‌گویند، ولی وقتی می‌‌روند با خودشان می‌گویند پس فضای خانه‌مان را چه کار کنیم؟ انگیزه‌های اقتصادی و انگاره‌های اجتماعی تأثیرگذار است. در حالی که ما به لحاظ عقیدتی مشکلی نداریم. خداوند رزاق است. اگر مردم ما بدانند که تربیت فرزندان در کنار هم و با همسالان، بسیاری از مشکلات تربیتی فرزندشان را برطرف می‌کند، حاضرند حتی مشکلات اقتصادی را تحمل کنند تا فرزندشان از نظر بهداشت روان و تربیت در وضعیت بهتری قرار داشته باشد.
 
ما اگر بتوانیم شرایط و اقتضائات به‌گونه‌ای شود که فرزندان در خانه با همسال خود و در کنار آن‌ها بزرگ شوند، تنظیم تربیتی بهتر اتفاق می‌افتد. مهدکودک و مدرسه، چنین فضایی را برای تنظیم تربیتی کودکان فراهم می‌کند، اما تحت تأثیر بودن این محیط‌ها از انضباط سازمانی معمولاً متناسب با شرایط کودکی که در چهارچوب‌های سازمانی نمی‌گنجد نیست.
 
در شرایط کنونی جامعه هر بچه با یک اتاق تعریف می‌شود. وقتی می‌گوییم چهار بچه یعنی باید چهار اتاق داشته باشیم! در حالی که دو تا اتاق برای چهار بچه کافی است. بسیاری از فضایی  که بچه‌ها در آن قرار دارند و بزرگ می‌شوند در اتاق نشیمن و پذیرایی است. از طرفی مشکلی هم پیش نمی‌آید که در موقع خواب چند بچه در یک اتاق بخوابند؛ تازه در این شرایط به هم نزدیک‌تر هم می‌شوند.
 
فرزندآوری، تولید یک ثروت روانی
 
از جمله فواید فرزندآوری، تولید یک سرمایه‌ی روانی است. یکی از نیازهای اصلی انسان که در همه‌ی مکاتب روانشناسی مورد تأکید قرار گرفته، "احساس مولد بودن" است. احساس مولد بودن به انسان آرامش می‌دهد. البته یکی از پروژه‌های مولد بودن فرزندآوری است؛ کارآفرینی اقتصادی، تألیف کتاب و نگارش مقاله، هر کدام می‌تواند به انسان احساس مولد بودن بدهد. اما آن‌چه که در طول زندگی همراه انسان است و به او آرامش می‌دهد، تولید فرزند است. انسان در این وضعیت احساس بی‌پناهی نمی‌کند. آثار دیگر مولد بودن یک حظ فردی به انسان می‌دهد ولی مانند فرزند در کنار انسان نمی‌ماند.
 
از منظر دیگر با وجود فرزندان بیشتر در خانواده، آرامش روانی افراد بیشتر می‌شود و این آرامش روانی در استحکام خانواده تأثیرگذار است. وجود بچه‌ عامل مهمی است در این‌که خانواده‌ها دور هم جمع شوند. یک نکته‌ی روانشناختی و جامعه‌شناختی در این مسأله وجود دارد و آن این‌که ما فرض بگیریم که از این وضعیت تک فرزندی و دو فرزندی ما 10 سالی بگذرد. در این شرایط دیگر بسیاری از واژه‌هایی که ما در محیط خانوادگی استفاده می‌کنیم، برای فرزندان ما وجود خارجی نخواهند داشت. دیگر "برادر" و "خواهر" مفهوم عینی برای فرزندان ما ندارند و تنها یک مفهوم لغوی خواهند بود. پس از گذشت یک نسل، برای مفاهیم خاله، دایی، عمو و عمه و فرزندان آن‌ها هم چنین اتفاقی می‌افتد. در واقع کسانی که اشخاص به آن‌ها منتسب می‌شوند کمتر خواهد شد. در حالی هر چقدر تعداد افراد منتسب به افراد بیشتر باشد، آرامش آن‌ها در زندگی بیشتر است. یعنی احساس این‌که ما قابل اتکا کردن برای دیگران هستیم و این‌که ما به دیگران اتکا داریم به انسان آرامش می‌دهد. این یک اصل روانشناختی است.

مؤدب باشید تا کودکتان مؤدب شود...

