اخوان المسلمین جدید در معرض تهدیدهای تازه ...
السیسی خود را مامور و معذور می داند تا راه ناصر، سادات و مبارک در سرکوب اسلامگرایان را ادامه دهد. در عین حال، او می کوشد دوره خاص خود را آغاز کرد. مشخصه این دوره ابداع آلترناتیوی دولتی برای اخوان و اسلام سیاسی است.
عصر ایران ؛ هرمز برادران - یک سال و نیم پس از آنکه افسران مصری نشان ریاست جمهوری را از محمد مرسی پس گرفتند و او و پیروان اخوان المسلمین را راهی محکمه ها و زندان ها کردند حال این گروه طی یک جراحی درون سازمانی با چهره ای جوان تر به صحنه بازگشته است.
محمد حسین دبیرکل اخوان المسلمین مصر در دوره ای که ریاست مرسی او را هم سرمست قدرت کرده بود جوانان سازمان را حاشیه نشین کرد. گروهی از جوانان، سرخورده از بی مهری محمد حسین و بیمناک از مشت آهنین ارتش به دامن گروه های افراطی مانند داعش رفتند.
کادر قدیمی اخوان با مشاهده این وضعیت و زیر فشار انتقادات سنگین از محمد حسین، نسبت به گریزان شدن هواداران و اعضای جوان خود بیمناک شد. عقلای اخوانی برای حفظ جاذبه ایدئولوژی و سازمان خویش تن به تغییرات ساختاری دادند. در انتخاباتی که دو ماه طول کشید و در مصر، قطر، ترکیه، مالزی و سودان برگزار شد هیات های رهبری و برنامه های تازه ای برای اخوان برگزیده شد.
این سازمان در سه زمینه میل خود به تغییر را نشان داده است: حرکت به سمت تمرکززدایی، توجه بیشتر به وعظ و دعوت و امور خیریه؛ و ایجاد کمیته جدیدی به منظور "مدیریت بحران و بسیج."
ساختار سازمانی حماس در غزه الگوی اخوان المسلمین مصر در بازسازی ساختار خود است. بر این اساس، از این پس نیازی نیست هر سطحی از سازمان پیش از اجرای تصمیمات خود به سطوح بالاتر مراجعه کند، البته باید قبل از آن مشاوره گرفته باشد. این به معنای سرعت بخشیدن به اقدامات و تصمیمات است.
همچنین شماری از کمیته ها و کارمندان به نفع برنامه کاهش هزینه ها کنار گذاشته شده اند. مهمترین تغییری که رخ داد تاسیس "لجنه ادارات و الحراک" (مدیریت بحران و بسیج) است که با آرمان سرنگونی عبدالفتاح السیسی رئیس جمهوری موجودیت یافته است.
جوانان اخوانی برای رسیدن به این آرزو سعی دارند روابط با جنبش های مدنی را که در انقلاب 25 ژانویه در کنار آنها بودند احیا کنند. در ماه های گذشته تماس هایی با برخی از این گروه ها و جنبش ها برقرار شده است. نظر به خصومت السیسی با اخوان و همچنین رویکرد براندازانه جوانان احتمال می رود تصادم سختی میان دو قطب رخ دهد.
حجم اقدامات سرکوبگرانه السیسی علیه مخالفان با بررسی آمار 47 هزار نفری معترضانی که به زندان افکنده شده اند مشخص می شود. از این رو، اخوان جوان شده در واکنش به السیسی مرتکب اقدامات انقلابی تری می شود.
دولتی ها می گویند این جوانان، مشعل به دست گرفته و در مقرهای پلیس، ادارات دولتی، اتوبوس های عمومی و نیروگاه های برق آتش انداخته اند. حمله به ارتش مصر در صحرای سینا هم که دستکم 45 کشته و 90 زخمی بر جای گذاشت به گردن اخوان انداخته شد.
پنج روز بعد حکومت بار دیگر از اخوانی ها زهر چشم گرفت و دادگاهی در مصر 183 نفر را که پیشتر به اتهام کشتن 14 مامور پلیس مجرم شناخته شده بودند به اعدام محکوم کرد. در بخشی دیگر از دوئل اخوان و السیسی، اخیرا سلامه عبدالقوی سخنگوی وزارت اوقاف در دولت مرسی مجوز قتل السیسی و "رهبران جنایتکار" را داد.
پرده دیگر تقابل اخوان و السیسی 26 ژانویه، یک روز پس از سالگرد انقلاب ضدحسنی مبارک، اجرا شد که در آن روز 23 نفر در تظاهرات حامیان و مخالفان رئیس جمهوری در قاهره کشته شدند. این اتفاقات بهانه ای شده تا السیسی همواره اخوان را مقصر خشونت های گذشته و آینده معرفی کند.
