سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راه کمال

صفحه خانگی پارسی یار درباره

به 4 دلیل شب ها زودتر شام بخورید...

به 4 دلیل شب ها زودتر شام بخورید
سعی کنید وعده‌های اصلی و میان‌وعده‌های خود را به موقع و منظم مصرف کنید.

 

در زندگی روزانه، به دلایل گوناگون از جمله ترافیک یا سایر مشغله‌ها، معمولاً اکثر ما این قانون را رعایت نمی‌کنیم، اما به راستی فواید خوردن شام در ساعات اولیه شب، به جز تناسب اندام و کاهش وزن چیست؟ در ادامه مطلب، به برخی فواید رعایت این قانون اشاره می‌کنیم.

سوزش معده‌ای که در نتیجه خوردن غذا در ساعات پایانی شب باشد، مانع خواب آرام شما در طول شب می‌شود. اگر شما جزو آن دسته از افرادی هستید که اخبار مربوط به سلامت و تناسب اندام را پیگیری می‌کنند، حتماً تاکنون بارها از پزشکان و متخصصان تغذیه شنیده‌اید که باید شام را پیش از ساعت 7 شب خورد.

1- کمک به کنترل وزن
در ساعات پایانی روز، معمولاً افراد میل به خوردن غذاهای پرکالری و از لحاظ غذایی کم ارزش دارند که عموماً هم در خوردن آن‌ها زیاده‌روی می‌کنند. همچنین اگر شما در طول روز وعده‌ای را حذف کرده باشید یا خوردن شام را به تأخیر اندازید، برای سیر شدن خود حجم بیشتری غذا می‌خورید و در نتیجه کالری بیشتری دریافت می‌کنید. همه این موارد زمانی که با حذف وعده بعدی – یعنی وعده صبحانه – همراه شود، منجر به عکس‌العمل بدن شما به هورمون انسولین ترشح‌شده می‌شود که نتیجه آن افزایش ذخیره‌های چربی در بدن و اضافه‌وزن خواهد بود.

2-کاهش سوزش معده
سوزش معده یا قلب نوعی حس گرفتگی در سینه، درست پشت قفسه سینه است که ممکن است با خم شدن یا دراز کشیدن بدتر شود. به گفته متخصصان، یکی از راه‌های جلوگیری از ایجاد این سوزش، پرهیز از خوردن وعده‌های غذایی حجیم و پرچرب در ساعات پایانی شب است. خوردن شام در ساعات اولیه شب به دستگاه گوارش شما زمان کافی برای هضم غذا را می‌دهد و خطر افزایش اسید معده و برگشت اسید به مری را به میزان قابل‌توجهی کاهش می‌دهد.
این واقعه که متخصصان آن را با عنوان رفلاکس اسید معده می‌شناسند، معمولاً با سوزش معده و قلب همراه است. دراز کشیدن پس از خوردن غذا سوزش معده و برگشت اسید را بیشتر می‌کند. به همین دلیل وجود چند ساعت فاصله زمانی بین خوردن غذا و دراز کشیدن می‌تواند در کاهش سوزش معده بسیار موثر باشد.

3- خوابی آرام‌تر
سوزش معده‌ای که در نتیجه خوردن غذا در ساعات پایانی شب باشد، مانع خواب آرام شما در طول شب می‌شود. دل درد نیز یکی دیگر از مشکلاتی است که هنگام خواب برای فردی که دیروقت شام خود را میل کرده است به وجود می‌آید. مصرف بیش از حد مایعاتی مانند آب، نوشابه، شیر یا حتی غذاهای آب‌دار مانند سوپ باعث می‌شود شما مجبور شوید در طول شب چندین بار برای خالی کردن مثانه خود از خواب بیدار شوید، اما توجه داشته باشید که رفتن به رختخواب با معده خالی و با گرسنگی نیز به هیچ‌وجه توصیه نمی‌شود و این موضوع نیز می‌تواند به نوبه خود در خواب اختلال ایجاد کند.
به همین دلیل متخصصان توصیه می‌کنند افراد قبل از خواب یک میان‌وعده کم حجم و سبک مصرف کنند. غلات آماده مصرف همراه با شیر کم چرب، یا ماست با کمی نان، از جمله گزینه‌های مناسب هستند.

4- انرژی بیشتر
شروع روز با یک صبحانه خوب و کامل و خوردن وعده‌های مقوی در طول روز نه تنها میزان انرژی شما را افزایش می‌دهد، بلکه عملکرد مغز و اعصاب را نیز بهبود می‌بخشد، اما به تعویق انداختن وعده‌های غذایی نه تنها انرژی شما را کاهش می‌دهد، بلکه باعث پایین آمدن قند خون شما نیز می‌شود و احساس خستگی و کسلی را برای شما ایجاد می‌کند. برای پیشگیری از چنین وضعیتی، سعی کنید وعده‌های اصلی و میان‌وعده‌های خود را به موقع و منظم مصرف کنید.
یکی دیگر از دلایل افزایش انرژی ناشی از خوردن شام در ساعات اولیه شب، آرامش بیشتری است که فرد هنگام خواب تجربه می‌کند. خواب آرام شب قبل، باعث افزایش انرژی در روز بعد شده و انگیزه فرد برای ورزش و کنترل وزن بیشتر می‌شود.

چند راهکار برای کاهش میل به خوردن در ساعات پایانی شب

_ درست پس از شام دندان‌های خود را مسواک بزنید. این کار هم برای بهداشت دهان و دندان شما مناسب است، هم مزه خمیردندان طعم غذاهایی که بعد از آن خورده می‌شود را تغییر می‌دهد و در نتیجه میل به خوردن غذا را کاهش می‌دهد.

