سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راه کمال

صفحه خانگی پارسی یار درباره

مهاجرت سالانه 150هزار جوان ایرانی به خارج...

سالانه حدود 150‌هزار جوان ایرانی در جست‌وجو برای یافتن وضعیت اقتصادی بهتر به کشورهای دیگر مهاجرت می‌کنند که این روند می‌تواند منجر به کاهش قابل‌توجه نیروی کار ماهر در میان‌مدت شود. بانک جهانی در گزارشی که از وضعیت اقتصادی ایران منتشر کرده است، برآورد کرده بیش از 60‌درصد جمعیت 73‌میلیون‌نفری ایران زیر 30سال هستند. در نتیجه حدود 750‌هزار جوان ایرانی سالانه وارد بازار کار می‌شوند که بخش عمده‌ای از آنها از کار بیکار  یا از جست‌وجو برای یافتن کار ناامید می‌شوند و به خیل جمعیت غیرفعال از نظر اقتصادی می‌پیوندند.

 نرخ بیکاری؛ بالاتر از 20‌درصد

این بانک برپایه آمارهای استخراج‌شده از سوی دستگاه‌های مربوطه کشور اعلام کرد در پاییز 2013، نرخ کلی بیکاری و همچنین نرخ بیکاری در بین جوانان به‌ترتیب 3/10 و 3/24‌درصد ارزیابی شده است. اما منابع غیررسمی نرخ کلی بیکاری را 20‌درصد یا حتی بیشتر ارزیابی می‌کنند. این گزارش اضافه می‌کند تنها 7/36‌درصد جمعیت کشور از نظر اقتصادی فعال هستند. چشم‌انداز نسبتا ضعیف برای ایجاد فرصت‌های شغلی جدید در کنار افزایش تعداد ورودی‌های جدید به بازار کار، ناشی از افزایش نرخ مشارکت زنان و تعداد بالای جوانان واردشده به بازار کار، نشان می‌دهد که وضعیت بازار کار در ایران در دوره قابل پیش‌بینی همچنان کساد باقی خواهد ماند.

نرخ مشارکت زنان در بازار کار در فاصله سال‌های 2000 تا 2011 از 14 به 16‌درصد افزایش یافته است. این روند مطابق با مشخصات اقتصادی، اجتماعی کشور است که به نحو فزاینده‌ای شاهد افزایش سطح دسترسی زنان به آموزش نسبت به مردان است. طبق گزارش‌ها از سال 2006، زنان بیش از نیمی از دانشجویان کشور و 70‌درصد دانش‌آموختگان رشته‌های علوم طبیعی و مهندسی را تشکیل داده‌اند. همچنین این موضوع ناشی از نرخ نسبتا پایین تشکیل خانواده به دلیل افزایش هزینه‌های زندگی است.

زنگ خطر بحران بیکاری

شرایط نه‌چندان مطلوب در بازار کار درحالی است که علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی بارها اعلام کرده است که بازار کار ایران در آینده نزدیک با عرضه میلیونی نیروی کار روبه‌رو است و طبق برآوردهایی که در وزارت کار صورت داده‌ایم برای مواجه‌شدن با این حجم از منابع انسانی، اقتصاد کشور طی دهه آینده باید رشد هفت‌درصدی داشته باشد. برای دستیابی به این رشد نیز خروج از رکود تورمی الزامی است و تنها به این طریق است که می‌توان بحران بیکاری و وجود این تهدید اجتماعی را مرتفع کرد. طی 40 سال گذشته مجموع نرخ بیکاری و تورم در کشور بین 20 تا 40‌درصد در نوسان بوده و در برخی سال‌ها به 45‌درصد هم رسیده است که نشان می‌دهد سیاستگذاری‌های سیاسی و اقتصادی در کشور نوعی رکود تورمی را به جامعه تحمیل کرده است. در طول سالیان متوالی، منابع انسانی و منابع مالی ارزی و ریالی زیادی به اقتصاد ایران تزریق شده است در حالی که روند رشد اقتصاد ایران در دراز‌مدت بین 5/4 تا پنج‌درصد بوده و بیانگر بهره‌مندی نامطلوب از منابع ملی است.

10 تا 70‌میلیون‌تومان، هزینه ایجاد هر شغل

ربیعی با بیان اینکه برای غلبه بر بیکاری باید حداقل سالانه یک‌میلیون‌شغل در کشور ایجاد کنیم، تصریح کرد: برای اشتغالزایی در کشور به منابع زیادی نیاز داریم و به طور متوسط برای ایجاد یک شغل باید رقمی در حدود 100 تا 700‌میلیون‌ریال تخصیص داده شود. وی توجه به اشتغال به‌ویژه مشاغل خانگی و کوچک را از برنامه‌های وزارت کار در سال جدید عنوان کرد و گفت: از جمله رویکردهای ما در سال جدید، آزادسازی منابع حاصل از هدفمندی یارانه‌ها و هدایت آن به سمت مصارف خاص و بخش‌های موردنظر دولت است. با توجه به اینکه به گفته وزیر کار سالانه باید یک‌میلیون‌شغل جدید ایجاد شود؛ با محاسبه هزینه ایجاد هر شغل باید سالانه بین 10 تا 70‌هزارمیلیاردتومان برای اشتغالزایی هزینه شود.

توان تامین 70‌هزارمیلیاردتومان وجود ندارد

علیرضا حیدری دبیر سابق کانون عالی شورای اسلامی کار اظهار کرد: در شرایط فعلی کشور، نه دولت منابعی برای تامین هزینه 10 تا 70‌هزار‌میلیاردتومانی اشتغالزایی در اختیار دارد و نه بخش خصوصی توان چنین سرمایه‌گذاری را دارد. وی با بیان اینکه بیکاری به مشکلی مزمن در سال‌های گذشته تبدیل شده است، خاطرنشان کرد: در حال حاضر چهار‌میلیون‌دانشجوی در حال تحصیل در کشور داریم و اگر آمار سربازان وظیفه را هم اضافه کنیم، می‌بینیم که با یک نیروی کار بالقوه عظیم آماده ورود به بازار کار مواجه هستیم. این کارشناس حوزه کار به این نکته اشاره کرد که در سال‌های گذشته از یک سیاست منسجم درخصوص تنظیم بازار کار برخوردار نبوده‌ایم.

هرکدام از سیاست‌های پولی، ارزی، مالی و… در این مدت ساز خود را کوک کرده و با دست‌به‌دست‌دادن تحریم‌ها سبب شده برنامه‌های اشتغالزایی عقیم شود. حیدری عنوان کرد: واقعیت آن است که برای داشتن نرخی واقعی‌تر از اعداد اعلام‌شده از سوی ارگان‌های رسمی باید به ارقام غیررسمی و فراتر از نرخ‌های موجود نگاه کنیم. به نظر می‌رسد این گفته وزیر کار که ایجاد اشتغال برای یک‌میلیون‌نفر در سال را برای خروج از بحران و رسیدن به اهداف چشم‌انداز کشور ضروری دانسته به واقعیت نزدیک‌تر باشد.

