ادبیات جنسی خوب، ادبیات جنسی بد!

مهمترین دلیلی که موجب عصبانیت رسانه های اصولگرا از انتشاراتیهای بزرگ مثل نشر چشمه شده، محبوبیت کتابهای این انتشارات در برابر کتابهایی بوده که با بودجه ی کلان دولتی منتشر میشوند و کمترین خواننده را دارند و...
مهمترین دلیلی که موجب عصبانیت رسانه های اصولگرا از انتشاراتیهای بزرگ مثل «نشر چشمه» شده، محبوبیت کتابهای این انتشارات در برابر کتابهایی بوده که با بودجه ی کلان دولتی منتشر میشوند و کمترین خواننده را دارند و در نهایت به عنوان هدیه به شهرهای مختلف ایران فرستاده میشوند.
هفته گذشته یکی از خبرگزاری نزدیک به اصولگرایان، در توجیه تعطیلی نشر چشمه، قسمتهایی از بعضی از کتابهای این انتشاراتی را باز نشر کرده بود تا «ترویج روابط جنسی آزاد» را در کتابهای این انتشاراتی نشان دهد. با این حال پرداختن به چنین موضوعاتی در بسیاری از کتابهای ادبیات داخلی و خارجی مساله ی تازهای نیست. نمونه ی بارز این مساله، بخشی مهم از نوشته های جلالآل احمد است که نویسنده ی آن از سوی رهبر انقلاب، «جلالآل قلم» لقب گرفته است.
جلال آل احمد در بسیاری از کتابهای خود مثل «مدیر مدرسه»، «نفرین زمین» و ... به راحتی مسایل جنسی را مطرح کرده است و حتی در کتاب «سنگی بر گوری» (که در دولت احمدینژاد برای اولین بار اجازه ی انتشار پیدا کرد) در مورد مسایل بسیار خصوصی و روابط خود و همسرش نیز صحبت کرده است. همچنین همسر وی در کتاب «سوشون» که به عقیده ی بسیاری از نویسندگان، بهترین رمان تاریخ ادبیات ایران محسوب میشود، خیلی صریحتر از نمونههای منتشر شده در این سایت اصولگرا، مسایلی را بازگو کرده است.
و همه دیگران
کارشناسان حوزه ادبیات میان ادبیات اروتیک یا داستانهای تحریک کننده با داستانی که بنا به ضرورتی در قسمتی از آن از مسایل جنسی صحبت میشود، تفاوت زیادی قائلند. از این رو نه تنها در آثار جلال و سیمین دانشور، بلکه در ادبیات بسیاری دیگر از نویسندگان مشهور ایران نظیر بزرگ علوی، صادق هدایت، محمدعلیجمالزاده، غلامحسین ساعدی، هوشنگ گلشیری، محمدعلی افغانی، احمد محمود و ... نیز به طور فراوان این نوع ادبیات رواج دارد و سانسور چنین کتابهایی، نتیجهای جز حذف قسمت بزرگی از ادبیات ایران نخواهد داشت. گرچه اگر کسی سری به دستفروشهای خیابان انقلاب تهران زده باشد متوجه خواهد شد که اتفاقا در زیر این تیغ تیز سانسور، چقدر کتابهای افرادی مثل «صادق هدایت» در زیراکسیهای مرکز شهر تجدید چاپ شدهاند و با چه قیمت مناسبتری در اختیار مردم قرار میگیرند!
قافیه که تنگ آید!
وقتی قرار باشد از هر مساله ی کوچکی ایراد گرفته شود یا دچار توهم توطئه شویم، میتوان به کتاب رمانی که یکی از شخصیتهای مرتبط با حوزه ی نظامی جمهوری اسلامی نوشته است هم ایراد وارد کرد! کتاب «آقای سلیمان! می شود من بخوابم؟» نوشته ی حجتالاسلام والمسلمین سید محمدرضا واحدی، معاون فرهنگی سازمان عقیدتی سیاسی ارتش که اتفاقا با استقبال خبرگزاریهای اصولگرا مواجه شده است، در دو جای داستان دو شخصیت مثبت به نامهای «مریم» و «مسعود» وارد داستان میکند و می نویسد «مانده بودم که این هدیه ی خدای مسعود و مریم، یعنی سفر عمره را باور کنم یا خواب مادرم را»؛ گرچه دو نام مذهبی و با بار معنایی بسیار زیبایی هستند، در کنار هم قرار گرفتن این دو نام، یادآور بزرگترین سازمان جنایت علیه مردم ایران، سازمان مجاهدین خلق (منافین) خواهد بود! طبیعی است که اگر این رمان و این اشتباه سهوی در کتاب یک نویسنده ای با گرایش سیاسی غیر جناح اصولگرا صورت گرفته بود، نهادهای نظارتی[!] چه برخوردی با وی و انتشارات او نمیکردند!
کتاب بخوانید
مهمترین دلیلی که موجب عصبانیت رسانه های اصولگرا از انتشاراتیهای بزرگ مثل «نشر چشمه» شده، محبوبیت کتابهای این انتشارات در برابر کتابهایی بوده که با بودجه ی کلان دولتی منتشر میشوند و کمترین خواننده را دارند و در نهایت به عنوان هدیه به شهرهای مختلف ایران فرستاده میشوند. فقر مطالعه در میان مخاطبان انتشارات نزدیک به آنها سبب شده نوعی حسادت در میان آنان به وجود بیاید و به جای ترغیب مخاطب به مطالعه ی بیشتر، سعی در ممانت از بازی رقیب دارند!