_ دمنوش‌های گیاهی بنوشید. اگر دوست دارید هنگام تماشای تلویزیون یا گشت و گذار در اینترنت یک چیزی بخورید، دم نوش گیاهی بنوشید. با این کار هم به اصطلاح دهانتان مشغول است، هم کالری اضافی وارد بدن خود نمی‌کنید و هم از خواص متعدد دمنوش‌های گیاهی بهره‌مند می‌شوید.

_ برای صرف شام زمان تعیین کنید. حتی می‌توانید ساعت خود را کوک کنید تا مثلاً یک ساعت قبل از ساعت 7 شب به شما یادآوری کند که برای خوردن شام خود یک ساعت دیگر بیشتر فرصت ندارید.

_ برنامه غذایی خانواده را در صورت لزوم تغییر دهید. شاید لازم باشد به دلیل مشغله کاری اعضای خانواده، از قبل برای نوع و ساعت شام برنامه‌ریزی کنید.

رابطه جنسی صحیح را یاد گرفته اید؟

رابطه جنسی صحیح را یاد گرفته اید؟
اگر کم‌خونی داشته باشیم یا اگر دچار تالاسمی باشیم، در روابط جنسی‌مان مشکل خواهیم داشت.

 

 

یک سوال مهم: مسائل جنسی را از چه کسانی باید یاد بگیریم؟ از پدر و مادرمان؟ دوستانمان؟‌ مگر آنها چقدر در این زمینه تخصص دارند؟ آنها اطلاعاتشان را در این زمینه از چه کسانی گرفته‌اند؟ آیا از کسانی بجز پدر و مادر یا دوستانشان؟ واقعیت این است که بسیاری از ما نمی‌دانیم خصوصی‌ترین اما مهم‌ترین اطلاعات زندگیمان را باید از کجا و چطور به دست بیاوریم و چه اطلاعاتی درست است. از همین رو رفتار جنسی بهنجار را نیز نمی‌شناسیم.

رفتار بهنجار جنسی
یک پزشک متخصص با طرح سوالات فوق می‌گوید: خیالتان را راحت کنم؛ گردو، پسته، بادام و سایر گرمیجات هیچ ارتباطی با غریزه جنسی ندارند. اگر قرار بود تمام مسایل و مشکلات جنسی با پسته و گردو حل بشود،‌ بنده و امثال بنده به جای این که 27 سال مداوم درس بخوانیم و امتحان بدهیم و زحمت بکشیم،‌ می‌رفتیم مغازه گردوفروشی باز می‌کردیم!‌
او ادامه می‌دهد: خیالتان را از مساله مهم‌تری هم راحت کنم؛ مسئله ارتباط زناشویی، ربط چندانی به دستگاه تناسلی هم ندارد. نظام جنسی ما توسط مرکزی در مغزمان کنترل می‌شود و همین مرکز است که تمام سیستم‌های تناسلی را به حرکت درمی‌آورد. محل این مرکز در مغز میانی و در سیستم لیمبیک است. لابد تجربه کرده‌اید که همه‌مان وقتی که افسرده‌ایم یا وقتی اضطراب داریم و یا وقتی که عصبانی هستیم، دیگر میل جنسی نداریم. آیا تا به حال از خودتان پرسیده‌اید چرا چنین است؟ چون فرمانِ میل و ارتباط جنسی باید از بالا صادر شود، یعنی از مغز؛ و طبیعتا این فرمان در حالت افسردگی، اضطراب و عصبانیت صادر نمی‌شود. ‌

بعد از مغز، همه چیز در کنترل هورمون‌ها و غدد مترشحه داخلی است: هیپوفیز، هیپوتالاموس، تیرویید، آدرنال، بیضه و تخمدان. هر کدام از اینها که نام بردم، اگر مشکلی پیدا کنند، ما در مسایل جنسی‌مان به مشکل خواهیم خورد. بعد از هورمون‌ها، نوبت به ژنتیک می‌رسد. یعنی اشکالات ژنتیکی هم می‌تواند منجر به اشکالات جنسی شود. آنچه بعد از ژنتیک اهمیت دارد، سیستم خونی بدن است. اگر کم‌خونی داشته باشیم یا اگر دچار تالاسمی باشیم، در روابط جنسی‌مان مشکل خواهیم داشت. بیماری‌های عفونی مثل سل و بیماریهایی نظیر دیابت هم می‌توانند ارتباط جنسی‌مان را دچار اختلال کنند. اگر دقت کرده باشید، می‌بینید که تا این جای کار، هیچ اسمی از دستگاه تناسلی به میان نیاورده‌ام چون اهمیت آن در روابط زناشویی خیلی کمتر از آن چیزی است که عموم مردم تصور می‌کنند. حقیقت این است که آلت جنسی برای برقراری یک ارتباط جنسی سالم در ردیف ششم اهمیت قرار دارد.

‌احساسات مثبت
برای یک ارتباط زناشویی سالم و بهنجار، آموزش مسایل جنسی قدم اول است، اما قدم دوم، داشتن احساسات و عواطف مثبت به همسر است. باید همسرتان را صمیمانه دوست داشته باشید. معالجه احساسات منفی البته کار آسانی نیست. من سال‌هاست که مشاور ازدواجم و گه‌گاه با خودم فکر می‌کنم که ای‌ کاش ما زوج‌های ایرانی 15 یا 20 سال با هم نامزد بمانیم و فقط یک سال ازدواج کنیم! چراکه به وفور دیده‌ام بلافاصله پس از آن امضای کذایی، خیلی چیزها به هم می‌ریزد. به هر حال، اگر زن و شوهر به هم احساس مثبتی نداشته باشند در روابط زناشوییشان مشکل خواهند داشت. ‌بیشتر مردان، طالب زنانی هستند که قابلیت‌هایشان را تایید کنند و قبولشان داشته باشند. توصیه من به تمام خانم‌ها این است که از تایید همسرتان غافل نشوید و به قول معروف، تحویلش بگیرید. این کار برای همسرتان هم تاثیرات مثبت جسمی در پی دارد، هم تاثیرات مثبت روحی. ‌

