سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راه کمال

صفحه خانگی پارسی یار درباره

نطفه مونو تو جنگ بستن.......

نطفه مونو تو جنگ بستن. تو ویرونیش به دنیا اومدیم. تو سر و صدای سازندگیش بزرگ شدیم. به ما که رسید مدرسه ها غیرانتفاعی شدن. رسیدیم کنکور انواع اقسام کلاسارو گذاشتن. اومدیم ماشین بابامونو بپیچونیم یارانه ی بنزینو برداشتن.
کار پیدا کردیم صاب کارمون دیگه پول نداشت بهمون بده(کارخونه ورشکست شد).
رفتیم اینترنت دیدیم زده دسترسی به این سایت امکان پذیر نیست.
حرف دلمونو به دختری که دوسش داشتیم نتونستیم بزنیم، شکست عشقی خوردیم آمدیم سیگار بکشیم روش انواع اقسام عکسارو کشیدن که سیگار نکشین.
با یکی دیگه دوس شدیم با هزار مصیبت رفتیم بیرون گشت ارشاد به جرم بی جرمی گرفتمون.
اومدیم بریم سربازی 18 ماه شد 24 ماه. اونم چه جوری؟ هر روز از امریکا گرفته تاااااااااااااااااااااا بیا برس به امارات تهدید به حمله کردن .
خواستیم از ایران بریم دلار شد 2000تومن. گفتیم الافی دیگه بسه بریم زن بگیریم سکه شد 1000000 سر سفره عقد کسی بهمون سکه نداد.
زنمونم تا دید سکه شده خداد تومن سری رفت درخواست طلاق داد...
خدایا بچه های دهه ی 60 چه هیزم تری بهت فروختن؟