سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راه کمال

صفحه خانگی پارسی یار درباره

آخرین نامه صدام حسین به هاشمی رفسنجانی وپاسخ به آن........

آخرین نامه صدام حسین به هاشمی رفسنجانی وپاسخ به آن

پنجمین و آخرین نامه “صدام” به مقامات ایرانی در ساعت 10:30 صبح روز چهارشنبه 24 مراد 1369 به وقت تهران از رادیو “صوت الجماهیر بغداد” قرائت شد.

در این نامه صدام در عین اینکه جملات عوام فریبانه ای را به کار برده و انگار نه انگار که وحشیانه ترین جنایات را علیه دو ملت ایران و عراق انجام داده، تمام شرایط ایران برای برقراری صلح میان دو کشور از جمله قرارداد 1975 الجزایر، عقب نشینی نیروهای عراقی از اراضی اشغال شده ایران و آزادی اسیران ایرانی را می پذیرد.

متن نامه صدام به شرح ذیل است:

بسم الله الرحمن الرحیم

«جناب آقای علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهوری محترم اسلامی ایران

پس از اتکال بر خداوند متعال و به نیت از بین بردن تمامی موانعی که بر سر راه ایجاد روابط برادرانه میان تمام مسلمانان و از جمله برادران مسلمان ایران وجود دارد و به منظور فعال ساختن جدی و هماهنگ کردن برادران مؤمن جهت رویارویی با اشراری که می خواهند به مسلمانان و امت عرب ضربه بزنند و برای اینکه ایران و عراق را از تحریکات و بازی های قدرت های شرور بین المللی و وابستگان آنان در منطقه بازداریم و به منظور هماهنگی با روح اصولی که در 12 اوت 1990 به منظور ایجاد صلح دائمی و همه جانبه در منطقه اعلام کردیم و خواست ما از آن نامه برقراری صلح دائم و همه جانبه در منطقه بود و برای آن که از هرگونه بهانه ای که مانع از همکاری و موجب افکار بد شود، ممانعت کند و همچنین برای این که امکانات عراق، دور از صحنه رویارویی عظیم معطل نماند و به منظور به کار گرفتن آن ها در جهت اهدافی که مسلمانان و اعراب شرافتمند به حق بر آن توافق دارند و دوری جستن از تداخل سنگرها و کینه ها و بغض ها و برای آن که خیرخواهان راه خود را در بازگشت روابط عادی خواهند یافت، به عنوان ثمره مذاکرات از زمان نامه 1990?04?21 ما، تا آخرین نامه شما در هشتم اوت 1990، به عنوان حل نهایی و روشنی که جای هیچ گونه ابهامی باقی نگذارد، تصمیمات زیر را اتخاذ کردیم:

1 – موافقت با پیشنهاد شما که در نامه جوابیه مورخ هشتم اوت 1990 توسط «برزان ابراهیم تکریتی» نماینده ما در ژنو از آقای سیروس ناصری نماینده شما دریافت شد. پایه قرار دادن قرار داد 1975 به عنوان اصول منسجم با آنچه که در نامه 30 ژوئیه 1990 به ویژه در مورد تبادل اسرا و بندهای 6 و 7 از قطعنامه 598 آمده است.

2 – بر اساس آنچه که در بند اول این نامه و آنچه که در نامه مورخ 30 ژوئیه 1990 آمده است، ما آماده ایم هیاتی را به تهران بفرستیم و یا هیاتی توسط شما به بغداد اعزام شود تا موافقتنامه ها را جهت امضا آماده کند.

3 – به عنوان ابتکار حسن نیت، ما از روز جمعه هفدهم اوت (1369?5?26) نیروهای خود را از مرزهای شما فرا می خوانیم و تنها نیروهای سمبلیکی را به عنوان نگهبانان و پلیس مرزی باقی می گذاریم تا در شرایط طبیعی به وظایف روزمره خود عمل کنند.