اتاق خواب
اتاق خوابی که قرار است ارتباط جنسی در آن صورت بگیرد، نقش مهمی در سلامت این ارتباط ایفا می‌کند. در اتاق خوابی که آدم به اضطراب می‌افتد، نمی‌شود یک ارتباط جنسی سالم و آرامش بخش داشت. محیط مورد نظر باید از هر حیث کاملا امن باشد زیرا اضطراب شایع‌ترین عاملی است که در سیستم‌های گیرنده مغزی اختلال ایجاد می‌کند. ‌
نکات دیگری را هم باید در ساخت و تزیین اتاق خواب مد نظر قرار داد، از جمله این‌که رنگ اتاق خواب باید حتما روشن باشد، نور اتاق باید کافی باشد، و حتی بهتر است که یک موزیک ملایم و بدون کلام هم گوش‌تان را نوازش بدهد، چرا که در این شرایط، مغزتان برای ارتباط سالم، آماده‌تر می‌شود.

بدآموزی‌های جنسی
آموخته‌های غلط و غیر علمی را باید از ذهنمان بیرون بریزیم. خیلی از دختران ما این حرف غلط را از بزرگترهایشان شنیده‌اند که مردها پس از رابطه زناشویی، به همسرشان سرد می‌شوند یا از آنها دوری می‌کنند و امثال این حرف‌ها. این مساله، بسیار شایع و مهم است. من دختران زیادی را ویزیت کرده‌ام که به خاطر همین آموزش نادرست، هنگام اولین آمیزش جنسی با همسرشان، آنقدر خودشان را منقبض کرده‌اند و به خودشان فشار آورده‌اند که دچار "واژینیسموس" شده‌اند.‌

بهداشت جنسی‌
زن و شوهر قبل از تماس جنسی باید یک دوش کامل بگیرند و خودشان را خوشبو کنند. استفاده از صابون خوشبو کننده به همین دلیل اهمیت دارد. سیستم‌های تناسلی را هم باید حتما شستشو داد. پس از رعایت بهداشت، نوبت به آرایش می‌رسد، آن هم یک آرایش کامل. این فرهنگ، صحیح نیست که خانم‌ها بیرون از منزل آرایش داشته باشند اما درون منزل و در مقابل همسرشان تصور کنند که نیازی به آرایش نیست. توصیه می‌کنم که زن و شوهر، عطر و ادکلنشان را هم زود به زود عوض کنند. اصلا خوب نیست که آدم برای یک مدت طولانی، مثلا سی سال، فقط از یک نوع خوشبوکننده استفاده کند. شاید همسرتان با عطر و اودکلن تازه‌تان ارتباط بهتری برقرار کند.

تمیز بودن دهان و دندان مهم است. قبل از ارتباط زناشویی، از چیزهایی مثل سیگار که نفستان را بدبو می‌کند، حتما پرهیز کنید و یادتان باشد ترجیحا چیزهایی بخورید که نفستان را خوشبو کند.


جشن عید بهاره چین در تهران....

جشن عید بهاره چین در تهران
به منظور توسعه آشنایی دو ملت ایران و چین، جشن عید بهاره چین در محل سفارت این کشور در تهران برگزار می‌شود. معرفی آداب و رسوم مردم چین در جشن عید بهاره، ‌تولید و عرضه غذاهای سنتی این کشور و...

 

مراسم جشن عید بهاره چین روز پنج‌شنبه 26 دی‌ماه سال جاری از ساعات 12 تا 17 در محل سفارت جمهوری خلق چین در ایران برگزار می‌شود.

معرفی آداب و رسوم مردم چین در جشن عید بهاره، ‌تولید و عرضه غذاهای سنتی این کشور و نیز اجرای بازی‌ها و سرگرمی‌های وی‍ژه کودکان در فرهنگ ملی چین، به همراه پخش فیلم‌هایی دیدنی از این مراسم سنتی مردم چین، از برنامه‌هایی جشن عید بهاره چین در ایران است.

هنرمندان چینی که به منظور اجرای نمایش‌های سنتی ویژه جشن عید بهاره وارد تهران شده‌اند نیز در روز برگزاری این جشنواره با اجراهای هنری خویش صحنه‌هایی جذاب از فرهنگ ملی چین در این روز فرخنده را به نمایش خواهند گذاشت.

دانشگاه علوم پزشکی تهران نیز با حضور در این جشنواره ضمن برپایی نمایشگاهی از دستاوردهای ایران در زمینه طب سنتی، به معرفی مشترکات طب سنتی ایران و چین از دیرباز تاکنون خواهد پرداخت.

برپایی نمایشگاهی از فعالیت‌های اتاق بازرگانی ایران و چین در زمینه توسعه روابط تجاری دو کشور و نیز معرفی زمینه‌های توسعه روابط فرهنگی، اقتصادی و ‌گردشگری مردم دو کشور توسط انجمن دوستی ایران و چین، از دیگر برنامه‌های گروه‌های ایرانی حاضر در این جشنواره چینی است.

زیباترین بهار در فلات پامیر؛ آخرین ایستگاه دنیای ایرانیان باستان

گزارش تصویری: زیباترین بهار در فلات پامیر؛ آخرین ایستگاه دنیای ایرانیان باستان
با داشتن قلل مرتفع، روزگاری ایرانیان باستان این منطقه و کوههای اورست را پایان دنیا می‌دانستند. زبان ریشه دار فارسی بین اقوام گوناگون تبت و پامیر و هندوکش، نشان از....