در برابر کودک خود همیشه ادب را رعایت کنید. کلمات لطفا، ببخشید، خواهش می‎کنم، معذرت می‎خواهم، عزیز دلم و از این قبیل الفاظ در صحبت‎های خود بکار ببرید.
کاریزما: در برابر کودک خود همیشه ادب را رعایت کنید. از کلمات لطفا، ببخشید، خواهش می کنم، معذرت می خواهم، عزیز دلم و از این قبیل الفاظ در صحبت های خود بکار ببرید.
 
 
 
مراقب گفته‌های خود باشید
 
در برابر کودک خود همیشه ادب را رعایت کنید. از کلمات لطفا، ببخشید، خواهش می کنم، معذرت می خواهم، عزیز دلم و از این قبیل الفاظ  تا او هم یاد بگیرد چگونه حرف بزند و مبادی آداب باشد. هیچگاه کلمات زشت و قبیح به زبان نیاورید که او چون طوطی عمل کرده و کلمات شما را تکرار می کند.
 
انرژی کودکان را تخلیه کنید
 
وقتی به پارک یا فضای باز می روید، با کودکان بلند آواز بخوانید و از او بخواهید هر چقدر دوست دارد سر و صدا کند تا انرژی اش تخلیه شود.
 
بعد از مدتی متوجه می شوید کودکتان احساس خوبی پیدا کرده و با نشاط شده است. در ضمن باید به او بیاموزید در هر مکانی باید بنا به موقعیتش رفتار خاصی داشته باشد. پارک و محل های تفریح، جای بازی و سر و صدا است و تا می تواند بازی و فعالیت کند.
 
از کودکان کمک بخواهید
 
شما می توانید در کارهایی که آسانتر هستند و نیاز به فعالیت های خطرناکی ندارد، از کودکتان بخواهید به شما کمک کند، چرا که با این کار هم حس توانایی انجام کارهای بزرگ را در او تقویت می کنید هم حس اعتماد به نفس او را بالا خواهید برد.

ژنتیک، خلق و خوی کودک را می سازد یا تربیت؟

بدون توجه به ساختار ژنتیک فرزند شما، کاری که در مقام پدر یا مادر انجام می‌دهید فوق العاده اهمیت دارد چرا که برخورد شما بر چگونگی ابراز ژن‌ها تاثیر دارد.
روزنامه شرق: بدون توجه به ساختار ژنتیک فرزند شما، کاری که در مقام پدر یا مادر انجام می دهید فوق العاده اهمیت دارد چرا که برخورد شما بر چگونگی ابراز ژن ها تاثیر دارد.
 
می دانیم که ژن ها مثلاً بر هوش کودکان تاثیر می گذارند اما در کنار آن هم می دانیم که اگر والدین مرتباً برای فرزندانشان کتاب بخوانند هوش کودک افزایش می یابد.
 
 
به نظر می رسد هر روز چیزی درباره جنبه هایی از طبیعت انسان کشف می شود که ربطی به ژن ها دارد. کتاب های بسیاری درباره گستره ای که ژن ها تعیین می کنند ما که هستیم منتشر شده است که می تواند ما را شگفت زده کند که آیا پدر و مادرها اصلاً با هم تفاوتی در این دارند که فرزندان شان چطور از کار درآیند.
 
اما تفاوت بسیاری هست بین اینکه بگوییم ژن ها مهم هستند (که درست هم هست) و اینکه بنابراین پدر و مادرها با هم فرقی ندارند (که درست نیست).
 
شکی نیست که کودکان میل به رشد در جهات معینی را به ارث می برند. بعضی بچه ها پرخاشگرتر از بقیه هستند در حالی که بعضی ها خجالتی تر از بقیه اند.
 
بعضی بچه ها از نظر ژنتیکی به برون گرایی تمایل دارند و بعضی ها درون گراترند. اما تفاوت بزرگی بین این هست که بگوییم شخصیت کودک «تحت تاثیر» ژن هایش است تا اینکه بگوییم ژن ها شخصیت او را «مقدر» کرده اند.
 
بگذارید از آنچه می خواهم بگویم تصویری به دست بدهم. همه ما افرادی را می شناسیم که استعداد چاقی دارند و دیگرانی را هم می شناسیم که خیلی خیلی غذا می خورند اما چاق نمی شوند.
 
اما این موضوع به این معنا نیست که سرنوشت افراد گروه اول چاقی است و گروه دوم ناچار به لاغری مداد باقی می مانند. بلکه به این معنا است که گروه اول برای اینکه چاق نشوند باید از رژیم کم چربی تر پیروی کنند و نسبت به گروه دوم ورزش را جدی تر بگیرند.
 