4 – کلیه اسرای جنگ با تمام تعداد بازداشت شدگان را فوراً از راه مرزهای زمینی از جمله “خانقین” و “قصر شیرین” و مناطقی که مورد توافق دو طرف خواهد بود، آزاد خواهیم کرد و ما اولین گام در این زمینه را روز جمعه هفدهم اوت برخواهیم داشت.

آقای رفسنجانی رئیس جمهور، با این تصمیم ما همه چیز روشن و تمام خواسته ها و مسائلی که بر آن تکیه می کردید، تحقق می یابد و چیزی نمانده است مگر آن که موافقتنامه ها آماده و امضا شود تا هر یک از ما جهت ورود به زندگی جدید، اشراف واضح داشته باشیم.

همکاری ما باید در سایه اصول اسلامی و احترام متقابل و دور کردن طرف هایی باشد که خواستار شر برای منطقه هستند و قصد دارند از آب گل آلود ماهی بگیرند و شاید با یکدیگر همکاری کردیم تا خلیج (ِفارس)، دریاچه صلح و امن و خالی از ناوگان و نیروهای خارجی باشد که بدخواه ما هستند. به علاوه همکاری در مسائل حیاتی دیگر- والله اکبر والحمدلله.

صدام حسین – رئیس جمهوری عراق – 23 محرم 1411 ه – 14 اوت 1990 م.»

متن کامل پاسخ رئیس جمهوری اسلامی ایران به نامه پنجم رئیس جمهور عراق به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدالله علی ما انعم و له الشکر علی ما الهم

ریاست جمهوری محترم عراق جناب آقای صدام حسین

نامه مورخ 1369?5?23 (14 اوت 1990) جنابعالی دریافت شد. اعلام پذیرش مجدد معاهده 1975 از سوی شما راه اجرای قطعنامه و حل اختلاف در چارچوب قطعنامه 598 و تبدیل آتش بس موجود به صلح دائم و پایدار را هموار ساخت.

شروع عقب نشینی نیروهای شما از اراضی اشغالی ایران را دلیل صداقت و جدی بودن شما در راه صلح با جمهوری اسلامی ایران به حساب می آوریم و خوشبختانه در موعد مقرر آزادی اسراء هم آغاز گردید که امیدواریم عقب نشینی نظامیان شما طبق زمان بندی اعلام شده و آزادی اسرای دو طرف با آهنگ و سرعت هر چه بیشتر ادامه یافته و تکمیل گردد.

همان گونه که از طریق نماینده ما، در ژنو به اطلاع رسانده ایم اکنون ما برای پذیرش نمایندگان شما در تهران آمادگی داریم و امیدواریم با تداوم جوّ مثبت و حسن نیت موجود بتوانیم به صلح جامع و پایدار با حفظ همه حقوق و حدود مشروع دو ملت و دو کشور اسلامی دست یابیم.

والسلام علیکم

اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهوری اسلامی ایران

1369/5/27

در همین باره سردار سرلشکر “سید یحیی صفوی”، مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا می گوید:

«در قیام کربلا، جبهه مقابل امام حسین(ع)، یزیدیان با نهایت کفر و شرک حضور داشتند و آشکارا کفر و شرک می ورزیدند و برایشان مهم نبود که مسلمانان راجع به آن ها چطور قضاوت می کنند و از سوی دیگر در جنگ تحمیلی، برای ما کفر صدام به وضوح روشن بود و مشرکینی که پشتیبان صدام بودند، قساوت و بی رحمی شان آشکار بود. قساوت صدام آن قدری بود که فقط مردم ایران را شامل نمی شد و این قساوت را در بمباران شیمیایی حلبچه عراق به وضوح می توان دید.».

