ناگفتههای تابش از مجلس هشتم درباره سوال از احمدی نژاد....
20نماینده مجلس به هیاترییسه و قوهقضاییه نامه نوشتهاند تا اسامی 170کاندیدایی که از رحیمی پول گرفتهاند، مشخص شود. «محمدرضا تابش» هم یکی از همین 20نماینده است. از نقدش به کمک مالی بیضابطه به نمایندگان و کاندیداها شروع میکند و به فقدان قوانین در این زمینه میرسد. تابش در ادامه به طرح پیشنهادی مجلسششم اشاره دارد و سنگاندازی برخی در این طرح، طرحی که بنا داشت برای برونرفت از وضعیت مبهم کمک مالی به نامزدهای انتخاباتی کاری کند.
براساس طرح آن روز مجلسششم، تمهیداتی در نظر گرفته شده بود تا برای تشکیل احزاب و انتخابات، نمایندگان مجلس وام اختصاص دهند. اما در همان روزها نمایندگان مجلس ششم به ارایه رانت متهم شدند و این طرح هم راه به جایی نبرد. اما هنگامی که محور گفتوگو به سوال از احمدینژاد میرسد، تابش به نکات تازهای اشاره دارد؛ اینکه گویا بهطورکلی در سوال از احمدینژاد ملاحظاتی در کار بوده و این مساله از سوی هیاترییسه مجلسهشتم به نمایندگان پیگیر طرح سوال منتقل شده بود. ترس دیگر هیاترییسه آن روز مجلس به گفته تابش این بود که «آنها نمیدانستند در صورت طرح سوال از احمدینژاد او به طرح چه مسایلی در آن جلسه اقدام کند. چراکه او همیشه غیرقابل پیشبینی بود.»ماجرای کمک مالی به 170کاندیدای مجلس هشتم مسالهای است که نه نمایندگان مجلس میتوانند از کنار آن بگذرند و نه افکارعمومی. علی لاریجانی به نمایندگان وعده داده که پیگیر نامهشان به رییس قوهقضاییه باشد و برخی در مجلس بر مشخصشدن نام اسامی پولبگیران از رحیمی تاکید دارند. با این حال هنوز هیچ اطلاعرسانی و شفافسازیای در این زمینه صورت نگرفته است.
شما نامه به هیاترییسه مجلس را که خواستار افشای اسامی 170 کاندیدایی که از رحیمی پول گرفته بودند، امضا کردید؟
نامه را امضا کردم اما هدفم افشاگری نیست. در هر صورت واقعیتی اتفاق افتاده و خود آقای رحیمی در نامهاش به مساله کمک مالی به کاندیداها اشاره داشتند و در حکم دادگاه هم این موضوع آمده و خواسته اصلی ما ریشهیابی این قضیه است.
بهنظر شما برای رسیدگی به این موضوع خیلی دیر نیست؟ چندسالی از مجلس هشتم گذشته و خیلی از نمایندهها میگویند این قضیه تنها بخش کوچکی از رانتها و کمکی بوده که در آن دوران به عده خاصی شده.
قبلا مجوزی برای اقدام نمایندگان در اینباره وجود نداشت، قوهقضاییه و هیاترییسه مجلس میتوانستند این کار را بکنند اما اگر نمایندگان این کار را انجام میدادند عنوان تشویش اذهانعمومی پیدا میکرد.
حالا افکارعمومی و مردم میتوانند بپرسند چرا درباره مسایلی که در مجلس هشتم اتفاق افتاده باید در اواخر دوره نهم حسابرسی شود؟
اینها ضعفهایی هستند که وجود دارد و من این حرف شما را قبول میکنم اما درباره این موضوع معتقدم جلو ضرر را هر جا بگیریم منفعت است. در هرصورت امروز افکار عمومی با اتهامزنی مداوم احزاب، جناحها، گروهها و اشخاص به یکدیگر مواجه است و به همه مظنون است. مردم اینروزها با تصویر عجیبی مواجه شدهاند، این انگارهای که شکل گرفته، باید ریشهیابی شود.
خب، حالا برای ریشهیابی، تا جایی که یادم هست، در مجلسششم طرحی داشتید که میتوانست به برخی ابهامهای از ایندست پاسخگو باشد، سرنوشت آن طرح چه شد و چرا مسکوت ماند.
شخصا به اینکه این پول داده شده یا نشده، کاری ندارم من در نظر دارم قدری به جلوتر برگردم. درهرصورت انتخابات مستلزم صرف هزینه است. در همه کشورها گروهها و جناحها، اسپانسرهای مالی دارند و شفاف بیان میکنند چه مقدار هزینهای در کجا و چطوری صرف شده است. ما حاکمیتی مردمسالار داریم. بله، ما از مجلسششم بهدنبال این بودیم که حاکمیت خودش برای تشکیل احزاب و انتخابات نمایندگان مجلس وام اختصاص دهد و قوانین بازدارندهای برای این مسایل در نظر بگیرید که تبلیغات به چه نحو باشد و متناسب با این تبلیغات وام اختصاص داده شود و وام هم به دولت برگردد.