به همین ترتیب کسی که از لحاظ ژنتیکی مستعد کم رویی است می تواند اجتماعی بودن را یاد بگیرد اما این کار برای او بیشتر از کسی طول می کشد که ساختار ژنتیکی متفاوتی دارد.
 
همین منطق در مورد پرورش کودکان هم صدق می کند. روشی که هر کودک طبق آن بار می آید، بر چگونگی طبیعت ژنتیکی او تاثیر می گذارد.
 
مطمئناً مشکل است (اما نه غیرممکن) از کودکی که استعداد خجالتی بودن را به ارث برده، کودکی پرخاشجو بسازیم یا برعکس. اما اینکه کودکی که مستعد پرخاشگری است در زمین بازی قلدر باشد یا بازیکن هاکی معقولی باشد با این مشخص می شود که چگونه تربیت شده است نه از طریق ژن هایش.
 
محیط مشخص می کند تمایل ژنتیک کودک به کم رویی با کناره گیری دردناک او از سایرین بروز یابد یا فقط نسبت به سایر کودکان کم حرف تر باشد.
 
کودکانی که به صورت ژنتیک پرخاش جو هستند نیاز به کمک والدین شان دارند تا یاد بگیرند چگونه پرخاشگری خود را کنترل کنند و کودکانی که به کم رویی گرایش دارند به تشویق بیشتری نیاز دارند تا بر خجالتی بودن خود غلبه کنند.
 
به عبارت دیگر، تجلی نهایی خلق و خوی ژنتیک فرزند شما بستگی به چگونگی پرورش او دارد نه فقط به DNA او.
 
بدون توجه به ساختار ژنتیک فرزند شما، کاری که در مقام پدر یا مادر انجام می دهید فوق العاده اهمیت دارد چرا که برخورد شما بر چگونگی ابراز ژن ها تاثیر دارد.
 
می دانیم که ژن ها مثلاً بر هوش کودکان تاثیر می گذارند اما در کنار آن هم می دانیم که اگر والدین مرتباً برای فرزندانشان کتاب بخوانند هوش کودک افزایش می یابد.
 
والدین توانایی دارند بر شخصیت، علایق، اخلاق، هوش، رفتار و ارزش های فرزندشان تاثیر بگذارند، می توانند بر امیال و بی میلی های فرزندشان تاثیر بگذارند، می توانند بر چگونگی رفتار فرزندشان در خانه، مدرسه و با دوستان تاثیر بگذارند، می توانند بر این تاثیر بگذارند که فرزندشان مهربان و باملاحظه باشد یا بدجنس و خودخواه. هیچ چیزی بیش از رفتار والدین بر رشد کودک تاثیر نمی گذارد، حتی ژن های او.عملکرد شما اهمیت دارد. این جمله را هر روز به خود بگویید.
 
بچه ها هر چه ببینند یاد می گیرند
 
آیا تا به حال وقتی در آینه نگاه می کردید متوجه یکی از حالات چهره والدین تان در عکس العمل های خود شده اید؟ آیا تا به حال به صدای خود دقت کرده اید که دارید چیزی به فرزندتان می گویید که وقتی کوچک بودید پدر یا مادرتان به شما می گفتند؟
 
آیا هیچ وقت دقت کرده اید چه بسیار رفتارها، عقاید و عادت های مشابه با والدین تان در زمان کودکی شما هست حتی آنها که قسم می خوردید که وقتی بزرگ شدید فرق داشته باشید؟
 
حال که خود پدر یا مادر شده اید، ورق برگشته است. فرزند شما درست همان حالات چهره، عقاید و عاداتی را از شما می آموزد که شما از والدین خودتان یاد گرفته اید و در بسیاری موارد نه شما و نه فرزندتان از الگویی که تکرار می شود آگاه نیستید.
 
شما همیشه روی صحنه هستید.فرزندتان در جایگاه تماشاچیان قرار دارد، درست همانجا در ردیف اول.ظرفیت کودکان برای تقلید از والدین آن قدر زیاد است که دانشمندان اکنون بر این تصور هستند که این موضوع بخشی از تاریخ تکامل نوع بشر است.
 
مثلاً اگر نوزاد چندروزه ای را طوری بغل کنید که حواسش کاملاً متوجه صورت شما باشد و به او زبان درازی کنید او هم به شما زبان درازی می کند.
 
تقلید از بزرگ ترها، به خصوص والدین، بخشی طبیعی از آن چیزی است که هم اکنون هستیم. در حقیقت، توانایی کودکان در یاد گرفتن از طریق دیدن بسیار پیشتر از توانایی آنها برای یادگیری از تلاش افراد برای آموزش عمومی به وجود آمده است.
 