سردار صفوی می افزاید: «در کربلای حسین ابن علی(ع)، شکست ظاهری حاصل شد، ولی در کربلای ایران هم پیروزی ظاهری هم پیروزی باطنی با ایران بود. عراقی ها می خواستند جمهوری اسلامی را سرنگون کنند. آن ها می خواستند خوزستان را از ایران جدا کرده و قرارداد 1975 را لغو کنند که نتوانستند. ما به طور قطع پیروز از این جنگ بیرون آمدیم، هم کشورمان و هم منافعمان را حفظ کردیم. صدام در آخرین نامه خود به آقای هاشمی قبل از حمله به کویت نوشته بود که من تمام بندهای قرارداد 1975 را قبول دارم.».

گفتنی است پذیرش رودخانه شط العرب به عنوان خط مرزی دو کشور بر اساس قرارداد 1975 الجزایر، مسئله ای اساسی بود. بر اساس بیانیه الجزایر، عراق با پذیرش «خط تالوِگ» به عنوان خط مرزی دو کشور، در واقع حاکمیت ایران را بر اروند رود پذیرفته بود.

اقدام صدام در پاره کردن بیانیه الجزایر در مقابل دوربین تلویزیون در سال 1980 و طرح مجدد ادعای حاکمیت مطلق عراق بر اروند رود، نقطه شروع جنگ بود. مذاکرات دو کشور بعد از برقراری آتش بس عمدتاً بر محور درخواست عراق در مورد همین مسئله بود. اما صدام تصمیم گرفت تا تغییر روش دهد.

وی در نامه چهاردهم اگوست خود گفته بود: «آقای هاشمی رئیس جمهور، با تصمیم ما همه چیز روشن شده و آنچه می خواستید و بر آن تاکید داشتید، حاصل شده است.».

پیشنهاد غیر منتظره صدام به ایران با مسئله تجاوز به کویت مرتبط بود. او می خواست از جناح شرقی خود و اینکه ایران در هیچ گونه اتحاد نظامی تهاجمی علیه عراق مشارکت نخواهد کرد، اطمینان یابد و سربازان خود را به منظور به کارگیری در مرز کویت- سعودی، آزاد سازد.

حاکم عراق در نامه اش هر چه بیشتر مواضع رئیس جمهور ایران را مورد تایید قرار داد. وی در توجیه پیشنهاد خود چنین گفت: «نباید قابلیت های عراق در یک جنگ بزرگ خارجی هدر رود، بلکه این توانایی ها باید در جهت اهداف مشترک مسلمان ها و اعراب مورد استفاده قرار گیرند»!!

صدام با پیشنهاد امضای پیمان صلح امیدوار بود بتواند ایران را متقاعد سازد تا تحریم های تجاری علیه عراق را نقض کند؛ بنابراین برداشت صدام از مناسبات عادی بین دو کشور، مشارکت ایران و عراق در جهت تأمین امنیت خلیج فارس و دور نگه داشتن منطقه از حضور نیروها و ناوگان های خارجی و همچنین مشارکت در سایر امور حیاتی بود.

این پیشنهاد پس از دو سال مذاکرات متناوب و بی ثمر بین دو کشور که آتش بس آگوست 1988 را در پی داشت، مطرح شد. آتش بس بر پایه قطعنامه 598 شورای امنیت در بیستم جولای 1987 استوار بود. این قطعنامه از طرفین خواسته بود نسبت به آتش بس فوری و عقب نشینی نیروها به سوی مرزهای بین المللی اقدام کنند تا زمینه مبادله اسرا فراهم شود.

جمهوری اسلامی ایران همواره این مسئله را مطرح می کرد که لازمه صلح این است که جامعه جهانی، رژیم بعث عراق را به عنوان متجاوز بشناسد.

