جزئیاتی خواندنی در مورد طلاق در ایران!
جزئیاتی خواندنی در مورد طلاق در ایران!
پدیده «طلاق» نوعی گسست و جدایی و اخلال در بنیان اساسی خانواده است که منجر به جدایی میشود و این جدایی ناشی از عواملی در سطح کلان، میانه و خرد است. طلاق هم مانند...
پدیده «طلاق» نوعی گسست و جدایی و اخلال در بنیان اساسی خانواده است که منجر به جدایی میشود و این جدایی ناشی از عواملی در سطح کلان، میانه و خرد است. طلاق هم مانند هر پدیده دیگر اجتماعی دارای ریشههای مختلفی است که بدون بررسی دقیق دلایل آن، مقابله با آن غیر ممکن است.
نهاد خانواده کوچکترین نظام اجتماعی است که ثبات و استحکام آن در ثبات جامعه موثر است و همچنین اختلال در آن پیامدهای سوئی برای جامعه به همراه دارد. از هم گسیختگی نهاد خانواده که در قالب جدایی زن و شوهر پدیدار میشود تاثیرات نامطلوبی بر پیکره اجتماع میگذارد، اما وضعیت طلاق در جامعه ایران چگونه است؟
طبق آمارهای ارائه شده از سوی دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال، در سال گذشته نرخ طلاق 1.9 در هزار نفر و نسبت آمار طلاق به آمار ازدواج 16.3 درصد بود.
این در حالیست که از ابتدای سال جاری تا پایان دی ماه، 667 هزار و 381 ازدواج در کشور به ثبت رسیده و در مقابل آن شاهد 108 هزار و 445 طلاق نیز بودهایم که از این میان 97 هزار و 945 طلاق در جمعیت شهری و 10 هزار و 500 طلاق در بین جمعیت روستایی رخ داده است.
طبق مطالعات صورت گرفته پیش از انقلاب اسلامی تا به امروز ، طلاق در ایران از 17 عامل اصلی ناشی میشود. طلاق در بین زنان کارمند کمتر از زنان خانهدار است و این پدیده در بین معلمین بسیار کمتر از سایر مشاغل اتفاق میافتد.
معمولا طلاق در خانوادهای که دختر سن بیشتری نسبت به پسر دارد، بیشتر دیده میشود. همچنین خانوادههای تحصیل کرده نسبت به خانوادههای با تحصیلات پایینتر، دارای آمار طلاق کمتری هستند.
طلاق در فصولی مانند بهار و تابستان و اوایل زمستان بیشتر رخ میدهد.
طلاق در شهرهای بزرگی مانند تهران، مشهد، اصفهان، کرج و غیره به دلیل دوری بیشتر از سنتها و از بین رفتن قبح آن بسیار بیشتر است و در بیش از 70 درصد مواقع زنان درخواستدهنده طلاق هستند.
مهمترین عامل افزایش طلاق در جامعه به ویژه در سالهای اخیر دوساختی شدن جامعه است، بدین معنا که دو طرز تفکر متفاوت بر ذهنیت پسران و دختران حاکم است که طبق آن پسران جوان هنوز بر طبق تفکرات سنتی به دنبال سلطهگری بر زنان، منع اشتغال آنها و عواملی از این دست هستند، در حالی که دختران امروزیتر فکر میکنند و خواهان حقوق برابر، حق اشتغال در بیرون از منزل و استقلال اقتصادیاند که از آن تحت عنوان "آنومی اجتماعی" نام برده میشود.
از دیگر عوامل تاثیرگذار در طلاق، اقتصاد و "اشتغال" است. طلاق در طبقات پایین جامعه، به دلیل تسلط پذیری زنان و وابستگی اقتصادی آنها و همچنین در طبقات بالا به دلیل تناسب فرهنگی و رفاه موجود بسیار کمتر از طبقه متوسط جامعه اتفاق میافتد، اما طبقه متوسط به دلیل تضاد فکری ناشی از تحولخواهی زنان، درصد بیشتری را به خود اختصاص میدهد.
نهاد خانواده کوچکترین نظام اجتماعی است که ثبات و استحکام آن در ثبات جامعه موثر است و همچنین اختلال در آن پیامدهای سوئی برای جامعه به همراه دارد. از هم گسیختگی نهاد خانواده که در قالب جدایی زن و شوهر پدیدار میشود تاثیرات نامطلوبی بر پیکره اجتماع میگذارد، اما وضعیت طلاق در جامعه ایران چگونه است؟
طبق آمارهای ارائه شده از سوی دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال، در سال گذشته نرخ طلاق 1.9 در هزار نفر و نسبت آمار طلاق به آمار ازدواج 16.3 درصد بود.
این در حالیست که از ابتدای سال جاری تا پایان دی ماه، 667 هزار و 381 ازدواج در کشور به ثبت رسیده و در مقابل آن شاهد 108 هزار و 445 طلاق نیز بودهایم که از این میان 97 هزار و 945 طلاق در جمعیت شهری و 10 هزار و 500 طلاق در بین جمعیت روستایی رخ داده است.
طبق مطالعات صورت گرفته پیش از انقلاب اسلامی تا به امروز ، طلاق در ایران از 17 عامل اصلی ناشی میشود. طلاق در بین زنان کارمند کمتر از زنان خانهدار است و این پدیده در بین معلمین بسیار کمتر از سایر مشاغل اتفاق میافتد.
معمولا طلاق در خانوادهای که دختر سن بیشتری نسبت به پسر دارد، بیشتر دیده میشود. همچنین خانوادههای تحصیل کرده نسبت به خانوادههای با تحصیلات پایینتر، دارای آمار طلاق کمتری هستند.
طلاق در فصولی مانند بهار و تابستان و اوایل زمستان بیشتر رخ میدهد.
طلاق در شهرهای بزرگی مانند تهران، مشهد، اصفهان، کرج و غیره به دلیل دوری بیشتر از سنتها و از بین رفتن قبح آن بسیار بیشتر است و در بیش از 70 درصد مواقع زنان درخواستدهنده طلاق هستند.
مهمترین عامل افزایش طلاق در جامعه به ویژه در سالهای اخیر دوساختی شدن جامعه است، بدین معنا که دو طرز تفکر متفاوت بر ذهنیت پسران و دختران حاکم است که طبق آن پسران جوان هنوز بر طبق تفکرات سنتی به دنبال سلطهگری بر زنان، منع اشتغال آنها و عواملی از این دست هستند، در حالی که دختران امروزیتر فکر میکنند و خواهان حقوق برابر، حق اشتغال در بیرون از منزل و استقلال اقتصادیاند که از آن تحت عنوان "آنومی اجتماعی" نام برده میشود.
از دیگر عوامل تاثیرگذار در طلاق، اقتصاد و "اشتغال" است. طلاق در طبقات پایین جامعه، به دلیل تسلط پذیری زنان و وابستگی اقتصادی آنها و همچنین در طبقات بالا به دلیل تناسب فرهنگی و رفاه موجود بسیار کمتر از طبقه متوسط جامعه اتفاق میافتد، اما طبقه متوسط به دلیل تضاد فکری ناشی از تحولخواهی زنان، درصد بیشتری را به خود اختصاص میدهد.