  عمده فلات پامیر در تاجیکستان قرار گرفته و کشورهای دیگری مانند افغانستان، پاکستان، چین و قزاقستان را نیز در بر می گیرد.
با داشتن قلل مرتفع، روزگاری ایرانیان باستان این منطقه و کوههای اورست را پایان دنیا می‌دانستند. زبان ریشه دار فارسی بین اقوام گوناگون تبت و پامیر و هندوکش، نشان از عمق فرهنگ دنیای پارس است. افسانه ها افتادن تیر آرش را در این نقطه از جهان دانسته اند که این خود حکایتی غریب است!
بهار این منطقه چیز دیگری است و تصاویر خود گویای این مطلب است.
 
 
http://www.seemorgh.com/uploads/1392/10/bahar-photo1.jpg
 
http://www.seemorgh.com/uploads/1392/10/bahar-photo2.jpg
 
http://www.seemorgh.com/uploads/1392/10/bahar-photo3.jpg
 
http://www.seemorgh.com/uploads/1392/10/bahar-photo4.jpg
 
http://www.seemorgh.com/uploads/1392/10/bahar-photo5.jpg
 
http://www.seemorgh.com/uploads/1392/10/bahar-photo6.jpg
 
http://www.seemorgh.com/uploads/1392/10/bahar-photo7.jpg
 
http://www.seemorgh.com/uploads/1392/10/bahar-photo8.jpg
 
http://www.seemorgh.com/uploads/1392/10/bahar-photo9.jpg
 

100 رمان برتر جهان؛ کتاب پنجم: «تام جونز»...

100 رمان برتر جهان؛ کتاب پنجم: «تام جونز»
هنری فیلدینگ «تام جونز» را درباره‌ مرد جوان و تندمزاجی به نگارش درآورده که در میان روابط گوناگونش به جست‌وجوی عشق واقعی سرگردان است. فیلدینگ رمان معروفش را در اواسط قرن هجدهم نوشت و با درک کاملی از روح جامعه‌...


 در ادامه‌ی معرفی‌ برترین رمان‌های تاریخ ادبیات انگلیسی، روزنامه‌ «گاردین»، این‌بار یادداشتی را درباره‌ی رمان «تام جونز»، اثر معروف «هنری فیلدینگ» نوشته است.

پنجمین کتابی که روزنامه‌ گاردین در فهرست 100 رمان برتر انگلیسی‌زبانش معرفی کرده، «تام جونز» شاهکار کلاسیک «هنری فیلدینگ» است که در سال 1749 به چاپ رسید.

فیلدینگ «تام جونز» را درباره‌ مرد جوان و تندمزاجی به نگارش درآورده که در میان روابط گوناگونش به جست‌وجوی عشق واقعی سرگردان است. فیلدینگ رمان معروفش را در اواسط قرن هجدهم نوشت و با درک کاملی از روح جامعه‌ آن زمان، به خوبی موفق شد با مخاطبانش ارتباط برقرار کند.

با از راه رسیدن دهه‌ 1740، قشر جدیدی از خوانندگان سر برآوردند که در نتیجه‌ی آن، نویسندگان نوظهوری هم به موج ادبیات داستانی پیوستند. در این دوره نه تنها صنعت نشر شکوفا شد‌، بلکه قشر متوسط جامعه به دنیای کتابخوانی راه پیدا کرد. در این میان عده‌ای هم به دنبال کسب درآمد و پول روی پول گذاشتن قلم می‌زدند. «ساموئل جانسون» که البته از نویسندگان سرشناس ادبیات کلاسیک محسوب می‌شود‌، رمان معروف «راسلاس» را در همین دوره به نگارش درآورد تا درآمدی کسب کند و بتواند هزینه‌ مراسم تدفین مادرش را بپردازد.

فیلدینگ که در سال 1707 به دنیا آمد‌، نمونه‌ تمام‌عیار هم‌نسلانش در قرن هجدهم میلادی بود. او که ادبیات کلاسیک را در «اتون» تحصیل کرد‌، از خانواده‌ای پرنفوذ و شغلی مناسب در مراجع قضایی برخوردار بود. در گیرودار تناضعات اجتماعی و سیاسی بود که فیلدینگ قلم برداشت تا به بحران‌های عصرش واکنش نشان دهد. او متون سیاسی و مقالات هجو می‌نوشت، اما در میانسالگی به گونه‌ ادبی رمان که برایش تازگی‌ داشت‌، روی آورد.

در سال 1740 «پاملا» شاهکار کلاسیک «ساموئل ریچاردسون» حرف نخست را میان خوانندگان رمانتیک انگلیس می‌زد. فیلدینگ رمانی طنز را در جواب این رمان با نام «شاملا» روانه‌ بازار کرد و یک سال پس از آن در رقابت با ریچاردسون، «‌جوزف اندروز» را به چاپ رساند. فیلدینگ پس از آن، نگارش شاهکار عمرش «پیشینه‌ تام جونز» را آغاز کرد.

از دیدگاه «ساموئل تیلور کالریج»، رمان فیلدینگ در کنار «اودیپوس رکس» نمایشنامه‌ معروف «سوفوکل» یونانی و «کیمیاگر» به قلم «بن جانسون»، یکی از سه پیرنگ بی‌نقصی بود که تا آن زمان طراحی شده بود. به نظر شاعر بلندآوازه‌ی رمانتیک انگلیسی، «تام جونز» بسیار اصیل و عمیقا کمدی بود.

http://www.seemorgh.com/uploads/1392/09/2940012448095_p0_v1_s260x420.JPG

به گزارش گاردین‌، فیلدینگ در «تام جونز»، روش نامه‌نگاری ریچاردسون را کنار گذاشت و داستان را از دید سوم شخص روایت کرد. شاهکار فیلدینگ در لندن آن زمان که تنها 700 هزار نفر جمعیت داشت‌، حدود 10 هزار نسخه فروش داشت.

اولین‌بار فیلدینگ بخش‌هایی از رمان خود را در سال 1748 در جمعی خصوصی برای دوستانش خواند. دهم فوریه 1749 تاریخ رسمی انتشار «تام جونز» است. چاپ اول این کتاب به سرعت فروش رفت و انتشار این اثر به چاپ دوم و سوم رسید. چهارمین چاپ «تام جونز» اواخر همان سال روانه‌ی بازار کتاب شد و نام فیلدینگ را تا به امروز زنده نگه داشت.