با این حال، زیر نظر گرفتن اعمال والدین چیزی بیش از «تقلید طوطی وار» است. یکی از راه هایی که کودکان با آن درباره دنیا اطلاعات به دست می آورند این است که از رفتار بزرگسالان اطراف خود سر دربیاورند. بچه ها قبل از آنکه به حرف بیفتند علائمی از والدین شان دریافت می کنند تا بفهمند جایشان امن است یا در خطرند.
 
وقتی غریبه ای به نوزاد نزدیک می شود مثلاً وقتی با کودک هفت ماهه تان بیرون از خانه هستید و کسی جلو می آید که بگوید دختر یا پسرتان چقدر خوشگل است معمولاً کودک پیش از تصمیم گیری، برای اینکه ناراحت شود یا بی تابی کند به شما نگاه می کند.
 
اگر شما مضطرب و عصبی باشید احتمال اینکه وقتی غریبه نزدیک می شود کودکان گریه کنند یا بترسند بیشتر از زمانی است که شما خوشحال باشید و رفتار صمیمانه ای داشته باشید.
 
همچنین هنگامی که کودک شش ماهه ای در اتاق چهار دست و پا می رود معمولاً مکثی می کند، سرش را بر می گرداند و پیش از ادامه سفرش منتظر پیغامی از مادرش می ماند. با این کار علاوه بر اینکه مطمئن می شود مادر هنوز در اتاق است، سعی می کند از روی حالت چهره مادرش بخواند کاری که می خواهد انجام دهد خطری ندارد.هنگامی که کودک شما به کشف دنیا می پردازد چه پیغام هایی برای او ارسال می کنید؟
 
پدر و مادرها همیشه به پیغام های ظریفی که از طریق عمل و احساس شان با فرزندان شان ارتباط برقرار می کنند آگاه نیستند. اگر بچه مهدکودکی شما از درختی بالا برود نگاه وحشت زده شما هم به او می گوید که ترسیده اید و هم وضعیت طوری است که او هم باید بترسد.
 
اگر شما با لبخندی بر لب زیر همان درخت بایستید کودک شما استنباط کاملاً متفاوتی دارد. این موضوع یکی از دلایلی است که والدین مضطرب معمولاً فرزندان مضطربی بار می آورند. فقط این نیست که اضطراب به ارث می رسد (بخشی از آن اینگونه است) بلکه این اضطراب مسری هم هست و کودکان به خصوص در برابر احساساتی که والدین شان انتقال می دهند آسیب پذیرند.
 
همین طور که کودکان بزرگ می شوند برای راهنمایی شدن در محدوده گسترده موقعیت ها و نه فقط برای تشخیص امن بودن یا نبودن به والدین خود نگاه می کنند.
 
مثلاً اگر کودک شما ببیند شما و همسرتان همواره اختلافات تان را با داد و فریاد یا با درگیری فیزیکی حل می کنید فرزندتان به این باور می رسد که بهترین راه رفع اختلاف نظرهایش با شخص دیگر مشت زدن به اوست.
 
برعکس اگر شما و همسرتان به ندرت صدای تان را به روی هم بلند کنید، احتمالاً فرزندتان در ارتباط با دیگران به این تاکتیک متوسل نخواهد شد.
 
والدینی که به فرزندانشان می گویند نباید کسی را بزنند اما خودشان پرخاشگری فیزیکی می کنند ممکن است شگفت زده شوند که فرزندان شان این کار را در روابط بعدی خود با دوستان یا اعضای خانواده شان تقلید کنند.
 
این موضوع یکی از دلایلی است که کسانی که مورد بدرفتاری جسمی قرار گرفته اند بیشتر احتمال دارد در بزرگسالی با همسر یا فرزندان خود رفتار خشنی داشته باشند.
 
همچنین کودکان مستعد الگوی رفتاری پدر و مادرشان هستند. زیرا تمایل شدید و تقریباً مادرزادی به این دارند که وقتی بزرگ شدند درست عین پدر و مادرشان باشند.
 
اگر وقتی بچه ها بازی می کنند به دقت به حرف های آنها گوش کنید، به تمایل شدید کودکان به تقلید رفتار والدین شان پی می برید. برای هیچ پدر یا مادری شنیدن عین جملات خودش از دهان فرزندش حین بازی با کودک دیگر عجیب نیست.
 