نشر چشمه
نه تنها نویسندگان بزرگی مثل محمدرضا شفیعی کدکنی، فریدون مشیری، هوشنگ ابتهاج، محمود دولتآبادی، علیاشرف درویشیان، مهرداد بهار، ایرج افشار، احمدرضا احمدی و حمید رضا صدر، کتابهای خود را در نشر چشمه منتشر کردهاند، که حتی «عادل فردوسیپور» نیز کتاب خود را در این انتشاراتی مشهور به چاپ رساند تا فراگیری این انتشاراتی به معرفی کتاب او کمک کند.
هفته گذشته یکی از خبرگزاری نزدیک به اصولگرایان، در توجیه تعطیلی نشر چشمه، قسمتهایی از بعضی از کتابهای این انتشاراتی را باز نشر کرده بود تا «ترویج روابط جنسی آزاد» را در کتابهای این انتشاراتی نشان دهد. با این حال پرداختن به چنین موضوعاتی در بسیاری از کتابهای ادبیات داخلی و خارجی مساله ی تازهای نیست. نمونه ی بارز این مساله، بخشی مهم از نوشته های جلالآل احمد است که نویسنده ی آن از سوی رهبر انقلاب، «جلالآل قلم» لقب گرفته است.
جلال آل احمد در بسیاری از کتابهای خود مثل «مدیر مدرسه»، «نفرین زمین» و ... به راحتی مسایل جنسی را مطرح کرده است و حتی در کتاب «سنگی بر گوری» (که در دولت احمدینژاد برای اولین بار اجازه ی انتشار پیدا کرد) در مورد مسایل بسیار خصوصی و روابط خود و همسرش نیز صحبت کرده است. همچنین همسر وی در کتاب «سوشون» که به عقیده ی بسیاری از نویسندگان، بهترین رمان تاریخ ادبیات ایران محسوب میشود، خیلی صریحتر از نمونههای منتشر شده در این سایت اصولگرا، مسایلی را بازگو کرده است.
و همه دیگران
کارشناسان حوزه ادبیات میان ادبیات اروتیک یا داستانهای تحریک کننده با داستانی که بنا به ضرورتی در قسمتی از آن از مسایل جنسی صحبت میشود، تفاوت زیادی قائلند. از این رو نه تنها در آثار جلال و سیمین دانشور، بلکه در ادبیات بسیاری دیگر از نویسندگان مشهور ایران نظیر بزرگ علوی، صادق هدایت، محمدعلیجمالزاده، غلامحسین ساعدی، هوشنگ گلشیری، محمدعلی افغانی، احمد محمود و ... نیز به طور فراوان این نوع ادبیات رواج دارد و سانسور چنین کتابهایی، نتیجهای جز حذف قسمت بزرگی از ادبیات ایران نخواهد داشت. گرچه اگر کسی سری به دستفروشهای خیابان انقلاب تهران زده باشد متوجه خواهد شد که اتفاقا در زیر این تیغ تیز سانسور، چقدر کتابهای افرادی مثل «صادق هدایت» در زیراکسیهای مرکز شهر تجدید چاپ شدهاند و با چه قیمت مناسبتری در اختیار مردم قرار میگیرند!
قافیه که تنگ آید!
وقتی قرار باشد از هر مساله ی کوچکی ایراد گرفته شود یا دچار توهم توطئه شویم، میتوان به کتاب رمانی که یکی از شخصیتهای مرتبط با حوزه ی نظامی جمهوری اسلامی نوشته است هم ایراد وارد کرد! کتاب «آقای سلیمان! می شود من بخوابم؟» نوشته ی حجتالاسلام والمسلمین سید محمدرضا واحدی، معاون فرهنگی سازمان عقیدتی سیاسی ارتش که اتفاقا با استقبال خبرگزاریهای اصولگرا مواجه شده است، در دو جای داستان دو شخصیت مثبت به نامهای «مریم» و «مسعود» وارد داستان میکند و می نویسد «مانده بودم که این هدیه ی خدای مسعود و مریم، یعنی سفر عمره را باور کنم یا خواب مادرم را»؛ گرچه دو نام مذهبی و با بار معنایی بسیار زیبایی هستند، در کنار هم قرار گرفتن این دو نام، یادآور بزرگترین سازمان جنایت علیه مردم ایران، سازمان مجاهدین خلق (منافین) خواهد بود! طبیعی است که اگر این رمان و این اشتباه سهوی در کتاب یک نویسنده ای با گرایش سیاسی غیر جناح اصولگرا صورت گرفته بود، نهادهای نظارتی[!] چه برخوردی با وی و انتشارات او نمیکردند!
کتاب بخوانید
مهمترین دلیلی که موجب عصبانیت رسانه های اصولگرا از انتشاراتیهای بزرگ مثل «نشر چشمه» شده، محبوبیت کتابهای این انتشارات در برابر کتابهایی بوده که با بودجه ی کلان دولتی منتشر میشوند و کمترین خواننده را دارند و در نهایت به عنوان هدیه به شهرهای مختلف ایران فرستاده میشوند. فقر مطالعه در میان مخاطبان انتشارات نزدیک به آنها سبب شده نوعی حسادت در میان آنان به وجود بیاید و به جای ترغیب مخاطب به مطالعه ی بیشتر، سعی در ممانت از بازی رقیب دارند!
نشر چشمه
نه تنها نویسندگان بزرگی مثل محمدرضا شفیعی کدکنی، فریدون مشیری، هوشنگ ابتهاج، محمود دولتآبادی، علیاشرف درویشیان، مهرداد بهار، ایرج افشار، احمدرضا احمدی و حمید رضا صدر، کتابهای خود را در نشر چشمه منتشر کردهاند، که حتی «عادل فردوسیپور» نیز کتاب خود را در این انتشاراتی مشهور به چاپ رساند تا فراگیری این انتشاراتی به معرفی کتاب او کمک کند.