به یاد شاعری که فروغ را شرمنده کرد!

به یاد شاعری که فروغ را شرمنده کرد!
فروغ فرخزاد: با دیوان اولش مرا به کلی طرفدار خودش کرد. خصوصیات شعرش به کلی با مال دیگران فرق داشت، مال خودش و آب و خاک خودش بود. وقتی کتاب اول او را با مال خودم مقایسه می‌کنم، شرمنده می‌شوم...

 

 بیست‌ونهم آبان‌ماه سال‌روز درگذشت منوچهر آتشی است؛ شاعری که فروغ فرخزاد درباره‌اش گفته، از مقایسه اولین مجموعه شعر او با نخستین مجموعه شعر خودش شرمنده می‌شود.

نخستین مجموعه شعر آتشی با عنوان «آهنگ دیگر» سال 1339 در تهران چاپ شد. انتشار این کتاب آغاز بسیار موفقیت‌آمیزی برای آتشی بود و واکنش‌های تحسین‌آمیزی برای شاعر به همراه داشت؛ از جمله این‌که فروغ فرخزاد در مصاحبه‌ای درباره شعر آتشی گفت: «با دیوان اولش مرا به کلی طرفدار خودش کرد. خصوصیات شعرش به کلی با مال دیگران فرق داشت، مال خودش و آب و خاک خودش بود. وقتی کتاب اول او را با مال خودم مقایسه می‌کنم، شرمنده می‌شوم، اما نمی‌دانم چرا دیگر از او خبری نیست. نباید به تهران می‌آمد. بچه‌های تهران آدم را خراب می‌کنند. هر جا شعری از او دیده‌ام، با حوصله خوانده‌ام. اگر خودش را حفظ کند، خیلی خوب خواهد شد.» (مقدمه‌ی دیوان اشعار فروغ فرخزاد، انتشارات طلایه)

اما فیض شریفی درباره این اظهارات فروغ می‌گوید: «فروغ عجله می‌کرد. درباره نادرپور هم عجله کرد، اما بعدا نادرپور شعرهای ماندگاری گفت. به نظر من این‌قدر که تهران به این شاعران پروبال داد و آن‌ها را برکشید، آن‌ها به تهران پس ندادند. کسی همچون محمد بیابانی شاعر بسیار توانمندی است که الآن در جنوب دفن شده است؛‌ اگر او هم به تهران می‌آمد، ‌چیزی از آتشی کم نداشت... آتشی در سروش و تماشا کارهای ادبی زیادی انجام داد. نمی‌توان گفت تهران خرابش کرد، تهران مشهورش کرد و به او اعتبار داد. تهران دشمن کسی نیست. آدم باید خود را با محیطش وفق دهد،‌ البته آتشی شعری هم دارد که نشان می‌دهد با تهران اخت شده است. او سروده است: «من اما در همین شهر/ از بوستانی گذشتم و عشق را دیدم/ که ناگهانی از پس نارونی درآمد/ با دامن گلی‌رنگ و بی عینک آفتابی/ و لبخندی به سمت قلب شاعر هفتادساله‌ای/ شلیک کرد/ و هوا/ ناگهان بارانی شد» این شعر نشان می‌دهد که او با تهران اخت شده است.»

منوچهر آتشی، شاعر و مترجم، دوم مهرماه سال 1310 در دهرود دشتستان بوشهر متولد شد. به سال 1339 به تهران آمد و در دانشسرای عالی به تحصیل پرداخت. او در مقطع کارشناسی رشته زبان و ادبیات انگلیسی فارغ‌التحصیل شد.

مجموعه‌های شعر «آواز خاک» (1347)، «دیدار در فلق» (1348)، «وصف گل سوری» (1367)، «گندم و گیلاس» (1368)، «زیباتر از شکل قدیم جهان» (1376)، «چه تلخ است این سیب» (1378) و «حادثه در بامداد» (1380)، همچنین ترجمه آثاری چون «دلاله» (تورنتون وایلدر)، «لنین» (مایاکوفسکی) و ترجمه داستان «فونتامارا» اثر ایناتسیو سیلونه که در سال 1348 انتشار یافت، از آثار منتشرشده منوچهر آتشی هستند.

منوچهر آتشی ظهر روز 29 آبان‌ماه سال 84 در پی بیماری در بیمارستانی در تهران از دنیا رفت و پیکرش برای خاک‌سپاری به زادگاهش منتقل شد.

ادبیات جنسی خوب، ادبیات جنسی بد!

ادبیات جنسی خوب، ادبیات جنسی بد!
مهم‌ترین دلیلی که موجب عصبانیت رسانه های اصولگرا از انتشاراتی‌های بزرگ مثل نشر چشمه شده، محبوبیت کتاب‌های این انتشارات در برابر کتاب‌هایی بوده که با بودجه ی کلان دولتی منتشر می‌شوند و کمترین خواننده را دارند و...

 

مهم‌ترین دلیلی که موجب عصبانیت رسانه های اصولگرا از انتشاراتی‌های بزرگ مثل «نشر چشمه» شده، محبوبیت کتاب‌های این انتشارات در برابر کتاب‌هایی بوده که با بودجه ی کلان دولتی منتشر می‌شوند و کمترین خواننده را دارند و در نهایت به عنوان هدیه به شهرهای مختلف ایران فرستاده می‌شوند.

هفته گذشته یکی از خبرگزاری نزدیک به اصولگرایان، در توجیه تعطیلی نشر چشمه، قسمت‌هایی از بعضی از کتاب‌های این انتشاراتی را باز نشر کرده بود تا «ترویج روابط جنسی آزاد» را در کتاب‌های این انتشاراتی نشان دهد. با این حال پرداختن به چنین موضوعاتی در بسیاری از کتاب‌های ادبیات داخلی و خارجی مساله ی تازه‌ای نیست. نمونه ی بارز این مساله، بخشی مهم از نوشته های جلال‌آل احمد است که نویسنده ی آن از سوی رهبر انقلاب، «جلال‌آل قلم» لقب گرفته است.