(البته وقتی جملات او بامزه یا عاقلانه است لبخند می زنید و احساس غرور می کنید اما اگر صحبت های او پر از کلمات زشت باشد موضوع فرق می کند.) کودکی که عروسکش را با گذاشتن در اتاق دربسته، امتناع از عشق ورزیدن یا تنبیه بدنی مجازات می کند احتمالاً خودش همین طور تنبیه شده است.
 
کودکی که برای حیوانات عروسکی خود با صدای آرامش بخشی قصه می گوید احتمالاً دقیقاً به همین روش آرام شده است یا حداقل خواهر یا برادرش را دیده که به این روش آرام شده اند.
 
وقتی بچه ها ادای پدر و مادر بودن را درمی آورند معمولاً همان تربیتی را که بر آنها به کار گرفته شده یا شاهد آن بوده اند تقلید می کنند.

نکاتی درباره سوراخ کردن گوش کودکان....

کودکتان را برای سوراخ‌کردن گوش به نزد پزشک، پرستار یا تکنسین با تجربه در این کار ببرید.
ممتاز نیوز: کودکتان را برای سوراخ‌کردن گوش به نزد پزشک، پرستار یا تکنسین با تجربه در این کار ببرید.
 
 
سوراخ کردن گوش به شرطی که برخی قواعد اساسی رعایت شود عملی بی‌خطر است. آکادمی‌بیماری‌های اطفال آمریکا برای پیشگیری از عفونت و سایر عوارض پس از سوراخ‌ کردن گوش این توصیه‌ها را ارائه کرده است:  
 
کودکتان را برای سوراخ‌کردن گوش به نزد پزشک، پرستار یا تکنسین با تجربه در این کار ببرید.
 
گوش قبل از سوراخ کردن باید با الکل یا محلول‌های مشابه کاملا ضدعفونی شود.
 
بهتر است در ابتدا از گوشواره طلای ساده استفاده کنید تا از احتمال بروز واکنش آلرژیک کاسته شود.
 
پس از سوراخ کردن گوش باید دو بار در روز با مالیدن الکل و سپس پوشاندن محل با کرم آنتی‌بیوتیک آن را ضدعفونی کنید.
 
گوشواره را برای 4 تا 6 هفته پس از سوراخ کردن درنیاورید.
 
 اگر قرمزی، تورم و درد در محل سوراخ‌کردن رخ داد کودک را به نزد دکتر ببرید.

کودک را در هیچ سنی، سیلی نزنید...

اصلاح رفتار کودک کم‌سن هنگامی که کار غلطی انجام می‌دهد، اهمیت دارد، اما این تنبیه باید به طور صحیح و ایمن انجام شود.
شهرزاد: اصلاح رفتار کودک کم‌سن هنگامی که کار غلطی انجام می‌دهد، اهمیت دارد، اما این تنبیه باید به طور صحیح و ایمن انجام شود.
 
 
در ادب کردن کودک به این نکات توجه کنید:
 
ـ هنگامی که کودک می‌خواهد کاری اشتباه یا بالقوه خطرناک انجام دهد، آرام و محکم به او جواب "نه" بدهید.
 
ـ یا شیء خطرناک یا کودک را از محل دور کنید.
 
ـ اگر کودکتان بدرفتاری یا کج‌خلقی می‌کند، او را مدتی "بیرون کنید".
 
ـ محل این "بیرون کردن" می‌تواند یک پلکان، یک گوشه اتاق یا یک صندلی باشد، کودک را بیش از چند دقیقه در آنجا نگه ندارید. "بیرون‌کردن‌" های طولانی‌تر به خصوص در بچه‌های نوپا موثر نیستند.
 
ـ هیچگاه کودک را به طور جسمی تنبیه نکنید. هیچوقت به کودک در هیچ سنی سیلی یا ضربه نزنید. کودک میان رفتارهایش و تنبیه جسمی ارتباطی برقرار نمی‌کند.
 
ـ سرمشق خوبی برای کودک خود باشید تا او رفتارهای خوب را با تماشا کردن شما بیاموزد.

چاق ترین نوزاد دنیا به دنیا امد!

نوزادان چاق اغلب به دلایلی مانند رژیم غذایی نادرست مادر به دنیا می‌آیند و اغلب نیازمند کمک‌های پزشکی برای به دست‌آوردن سلامتی هستند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران؛ پژوهشگران لیستی از چاق ترین نوزادان به دنیا آمده از سراسر جهان را تهیه کرده‌اند.