افزایش نیم دلاری خط فقر، 5/4‌میلیون‌نفر را فقیر می‌کند

بانک جهانی در ادامه گزارش خود به آمارهایی درخصوص خط فقر نیز اشاره و تاکید می‌کند در حالی‌که نرخ فقر پایه‌ای در ایران پایین است، اما بخش عمده‌ای از مردم در سطح نزدیک به خط فقر زندگی می‌کنند. بر اساس آمارهای بانک جهانی در سال 2010، تنها 7/0درصد مردم ایران (یعنی نیم‌میلیون‌نفر) زیر خط فقر یعنی با درآمد روزانه 25/1دلار زندگی می‌کرده‌اند. اما تعداد افراد با سطح زندگی آسیب‌پذیر که در نزدیکی خط فقر قرار دارند در حال افزایش است، زیرا خط فقر به اندکی بالاتر از درآمد روزانه 25/1دلار افزایش یافته است. هرچند حذف یارانه مواد غذایی و سوخت در سال 2012 و جایگزینی آن با یارانه‌های نقدی به حدود 80‌درصد جمعیت کشور، توزیع درآمد را بهبود بخشیده (و ضریب جینی را اندکی کاهش داده است)، اما تعداد زیادی از مردم همچنان در وضعیت آسیب‌پذیر زندگی می‌کنند.

افزایش نیم‌دلاری خط فقر (از دو به 5/2دلار و از سه به 5/3 دلار) می‌تواند چهار تا شش‌درصد جمعیت کشور یعنی بیش از 5/4میلیون‌نفر را گرفتار فقر سازد. این بدان معناست که بسیاری از شهروندان ایرانی در برابر شوک‌های خارجی یا تغییر در وضعیت شخصی‌شان آسیب‌پذیر هستند. افزایش بیکاری و بالا‌رفتن نرخ تورم و تاثیرات فوری آنها بر وضعیت زندگی مردم عوامل مهمی هستند که به همراه عوامل دیگر موجب تشدید وضعیت فقر در ایران می‌شوند.

کارگران ایرانی در تاجیکستان بدون حقوق مانده‌اند
طالب میرزایف مسوول امور مالی شرکت سنگاب گفت: این شرکت به‌خاطر پرداخت‌نشدن طلب‌هایش از سوی شرکت برق تاجیک اعتباری برای پرداخت حقوق یک‌صد کارگر خود که بیشتر آنان تاجیک هستند، ندارد.

یک مقام شرکت ایرانی «سنگاب» مجری طرح نیروگاه سنگ توده -2 در تاجیکستان گفت: کارگران شاغل در این نیروگاه بیش از چهار‌ماه است که حقوقی دریافت نکرده‌اند.

میزان بدهی شرکت برق تاجیک به نیروگاه سنگ توده-2 بابت برق تولید‌شده حدود 28‌میلیون‌دلار اعلام شده است. میرزایف گفت: تا دسامبر سال 2013 شرکت برق تاجیک نسبت به پرداخت میزان ناچیزی از بدهی خود به صورت ماهانه اقدام می‌کرد اما از چهارماه پیش تاکنون همان مقدار را هم نمی‌دهد.  شرکت برق تاجیک نه‌تنها به نیروگاه ایرانی سنگ توده -2 بلکه به نیروگاه روسی سنگ توده -1 نیز حدود 80‌میلیون‌دلار بدهکار است.

شرق


تولید مبلمان ترک با کارگر ارزان ایرانی....

تا 20سال پیش صنایع چوب و مبل ایران به دلیل کیفیت برتر، بازارهای کشورهای همسایه از جمله ترکیه را تغذیه می‌کرد اما دیگر امروز نه‌تنها از صادرات مبلمان خبری نیست، بلکه ترک‌ها بازار ایران را چنان قبضه کرده‌اند که جای نفس‌کشیدن برای تولیدات داخل باقی نمانده است. ترک‌ها پس از ‌گران‌شدن نرخ ارز و عدم صرفه صادرات به ایران، صدور مبل‌هایشان را به کشورمان قطع کردند اما در عین حال روش دیگری را برای استفاده از پتانسیل بازار بزرگ و تشنه ایران پیدا کردند؛ ایجاد کارگاه‌هایی که از کارگران ماهر و البته بسیار ارزان ایرانی برای تولید مبل و وسایل چوبی ترک بهره می‌برد. بله ترک‌ها از ایرانی‌ها برای تولید کالاهای ترک، با مواد اولیه چینی استفاده می‌کنند. با ادامه این روند دور از انتظار نیست اگر تا 20سال آینده، بازارمان را پرشده از برندهای افغانی ببینیم. اما اینکه چه عواملی سبب شد ایران از جرگه صادرکنندگان خارج و به مصرف‌کننده بزرگ کالاهای ترکیه‌ای تبدیل شود را در گفت‌وگو با کوروش سنگ‌شیر از فعالان بازار مبلمان می‌خوانید: ‌