جلال آل احمد در بسیاری از کتاب‌های خود مثل «مدیر مدرسه»، «نفرین زمین» و ... به راحتی مسایل جنسی را مطرح کرده است و حتی در کتاب «سنگی بر گوری» (که در دولت احمدی‌نژاد برای اولین بار اجازه ی انتشار پیدا کرد) در مورد مسایل بسیار خصوصی و روابط خود و همسرش نیز صحبت کرده است. همچنین همسر وی در کتاب «سوشون» که به عقیده‌ ی بسیاری از نویسندگان، بهترین رمان تاریخ ادبیات ایران محسوب می‌شود، خیلی صریح‌تر از نمونه‌های منتشر شده در این سایت اصولگرا، مسایلی را بازگو کرده است.

و همه دیگران
کارشناسان حوزه ادبیات میان ادبیات اروتیک یا داستان‌های تحریک کننده با داستانی که بنا به ضرورتی در قسمتی از آن از مسایل جنسی صحبت می‌شود، تفاوت زیادی قائلند. از این رو نه تنها در آثار جلال و سیمین دانشور، بلکه در ادبیات بسیاری دیگر از نویسندگان مشهور ایران نظیر بزرگ علوی، صادق هدایت، محمدعلی‌جمال‌زاده، غلامحسین ساعدی، هوشنگ گلشیری، محمد‌علی افغانی، احمد محمود و ... نیز به طور فراوان این نوع ادبیات رواج دارد و سانسور چنین کتاب‌هایی، نتیجه‌ای جز حذف قسمت بزرگی از ادبیات ایران نخواهد داشت. گرچه اگر کسی سری به دست‌فروش‌های خیابان انقلاب تهران زده باشد متوجه خواهد شد که اتفاقا در زیر این تیغ تیز سانسور، چقدر کتاب‌های افرادی مثل «صادق هدایت» در زیراکسی‌های مرکز شهر تجدید چاپ شده‌اند و با چه قیمت مناسب‌تری در اختیار مردم قرار می‌گیرند!

قافیه که تنگ آید!
وقتی قرار باشد از هر مساله ی کوچکی ایراد گرفته شود یا دچار توهم توطئه شویم، می‌توان به کتاب رمانی که یکی از شخصیت‌های مرتبط با حوزه ی نظامی جمهوری اسلامی نوشته است هم ایراد وارد کرد! کتاب «آقای سلیمان! می شود من بخوابم؟» نوشته ی حجت‌الاسلام ‌والمسلمین سید محمدرضا واحدی، معاون فرهنگی سازمان عقیدتی سیاسی ارتش که اتفاقا با استقبال خبرگزاری‌های اصولگرا مواجه شده است، در دو جای داستان دو شخصیت مثبت به نام‌های «مریم» و «مسعود» وارد داستان می‌کند و می نویسد «مانده بودم که این هدیه ی خدای مسعود و مریم، یعنی سفر عمره را باور کنم یا خواب مادرم را»؛ گرچه دو نام مذهبی و با بار معنایی بسیار زیبایی هستند، در کنار هم قرار گرفتن این دو نام، یادآور بزرگترین سازمان جنایت علیه مردم ایران، سازمان مجاهدین خلق (منافین) خواهد بود! طبیعی است که اگر این رمان و این اشتباه سهوی در کتاب یک نویسنده ای با گرایش سیاسی غیر جناح اصولگرا صورت گرفته بود، نهادهای نظارتی[!] چه برخوردی با وی و انتشارات او نمی‌کردند!

کتاب بخوانید
مهم‌ترین دلیلی که موجب عصبانیت رسانه های اصولگرا از انتشاراتی‌های بزرگ مثل «نشر چشمه» شده، محبوبیت کتاب‌های این انتشارات در برابر کتاب‌هایی بوده که با بودجه ی کلان دولتی منتشر می‌شوند و کمترین خواننده را دارند و در نهایت به عنوان هدیه به شهرهای مختلف ایران فرستاده می‌شوند. فقر مطالعه در میان مخاطبان انتشارات نزدیک به آنها سبب شده نوعی حسادت در میان آنان به وجود بیاید و به جای ترغیب مخاطب به مطالعه ی بیشتر، سعی در ممانت از بازی رقیب دارند!

نشر چشمه
نه تنها نویسندگان بزرگی مثل محمدرضا شفیعی کدکنی، فریدون مشیری، هوشنگ ابتهاج، محمود دولت‌آبادی، علی‌اشرف درویشیان، مهرداد بهار، ایرج افشار، احمدرضا احمدی و حمید رضا صدر، کتاب‌های خود را در نشر چشمه منتشر کرده‌اند، که حتی «عادل فردوسی‌پور» نیز کتاب خود را در این انتشاراتی مشهور به چاپ رساند تا فراگیری این انتشاراتی به معرفی کتاب او کمک کند.

چرایی خودکشی صادق هدایت...

چرایی خودکشی صادق هدایت
دلیل واقعی خودکشی صادق هدایت چه بود؟


همانطور که جهانگیر هدایت در ویژه برنامه بی بی سی یادآور شد و توسط بسیاری از دوستان و آشنایان او تایید شده و در کتابهایی که دکتر کاتوزیان نوشته، به طور مستند این مطالب آورده شده، هدایت در آخرین سفر با امید فراوانی قدم به پاریس می گذارد تا از فضای خفه کننده ایران دور شده و بقیه عمر را به دور از لکاته ها و خنزرپنزری ها بگذراند و از طرفی کتابهای خود را در فرانسه چاپ نموده و به شهرت و جایگاهی که لایق آن است برسد و با درآمد حاصل از آن زندگی ای مستقل، که در آن که زیر دین خانواده اش نباشد، تشکیل دهد.