چاق ترین نوزاد دنیا رکورد زد

گفتنی است، رتبه اول این لیست متعلق به یک نوزاد دختر آلمانی است که در سال 2013 با وزن 6 کیلوگرم و قد 57 سانتی متر به دنیا آمده است، کارشناسان علت این وزن غیر عادی را بروز دیابت بارداری در مادر او دانسته‌اند.

اخبار ,اخبار گوناگون ,چاق‌ترین نوزادان دنیا

بررسی‌ها نشان می دهند، رتبه‌های بعدی این لیست به ترتیب در اختیار یک نوزاد به دنیا‌ آمده در سال 1963 در استرالیا است که 7 کیلوگرم وزن داشته و حال 50 ساله است.

اخبار ,اخبار گوناگون ,چاق‌ترین نوزادان دنیا

رتبه بعدی در اختیار یک دختر بچه 6 کیلوگرمی اسپانیایی است.

اخبار ,اخبار گوناگون ,چاق‌ترین نوزادان دنیا

رتبه دیگری نیز متعلق به یک نوزاد برزیلی با وزن حدود8  کیلوگرم است که لقب چاق ترین نوزاد به دنیا آمده برزیل را در اختیار داشته و در سال 2005 به دنیا آمده است.

اخبار ,اخبار گوناگون ,چاق‌ترین نوزادان دنیا

کارشناسان علت این وزن‌های غیر عادی در نوزادان را علاوه بر جهش‌های ژنتیکی، رژیم غذایی نادرست مادران و ابتلای اکثر آنها به “دیابت بارداری” بر شمرده‌اند.


چگونه کبدمان را درمان کنیم؟

راه طبیعی برای درمان کبد چرب

مصرف بی اندازه غذاهای چرب این روز ها به عنوان یکی از شایع ترین دلایل ابتلا به بیماری کبد چرب گزارش شده که ابتلا به آن در میان افراد کم تحرک در مقایسه با دیگر مردم بیشتر است.


در این بیماری ذرات درشت و بزرگ چربی در سلول های کبد رسوب می کنند و به این ترتیب موجب بروز اختلال هایی در عملکرد کبد و ابتلا به بیماری های مزمن کبد می شود که از میان آنها می توان به استعداد ابتلا به عفونت ها، خونریزی های دستگاه گوارش و اختلال در سطح هوشیاری اشاره کرد.

از آنجا که بیماری کبدچرب از جمله بیماری های خاموش و بی نشانه است، پیشگیری از ابتلا به آن از جمله اولویت ها قرار می گیرد، زیرا این بیماری معمولا زمانی خود را نمایان می کند که ذرات چربی بخش زیادی از سلول های کبدی را به خود درگیر کرده اند. کبد چرب پس از درگیر کردن کبد با علائمی مانند ضعف، خستگی و احساس سنگینی و فشار در ناحیه فوقانی و راست شکم بروز می کند. خوشبختانه در میان شیوه های طبیعی درمان در سراسر جهان، راهکارها و تکنیک هایی وجود دارد که می توان از آنها برای پیشگیری از ابتلا به کبدچرب اقدام کرد. در اینجا برخی از کاربردی ترین و ساده ترین این شیوه ها را با هم مرور می کنیم.

پیشگیری از تجمع چربی ها در کبد
نوشیدن چای سبز یا استفاده از عصاره این گیاه دارویی تاثیر زیادی در پیشگیری از تجمع و رسوب چربی ها در اطراف کبد دارد، ضمن آنکه می تواند به تسریع روند درمانی کبد چرب نیز کمک کند. افرادی که احتمال و استعداد ابتلا به این بیماری در آنها زیاد است مانند افراد چاق و کم تحرک می توانند با گنجاندن چای سبز در رژیم غذایی روزانه خود از ابتلا به این بیماری پیشگیری کنند، به شرط آنکه در کنار نوشیدن چای سبز، رژیم غذایی سرشار از سبزیجات و میوه ها را در برنامه غذایی خود بگنجانند. علاوه بر این، درمانگران چینی بر این باورند که نوشیدن این چای گیاهی به صورت مستمر می تواند از ابتلا به سرطان کبد نیز پیشگیری کند.

کاهش جذب چربی با خارمریم
گیاه خارمریم یکی دیگر از گیاهان دارویی است که از آن برای درمان و پیشگیری از بیماری های کبدی استفاده می کنند. این گیاه از آنجا که ترکیبی به نام سیلی مارین دارد، می تواند در کاهش میزان جذب چربی به ویژه چربی بد (LDL)، تری گلیسیرید و کاهش جذب کلسترول موثر باشد.

