سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راه کمال

صفحه خانگی پارسی یار درباره

هنر معمولی زیستن..................


هنر معمولی زیستن
معمولی بودن میتواند سخت ترین وضعیت ممکن باشد در زندگی. مثلن؟ شاگرد معمولی بودن. قیافه معمولی داشتن. دونده معمولی بودن و نقاش معمولی بودن و بلاگر معمولی بودن و معمولی ساز زدن و معمولی رقصیدن و دوست پسر معمولی داشتن. منظورم از معمولی همان است که عالی نیست، اما هست. فرهنگ ایده آل گرایی تیغ دولبه ایست که می تواند آدمها را شهید کند. من مثلن. بعد از سالها نقاشی کشیدن و در سایه روشن ذغال روی کاغذ کاهی غرق شدن و حلقه های گرد آبرنگ را با عشق بوییدن، شب تا صبح بالاسر نقاشی نشستن و صبح بوم ها را خیس خیس به دیوار زدن و از ته سالن تماشاشان کردن؛ روزی که فهمیدم در نقاشی خیلی معمولی ام برای همیشه کنارش گذاشتم. وقتی همکلاسی دبیرستانم در عرض دو دقیقه با مدادنوکی بی جانش خانم مان را با آن دندان های موشی و شلخته ی موهای فر کنار گوشش که از مقنعه چانه دار میزد بیرون کوبید کنار طرحی که من بیست دقیقه طول کشیده بود تا دزدکی در حاشیه جزوه از معلم مان بکشم. حقیقت این است که دوستم در نقاشی یک نابغه بود و تمرین و ممارست من خیلی با نبوغ او فاصله داشت و من لذت نقاشی کشیدن را از خودم گرفتم تا خفت معمولی بودن را تحمل نکنم. ضعیف بودم آن روزها. دنیایم آنقدر کوچک بود که با بیشتر شاخص ها "ترین" بودم و این ترین بودن آدم را ضعیف و شکننده می کند. 
شاید همه آدم ها اینطور نباشند. من اما همیشه درونم یک سوپر انسان داشته ام که دست به گچ بزند باید طلا شود. یک توانای مطلق که در هیچ کاری حق معمولی بودن ندارد. معمولی بودن شجاعت می خواهد. آدم اگر یاد بگیرد معمولی باشد نه نقاشی را میگذارد کنار، نه دماغش را عمل میکند، نه حق خوردن در یک سری رستوران ها را از خودش میگیرد، نه حق لبخند زدن به یک سری آدم ها را، نه حق پوشیدن یک سری لباس ها را.  حقیقت این است که "ترین" ها همیشه در هراس زندگی می کنند. هراس هبوط در لایه آدم های "معمولی". و این هراس می تواند حتی لذت نقاشی کشیدن، ساز زدن، خواندن، نوشتن، خوردن، نوشیدن و پوشیدن را از دماغشان دربیاورد. مشکل بزرگتر آن مرزی ست که ترین بودن بین لایه لاغر آدم های "ترین" و گروه بی شمار "معمولی" ها می کشد. همیشه چیزی در آدم های معمولی پیدا می شود که برای ترین ها ترحم برانگیز باشد. مثلنِ ترحم، همدلی و هم دردی نیست ها. مثلن ش می شود جملاتی مثل آخی، بیچاره با این صداش آواز هم می خواند، بیچاره برای این دوست پسرش شعر هم میگوید، بیچاره با این آی کیو فوق لیسانس هم میخواهد بخواند، بیچاره با این سطح زبانش خارج هم می خواهد برود و غیره. همینقدر منزجرانه و همین قدر دور از زندگی نرم و ناب و ساده ای که بین آدم های معمولی جریان دارد. 
تصمیم گرفته ام خودِ معمولی م را پرورش دهم. نمی خواهم دیگر آدم ها مرا فقط با "ترین" هایم به رسمیت بشناسند. از حالا خودِ معمولی م را به معرض نمایش می گذارم و به خود معمولی م عشق می ورزم و به آدم ها هم اجازه دهم به منِ معمولی عشق بورزند

راز حرم علمدار کربلا.................!!؟؟


 
راز حرم علمدار کربلا
 
این آب چند ویژگی دارد. اول اینکه اگرچه راکد است، هرگز رنگ و طعم آن از دست نرفته و گندیده نشده است. از 50 سال قبل تاکنون این آب در یک سطح ثابت مانده و نه کم و نه زیاد می‌شود.
شیخ عباس 74 ساله، که 36 سال خادم حرم حضرت ابوالفضل العباس (ع) بوده، در مورد جریان آب دور قبر علمدار کربلا توضیحاتی داده است.