و البته نقدهای زیادی هم به طرح شما وارد شد.
بله، آن زمان ما را متهم به دادن رانت به عدهای کردند. آیا این کار بهتر بود یا مسایل اخیر؟ با توجه به اینکه عدهای از نمایندگان مجلسهشتم در این مجلس حضور دارند، حالا تمامی آنها زیرسوال رفتهاند و پرسش این است آیا این پول داده شده؟ منشأ این پول کجاست؟ دولتی است یا خصوصی یا شخصی؟ باید این مساله پیگیری شود. از همه مهمتر باید گفت به چه دلیل این پول به جناح خاصی داده شده؟ مقصود به قدرترساندن جناح یا افراد خاصی بوده یا درصدد تضعیف جناح یا شخصی بودند؟ اینها نکاتی هستند که مستلزم رسیدگی و پیگیری است. امیدوارم مسوولان، قوهقضاییه و خود آقای رحیمی و دیگرانی که در این ماجرا درگیرند، بیایند و توضیح دهند.
و اگر در این زمینه شفافسازی لازم صورت نگیرد، نتیجه چه خواهد شد؟
مردم همین حالا هم اعتمادشان بسیار پایین آمده. همهچیز مسایل اقتصادی نیست. سرمایه اجتماعی مردم و اعتماد عمومی مهم است و حالا از هر دری صدای تخلف و فساد میشنویم. این نه برای ما خوب است و نه برای جامعه. مردم به بزرگان قوم نگاه میکنند و رفتارشان را شکل میدهند. با این کارنامه تاریک خیلی نمیشود خوشبین باشیم که مردم در دیگر بزنگاهها به ما اعتماد کنند. این خطر بسیار جدی است و بازگرداندن اعتماد عمومی تنها با شفافسازی مسایل و فسادهای رخداده، انجام میشود.
در تایید حرف شما این نکته را هم باید بگویم که چندوقت پیش از زبان یکی از نمایندگان در رسانههای خبری فاش شد که سهنماینده مجلسنهم در پرونده تخلف سههزارمیلیاردی درگیر بودهاند؛ هفته پیش آقای اشرفیاصفهانی اظهار کردند دونماینده حالحاضر مجلس به انفصال از خدمت محکوم شدهاند. حالا افکار عمومی در جریان این دعواهای سیاسی قرار گرفته و سوال اینجاست برنامه اصلاحطلبان یا نمایندگان مجلس برای بازگرداندن حساعتماد به افکارعمومی چیست و چطور میخواهند این قضیه را مدیریت کنند؟
ما اصلاحطلبان قایل به رعایت موازین حقوقی و اخلاقی هستیم. من و بسیاری از دوستان اصلاحطلب هیچوقت تا مسالهای در محکمهای اثبات نشود، حاضر به مطرحکردن این مساله نیستیم.
حالا این مسالهای که آقای اشرفی مطرح کرده قطعی شده و دونماینده همین مجلسنهم با اتمام دوره نمایندگیشان به پنج و 10سال انفصال از خدمات دولتی محکوم شدهاند؟ چرا اسامی را نمیگویند؟
مسوولیت این مساله با خود آقای اشرفی است. من استنادم این است که ما مکانیسمی در رابطه با نمایندگان داریم که یکجایش خوب است یکجایش بد است. اینکه دست قوهقضاییه در جرم و جرایم عمومی نمایندگان برای تحقیقوتعقیب بسته باشد، خوب نیست و این مساله که مصونیت نمایندگان را پاسداری میکنند بسیار خوب است که با تشکیل هیات نظارت بر بررسی رفتار نمایندگان این کار انجام میشود، شما این را باید از کسانی بخواهید که این مکانیسم را تدوین کردهاند؛ باید از قوه قضاییه بپرسید. اما ما اصلاحطلبان از نظر اختلافی تا چیزی صددرصد اثبات نشده باشد حاضر به طرح مساله نیستیم و استفاده جناحی از یک مساله را مطرود میدانیم.
برای روشنشدن افکارعمومی چطور؟ مسایل اخلاقی یک سوی ماجرا و واقعیت تلخ امروز یکسوی دیگر ماجراست.
برای روشنشدن افکارعمومی مسوولان باید جوابگو باشند. باید از مسوولان سوال شود که چرا برخی از موضوعها مسکوت میماند. باید بتوان از مسوولان سوال پرسید. معتقدم اگر تخلفی اثبات و حکمی صادر شد مسوولان ذیربط باید موارد را برای مردم بازگو کنند وگرنه پنهان و کتمانکردن واقعیات و حقایق، پشتوانههای فراقانونی برای متخلفان ایجاد میکند که تخلفشان را تکرار کنند و به دیگرانی که هنوز تخلف نکردهاند پشتوانه قانونی میدهد که اگر تخلف کردند بدانند پشتوانه دارند.