به همین دلیل بسیاری از درمانگران، این گیاه را از جمله موثرترین گیاهان دارویی برای درمان کبد چرب می شناسند و مصرف دمنوش یا خشک این گیاه همراه غذا را در این زمینه موثر می دانند. مصرف این گیاه با مشورت متخصص طب سنتی می تواند به بهبود عملکرد کبد کمک کرده و سرعت تولید دوباره سلول های کبدی را افزایش دهد.

با زنجبیل متابولیسم بدن را افزایش دهید
یکی دیگر از شیوه های کاهش جذب چربی در جریان گردش خون و اندام های داخلی گنجاندن زنجبیل در برنامه غذایی هفتگی است. افرادی که در طول هفته 2 تا 3 بار زنجبیل استفاده می کنند، می توانند از خواص درمانی آن در افزایش میزان متابولیسم و سوخت و ساز بدن و کاهش جذب چربی ها بهره مند شوند. برای این منظور می توانید یک تکه زنجبیل را درون یک کاسه ماست رنده کرده و آن را بعد از صرف وعده های غذایی میل کنید. به اعتقاد برخی از درمانگران شیوه های طبیعی درمان نوشیدن دمنوش زنجبیل نیز در کنترل بیماری های کبد به ویژه کبد چرب موثر است. نوشیدن این دمنوش می تواند به کاهش جذب چربی در اطراف کبد کمک کرده و مانع از ابتلای افراد مستعد به این بیماری شود. مصرف دمنوش زنجبیل یا ماست کم چرب حاوی زنجبیل به ویژه در وعده هایی که غذای چرب خورده اید بسیار اهمیت دارد.

بیماری کبد چرب در طب نوین درمان اختصاصی ندارد اما با استفاده از پاپریکا ، حتی کبد چرب گرید 3 هم به سادگی درمان می شود. پاپریکا یک افشره گیاهی است که اختصاصا جهت درمان کبد چرب در نظر گرفته شده و عملکرد بسیار موفقی داشته است.

سویا را با گوشت قرمز عوض کنید
یکی از مهم ترین عواملی که می تواند از رسوب چربی ها در بافت کبد جلوگیری کند، اصلاح رژیم غذایی است. به گفته محققان جایگزین کردن سویا و پروتئین گیاهی به جای پروتئین حیوانی به ویژه گوشت قرمز می تواند تاثیر زیادی در کاهش جذب چربی و تری گلیسیرید در بافت کبد داشته باشد. از این رو، درمانگران به افراد مستعد ابتلا به کبد چرب و التهاب کبد توصیه می کنند در طول هفته برای تهیه غذاهای خود از گوشت قرمز و سویا کنار هم استفاده کنند و مصرف گوشت قرمز را به حداقل برسانند.

دور این غذاها را خط بکشید
اگر به اضافه وزن مبتلایید، اگر کم تحرک هستید و احتمال ابتلا به کبدچرب را دور نمی بینید به شما پیشنهاد می کنیم از مصرف غذاهایی مانند غذاهای فریز شده و یخ زده، ترشیجات، ماست پرچرب، سس، نمک زیاد، غذاهای فست فود، انواع شیرینی ها، پیتزا، انواع سرخ کردنی ها مانند سیر داغ، پیاز داغ، چیپس، پفک، غذاهای چرب و نوشابه های گازدارپرهیز کرده و تا می توانید به جای آنها از میوه های تازه، سبزیجات مختلف به ویژه کاهو، خیار، هویج و غذاهای سالم و طبیعی استفاده کنید. رعایت این رژیم در تمامی دوره های سنی به پیشگیری از ابتلا به کبد چرب و دیگر بیماری های کبد کمک می کند.

آبلیمو را فراموش نکنید
نوشیدن یک لیوان آب که در آن عصاره یک لیموترش تازه وجود دارد در آغاز روز می تواند بهترین دارو برای پیشگیری از ابتلا به کبد چرب باشد. از آنجا که لیمو سرشار از ویتامین C است و به عنوان یک آنتی اکسیدان می تواند نقش موثری در هضم و جذب مواد مفید در بدن داشته باشد، قابلیت زیادی در پیشگیری و درمان کبد چرب دارد.