‌امروز وقتی مشتریان برای خرید به بازار می‌روند تنها اسم ترک است که آنها را متقاعد به پرداخت مبالغی بیشتر از عرف می‌کند. چرا نقش تولیدات ایرانی تا این حد کمرنگ شده است؟
همان‌طور که به‌خوبی اشاره کردید، نقش تولیدات داخلی در بازار کاهش یافته است. این در حالی است که ایران در گذشته از برجسته‌ترین تولیدکنندگان در صنایع چوب به شمار می‌رفت و حتی بخشی از بازار کشورهای همسایه و به‌ویژه ترکیه را نیز تامین می‌کرد. اما امروز دیگر نه از صادرات خبری هست و نه بازار داخل رونقی دارد.
‌چه عاملی سبب این افت شدید شد؟
در گذشته یعنی حدود دودهه گذشته تولیدکنندگان بزرگ و بنامی در کشور وجود داشتند که کالاهایی بسیار باکیفیت به بازار عرضه می‌کردند. اگر در خانواده و آشنایان فردی را داشته باشید که در آن سال‌ها کالاهای تولید داخل را خریداری کرده باشد حتما دیده‌اید که هنوز با گذشت دو یاسه‌دهه همچنان از وسایل چوبی خود استفاده می‌کند. اما آنچه سبب این ضعف روزافزون شد، آن است که در آن کارگاه‌های بزرگ و صنعتی، کارگرانی تربیت شدند که پس از مدتی خودشان نسبت به تاسیس کارگاه کوچک تولیدی به امید کسب درآمدی بیشتر اقدام کردند. دولت هم به برخی از این متقاضیان پروانه داد و برخی دیگر در کارگاه‌های زیرزمینی و بدون پروانه شروع به تولید کردند. اما مشکل از آنجا آغاز شد که این افراد با الگوبرداری از کارهای تولیدشده در کارگاه‌های بزرگی که در آن کار آموخته بودند؛ کالاهایی با مواد اولیه نامرغوب و البته با قیمت‌هایی بسیار پایین‌تر تولید کردند. هرچند بازار پر شد از انواع کالاهای چوبی اما کیفیتی که روزبه‌روز کاهش می‌یافت؛ مشتریان را به سمت کالاهای وارداتی سوق داد.
‌اکنون تولیدات کارگاه‌های صنعتی و باکیفیت نیز در بازار وجود دارد؟
در حال حاضر از کل تولیدات داخلی تنها 10درصد متعلق به این کارگاه‌هاست که با کیفیت عالی تولید می‌شود. اما به دلیل بدنام‌شدن تولیدات ایرانی در اثر فعالیت کارگاه‌های کوچک زیرزمینی، مشتریان حاضر به پرداخت قیمت بالاتر برای تولیدات ایرانی مرغوب و باکیفیت نیستند.
‌کیفیت کالاهای ترکیه‌ای را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
وقتی یک تولیدکننده ترک کالای سه‌میلیون‌تومانی خود را هفت‌میلیون‌تومان به خریدار ایرانی می‌فروشد؛ حاضر است یک‌میلیون‌تومان نیز صرف ارتقای کیفیت محصولش کند. مشتریان نیز برای خرید کالایی با برند ترک حاضر به پرداخت هر مبلغی هستند. اما در سال‌های اخیر که ترکیه به‌خوبی برندهای خود را با تبلیغات گسترده به ایرانیان شناسانده؛ کیفیت را از یاد برده است.
‌پس از افزایش نرخ ارز، واردات مبلمان کاهش پیدا نکرد؟
به‌طور قطع واردات تحت‌تاثیر رشد نرخ ارز صرفه خود را از دست داد. اما ترک‌ها راه دیگری پیدا کردند. آن هم ایجاد کارگاه‌هایی است که از کارگران ماهر و البته بسیار ارزان ایرانی برای تولید مبل و وسایل چوبی ترک بهره می‌برند. بله ترک‌ها از ایرانی‌ها برای تولید کالاهای ترک، با مواد اولیه چینی استفاده می‌کنند. در حالی که ایران بزرگ‌ترین و هنرمندترین صنعتگران و طراحان را در اختیار دارد اما به دلیل عدم برخورد با کارگاه‌های زیرزمینی و کالاهای بی‌کیفیت وارداتی، این افراد انگیزه خود را برای فعالیت از دست داده‌ و غالب آنها ترجیح داده‌اند حرفه خود را به فراموشی بسپارند. با ادامه این روند دور از انتظار نیست اگر تا 20سال آینده، بازارمان را پرشده از برندهای افغانی ببینیم.
‌فکر نمی‌کنید اگر تولیدکنندگان داخلی بحث برندسازی را جدی بگیرند و تبلیغات مناسب داشته باشند، بتوانند رقیب ترک را از میدان به‌در کنند؟
برای این کار به پشتوانه نیاز داریم. دولت اگر حمایت‌های لازم از نوع اصلاح قوانین یا حمایت‌های تسهیلاتی از تولیدکنندگان نداشته باشد؛ این گام بزرگ برای صنعتگران برداشته‌شدنی نیست.

شرق


پرونده جنجالی ریحانه جباری؛واقعیتهای قتل پدرم باید مشخص شود...

تلاش‌ها برای جلب رضایت اولیای‌دم دکتر سربندی و نجات ریحانه از چوبه‌دار همچنان ادامه دارد. این در حالی است که در سوی دیگر ماجرا اعضای خانواده مقتول هنوز از رضایت حرفی به میان نیاورده‌اند. درباره این پرونده با پسر بزرگ مقتول گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که می‌خوانید:

‌ در هفت‌سالی که از زمان قتل می‌گذرد شما کمتر صحبت کرده و در رسانه‌ها هنوز نداشته‌اید. دلیل این سکوت چیست؟

افراد دودسته هستند عده‌ای برای رسیدن به خواسته‌های خود حاضر هستند هر مطلبی را عنوان کنند و هر نوشته‌ای را انتشار دهند اما ما سعی کرده‌ایم در زندگی برای رسیدن به خواسته‌هایمان دیگران را تخریب نکنیم و به همین دلیل ترجیح دادیم در این هفت‌سال سکوت کنیم و قضاوت را به قانون بسپاریم. متهم برای تبرئه خودش روی دفاع از خود تاکید داشت و برایش مهم نبود که آبرویی برود. این ادعا را باید کنار گذاشت. این موضوع از چند جهت قابل بحث است. اول اینکه هیچ انسانی پیدا نمی‌شود که چاقویی 50سانتیمتری در کیفش بگذارد و از این دفتر به آن دفتر برود. سوال من این است که چه افرادی چنین چاقویی دارند؟ ما باید چنین افرادی را برای حفظ صلح و آرامش جامعه حذف کنیم، البته ما هم به حذف فیزیکی معتقد نیستیم چون بدترین نوع حذف است. متهم علاوه بر قتل و گرفتن جان یک نفر و داغدار‌کردن خانواده‌ای، فکر می‌کند با تهمت‌زدن نجات می‌یابد و در جوامع داخلی و خارجی برای خود کسب محبوبیت می‌کند.

بهره‌برداری رسانه‌های خارجی از جریان این شک را به وجود می‌آورد که این اقدامات با برنامه‌ریزی انجام و این فرد حاضر شده یک نفر را بکشد و خود را در معرض خطر و در برابر اصحاب رسانه قرار دهد تا برای آنان آبرو بخرد و آبروی سیستم قضایی را ببرد. ما هفت‌سال سکوت و با آرامش کار قانونی را طی کردیم. در این مدت 13قاضی مستقل در مراحل بازپرسی، دادگاه کیفری استان، دیوانعالی کشور و اجرای احکام پرونده را بررسی کردند و هیچ کدام در مورد ادعای دفاع مجاب نشدند و در نهایت ریاست قوه‌قضاییه نیز پروند ه را بررسی کرد و ایشان هم نظر ‌3 قاضی مستقل را که رای قاطع بر مجرم‌بودن دادند را تایید کرد. چرا برخی افراد در سایت‌ها به خود اجازه می‌دهند بدون علم و اطلاع کامل از ابعاد مختلف پرونده به راحتی تحت‌تاثیر نوشته‌های مغرضانه رسانه‌های آن طرف آب قرار بگیرند و مطالبی غیرواقعی را انعکاس بدهند. ما همه در جامعه‌ زندگی می‌کنیم. اگر به قوانین احترام نگذاریم سنگ‌روی‌سنگ بند نمی‌شود.