هدایت با ویزای پزشکی دو ماهه و با عنوان بیمار روحی!!! برای معالجه عازم پاریس می شود و از این مساله بسیار دلخور است، اما بخاطر امیدی که در دل دارد زیر بار این ماجرا می رود.

شمارش معکوس دو ماهه شروع شده، اما در پاریس دوستش حسن شهید نورائی که در چاپ کتابهای هدایت کمک زیادی به او می کرد در بستر بیماری است و کاری از دستش ساخته نیست. هدایت حتی به دنبال ویزا برای رفتن به ژنو یا لندن است تا نزد دوستان خود یعنی جمالزاده یا فرزاد برود، اما به هر علتی جور نمی شود. مدت مرخصی کم کم رو به اتمام است و اگر هدایت دست خالی (مدارک پزشکی) به تهران بازگردد شغل خود را در دانشکده هنرهای زیبایی از دست می دهد و از دست رفتن شغل هم یعنی بی پولی و هدایت پیش از پیش سربار خانواده اش می شود و ازین موضوع متنفر است !

حال شهید نورائی هم روز به روز وخیم تر می شود. و اما تیر خلاص؛ رزم آرا1 در تهران ترور می شود و امید هدایت به سفارت که قبل از ترور رزم آرا به واسطه نسبت خانوادگیش با وی ،هدایت را بسیار تحویل می گرفتند و احتمال آن بود که کار اقامتش را ردیف کنند و اکنون جواب سلامش را به زور می دهند نقش برآب می شود. ایده خودکشی که مدت زیادی با او بوده، دوباره جان می گیرد. به سراغ مصطفی فرزانه می رود تا پولی که به وی سپرده بود، را پس بگیرد و پول کفن و دفن را جدا و با مابقی آن خانه ای مجهز به گاز اجاره میکند و آدرسش را به هیچ کس جز یکی از دوستان دوره دبستان نمی دهد2 تا این چند روز باقی مانده از اقامت را بدون مزاحمت دیگران خوش بگذراند و نهایت استفاده را از آن ببرد.

شهید نورایی شب قبل از خودکشی می میرد و هدایت را در تصمیمش مصمم تر می کند، اما تصمیم به خودکشی کافی نیست و به انگیزه بیشتر و جرات نیاز دارد، جرات و انگیزه لازم را همان عللی که خیلی از شما دوستان بدان اشاره کردید در طول زندگی به هدایت داده بودند و سرانجام راوی بوف کور در تعقیب گلدان راغه از پا میافتد. این بود نظر من درباره خودکشی هدایت نازنین ....

هرچند بازهم اشاره می کنم خودکشی هدایت مهم است نه آنقدر که شخصیت خود هدایت و داستانهایش را به حاشیه براند.


---------------------------------------------------------------------------------------------
پ.ن 1 : رزم آرا شوهرخواهر هدایت بود.
پ.ن 2 : این دوست را به مهمانی مرگ دعوت میکند! هدفش این بود که جنازه اش بو نگیرد و از مرگش مطلع شوند. ساعت 9 شب این دوست به در خانه هدایت می آید اما کسی در را نمی گشاید، تصمیم به بازگشت می گیرد اما از آنجا که هدایت فردی خوش قول بوده شکاک می شود و متوجه بوی گاز شده و در را باز کرده و ....


به محض اینکه چشمم به عزرائیل افتاد خودم را به مردن زدم .....

به محض اینکه چشمم به عزرائیل افتاد خودم را به مردن زدم + تصاویر
از یادداشت های عمران صلاحی دربارة پرویز شاپور:

 

پرویز شاپور( متولد 5 اسفند 1302 در قم و در گذشته 1378 در تهران ) نویسنده ایرانی است.

شهرت او به دلیل نگارش کاریکلماتور، نوشته‌های کوتاه (اغلب تک خطی) است که ظرافت و دیدی شاعرانه و طنزآمیز دارند.

http://www.seemorgh.com/uploads/1393/01/parviz999.jpg
دنیائی که «شاپور» آفریده بسیار زیبا و شگفت‌انگیز است. وقتی آدم به دنیای شاپور پامی‌‌گذارد مثل بچه‌ای است که وارد یک گاردن پارتی عجیب شده مثل بچه‌ای که باحیرت به یک منظرة آتش‌بازی می‌نگرد…

… شاپور کوتاه‌ترین خط را برای طرح و کوتاه‌ترین کلمه را برای طنز به کار می‌گیرد و می‌گوید: «چرا بی‌خود ولخرجی ‌کنم و یک خط اضافی در طرحم مصرف کنم، این خط را نگه می‌دارم و با آن طرح دیگری می‌سازم!

http://www.seemorgh.com/uploads/1393/01/parviz222.jpg

«کاریکلماتور» خون تازه‌ای است در رگ‌های طنز ایران، شاپور تمام حرف‌هایی را هم که در صحبت‌ روزمرة خود می‌زند کاریکلماتور است. وقتی وارد مجلسی می‌شود خداحافظی می‌کند و هنگامی که مجلس را ترک می‌کند سلام می‌دهد!

خلاصه دنیای شاپور دنیائی است به دور از همه دنیاها، دنیائی که حیرت یک بیگانه‌ دهاتی را در ما برمی‌انگیزد، هنگامی که وارد شهر بزرگی می‌شود.

 

شب‌ها با ستارگان بیلیارد بازی می‌کنم.

هیچ جنایت‌کاری به اندازه قلبم با خون سروکار ندارد.

چون گلوله طاقت دوری تفنگ را نیاورد از میان برگشت.

برای گربه تحقیرآمیز است که با مرگ موش خودکشی کند.

بعد از مرگ همه شاد هستند، چون روی قبرها می‌نویسند شادروان.