از زردچوبه غافل نشوید
به تازگی محققان دانشگاه «سنت لوئیس» از تاثیر زردچوبه بر کنترل بیماری کبد چرب در افراد چاقی که به این بیماری مبتلا هستند خبر داده اند. بر اساس این تحقیقات مشخص شده، افرادی که از زردچوبه به عنوان یک چاشنی در برنامه روزانه خود استفاده می کنند کبد مقاوم تری در برابر ابتلا به بیماری کبد چرب دارند و احتمال ذخیره شدن ذرات چربی در کبد آنها کمتر است. از این رو این محققان به مردم توصیه می کنند مصرف زردچوبه را به عنوان یک ادویه موثر و درمانگر در برنامه هفتگی و حتی روزانه خود بگنجانند.

عرقیات گیاهی بنوشید
عرق گیاهی شاه تره، خارشتر و کاسنی از جمله داروهای گیاهی موثر در کنترل و درمان کبد چرب به شمار می آیند. این نوشیدنی های گیاهی از آنجا که طبعی سرد و تر دارند موجب کاهش میزان کلسترول خون می شوند و در عین حال به پاکسازی کبد و بدن از سموم و مواد زائد هم کمک می کنند.

به اعتقاد درمانگران، نوشیدن یک تا 2 لیوان ازیکی از عرقیات شاه تره، کاسنی و خارشتر یا ترکیبی از آنها می تواند تاثیر زیادی در پیشگیری از ابتلا به بیماری های کبد به ویژه کبد چرب و سیروز کبدی داشته باشد و احتمال ابتلا به این بیماری ها را به صفر برساند.

چه افرادی استعداد ابتلا به کبد چرب دارند؟
به گفته درمانگران، افراد چاق و دچار اضافه وزن که کمترین میزان تحرک را دارند اصلی ترین گروه ها برای ابتلا به بیماری کبد چرب هستند. اما در کنار این گروه، گروه های دیگری هم وجود دارند که بیشترین آمادگی را برای ابتلا به این بیماری دارند.

از طرفی افراد بی تحرک و علاقه مند به غذاهای آماده و فست فودها نیز در گروه افراد مستعد ابتلا به کبد چرب هستند، بنابراین باید هوشیار باشند و با مشورت پزشک خود آزمایش های لازم در این زمینه را انجام دهند.

به گفته برخی از متخصصان، مصرف بی رویه و بی قاعده ویتامین A نیز می تواند یک عامل محرک برای ابتلا به بیماری کبد چرب باشد که در نهایت فرد را با خطر رسوب چربی در بافت های کبد و اختلال در عملکرد این عضو رو به رو کند.


اتفاقی هولناک در شب عروسی...

حادثه وحشتناک در شب عروسی!

داماد به جای خانه بخت به زندان رفت

تازه داماد زمانی که به دنبال عروس خانم به آرایشگاه می رفت ، تصور نمی کرد به خاطر یک اشتباه شب عروسی را در بازداشتگاه صبح کند.

امیر، ماشین گل زده را از گلفروشی گرفت و راهی آرایشگاه به دنبال عروس خانم شد. صدای ضبط را بلند کرده بود و در حال و هوای خودش بود که ناگهان پیرزنی را مقابل خود دید.

سریع پایش را روی پدال فشرد اما خیلی دیر شده بود و وقتی به خودش آمد پیرزن غرق در خون روی زمین افتاده بود. با کمک راننده خودروهای عبوری پیرزن را سوار ماشین کرد و به بیمارستان رساند. وقتی شنید پیرزن جانش را از دست داده، شوکه شد که سردی دستبند را بر دستانش احساس کرد.

مهمانان منتظر او در تالار بودند و امیر در بازداشتگاه، حسرت یک لحظه اشتباه خود را می خورد. بیش از یک سال است «امیر» در زندان به سر می برد و خانواده پیرزن به هیچ عنوان حاضر به گذشت نیستند.

مرد جوان که 21 سال بیشتر ندارد، با مرخصی از زندان به ستاد دیه کشور آمد تا شاید با کمک خیرین و این ستاد بتواند از زندان آزاد شود.

امیر در حالی که تمام آرزوهایش را بر باد رفته می داند، گفت: همه چیز در عرض چند ثانیه رخ داد. سرعتم کم بود اما پیرزن در یک لحظه مقابل قرار گرفت. سریع ترمز کردم اما دیر شده بود.روال زندگی ام خیلی زود به سمت سیاهی رفت. یک سال از این حادثه می گذرد و روزها را در زندان سپری می کنم اما افسوس هیچ سودی ندارد و زندگی ام را باختم!

پس از بررسی وضعیت مرد جوان با درخواست او در ستاد دیه موافقت شد و او با پرداخت دیه از سوی ستاد دیه، آزاد شد.