به گزارش مهر، وی گفت: قبلا دو چشمه در سرداب مطهر وجود داشت که از 400 سال قبل که آب لوله‌کشی نبود این آب مرتب می‌جوشید و از یک طرف وارد و از طرف دیگر خارج می‌شد که مزه و طعم آن آب از بهترین آب معدنی امروز هم بهتر بود و آن سرداب پله داشت مردم می‌آمدند و از آن آب به عنوان تبرک استفاده می‌کردند که آب در تابستان خنک و در زمستان گرم بود.
 

 
اما یک فرد از خدا بی‌خبر آمد به بهانه اینکه تَرَکی در دیوار حرم اباالفضل پیدا شده گفت، می‌خواهم آزمایش کنم این آب از کجا می‌آید و بعد آن دو چشمه را کور کرد و هر چه تلاش کردند، آن دو چشمه احیا نشد.

اما بعد از دو ماه آب دوباره بالا آمد و به سرداب رسید و آن آب چشم‌های کور شده را شفا می‌داد.

از 50 سال قبل تاکنون این آب در یک سطح ثابت مانده و نه کم و نه زیاد می‌شود.

وی ادامه داد: شما به خوبی می‌دانید اگر آب به مدت 10 روز در یک جا بماند گندیده می‌شود، اما این آب با وجود اینکه در ورودی آن بسته شده مانند گلاب می‌ماند و در اطراف قبر مطهر حضرت اباالفضل حلقه زده و همچنان بسیار تازه و معطر مانده است.
 

 
وی افزود: هم اکنون در بخش درب صاحب‌الزمان مرقد مطهر اباالفضل پنجره کوچکی قرار دارد که وصل به سرداب حرم است و اگر نگاه کنید از آن مرتب بوی گلاب می‌اید و این همان آبی است که متأسفانه خادمان کنونی در ورودی آن را و راه رسیدگی به سرداب را به روی زوار بسته‌اند. (پایگاه اطلاع رسانی سازمان حج و زیارت)
 

 
این آب چند ویژگی دارد. اول اینکه اگرچه راکد است، هرگز رنگ و طعم آن از دست نرفته و گندیده نشده است. 

ویژگی دوم آن که سطح آب بالاتر از قبر مطهر آقا ابوالفضل(ع) است آب از دیواره دور قبر به داخل نفوذ نمی‌کند.




یک فرشته...............


یک فرشته

  کسانی که سالها پیش صبح خیلی زود از خیابان ظفر گذر می کردند، خانم مسنی را می دیدند که با فولکس قورباغه ایش به سمت بیمارستان علی اصغر میرفت. زنی ساده پوش و زلال که برای من نماد همیشگی عشق ورزی بی دریغ محسوب میشود.
 
پروفسور پروانه وثوق تنها پروفسور بیماریهای خون کودکان در ایران است و بیش از نیم قرن عاشقانه مرهم کودکان سرطانیست. استاد هیچگاه ازدواج نکرده است. شاید او هم همچون مادر ترزا و کیرگگور زمانی بر سر دو راهه ی زندگی و عشق ایستاده و عشق را برگزیده باشد...
http://goonagoon-groups.com/
 