در مصر السیسی خبری از گسترش آزادی ها یا اصلاح قوه قضائیه و دستگاه های دولتی نیست. متصلب بودن شیوه رهبری السیسی بحران کشور را عمیق تر کرده است. او برای بهبود اوضاع تنها یک گزینه روی میز گذاشته است. او شرط کرده که اگر اخوان المسلمین ریاست جمهوری وی را به رسمیت بشناسد و "انقلاب 30 ژوئن" (روز برکناری مرسی) را مشروع بداند با آنان آشتی خواهد کرد.
او وعده داده است که اگر اخوان این شروط را بپذیرد شمار زیادی از زندانیان سیاسی این سازمان را آزاد خواهد کرد. اینک اخوان دو راه پیش رو دارد. اگر پیشنهاد السیسی را بپذیرد پایگاه خود در میان جوانان را از دست می دهد؛ اگر نپذیرد به اجبار به سازمانی خشونتگرا تغییر ماهیت می دهد و در نتیجه بخش بزرگی از پایگاه سنتی خود نزد مردم را منهدم می کند.
آلترناتیو السیسی برای اسلام سیاسی و اخوان
تا زمانی که اخوان سرگرم بررسی و اتخاذ تصمیم، راهبرد یا تاکتیک بعدی است السیسی پروژه بزرگ خود را به پیش می برد. حدود 9 دهه است اخوان به نام پرچمدار اصلی اسلام سیاسی در مصر برای خود شناسنامه گرفته است. امروز السیسی راغب است این پرچم و عنوان را از اخوان برباید و اسلام را با تفاسیر جدیدی عرضه کند.
او در سخنانی در الازهر که به مناسبت میلاد پیامبر اسلام(ص) و آغاز سال نو میلادی (2015) ایراد کرد خواهان "انقلابی دینی" شد. او برای تقدس زدایی از نصوص دینی فراخوان داد و مدعی شد "تقدس بخشیدن به این متون و ایده ها در سده های گذشته تمام دنیا را با ما دشمن کرده است."
او افزود: "بارها گفته ام و بار دیگر می گویم که ما به یک انقلاب دینی نیاز داریم. ... امت از هم گسسته، رو به نابودی و در حال فناست؛ با دست های خود ما به فنا می رود.
السیسی در مقابل علمای الازهر و در تلاش برای نابود کردن میراث حسن البنا، موسس اخوان المسلمین، به ناگاه احساس می کند که روح کلوین و لوتر، اصلاح گران مسیحیت، در کالبد او تناسخ کرده است و باید نسخه ای برای اسلام بپیچد. او از یاد برده که اسلافش هر یک به نحوی در پرداختن به مسائل مربوط به اسلام ناکام ماندند.
جمال عبدالناصر در پی شکست در جنگ 6 روزه 1967 مقابل اسرائیل، از مهمترین معضلات پیش روی جهان اسلام، وادار به استعفا از ریاست جمهوری شد و تا پایان عمر غم آن شکست بر شانه هایش سنگینی می کرد. انورسادات به ضرب گلوله خالد اسلامبولی، عضو جوان گروه جهاد اسلامی مصر که از عقد پیمان کمپ دیوید میان مصر و اسرائیل برافروخته بود، از پای درآمد. حسنی مبارک هم در کمال ناباوری شاهد بود اسلامگرایانی که از پس از چند دهه سرکوب در امان ماند از طریق انتخابات جایگزین وی شدند.
السیسی خود را مامور و معذور می داند تا راه ناصر، سادات و مبارک در سرکوب اسلامگرایان را ادامه دهد. در عین حال، او می کوشد دوره خاص خود را آغاز کرد. مشخصه این دوره ابداع آلترناتیوی دولتی برای اخوان و اسلام سیاسی است.
اخوان صرفا با جوان سازی چهره از شبیخون السیسی در امان نمی ماند. در حالی که السیسی انقلاب دینی را از بالا و از میان نخبگان و علما آغاز کرده، لازم است اخوانی ها اندیشه های نو تولید کنند.
آنچه ذهن اخوان را بسته دیوارها و میله های زندان است. متفکران اخوانی مانند محمد خیرت الشاطر، مهدی عاکف، سعد الکتاتنی و رشاد بیومی در یوغ زندانبان های السیسی هستند و در میان جوانان، اندیشمند خوش آتیه ای دیده نمی شود.
