سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راه کمال

صفحه خانگی پارسی یار درباره

سرعت علم در ایران ....!!!؟؟؟

 

 
واقعاً که، ای خدا مردم از خنده! برم براش اسفند دود کنم، چشم نخوره!
  
 
 
 
 
 
حرفهای آقای دزفولی من را یاد این حکایت انداخت:    دو نفر مست و پاتیل آخر شب راهی خانه شان بودند که وارد یک کوچه بن بست شدند و رسیدند ته کوچه. اولی به دومی گفت بیا دیوار رو هل بدیم و بریم جلو! کت هاشان را در آورند و گذاشتند کنار دیوار و شروع کردن دیوار را فشار دادند... دزدی رسید و آنها را سرگرم دید... کت هاشان را برداشت و رفت. بعد از چند دقیقه ای یکی از آنها نگاه کرد و دید از کت هاشان خبری نیست. رو کرد به رفیقش وگفت خیلی جلو رفتیم. بهتره برگردیم و کت هامان را بیاوریم!!ا