اگر هر کدام از ما در مورد دیگران قضاوت و اظهارنظر کند چه احتیاجی به سیستم قضایی داریم؟ اگر من تعابیر خودم را بگویم و آنها هم تعابیر خودشان را نتیجه چه می‌شود؟ در بررسی وجوه مختلف پرونده بر اساس صحبت، اظهارات و اقاریر خود متهم هیچ سندی دال بر سوءنیت برای تجاوز وجود ندارد، هیچ سند و مدرکی، حتی یک خط روی صورت یا یک تار موی کنده‌شده. خود او اعتراف کرده است دو روز قبل در خیابان شریعتی، نرسیده به میدان قدس اقدام به تهیه چاقویی به طول 50 سانتیمتر کرده است. طبق نظریه پزشکی قانونی متهم چاقوی سلاخی را بین دو دنده دکتر سربندی فروکرده و باعث قطع رگ پایین بطن راست و شکافتن ریه شده است. این کار صرفا از یک فرد ماهر و حرفه‌ای برمی‌آید. در حالی که بدن در حالت رکوع یا سجود باشد ممکن است تیغه از بین دو دنده عبور کند.

ضمن اینکه طبق بند سوم صفحه 12 حکم دادگاه متهم شب قبل از قتل پیامکی را ارسال کرده با این مضمون که «امشب می‌کشمش» او در جواب دادگاه گفته منظورم این بوده که پدرم را که سخت می‌گیرد و اجاره نمی‌داد در میهمانی‌های شبانه شرکت کنم، می‌کشم. دکتر سربندی بعد از ضربه خوردن در راه‌پله از طبقه پنجم تا طبقه سوم به تعقیب قاتل یا نفر دیگر پرداخته و فریاد می‌زده «دزد، دزد» همسایه‌ها بیرون آمده و با پیکری خونین که از شدت خونریزی در پاگرد افتاده بود مواجه شده بودند. این فرد پزشک بود، چه چیزی را از او دزدیده بودند که از جان خود مقدم‌تر دانسته و در راه‌پله در پی آن دویده است؟

‌ این اتفاق چه سختی‌ها و پیامدهایی برای شما داشت؟

عواقب معنوی ناشی از عدم حضور پدر در خانه ناگفتنی است و در کلام و نوشتار نمی‌گنجد. این غم را صرفا افرادی که این درد را کشیده‌اند، می‌فهمند ولی اتهامات، دروغ‌پردازی‌ها، توهین‌ها و یک‌طرفه به قاضی رفتن برخی سایت‌ها و روزنامه‌ها درد این فراغ را صدچندان کرده است.

‌ آیا به رضایت فکر کرده‌اید؟

اصلا. این امکان وجود ندارد. تا وقتی که از واقعیت، پرده برداشته نشود به هیچ‌وجه به این فکر نمی‌کنیم.

‌ با اجرای حکم قصاص هم یکی از افرادی که فکر می‌کنید از واقعیت اطلاع دارد از بین می‌رود و باز سوالات شما بی‌جواب می‌ماند.

حداقل می‌دانیم فردی را که به قتل پدرم اعتراف کرده است قصاص می‌کنیم و در انتظار حقیقت در آن دنیا می‌مانیم.

‌ اولین‌باری که برای درخواست بخشش به شما مراجعه شد چه زمانی بود؟

از وقتی رای دادگاه ابلاغ شد در پی رضایت آمدند. قبل از آن هیچ مراجعه‌ای به ما نداشتند.

‌ در روزهای اخیر افرادی با مراجعه به شما و خانواده‌تان درخواست بخشش کرده‌اند. این درخواست‌ها چقدر می‌تواند در تصمیم شما موثر باشد؟

هنرمندان و افرادی که در جامعه محبوبیت دارند در این ایام بسیار زحمت کشیدند و برای اینکه بخشش را برای قاتل یا خانم جباری طلب کنند به ما مراجعه کردند و در جواب همه آنها ضمن عرض تشکر از بابت این میانجیگری باید بگویم این اقدامات در تصمیم ما نقشی نخواهد داشت. من ضمن تشکر و قدردانی از خیرخواهانی که چنین روحیه پسندیده‌ای را در جامعه ما رواج می‌دهند، بیان می‌کنم اگر در فکر ایجاد آرامش در جامعه هستند، صرفا با معلوم‌شدن حقیقت و واقعیت در پرده و پرهیز از دروغگویی و اتهام‌زنی است که میانجیگری معنا پیدا می‌کند. متهم دو شب قبل کارد می‌خرد و شب قبل هم به دوست‌پسرش اعلام می‌کند که «امشب او را می‌کشم» و برابر گزارش پلیس و خودش هنگام سجده مقتول اقدام به قتل می‌کند.

وقتی هم که از او سوال می‌شود، می‌گوید: «من او را کشتم نکند می‌خواسته به من تجاوز کند» اگر او عفیفه و پاکدامن بود چرا به خانه مرد غریبه رفته و چرا پیامک داده بود که کجایی و چرا تماس گرفته بود؟ ما از مردم می‌خواهیم بپرسیم چه چیز می‌تواند آلام یک خانواده داغ‌دیده را کاهش بدهد؟ آیا قصاص حق ماست یا نه؟ چه کسی جواب هفت‌سال سوءاستفاده احساسی از اذهان عمومی را می‌دهد؟ چرا کسی به لطمات روحی که به خانواده مقتول وارد شده است توجه ندارد؟ چرا کسی توجه ندارد که در اثر فقدان این پدر چه اتفاقات ناگواری افتاده و این اتفاق چه اثرات منفی‌ای در پی داشته است؟ واقعا قصاص‌کردن یا نکردن خانم جباری ارزش ندارد ما در پی کشف حقیقت و گفتن واقعیت‌ها هستیم.

‌ آیا ممکن است خود شما روزی به‌عنوان میانجی برای نجات جان یک قاتل به خانواده مقتول مراجعه کنید؟

من صرفا در صورتی به‌عنوان میانجی وارد پرونده‌ای می‌شوم که به‌صورت دقیق تمامی قسمت‌های پرونده را مطالعه کرده و در جریان ابعاد مختلف موضوع باشم نه فقط برای نجات‌دادن یک قاتل از چوبه دار. این کار چه لزومی دارد؟

شرق


سامره علینژاد؛ مادری که قاتل فرزندش را پای چوبهدار بخشید....

«بی‌خود نیست که خداوند بهشت را زیر پای مادران قرار داده. مادر به‌خاطر فرزندش هر کاری می‌کند. فرزندم تاروپود زندگی من بود.» این را سامره علی‌نژاد مادر عبدالله حسین‌زاده می‌گوید، زنی که دو فرزندش را یکی تصادفی و یکی در قتل عمدی از دست داد و در لحظه آخر قاتل فرزندش را بخشید. او در گفت‌وگویی از چرایی این تصمیم و روزهای سختی که گذرانده ‌است، می‌گوید.