السیسی، داعش و سلفی ها از سه جبهه تفکرات اسلامی را تهدید می کنند. علاوه بر این ها، اخوان و اسلام سیاسی در مصر بیش از هر چیزی بر اثر خشکیدن منابع فکری آن تهدید می شود. در واقع، این قوی ترین گلوله ای است که السیسی به شقیقه اخوان المسلمین مصر شلیک کرده است.
محمد حسین دبیرکل اخوان المسلمین مصر در دوره ای که ریاست مرسی او را هم سرمست قدرت کرده بود جوانان سازمان را حاشیه نشین کرد. گروهی از جوانان، سرخورده از بی مهری محمد حسین و بیمناک از مشت آهنین ارتش به دامن گروه های افراطی مانند داعش رفتند.
کادر قدیمی اخوان با مشاهده این وضعیت و زیر فشار انتقادات سنگین از محمد حسین، نسبت به گریزان شدن هواداران و اعضای جوان خود بیمناک شد. عقلای اخوانی برای حفظ جاذبه ایدئولوژی و سازمان خویش تن به تغییرات ساختاری دادند. در انتخاباتی که دو ماه طول کشید و در مصر، قطر، ترکیه، مالزی و سودان برگزار شد هیات های رهبری و برنامه های تازه ای برای اخوان برگزیده شد.
این سازمان در سه زمینه میل خود به تغییر را نشان داده است: حرکت به سمت تمرکززدایی، توجه بیشتر به وعظ و دعوت و امور خیریه؛ و ایجاد کمیته جدیدی به منظور "مدیریت بحران و بسیج."
ساختار سازمانی حماس در غزه الگوی اخوان المسلمین مصر در بازسازی ساختار خود است. بر این اساس، از این پس نیازی نیست هر سطحی از سازمان پیش از اجرای تصمیمات خود به سطوح بالاتر مراجعه کند، البته باید قبل از آن مشاوره گرفته باشد. این به معنای سرعت بخشیدن به اقدامات و تصمیمات است.
همچنین شماری از کمیته ها و کارمندان به نفع برنامه کاهش هزینه ها کنار گذاشته شده اند. مهمترین تغییری که رخ داد تاسیس "لجنه ادارات و الحراک" (مدیریت بحران و بسیج) است که با آرمان سرنگونی عبدالفتاح السیسی رئیس جمهوری موجودیت یافته است.
جوانان اخوانی برای رسیدن به این آرزو سعی دارند روابط با جنبش های مدنی را که در انقلاب 25 ژانویه در کنار آنها بودند احیا کنند. در ماه های گذشته تماس هایی با برخی از این گروه ها و جنبش ها برقرار شده است. نظر به خصومت السیسی با اخوان و همچنین رویکرد براندازانه جوانان احتمال می رود تصادم سختی میان دو قطب رخ دهد.
حجم اقدامات سرکوبگرانه السیسی علیه مخالفان با بررسی آمار 47 هزار نفری معترضانی که به زندان افکنده شده اند مشخص می شود. از این رو، اخوان جوان شده در واکنش به السیسی مرتکب اقدامات انقلابی تری می شود.
دولتی ها می گویند این جوانان، مشعل به دست گرفته و در مقرهای پلیس، ادارات دولتی، اتوبوس های عمومی و نیروگاه های برق آتش انداخته اند. حمله به ارتش مصر در صحرای سینا هم که دستکم 45 کشته و 90 زخمی بر جای گذاشت به گردن اخوان انداخته شد.
پنج روز بعد حکومت بار دیگر از اخوانی ها زهر چشم گرفت و دادگاهی در مصر 183 نفر را که پیشتر به اتهام کشتن 14 مامور پلیس مجرم شناخته شده بودند به اعدام محکوم کرد. در بخشی دیگر از دوئل اخوان و السیسی، اخیرا سلامه عبدالقوی سخنگوی وزارت اوقاف در دولت مرسی مجوز قتل السیسی و "رهبران جنایتکار" را داد.
پرده دیگر تقابل اخوان و السیسی 26 ژانویه، یک روز پس از سالگرد انقلاب ضدحسنی مبارک، اجرا شد که در آن روز 23 نفر در تظاهرات حامیان و مخالفان رئیس جمهوری در قاهره کشته شدند. این اتفاقات بهانه ای شده تا السیسی همواره اخوان را مقصر خشونت های گذشته و آینده معرفی کند.