پذیرش قطعنامه از سوی ایران در شرایطی صورت می گرفت که این کشور بخش های مهمی از خاک عراق را در تصرف خود داشت. علاوه بر این، بندهای قطعنامه به گونه ای تنظیم شده بودند که بر اساس آن لازم بود خروج نیروها همزمان با اجرای آتش بس صورت گیرد. از این رو، از ایران خواسته می شد که از چانه زنی و تبلیغات علیه عراق دست بکشد. تهران در برابر پیشنهادات فوق – خروج نیروها قبل از اجرای آتش بس – مقاومت می کرد.

مرحله جدید مذاکرات در بیست و یکم آوریل 1990 با ارسال نامه صدام حسین خطاب به حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر انقلاب و هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهوری وقت ایران آغاز شد. وی در این نامه مذاکره مستقیم بین رهبران دو کشور برای دستیابی به نوعی توافق را پیشنهاد کرده بود.

این پیشنهاد منجر به مبادله نامه هایی بین رفسنجانی و صدام شد که در مجموع، شش نامه از سوی حاکم عراق خطاب به همتای ایرانی و چهار نامه از هاشمی رفسنجانی به صدام بود. این تبادل، دور تازه ای از مذاکرات را موجب شد که با پیشنهاد نمایشی صدام به هاشمی رفسنجانی در چهاردهم آگوست به اوج خود رسید.

صدام سعى داشت‏ حرکت عراق را با جنبش عربیسم پیوند دهد و چنین وانمود سازد که این درگیرى فقط یک اختلاف بین ایران و عراق نیست، ‏بلکه معارضه بین ایران و اعراب است.

وی در نامه اول خود به هاشمی رفسنجانی اظهار می دارد که «عراق همزمان هدف توطئه های صهیونیسم و امپریالیسم است، زیرا این کشور مانع و خطری در برابر توسعه صهیونیسم به حساب می آید! دشمنان سعی دارند با تضعیف عراق دست صهیونیسم را در تهدیدات و اجرای نقشه های شوم خود در منطقه و ادامه اشغال فلسطین و بیت المقدس عرب باز نگه دارند! این نیروها مایلند آتش درگیری مجددی را بین ایران در یک سو و عراق و امت عرب از سوی دیگر، شعله ور سازند»! وی اظهار می دارد که عراق از سوی کشورهای مترقی منطقه حمایت می شود!

هاشمی رفسنجانی این ادعای صدام را بی پاسخ نگذاشت. وی در پاسخ اظهار داشت: «البته ما هیچ مشکلی با امت عرب نداریم و از همکاری صادقانه برخی دولت های عربی بهره مند هستیم… این نکته را همه می دانند که ایران مدافع راستین نهضت فلسطین است نه عراق.».

وی در نامه دوم خود نوشت: «انقلاب اسلامی از ابتدای کار و همیشه عظمت و اقتدار اسلام و مسلمین، مبارزه علیه دولت غاصب اسرائیل و آزاد سازی فلسطین را هدف خود قرار داده است.».

رئیس جمهور وقت ایران در نامه 18 ژوئن خود در پاسخ به دعوت صدام از ایران برای پیوستن به مبارزه علیه امپریالیسم و صهیونیسم می گوید: «شما خود را مدافع فلسطینی ها، متولی امور آن ها و نیروهای مقاومت در برابر تجاوزات امپریالیست ها قلمداد می کنید و از ما دعوت می کنید که به صف مبارزین بپیوندیم، اما نویسندگان این نامه آگاهی دارند که جمهوری اسلامی ایران پیشگام مبارزه علیه امپریالیسم و هدف اصلی تجاوزات استکبار است… اگر همه دولت های عربی با انقلاب ایران همکاری کنند [چنانکه عراق آشکارا از این امر سر باز زده است] توازن قوا در خاورمیانه به نفع اسلام و مسلمین تغییر خواهد کرد. علاوه بر این، نیروهای مترقی منطقه پشتیبان ایران هستند و متقابلاً، عراق بر خلاف ادعای صدام، از سوی سلاطین، شیوخ و رهبرانی که اعضای امت عرب به حساب نمی آیند، حمایت می شود.».