1x1.trans سامره علی‌نژاد؛ مادری که قاتل فرزندش را پای چوبه‌دار بخشید

گفته‌های اطرافیان شما حکایت از آن داشت که در اجرای حکم قصاص خیلی مصر هستید، چطور شد که از تصمیم خودتان پشیمان شدید؟
در این مدت اتفاقات زیادی افتاد. از وقتی پسرم کشته‌ شد خیلی ناراحت بودم مخصوصا اینکه چهار سال قبل از این حادثه یک پسر دیگرم را هم از دست داده ‌بودم. پسرم 10‌ساله بود که در یک تصادف کشته‌ شد. بعد از چهار سال هم که عبدالله‌ کشته ‌شد. داغ دو فرزند خیلی آزارم می‌داد دیگر توان زندگی نداشتم اما به این موضوع هم فکر کرده ‌بودم که اعدام یک جوان دیگر هیچ‌کدام از آن بچه‌ها را به من برنمی‌گرداند اما مگر می‌شود به همین راحتی بخشید؟ او شاهرگ پسرم را زده‌ بود می‌دانید این برای یک مادر یعنی چه؟
چه اتفاقاتی افتاد که تصمیم شما را تغییر داد؟
من آدم معتقدی هستم. اول خودم خواب دیدم که پسرم از من می‌خواست ببخشم. به من گفت مادر جای خوبی هستم اگر تو از من انتظار‌ داری که بچه خوبی باشم. باور کن جایی که هستم خیلی خوب است و در آرامش هستم. با این حال راضی به گذشت نشدم و گفتم امکان ندارد قاتل را ببخشم. فامیل‌هایم به من می‌گفتند پسرت را در خواب دیده‌ایم که خواسته تو قاتلش را ببخشی اما من قبول نمی‌کردم تا اینکه دخترم به من گفت برادرش را در خواب دیده گفت برادرم می‌گفت عیدت مبارک خواهر عید خود را با قصاص خراب نکنید به مادر بگو گذشت کند دخترم هم گفته ‌بود خودت به خوابش برو و بگو گذشت کند. خیلی به من فشار می‌آوردند از آشنا و فامیل گرفته تا خانواده خودم حتی مادرم از من خواست که ببخشم آخر سر به شوهرم گفتم همه‌چیز پای چوبه‌‌دار مشخص می‌شود.
خانواده قاتل چه واکنشی نسبت به این قتل داشتند؟
شوهرم، آدم سرشناسی است فوتبالیست بوده و حالا هم مربی فوتبال است همه مردم شهر می‌دانستند ما در چه وضعیتی هستیم و چقدر عذاب می‌کشیم حتی خانواده قاتل هم می‌دانستند و خیلی نسبت به کاری که بچه‌شان کرده ‌بود متاسف بودند آنها می‌گفتند شرمنده رفتار پسرمان هستیم و نمی‌دانیم به شما چه بگوییم.
شب قبل از اجرای حکم، برنامه «90» و چهره‌های فوتبال خیلی از شما درخواست کردند که قاتل را ببخشید آیا این برنامه در تصمیم شما تاثیری داشت؟
آقای فردوسی‌پور انسان شریف و بزرگواری است و قصدش هم کار انسانی بود من خیلی از او تشکر می‌کنم که از یک برنامه فوتبالی برای یک کار انسانی استفاده کرد. بزرگان دیگر مثل آقایان دایی، بنگر و قلعه‌نویی هم با ما تماس گرفتند اما آن موقع تصمیم نگرفتم و همان حرف خودم را زدم.
اینکه چهره‌های فوتبالی به شما اصرار کردند که ببخشید تاثیری در تصمیم شوهرتان نداشت؟
وقتی برنامه «90» در مورد این مساله صحبت کرد شوهرم گفت ببین بزرگان از تو چه می‌خواهند گفتم برای من مادرم بزرگ‌ترین است به مادرم گفتم لحظه اجرا تصمیم می‌گیرم و حالا هم روی حرفی که به مادرم زدم چیزی نمی‌گویم. تا صبح سوره‌ واقعه را خواندم و گریه کردم.
چه زمانی به شما گفته ‌شد زمان اجرای حکم فرا رسیده‌ است؟
وقتی رای قصاص صادر شد و پرونده به دیوانعالی کشور رفت سه‌سال طول کشید که برگردد و وقتی برگشت ماه صفر بود. به شوهرم گفتم صفر ماه حرام است و من نمی‌توانم جوان مردم را در این ماه قصاص کنم. در اجرای احکام گفتند مساله شرعی ندارد و شما می‌توانید حکم را اجرا کنید گفتم حالا نمی‌کنم. برایم خیلی عجیب بود که در این ماه تایید حکم آمده ‌است و این برایم پیغامی داشت. بعد گفتند قبل از عید حکم را اجرا کنید. قبول کردیم وقتی برای ابلاغ رفتیم مسوول زندان گفت شب عید است و ما معمولا به‌خاطر اینکه خانواده‌های اعدامیان شب عیدشان خراب نشود حکم اجرا نمی‌کنیم اگر شما بخواهید حکم را اجرا می‌کنیم اما باز ترجیح این است که این کار را نکنید با خودم گفتم این اعدامی هم مادر دارد و من نباید شب عید مردم را عزادار کنم قرار شد 26فروردین حکم اجرا شود تا اینکه یک شب قبل از اعدام خوابی دیدم که تصمیمم را تغییر داد.
چه خوابی بود؟
پسرم را در 10سالگی دیدم. همه ما نشسته‌ بودیم و غذا می‌خوردیم پسرم بشقاب پلویش را برداشت و از خانه بیرون رفت گفتم پسرم چرا از ما جدا می‌شوی گفت دیگر با تو حرف نمی‌زنم و دیگر در این خانه غذا نمی‌خورم آن موقع بود که تصمیم خودم را گرفتم من نباید کاری می‌کردم که بچه‌ام در عذاب باشد.
در مورد زمان اجرای حکم بگویید. آن موقع چه اتفاقی افتاد؟
تا صبح نخوابیدم و مرتب دعا می‌خواندم کسی در خانه ما نخوابید صبح با شوهرم برای اجرا رفتیم همه چیز آماده بود و مردم زیادی آمده ‌بودند اول از مسوولان خواستم به من یک میکروفن بدهند چون می‌دانستم موقع اجرای حکم مردم خیلی به اولیای‌دم فحش می‌دهند و از کار آنها بدشان می‌آید خطاب به مردم گفتم: من یک مادر هستم و می‌دانم حالا که می‌خواهم حکم را اجرا کنم شما به من فحش می‌دهید و نفرینم می‌کنید اما می‌دانید همه زندگی یک مادر فرزندش است‌؟ می‌دانید در این‌ سال‌ها چه کشیدم و زندگی برایم زهر شده؟ می‌دانید زندگی‌ام به چه روزی افتاده ‌است؟ می‌دانید فقط گریه کردم و خواب و خوراک نداشتم و همه ما تحت‌تاثیر قرار گرفتیم؟ چرا باید جوان‌های ما چاقو با خودشان حمل کنند و اینطور خودشان و خانواده دیگری را بدبخت کنند؟
مردم اطراف گفتند این حق توست حتی اگر حکم را اجرا کنی کسی توهینی نخواهد کرد اما بدان مادری هم آن سوتر منتظر فرزندش است. بعد رفتم سراغ چوبه‌‌دار قاتل گریه می‌کرد و از من می‌خواست او را ببخشم گفت تو را به روح فرزندت ببخش. سیلی را که زدم آرام شدم. گفتم به خاطر آسیبی که به من زدی تنبیهت کردم و بعد هم با شوهرم طناب را از گردن او بیرون آوردیم. مردم خیلی خوشحال بودند و کف زدند و گریه کردند. من این بخشش را هدیه کردم به مردم نور.

