سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راه کمال

صفحه خانگی پارسی یار درباره

این ایمیل جالب هر لحظه از شبانه روز دقیقا همون هوا و ساعت رو نشو

این ایمیل جالب هر لحظه از شبانه روز دقیقا همون هوا و ساعت رو نشون میده
 
گروه اینترنتی گوناگون || www.goonagoon-groups.com
Rome
(Italy)
گروه اینترنتی گوناگون || www.goonagoon-groups.com
Berlin
(Allemagne)
گروه اینترنتی گوناگون || www.goonagoon-groups.com
Moscow
(Russia)
گروه اینترنتی گوناگون || www.goonagoon-groups.com
Madrid
(Espagne)
گروه اینترنتی گوناگون || www.goonagoon-groups.com
Bruxelles National
(Belgium)
گروه اینترنتی گوناگون || www.goonagoon-groups.com
San José
(Guatemala)
گروه اینترنتی گوناگون || www.goonagoon-groups.com
Acapulco
(Mexique)
گروه اینترنتی گوناگون || www.goonagoon-groups.com
Rio
(Brazil)
 گروه اینترنتی گوناگون || www.goonagoon-groups.com
Hong Kong
(Chine)
گروه اینترنتی گوناگون || www.goonagoon-groups.com
Tokyo
(Japan)
گروه اینترنتی گوناگون || www.goonagoon-groups.com
Ovda
(Israel)
گروه اینترنتی گوناگون || www.goonagoon-groups.com
Makokou
(Gabon)
گروه اینترنتی گوناگون || www.goonagoon-groups.com
Puerto Plata
(Rp. Dominican)
گروه اینترنتی گوناگون || www.goonagoon-groups.com
Nassau
(Bahamas)
گروه اینترنتی گوناگون || www.goonagoon-groups.com
Port-au-Prince
(Haiti)


ستار پولدارترین مرد شهر، یکماه تکیه راه میاندازد................


 
 

درود بر شما زیبا پنداران ایران ویجی

باز هم ماه محرم  فرا رسید و ماه ای که به ما هزاران درس می دهد درس گذشت ، درس وفاداری ، درس ایمان، درس معرفت ، درس خداشناسی و ... اما به قول دکتر شریعتی افسوس که ما فقط تشنگی امام حسین رو دیدم کاش تشنه منش و معرفت مولا بودیم . کاری نداریم که چه کسی چه اعتقادی و باوری دارد یکی مسلمونه و یکی مسیحی و یکی زرتشت اما مهم اینه از این اتفاق بزرگ به عنوان یک انسان خردگرا درس و عبرتی بگیریم و اون رو واقعا در زندگی بکار بگیریم .

اما متاسفانه همانطور که هیچ چیزمون به هم نمیخوره و کسی نبود و به ما راه درست عذاداری و پیرو کسی بودن را یاد بده مثل همیشه فرهنگ غنی تظاهر و 2 رویی را خوب بلد شدیم . اینها رو برای این گفتم که
فراموش نکنیم امام حسین محتاج گریه و نذری پخش کردن امثال من نیستشاید محرم بهانه ای بود که امام حسین برای من و امثال من ایجاد کرد که کمی به خودمون بیایم و واقعا یک انسان برای فقط خداوند باشیم و نه کس دیگری . حرف برای گفتن زیاد دارم اما به قول شاعر زیبا گو " کم گوی و گزیده گوی "


مهرتان افزون باد 



 


 امام حسین هنوز مظلوم است


 چون وقتی محرم می‌آید…

ستار پولدارترین مرد شهر، یکماه تکیه راه می‌اندازد و خودش در روز تاسوعا سر مردم گل می‌مالد و 11 ماه هم سرشان شیره!



حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید…

قدرت سامورایی! شب ها در تکیه لخت می‌شود و میانداری می‌کند و روزها مردم را لخت می‌کند و زورگیری …!



حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید…

فرشید پوسترهای گلزار و مهناز افشار را از بساطش جمع می‌کند و آخرین ورژن! پوسترهای علی‌اکبر (ع) و حضرت عباس (ع) را در بساطش پهن …!



حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید…

آقا احمد تا پایان اربعین تمام پاساژش را سیاه می‌کند و تا آخر سال هم مشتری‌هایش را!



حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید…

قادر روزهای تاسوعا و عاشورا قمه می‌زند و علم می‌کشد ولی در ماه رمضان سیگار از لبش نمی‌افتد!



حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید…

سیامک چشم چران! که پاتوقش همیشه خدا نزدیک مدارس دخترانه است در دسته‌های عزاداری اسفند دود می‌کند!



حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید…

نیما پشت ماکسیمایش می‌نویسد “من سگ کوی حسینم” ولی هیچ وقت از سگ 11ماهه‌اش دور نمی‌شود!



حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید…

حاج آقا مداح معروف شهر بابت 7 ساعت مداحی حقوق 250 روز یک کارگر را می‌گیرد!



حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید…

رییس شرکت لبنیات شیر تو شیر! 30شب شیر صلواتی به خلق خدا می‌دهد و 335 روز هم با اضافه کردن آب شیرشان را می‌دوشد!



حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید…

به جای آنکه ما بر مصیبت مولا بگرییم، مولا بر مصیبت ما می‌گرید!



حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید…

حاج آقا کلامی، 9شب مردم را به تقوی دعوت می‌کند ولی در شب دهم سر زود پایین آمدن از منبر با هیت امنا دعوا می‌کند!



حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید…

هیت امنای مسجد …علیه السلام! درست وقت اذان ظهر عاشورا اطعام عزاداران را شروع می‌کنند و بعد از آن با انرژی و فلوت! سینه می‌زنند و گریه می‌کنند !



حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید…

کل یوم عاشورا

یعنی…10 روز و شب …غم گریه

کل ارض کربلا

یعنی…چند مسجد و چند تکیه !



حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی خورشید عصر عاشورا غروب کرد

او هم می‌رود

تا سال بعد !

تا یاد بعد!



منبع : وبلاگ ma-soltan.persianblog.ir


خیانت و مکافات......

 

خیانت و مکافات


 
خیلی وقت بود تموم شده بود و بیخودی ادامه می دادیم،مدتها بود که حرفی برای گفتن نداشتیم. همون موقع ها بود که سر وکله ی «ب» تو زندگیم پیدا شد.اولین بار که تو آسانسور دیدمش یک چیزی در مورد باغچه پرسید و من با بی حوصلگی  جواب دادم .با تعجب پرسید مگه تو گلدون نداری؟ گفتم گلدونای من خیلی وقته خشک  شدن ،  دستم به هرچی می خوره خشک میشه. یکجوری نگام کرد که انگار دری وری میگم. گفت: خوب به هرچی آب ندی خشک میشه! و رفت.
بار بعد  داستان زندگی ش رو تو پارکینگ برام تعریف کرد.پدر مادرش جدا شده بودن و تنها زندگی می کرد. منم داستانم رو گفتم. خندید و گفت خوب منو به جای پسرت قبول کن. اجازه بده شام بیام خونتون. دوست دارم با شوهرت آشنا بشم. شب وقتی برای اصغر ماجرا رو گفتم با بی میلی گوش کرد و گفت : من می دونم یک پسر هجده ساله چی میخواد. من هیچ علاقه ای ندارم ببینمش. دیگه هم در این مورد با من حرف نزن.
اما ما باز همو دیدیم. گاهی وقت ها ازم سوالهای عجیب می پرسید و به دقت گوش می کرد. سی دی موسیقی برام می فرستاد.برام هدیه های ریز و خر مهره ، آدامس و شکلات  می خرید.من هم گاهی یواشکی براش آش و غذاهایی که دوست داشت می بردم و قبض برقش رو که همیشه یادش می رفت پرداخت می کردم . ساعت ها پای تلفن با هم حرف می زدیم. گیتار کوک می کردیم ، از در و دیوار می گفتیم.ما در مورد همه چیز با هم حرف زدیم:آرزوها، ترسها، تنهایی ها  وآرام آرام به هم نزدیک و نزدیک تر شدیم. ما هرگز با هم نخوابیدیم ،حتی دست هم را نگرفتیم اما کارهای عجیب غریب زیادی با هم کردیم.زیربارون توی خیابون چرخیدیم و کنسرت رفتیم . «ب «عاشق جاده چالوس بود.بعضی شبها یواشکی ساعت 2 صبح می زدیم به جاده و 6 بر می گشتیم. من آروم می خزیدم تو رختخواب و اصغر تمام شب حتی متوجه نبودن من هم نشده بود.
من بعد از مدتها شروع کردم به خندیدن ،رقصیدن ، کتاب خواندن ، شادتر زندگی کردن. می دیدم  کسی مرا دوست دارد، کسی به من توجه می کند ، کسی فکر می کند که من زیبا هستم ، کسی تمام شبهای بارانی چراغ اطاقش را برای من روشن نگاه می دارد.من به این دیده شدن ، دوست داشته شدن و درک شدن نیاز داشتم .من داشتم  به اصغر خیانت می کردم  و از این کارم هیچ احساس پشیمانی نداشتم.راستش ، نیمی از لذت ماجرا در همین بود. هیجان و پنهان کاری و عصیان ؛ بودن در جایی که نباید باشی ، پشت پا زدن به چیزی که دیگر هیچ اهمیتی برایت ندارد.
واقعیت این است که وقتی ارتباط  از دست می رود آدمها به هم خیانت می کنند.گاهی حتی در خواب ، گاهی در خیال و گاه در عمل. آدمها نمی توانند هم را به امان خدا رها کنند و انتظار بهتری داشته باشند.ارتباط  مثل یک گلدان است. نمی توانی آن را روی طاقچه  فراموش کنی. اگر بهش آب و آفتاب  ندی می میرد.این را «ب » به من یاد داد.   من نمی دانم کاری که کردم غیر اخلاقی بود یا نه؟ درست بود یا نادرست.من داشتم خشک می شدم و به آن قطره آب نیاز داشتم. نمی خواهم خودم را محکوم یا تبرئه کنم. خیانت یک موقعیت انسانی است و مثل تمام موقعیت های انسانی پیچیده تر از آنی است که به راحتی بتوان قضاوت کرد. اما همیشه آن که خیانت می کند از آن که بهش  خیانت می شود بیشتر مقصر نیست. گاهی آن کسی که با بی توجهی چشمهایش را بسته و خرناس کشیده  از آنکه از پنجره فرار کرده تقصیر کار تر است.اگرچه اوست  که در آخر با تعجب از خواب بیدار می شود و با قیافه ی حق به جانب  می پرسد: آخه چرا؟ چطور تونستی به من خیانت کنی؟ و نمی خواهد بپذیرد  که خیانت کردن به کسی که یک عمر خود را به خواب زده  چقدر غیر قابل اجتناب است