برخی از محصلین با آسانسور به کلاس بالاتر می‌روند.

http://www.seemorgh.com/uploads/1393/01/parviz110.jpg
به محض اینکه چشمم به عزرائیل افتاد خودم را به مردن زدم.

آرزو می‌کنم برخی افراد همیشه مشغول خوردن باشند تا فرصت حرف زدن را پیدا نکنند.

قبل از اینکه قرص خواب‌آور بخورم ساعتم را از مچم باز می‌کنم که نخوابد.

برای اینکه سیبل‌هایش را دود بدهم سیگار به او تعارف نمودم.

ماهی‌ای که استخوان نداشته باشد موجب امتنان گربه است.

http://www.seemorgh.com/uploads/1393/01/parviz111.jpg

زندگی هیچ‌کس به اندازة متصدی آسانسور فراز و نشیب ندارد.

پرنده روی سیم تلفن مشغول استراق سمع بود.

برای اینکه از مخارج خودکشی شانه خالی کنم زندگی می‌نمایم.

برخی از افراد آنقدر آدم‌های بددهنی هستند که دهان‌شان احتیاج به سیفون دارد.

به قدری آدم دل‌رحمی هستم که در زمستان‌ها وقتی می‌خواهم به کسی سیلی بزنم قبلاً دستم را روی بخاری گرم می‌کنم.

گربه پس از گرفتن موش به دقت دنبال تاریخ مصرفش می‌گشت.

همة مردم سر «چوب رخت» کلاه می‌گذارند.

http://www.seemorgh.com/uploads/1393/01/parviz333.jpg

هرگز اختلاف طبقاتی بین مرغ و خروس حل نمی‌شود.

از عزرائیل تقاضا نمودم خارج از نوبت به زندگی‌ام خاتمه دهد.

شیشه عمرم را به جای شیشه خالی آبجو به «بارون خاچیک» قالب نمودم.

سیاه‌پوستان هرگز در مقام تعارف به کسی نمی‌گویند «روی من سیاه».

هر وقت ساعت مرگم فرا می‌رسد با دستپاچگی ساعتم را عقب می‌کشم.

صاحبان چشم‌های عسلی نگاه‌های شیرینی دارند.

http://www.seemorgh.com/uploads/1393/01/parviz444.jpg
آب‌تنی ماهی یک عمر طول می‌کشد.

فروتنی آبشار نیاگارا را ستایش می‌کنم.

نمی‌دانم ماهی چه غذای شوری خورده که آن قدر روی آن آب می‌خورد.

برای اینکه قطار را از دست دهم ساعتم را یک ربع عقب کشیدم.

به الماس فکر کردم شیشه عمرم ترک برداشت.

برای اینکه ماهی را در غمم شریک کنم داخل تنگش اشک می‌ریزم.

سوراخ‌های در نمکدان برای این است که نمک خفه نشود.

http://www.seemorgh.com/uploads/1393/01/parviz555.jpg
در کشورهای صنعتی فواره‌ها با آسانسور بالا و پائین می‌روند.

وقتی چشمم به تاریخ تولدم می‌افتد بی‌اختیار اشک می‌ریزم.

تا از عزرائیل دستمزد نگیرم خودکشی نمی‌کنم.

از فواره پرسیدم چرا برگشتی گفت چمدانم را جا گذاشته‌ام.

سنگ کلیه‌ام را به دکتر معالجم کادو دادم.

سایه‌ام را به خورشید مدیونم.

قطار و تونل با هم ازدواج کردند.

وقتی اتاقم پر از آب می‌شود پشت بامش به سوی آسمان چکه می‌کند.

زندگی بدون مرگ یک قدم هم برنمی‌دارد.

http://www.seemorgh.com/uploads/1393/01/parviz666.jpg
وصیت کرده‌ام در پیلة کرم ابریشم دفنم کنند.

وقتی تاریخ مصرف قطره باران سپری شود تبخیر می‌گردد.

با قطرات اشکم مقدمه‌ای بر اقیانوس نوشتم.

چون قطرات اشکم تمام شده است می‌خندم.

خودم را در آینه ملاقات می‌کنم.

زیباترین گریستن را به ابر نسبت می‌دهم.

http://www.seemorgh.com/uploads/1393/01/parviz777.jpg
به دستور چشم پزشک فقط با چشم راستم اشک می‌ریزم.

وقتی چراغ روشن می‌کنم شب دست و پایش را جمع می‌کند.

ساعت را از کار انداختم که لحظات از آن پس انداز شوند.

هوا به قدری سرد بود که خورشید بخاری روشن کرد.

هوا با آسانسور دستگاه تنفسی‌ام بالا و پائین می‌رود.

پاسخ سلام‌های امروزی خداحافظی است.

به عیادت درختی رفتم که در بهار سبز نشد.

http://www.seemorgh.com/uploads/1393/01/parviz888.jpg


صدای پایت از دورترین نقطه به گوشم مهاجرت کرد.

خداحافظی‌ها فرصت سلام نمی‌دهند.

برای ملاقات قوه جاذبه زمین خودم را از بالای ساختمان به پائین پرتاب کردم.

تا از ابر اجازه نگیرم اشک نمی‌ریزم.

علی دایی در حرم حضرت عبدالعظیم...

علی دایی
سرمربی پرسپولیس برای زیارت و غبار روبی به حرم حضرت عبدالعظیم رفت.

 

علی دایی به همراه اعضای کادر فنی برای زیارت و غبار روبی به حرم حضرت عبدالعظیم در شهر ری رفت.در این زیارت و غبار روبی جمعی از خادمین حرم عبدالعظیم حسنی علی دایی را همراهی کردند.

خدام که برای دقایقی با دایی همکلام شده بودند در پایان این مراسم برای پرسپولیس و سرمربی این تیم در لیگ برتر آرزوی موفقیت کردند.