مادر مقتول در آن لحظات چه می‌کرد؟
وقتی بخشیدم به پایم افتاد که خاک پایم را ببوسد گفتم از خدا تشکر کن. او را بلند کردم و گفتم به‌خاطر مادربودنت خیلی برایت احترام قایل هستم این کار را نکن.
شوهرتان چه واکنشی داشت؟
او همیشه به من می‌گفت هر تصمیمی خودت گرفتی قبول می‌کنم. قاتل شاگرد شوهرم بود شوهرم به او فوتبال یاد می‌داد. با اینکه درگیری قاتل با شخص دیگری بود اما پسرم کشته‌ شده ‌بود و ما هیچ ‌تقصیری نداشتیم اما نتوانستم حکم را اجرا کنم.
 پسرتان چطور شد کشته‌ شد؟
یک چهارشنبه بازاری در شهر نور بود که پسرم در حال عبور از آنجا بود. قاتل تنه‌ای به او زد. پسرم معترض شد و قاتل که در حال دعوا با کسی دیگر بود چاقو بیرون کشید و به شاهرگش زد که منجر به مرگ پسرم شد.
بعد از بخشش مردم چه واکنشی داشتند؟
شاید باورتان نشود، از هفت صبح که به خانه برگشتیم تا 11 شب پنج نفر در خانه ما در حال پذیرایی از مردمی بودند که برای تشکر آمده ‌بودند باز هم نمی‌توانستند به همه رسیدگی کنند، مردم نور خیلی به ما لطف داشتند.
خانواده‌های بسیاری در شرایط شما هستند و مرگ و زندگی یک فرد در انتظار تصمیم آنهاست، چه توصیه‌ای به آنها دارید؟
توصیه می‌کنم در مورد قاتل تحقیق کنند وقتی به این نتیجه رسیدند که واقعا پشیمان شده و دیگر به جامعه آسیب نمی‌زند او را ببخشند. بخشش آرامش زیادی به آدم می‌دهد البته باز هم می‌گویم کسی نمی‌تواند خودش را جای یک مادر که بچه‌اش را از دست داده بگذارد.

شرق


حرکات ژیمناستیک بر روی بال های هواپیما....

توسط تیم دو نفره بانوان ایرلندی


ایستادن بر بال هواپیما آن هم در چند هزار پایی زمین کار هر کسی نیست. اما تصاویری که در این ایمیل خواهید دید حاصل کار هنرنمایی یک تیم دونفره زنانه است. گروه دو نفره ای که شامل کیت و لورا جیمز ایرلندی است و تنها تیم wingwalking جهان هستند که بوسیله غول سرمایه داری جهان یعنی شرکت Skincare Guinot حمایت مالی می شوند. آن ها به مدت 3 سال است که هر سال تابستان، 90 نمایش را در شهرهای مختلف جهان اجرا می کنند و بیش از 5 میلیون نفر در سال تماشاگر هنرنمایی آنها بر فراز آسمان هستند. این کار برای حداقل 250 مرتبه در طول چند سال اخیر انجام شده ...




گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتـی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


اخراج 47 هزار زن شاغل به خاطر استفاده از مرخصی زایمان....

    نظر

معاون فنی درآمد سازمان تامین اجتماعی گفت، بر اساس نتایج تحقیق این سازمان، طی مدت 18 ماهه گذشته، 47 هزار زن شاغل به خاطر استفاده از مرخصی زایمان به مدت شش ماه، از محل کار خود اخراج شده و بیمه بیکاری دریافت کردند.

«محمدحسن زدا» روز چهارشنبه در گفت وگو با ایرنا افزود: این زنان تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی بودند که مشمول بیمه بیکاری شدند.

وی با بیان اینکه تنظیم روابط کار در حیطه وظایف سازمان تامین اجتماعی نیست، ادامه داد: برای پیشگیری از تعدیل زنان پس از بازگشت به محیط کار، باید وزارت کار وارد شود و فکری اساسی در این زمینه کند.

معاون فنی درآمد سازمان تامین اجتماعی گفت: موضوعات مربوط به تنظیم روابط کاری، مربوط به وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی بوده و بهتر است در این باره تصمیمات لازم گرفته شود تا شاید بتوان از ریزش زنان شاغل پس از بازگشت از مرخصی زایمان به محیط کار جلوگیری کرد.

زدا تصریح کرد، این سازمان آمادگی لازم برای اجرای طرح افزایش مرخصی زایمان را دارد اما نگرانی این است که امنیت شغلی زنان با این طرح به خطر بیافتد.


علت رواج دروغگویی در ایران ...

    نظر

معمولاً آنچه در شناسایی ماهیت یک آسیب اجتماعی مورد غفلت واقع می‌شود، واکاوی تاریخی آن آسیب است. بسیاری از اندیشمندان جهان خودآگاهی تاریخی را نخستین قدم در شناسایی آسیب‌ها و ظرفیت‌های یک ملت می‌دانند. اعتراف و پذیرش آن آسیب یا ظرفیت نیز دومین قدم است. همچون بیماری که بیماری خود را می‌پذیرد و نخستین گام را برای درمان برمی‌دارد.


به گزارش تابناک، واکاوی تاریخی یک آسیب و یا ناهنجاری فرهنگی همچون پدیده دروغگویی، همان کاری است که یک روانپزشک با بیمارش می‌کند، رفتن به گذشته‌ها و یافتن علت‌های اصلی. ریشه‌های تاریخی پدیده دروغگویی که نسبت‌های محکمی با پنهان کاری و ریا دارد، چیست؟

دکتر علی انتظاری مدیر گروه جامعه‌شناسی دانشگاه علامه طباطبایی نیز در پاسخ به این پرسش، ما را به حافظه تاریخی‌مان سوق می‌دهد و با تأکید بر اینکه ما شواهدی نداریم ثابت کنیم که هم اکنون به سمت دروغگویی گرایش پیدا کرده ایم، می گوید: <دروغگویی در جامعه ایران متعلق به امروز نیست و از گذشته رواج داشته، در حقیقت دروغگویی بیشتر محصول نظام‌های حکومتی تمامیت خواه و شبه استبدادی گذشته بوده، چون شرایط سیاسی حاکم بر جامعه به شکلی بوده که اقتضای دروغگویی می کرده است.

