سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راه کمال

صفحه خانگی پارسی یار درباره

سیل دریا دیده هرگز بر نمیگردد به جوی .........

پدر در اندیشه ی کار مجنون به همه ی حاجت گاه ها متوسل گردید.
گفتند به اتفاق یک سر / کز کعبه گشاده گردد این در / پدر قبول کرد که چون موسم حاج رسد فرزند را برای توبه به مکه برند .
گفت : ای پسر این نه جای بازیست / بشتاب که وقت چاره سازیست /
در حلقه ی کعبه حلقه کن دست / کز حلقه ی غم بدو توان رست /
در یاب که مبتلای عشقم / و آزاد کن از بلای عشقم /
مجنون سر بلند کرد و گفت :
یارب به خدایی خداییت / وانگاه به کمال پادشایت/
کز عشق به غایتی رسانم / کو ماند اگر چه من نمانم /
از چشمه ی عشق ده مرا نور / وین سرمه مکن ز چشم من دور/
گویند که : خود ز عشق وا کن / لیلی طلبی ز دل جدا کن /
الهی توبه کردم توبه او لی / ز هر کاری به غیر از عشق لیلی /
سیل دریا دیده هرگز بر نمیگردد به جوی / نیست ممکن هر که مجنون شد دگر عاقل شود/