شما خودتان در مجلس هشتم بودید، در آن زمان چه زمزمههایی بود. قضیهای که آقای حیدرپور آن را افشا کرد. همان ماجرای چکهای پنجمیلیونی قبل از استیضاح کردان آیا رانت نبود؟ چه مسایل دیگری از این دست در مجلس هشتم وجود داشت؟
من نمیتوانم بگویم. ما جناح اصلاحطلب خودمان را پایبند موازین اخلاقی و شرعی میدانیم و در اینباره باید از مسوولان امر سوال پرسید تا مسایل روشن شود. آنها باید پیگیری کنند؛ اما اگر ببینیم بهخاطر چشمپوشی از خطاهای مسوولان در فسادهای کلانی که رخداده تزلزل در رسیدگی پیش میآید، ما وارد قضیه میشویم. با دستمال کثیف نمیتوان شیشه را تمیز کرد. این مساله میتواند در مورد نمایندگان یا اشخاصی که تخلف میکنند و خودشان نمیتوانند رسیدگی کنند مصداق پیدا کند؛ برای نمونه درباره وزیر یا نمایندگان یا هرکدام از مسوولان حکومتی که خودش تخلف کرده و نمیتواند با فساد مبارزه کند. یکی از خلأها و ضعفهای دیگری که امروز میبینیم این است که مبارزه با فساد جدی نیست و دلیلش متاسفانه بهخاطر اغماض درباره این قضایاست. عدمافشاگریها باعث میشود افکارعمومی مشکوک و مظنونشده و دید منفی داشته باشد.
در مجلسهشتم نامه سوال از احمدینژاد پسگرفته شد، اگر آن روز با احمدینژاد برخورد میشد ما دیگر شاهد یکشنبه سیاه و دیگر حاشیههای دولت دهم نبودیم. آیا عدم اجازه به سوال از احمدینژاد و مماشات مجلس هشتم با احمدینژاد بر برخی شبهات صحه نمیگذارد؟
من با سیاسیشدن موضوع موافق نیستم.
خب سوال از احمدینژاد که فینفسه سیاسی بود. بههرحال برخی نمایندگان آن روز بهدنبال شفافسازی بودند و از سوی دیگر برخی هم مدام امضایشان پای نامه سوال از احمدینژاد را پس گرفتند. این خودش یکی از نقاط مهم است.
بله، یکجاهایی سیاسی بود و یکجایی نبود. البته من با اصل پیگیری موافقم. در قضیه انتخابات ریاستجمهوری هم جزو کسانی بودم که گفتم تقلب در شمارش آرا در آن حد نبوده که بیان میشود اما معتقد بودم پولی که بهعنوان سهام عدالت در بین مردم توزیع شد بیشترین تاثیر را در کسب آرای کاندیدای موردنظر داشت. ما در مجلس هفتم به همین خاطر، موضوع تحقیقوتفحص از سهام عدالت را مطرح کردیم. اما متاسفانه مدتها طول کشید که در صحن مجلس این موضوع مطرح شود و روزی که مساله مطرح شد هم متاسفانه در همان مجلس بسیاری فریاد سردادند که این موضوع سیاسی است و نباید مطرح شود. در حالی که مساله کاملا تخصصی بود. میخواهم بگویم وقتی به یکعده اقلیت که با رای مردم وارد مجلس شدهاند اجازه داده نشود از حقوق قانونی خودشان در راستای روشنکردن مسایل استفاده کنند و موضوع را برای مردم شفاف کنند، وقتی نتوان از حققانونی یک نماینده استفاده کرد، مردم از یک طرف به مجموعه بدبین میشوند و از طرفی دیگر خاطیان همچنان به روند خود ادامه میدهند و ابایی از تحت تعقیب قرارگرفتن ندارند. اگر وضعیت اینطور ادامه یابد روند دموکراتیزهشدن و مردمسالاری در کشور آسیب خواهد دید.
اگر در آن زمان از احمدینژاد سوال میشد- حتی با رای حداقلی نمایندگان- فکر نمیکنید از فشار مضاعف بر کشور جلوگیری میشد؟ منظورم همان مسایلی است که آقای رحیمی در نامهشان درباره اعمال سلیقه شخصی در برکناری وزرا و مسایل دیگر مطرح کردند؟
این را باید از هیاترییسه پرسید. بههر حال ملاحظاتی بود که سوال از رییسجمهوری باب نشود. مساله دیگر اینکه عدهای از سوال از رییسجمهوری وحشت داشتند. اینکه شاید احمدینژاد مسایلی را مطرح کند که عده دیگری درگیر شوند. بههرحال آقای احمدینژاد قابلپیشبینی نبود و نمیدانستند که قرار است در آن جلسه چه پاسخهایی بدهد.
آیا این غیرقابل پیشبینیبودن احمدینژاد باعث میشد با ایشان مماشات شود؟
این را باید از هیاترییسه آن زمان مجلس پرسید.
شرق