 یعنی مردم در آن دوران بیشترسعی بر پنهان کاری داشتند و به اجبار بسیاری از داشته‌ها و امکاناتشان را از دید حاکم دور نگه می داشتند، چرا که ممکن بود مخل امنیت آنها باشد.>
او با بیان این که مردم در این دوران‌ نسبت به داشته‌های خود تظاهر می‌کردند، می‌افزاید: <این ظاهر سازی البته در دوره‌های مختلف رواج داشته، اما از زمانی که تعصب اندیشه‌ها در جامعه رایج شد یعنی از زمان سلطان محمود غزنوی این رفتار نیز بیشتر نمود پیدا کرد.>

دکتر انتظاری معتقد است پایه تعصب فکری از همین دوران گذاشته شده است. از طرفی این تعصب فکری در دوره خواجه نظام الملک وزیر دربار سلجوقیان و نویسنده «سیاست‌نامه» با تأسیس نظامیه‌ها نهادینه و مبنایی شد و افراد با افکار و اندیشه‌های دیگر مجبور به تظاهر شدند.

این تظاهر البته بیشتر به این خاطر بود که برخی افراد به مناصبی که می خواهند، دست پیدا کنند. خب این مسأله از نظر فکری قابل توجیه بود. از نظر اقتصادی هم تعرض حاکمان، والیان و افراد ذی نفوذ به اموال رعایا باعث شد مردم به داشتن اموال کمتر، تظاهر کنند.

 شما اگر به ظاهر خانه‌های قدیمی دقت کنید، می بینید که بیرون این خانه‌ها بسیار محقر و فقیرانه طراحی شده، اما فضای داخل خانه از فقر صاحب ملک خبر نمی دهد. خب این دوگانگی ناشی ازفضای حاکم بر جامعه و ناامنی‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بوده است.

به گفته این استاد جامعه‌شناس، ما از نظر تاریخی دچار این ظاهرسازی شده‌ایم و به همین علت بی آن که متوجه باشیم به شکلی ناخودآگاه در عمل و فکر گاه دچار دوگانگی می‌شویم و در تاریخ هم جلوه‌های مختلف آن را دیده‌ایم. بنابراین این یک امر تاریخی تثبیت شده است و ما هم وارث گذشتگان‌مان هستیم.

وی البته بر این باور است که ورود ما به جهان شبه مدرن هم مزید بر علت شده و مشکلات جدیدی را به وجود آورده است که تقویت بدلگرایی در جامعه یکی از پیامدهای آن است.
وی می گوید: «ما از نظر تاریخی هر شرایطی را که پشت سر گذاشته ایم به جای خود، منابع و بهانه‌های مهمی هم برای دروغگویی در جامعه داشته ایم، اما در دوره مدرن، نوسازی برونگرایانه هم رواج یافته است؛ این دوره اواخر دوره قاجاریه، زمان امیرکبیر، دوره مشروطه و پهلوی را شامل می شود. در این دوران گرایش به شبه مدرن موجب شد تا بدلگرایی ایجاد شود و ما به بیماری‌ای به نام بدلگرایی دچار شویم.>

او درباره گرایش به بدلگرایی این‌طور توضیح می دهد: <این بیماری یکی از منابع مهم گرایش به دروغ محسوب می شود، یعنی ما بدل را به اصل ترجیح می دهیم و البته وقتی بدل در جامعه رواج یافت در همه عرصه‌ها رسوخ پیدا می کند. برای مثال در بحث آکادمیک همین که فردی مدرک بگیرد کافی است و کسی به عمق توجه نمی کند.

مدرک به منبع منزلت اجتماعی تبدیل می‌شود و جامعه نیز به همین ظاهر اکتفا می کند. یعنی اگر کسی تظاهرکند، برای مردم کافی است. این عبارتی که می گویند عقل مردم به چشمشان است در همین موضوع صدق پیدا می کند. البته این مسأله در دوران مدرن رواج زیادی یافته است.>

حال سؤال اینجاست که چگونه می توان این بیماری را از پا در آورد و یا در برابر اثرات منفی آن مقاومت کرد؟  دکتر انتظاری به این سؤال اینگونه پاسخ می دهد: <ما باید ابتدا از نظر تاریخی منابع ناامنی اجتماعی را بر طرف کنیم. بر این اساس باید احساس امنیت در کنار امنیت در جامعه توسعه یابد. شما باید بدانید که مهم‌تر از امنیت، بحث احساس امنیت است و ما باید در هردو زمینه به خوبی عمل کنیم. البته نقش رسانه‌ها دراین زمینه بسیار مهم است، اما باید توجه داشت که امور تاریخی دیر به نتیجه می‌رسد و صبر و حوصله زیادی نیاز دارد.

از طرفی یک سوی این ماجرا به بیماری بدلگرایی بر می گردد، ما باید این بیماری را درمان کنیم و برای رسیدن به این منظور هم پیش از هر چیز باید عزت نفس، خودباوری، اعتماد به نفس ملی و بومی گرایی را در برابر برون مداری تقویت کنیم.»

 وی با اشاره به برنامه‌های توسعه ای و اقداماتی که باید دراین حوزه انجام شود، می‌گوید: <ما باید در نظام قوانین و مقررات اصل را بر بدل ترجیح دهیم. این کار نیاز به نظریه پردازی نظری و اقدامات اجرایی دارد، اما باید این بیماری بدرستی تشخیص داده شود. چراکه این فرهنگ غلط یعنی رواج دروغ لطمات زیادی به جامعه وارد می کند.>

تقویت روحیه پژوهشی در سطوح مختلف جامعه از دیگر راهکارهایی است که دکتر انتظاری به آن اشاره کرده و درباره آن می‌گوید: <مردم باید هر حرفی را به سرعت نپذیرند و درباره آن واکاوی و تحقیق کنند و این امر روحیه انتقادی طلب می کند. یعنی باید تشخیص سره از ناسره وجود داشته باشد و هر داده ای به عنوان داده درست تلقی نشود.>

این جامعه شناس با تأکید بر این که تقویت روحیه اصیل دینی موجب کاهش دروغ در جامعه می شود، می گوید: یکی از مصادیق شخص کذاب این است که خبری را بدون وارسی نقل می کند، ما آیه قرآن نیز در این زمینه داریم که باید صحت اخبار تأیید شود اما متأسفانه این فرهنگ غلط در جامعه ما رواج زیادی دارد که به ضعف دینداری اصیل و توجیهات بیهوده بر می گردد.

 دروغگویی، ترس و اضطراب به همراه دارد

دروغگویی شاید بیشتر از نظر روانشناسی و روان شناختی توجیه شود، اما از نظر جامعه‌شناختی نیز مکانیزم‌های اجتماعی و شرایط و عواملی وجود دارند که موجب تبدیل شدن دروغ به یک هنجار اجتماعی می‌شوند. البته دروغگویی مختص جامعه ایران نیست و همه جوامع به نوعی کم یا زیاد با این معضل دست و پنجه نرم می کنند.