در مصر السیسی خبری از گسترش آزادی ها یا اصلاح قوه قضائیه و دستگاه های دولتی نیست. متصلب بودن شیوه رهبری السیسی بحران کشور را عمیق تر کرده است. او برای بهبود اوضاع تنها یک گزینه روی میز گذاشته است. او شرط کرده که اگر اخوان المسلمین ریاست جمهوری وی را به رسمیت بشناسد و "انقلاب 30 ژوئن" (روز برکناری مرسی) را مشروع بداند با آنان آشتی خواهد کرد.
او وعده داده است که اگر اخوان این شروط را بپذیرد شمار زیادی از زندانیان سیاسی این سازمان را آزاد خواهد کرد. اینک اخوان دو راه پیش رو دارد. اگر پیشنهاد السیسی را بپذیرد پایگاه خود در میان جوانان را از دست می دهد؛ اگر نپذیرد به اجبار به سازمانی خشونتگرا تغییر ماهیت می دهد و در نتیجه بخش بزرگی از پایگاه سنتی خود نزد مردم را منهدم می کند.
آلترناتیو السیسی برای اسلام سیاسی و اخوان
تا زمانی که اخوان سرگرم بررسی و اتخاذ تصمیم، راهبرد یا تاکتیک بعدی است السیسی پروژه بزرگ خود را به پیش می برد. حدود 9 دهه است اخوان به نام پرچمدار اصلی اسلام سیاسی در مصر برای خود شناسنامه گرفته است. امروز السیسی راغب است این پرچم و عنوان را از اخوان برباید و اسلام را با تفاسیر جدیدی عرضه کند.
او در سخنانی در الازهر که به مناسبت میلاد پیامبر اسلام(ص) و آغاز سال نو میلادی (2015) ایراد کرد خواهان "انقلابی دینی" شد. او برای تقدس زدایی از نصوص دینی فراخوان داد و مدعی شد "تقدس بخشیدن به این متون و ایده ها در سده های گذشته تمام دنیا را با ما دشمن کرده است."
او افزود: "بارها گفته ام و بار دیگر می گویم که ما به یک انقلاب دینی نیاز داریم. ... امت از هم گسسته، رو به نابودی و در حال فناست؛ با دست های خود ما به فنا می رود.
السیسی در مقابل علمای الازهر و در تلاش برای نابود کردن میراث حسن البنا، موسس اخوان المسلمین، به ناگاه احساس می کند که روح کلوین و لوتر، اصلاح گران مسیحیت، در کالبد او تناسخ کرده است و باید نسخه ای برای اسلام بپیچد. او از یاد برده که اسلافش هر یک به نحوی در پرداختن به مسائل مربوط به اسلام ناکام ماندند.
جمال عبدالناصر در پی شکست در جنگ 6 روزه 1967 مقابل اسرائیل، از مهمترین معضلات پیش روی جهان اسلام، وادار به استعفا از ریاست جمهوری شد و تا پایان عمر غم آن شکست بر شانه هایش سنگینی می کرد. انورسادات به ضرب گلوله خالد اسلامبولی، عضو جوان گروه جهاد اسلامی مصر که از عقد پیمان کمپ دیوید میان مصر و اسرائیل برافروخته بود، از پای درآمد. حسنی مبارک هم در کمال ناباوری شاهد بود اسلامگرایانی که از پس از چند دهه سرکوب در امان ماند از طریق انتخابات جایگزین وی شدند.
السیسی خود را مامور و معذور می داند تا راه ناصر، سادات و مبارک در سرکوب اسلامگرایان را ادامه دهد. در عین حال، او می کوشد دوره خاص خود را آغاز کرد. مشخصه این دوره ابداع آلترناتیوی دولتی برای اخوان و اسلام سیاسی است.
اخوان صرفا با جوان سازی چهره از شبیخون السیسی در امان نمی ماند. در حالی که السیسی انقلاب دینی را از بالا و از میان نخبگان و علما آغاز کرده، لازم است اخوانی ها اندیشه های نو تولید کنند.
آنچه ذهن اخوان را بسته دیوارها و میله های زندان است. متفکران اخوانی مانند محمد خیرت الشاطر، مهدی عاکف، سعد الکتاتنی و رشاد بیومی در یوغ زندانبان های السیسی هستند و در میان جوانان، اندیشمند خوش آتیه ای دیده نمی شود.
السیسی، داعش و سلفی ها از سه جبهه تفکرات اسلامی را تهدید می کنند. علاوه بر این ها، اخوان و اسلام سیاسی در مصر بیش از هر چیزی بر اثر خشکیدن منابع فکری آن تهدید می شود. در واقع، این قوی ترین گلوله ای است که السیسی به شقیقه اخوان المسلمین مصر شلیک کرده است.