سالها قبل زمانی که شنیدم استاد تا کنون حتی یک ریال کارانه بیمارستانی دریافت نمی کند ساعتها بغض در گلویم نشسته بود. تمام درآمد یک پزشک از کارانه ی بیمارستانیش تأمین می شود و او از این گذشته است تا فشاری بر کودکان و خانواده هایشان نیاید. پروفسور پروانه وثوق هم اکنون رئیس هیات امنا، سرپرست تیم پزشکان و یکی از بانیان بیمارستانفوق تخصصی سرطان کودکان تهران (محک) می باشد.
همکارانش می گفتند: بارها به ایشان پیشنهاد شده که برای مشاغل تحقیقاتی در ازای دریافت حقوق هنگفت و امکانات دیگر ساکن کشورهای اروپایی و آمریکایی شود. ولی او خدمت رایگان به کودکان سرطانی وطنش را برگزید.
زمانی به پروفسور وثوق گفتم، دیدارتان حسرت نادیدن مادر ترزا را برایم بی رنگ میکند. نمی دانم که شما را مادر ترزای ایران بنامم یا مادر ترزا را پروانه وثوق هند؟ صد حیف که امروز که برای این مطلب در این صفحه در دنیای مجازی به دنبال عکس پروفسور وثوق می گشتم هرچه بیشتر نامش را جستجو می کردم کمتر می یافتم. دنیای مجازی هم خالی از عشقهای واقعی می شود. استاد اکنون دهه ی نهم زندگیش را می گذراند و من
چقدر دلم می خواهد که دختران و پسران وطنم تا او زمین و زمانمان را معطر
 می کند، از پروفسور بیاموزند و او را بشناسند.
http://goonagoon-groups.com/
این شیر زنان و دهها شیر زن دیگر که گمنام در نزدیکی مان می زیند عاشقانی بی همتایند، بیشتر بشناسیمشان ...
زندگی عشقی پر مخاطره است،گاه باید قمارش کرد...
(مادر ترزا

کافیه از یکی خوشت بیاد؛....

 

 
 
کافیه از یکی خوشت بیاد؛

یا میمیره، یا فلج میشه، یا برمی گرده به رابطه قبلیش؛

در بهترین حالتم میره خارج!!!
 
. ...     
میدونید اون زنی که برای اولین بار عبارت ِ "مردا همه مثل همه ن"

رو به کار برد، یه زن چینی بود که شوهرشُ تو بازار گم کره بود

. ...
IPHONE 5 هم اومد...
 
و تو نیومدی، خاک برسرت . ..

....
توهمه ی رابطه ها همیشه یکی خرتره...

 
به سلامتی اون خرتره!!

.....
.دیدین دخترا توانایی اینو دارن که اتفاقی که تو یه ساعت افتاده رو
 
 تو 5 ساعت تعریف کنن؟؟؟

....
 
دروغ گـفـتـن

عـرضـــه مـیـخـــــــواد

مـا هـم کـه هـمـیـشـه

عـاشـق آدم هـای بـا عـرضـه مـیـشـیـم.....!
....
 طرف اومده با عصبانیت می گه این یارو زبون آدمیزاد حالیش نمیشه
 
 بیا تو باهاش حرف بزن ...
 
نفهمیدم داره به من فحش میده یا به یارو
 ....
مورچه رو انداختم تو بشقاب بیسکوییت ویفر

تکون نمی خوره

فک کنم از خوشحالی سکته کرده...
 
 
    stick figure talking via can and string telephone animated gif 
 


با یکی چت میکردم...

.جواب نمیداد بهش گفتم چته؟چرا جواب نمیدی؟!

گفت دارم شام میخورم...

خیلی با ادب بود،با دهن پر چت نمیکرد...
 
    stick figure talking via can and string telephone animated gif 
 

یارو دو دیقه پیش زنگ زده خونه جا اینکه من بگم شما، اون میگه شما؟
 
منم گفتم ببخشید اشتباه برداشتم...

 

اگه یه روز همه فراموشت کردن ..من با توام !

اگه همه بهت بد کردن ، من با توام...

ولی اگه همه دوستت داشتن...

شرمنده !

من با اونام ....
 
    stick figure talking via can and string telephone animated gif 
 

 تو این دوره زمونه باید به ملت بگی
 
موس دستته بزار زمین بیا اینجا!
 
 لیوان آب مال قدیم بود.
 
    stick figure talking via can and string telephone animated gif 
 

یکی از سخت ترین خدافظی ها ...