دکتر طهمورث شیری، جامعه شناس درباره عوامل و شرایط بروز دروغگویی در جامعه می‌گوید: <عوامل زیادی در فراوانی دروغ در جامعه نقش دارد که از منظرهای مختلف قابل بررسی است، اما در جامعه ایران این عوامل به ساختار سیاسی نزدیکتر است. شما اگر کتاب‌هایی درباره فرهنگ سیاسی، اخلاقی و ویژگی‌های ایرانیان مطالعه کنید، می بینید که بیشتر اندیشمندان علوم اجتماعی هم بحث دروغگویی را به ساختار قدرت مربوط می کنند.>

وی با بیان این که جامعه ایران از نظر تاریخی استبداد زده است،می افزاید: <کودکان آموزش نحوه تعامل با جامعه را در خانواده آموزش می بینند، بنابراین اگر در فرایند اجتماعی شدن، دروغگویی را ببینند، به طور حتم به این فرهنگ خو می کنند.»

در این تحلیل خانواده به عنوان وارث فرهنگی استبدادزده و آلوده به دروغ دست به بازتولید آن می‌زند، دکتر شیری در این زمینه توضیح می‌دهد: <زمانی که بین فرهنگ رسمی و غیر رسمی یعنی آن دسته از باورها و عاداتی که به دور از چشم حکومت انجام می شود، مثل استفاده از فیلتر شکن فاصله زیادی ایجاد شود و افراد دست به کارهایی بزنند که از دید حکومت جایز نیست، وقتی با یک مقام رسمی مواجه می شوند، دروغ می گویند.»

دروغگویی به شیوه‌های مختلف در خانواده هم باز تولید می شود و ما مدام با افرادی روبرو می‌شویم که مجبور به دروغگویی هستند. این افراد حتی به فرزندان خود هم می آموزند که باید دروغ بگویند. کودکان هم یاد می گیرند که نباید همه چیز را در بین همگان بیان کنند و به همین ترتیب پنهان کاری را رواج می دهیم.

این فرهنگ خود به خود، شخصیت‌های دوگانه‌ای را به وجود می‌آورد که در ارتباط  با جامعه، دروغگویی را به شیوه‌های مختلف باز تولید می کنند. در حالی که در یک جامعه سالم اگر افراد اجازه داشته باشند؛ عقاید و نظریات خود را مطرح کنند و به شیوه‌های مطلوب نیز به آنها پاسخ داده شود، آمار دروغگویی کاهش پیدا می‌کند.

وی ادامه می دهد: <رفتارهایی مثل تقدیرگرایی یعنی اعتقاد داشتن به شانس و اقبال هم مؤثر است. چرا که این افراد، پاسخ وقایعی که در دور و اطرافشان می گذرد را به عوامل خارج از دسترس بشر نسبت می دهند. یعنی در قضاوت‌های خود بخت، شانس، اقبال و بدشانسی را وارد می کنند.>

این جامعه شناس با بیان اینکه ایرانیان به شدت تقدیرگرا هستند، می گوید: <تقدیرگرایی یکی از فاکتورهایی است که در جامعه مدرن و در عصر ارتباطات چندان پذیرفته شده نیست، بنابراین این افراد زمانی که در محافلی قرار می‌گیرند که در آنها طرح تقدیرگرایی جالب نیست، رفتار خود را تغییر می دهند و ترجیح می دهند امروزی تر رفتار کنند. یعنی برای خوشایند جامعه دست به رفتارهایی می زنند که خودشان به آنها اعتقادی ندارند.»

وی با اشاره به این که آموزش‌های خانوادگی در این زمینه نقش بسزایی دارند، تأکید می‌کند: <خانواده‌ها گاهی بدون اینکه خود بخواهند به فرزندانشان دروغگویی را آموزش می دهند و موجب می شوند تا شخصیت‌های غیرخلاق و دوگانه شکل بگیرد.>

شیری با تأکید بر این که ترس و دروغگویی دو روی یک سکه هستند، می گوید: <وقتی دروغگویی در جامعه ای رواج یافت، نوآوری، شکوفایی خلاقیت، بروزاستعدادها و تعامل صحیح با دیگران و اعضای خانواده به مخاطره می‌افتد و شخصیت‌هایی در جامعه شکل می گیرد که بشدت مضطرب و نگرانند. چون دروغگویی تحت هر شرایطی (ارادی یا غیر ارادی) ترس و اضطراب به همراه دارد و مانع روبرو شدن با شخصیت‌های سالم در جامعه می شود.»

اگر در فضای جامعه بی اعتمادی شکل بگیرد و مسئولی براحتی دروغ بگوید، فضا را برای دیگران هم آماده می کند تا  این رفتار در بین آحاد مردم نهادینه شود. بنابراین به عنوان حرکت نخست باید مسئولان در رفتار خود صداقت داشته باشند و واقعیت‌ها را به مردم بگویند.
البته ما در این زمینه به یکسری ریز فاکتورها مثل شایسته سالاری هم نیازمندیم تا اعتماد از دست رفته بازگردد.

امکان انصراف از یارانه پس از ثبتنام ....


سخنگوی سازمان هدفمندسازی یارانه‌ها گفت : با توجه به این که فعلا هیچ امکان ویرایش اطلاعات خانوار در نام نویسی یارانه وجودندارد، سرپرستان خانوار به دقت اطلاعات خود را هنگام ثبت نام وارد سایت رفاهی کنند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، نجفی در پاسخ به این پرسش که آیا پس از ثبت نام برای دریافت یارانه، می‌توان نسبت به انصراف از دریافت آن اقدام کرد؟ گفت: بله، در دو روز آخر ثبت نام یعنی روزهای 30 و 31 فروردین 93 فرصتی ایجاد می‌شود، تا کسانی که ثبت نام کردند، اما پس از آن به نتیجه رسیدند که می‌توانند به انصراف و این حرکت ملی بپیوندند، آنها هم می‌توانند ثبت نام خود را پس بگیرند.

وی در پاسخ به این پرسش که آیا در مورد امکان ویرایش اطلاعات ثبت شده خانوار در نام نویسی یارانه تدابیری اندیشیده‌اید، گفت: تاکنون هیچ زمانی برای ویرایش اطلاعات در نظر گرفته نشده است و از این رو توصیه جدی ما به مردم این است که در زمان ثبت نام، اطلاعات درخواستی را با حداکثر دقت و حوصله تکمیل نمایند که خطاها به حداقل برسد، زیرا سامانه اینترنتی ثبت نام کاملاً ساده طراحی شده، به نحوی که افراد با حداقل دانش کامپیوتری هم می‌توانند با مراجعه به سامانه رفاهی نسبت به ثبت نام اقدام نمایند.

سخنگوی سازمان هدفمندسازی یارانه‌ها افزود: از سوی دیگر اطلاعاتی که در فرم از هموطنان متقاضی خواسته شده است، پیچیده نیست و به راحتی می‌توان پاسخ داد.

وی گفت: حتی برخی پرسش‌ها مانند برخورداری از ملک مسکونی یا تعیین گروه درآمدی خانوار علامت‌زدنی است، که این خود احتمال خطا را تا حد قابل ملاحظه‌ای کاهش می‌دهد. از این رو اگر فرم ها با دقت کافی تکمیل شود، دیگر نیازی به ویرایش نخواهد بود.