خدافظی با سنگیه که تا دمه در خونه شوتش کردی!!!
 
 
    stick figure talking via can and string telephone animated gif 
 

نظرِ همه دخترا راجع به مردها :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
فقط بابام خوبه........:))
 
    stick figure talking via can and string telephone animated gif 
 


ولی خداییش بیایم ظاهر بین نباشیم !!!!

بعضیا ممکنه در ظاهر بیشعور بنظر بیان
 
 اما وقتی باشون میگردیم و بیشتر میشناسیمشون می بینیم که
 
 باطنا"هم بیشعورن !!

آمارهایى که حتماً براى شما هم جالب هستند............


 
آمارهاى زیر وضعیت کره زمین را نشان می‌دهند. آمارهایى که حتماً براى شما هم جالب هستند
   
 
 
 
جمعیت
 
57 ? آسیایی
 
21 ? اروپایى
 
14 ? آمریکایى (شمالى و جنوبی)
 
8 ? آفریقایى
 
 
 
 
 
 
جنسیت
 
 
 
 
52 ? زن
 
48 ? مرد
 
 
مردم‌شناسى
 
 
 
 
70 ? رنگین پوست
30 ? قفقازى ریخت
 
 
در آمد
 
6?
مردم صاحب 59 ? از تمام ثروت جهان هستند و همگى آن‌ها نیز آمریکایى هستند.
 
شرایط زندگى
 
80 ? در شرایط بدى زندگى می‌کنند
 
تحصیلات
70 ? بی‌سواد و کم‌سواد (تحصیل نکرده)
 
1 ? (تنها 1 ?) با تحصیلات دانشگاهى
 
 
تغذیه
 
50 ? دچار سوء تغذیه
 
زاد و ولد

1 ? در حال مرگ
 
2 ? در حال متولد شدن
 
 
کامپیوتر
 
1 ? داراى کامپیوتر
 
وقتى از این منظر به دنیا نگاه کنید در می‌یابید که ما واقعاً به همبستگى، درک متقابل، شکیبائى و آموزش، نیاز جدّى داریم.
 
همچنین بد نیست به نکته‌هاى زیر هم توجهکنید:
اگر امروز صبح سالم از خواب برخاستید، قدر سلامتى خود را بدانید زیرا یک میلیون نفر تا یک هفته دیگر زنده نخواهند بود.
اگر تاکنون از آسیب‌هاى جنگ
 
تنهایى در سلول زندان، عذاب شکنجه،
 
یا گرسنگى در امان بوده‌اید،
 
 
وضعیت شما از وضعیت 500 میلیون نفر در دنیا بهتر است.
 
اگر می‌توانید بدون ترس از زندانى شدن یا مرگ، وارد محل عبادات خود مانند مسجد یا کلیسا شوید، وضع شما از 3 میلیون نفر در دنیا بهتر است.
اگر در یخچال شما خوراکى و غذا وجود دارد،
 
اگر کفش و لباس دارید،
 
اگر تختخواب و سرپناهى دارید،
 
در این صورت شما از 75? مردم جهان ثر
وتمندتر هستید.
 
اگر در بانکى حساب دارید، و اگر در جیب‌تان پول دارید،
 
 
شما به 8? مردم دنیا که چنین شرایطى دارندتعلّق دارید
  
 
اگر شما این نوشته را می‌خوانید، از سه خوشبختى بهره‌مند هستید:
 
1- بالاخره یک کسى بوده که برای شما Email بفرستد.
 
  
2- شما به 200 میلیون نفرى که قادر به خواندن نیستند تعلّق ندارید.
 
3- و ... شما جزو 1? از مردم دنیا هستید که کامپیوتر دارند.
 
حال که اینها را می دانید:
 
طورى کار کنید که انگار نیازى به پول ندارید
 
طورى عشق بورزید که انگار هرگز آرزده خاطر نشده‌اید
 
طورى برقصید که انگار هیچکس شما را نمی‌بیند،
طورى آواز بخوانید که انگار هیچکس صداى شما را نمی‌شنود،
و بالاخره طورى زندگى کنید که انگار زمین، بهشت است

(این جریان 1% آب ته لیوان)
مثبت اندیشی
.
.
.
.