سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راه کمال

صفحه خانگی پارسی یار درباره

زن 107 ساله ای که میخواهد برای اولین بار ازدواج کند!!

زن 107 ساله ای که میخواهد برای اولین بار ازدواج کند!! + عکس
معمولا گفته می شود وقتی سن بالا میرود تمایل به ازدواج کردن نیز کاهش پیدا میکند, مثلا یک زن 50ساله تمایل کمتری برای ازدواج نسبت به یک زن22ساله دارد...

 

معمولا گفته می شود وقتی سن بالا میرود تمایل به ازدواج کردن نیز کاهش پیدا میکند, مثلا یک زن 50ساله تمایل کمتری برای ازدواج نسبت به یک زن22ساله دارد. حالا فرض کنید یک زن 107ساله که تمام عمر از ازدواج کردن می ترسید حالا تصمیم گرفته است که ازدواج کند!!
بله یک زن 107ساله چینی که تمام عمرش از داشتن شوهر می ترسید, حالا تصمیم دارد که ازدواج کند! او می گوید در کودکی شاهد رفتار بسیار بد عمویش با همسرش (یعنی زن عمویش) بوده و می دیده که عمویش چگونه همسرش را کتک می زند و بخاطر همین مسئله هیچگاه دوست نداشته که ازدواج کند.


اما الان شرایط عوض شده و تصمیم دارد ازدواج کند و تنها شرط وی این است که داماد بیش از 100سال سن داشته باشد!

مخدری که هر روز می خوریم!

مخدری که هر روز می خوریم!
پیش از خرید مواد خوراکی، برچسب محتویات آن را با دقت مطالعه کنید.


گروهی از پزشکان دانشگاه «لیورپول» در انگلیس در بخشی از یک برنامه مطالعاتی با موضوع کاهش مقدار غیرضروری قند مصرفی از رژیم غذایی روزانه، هشدار دادند که قند را باید به عنوان یک محصول مخدر جدید در نظر گرفت.

«سیمون کاپول» از موسسه روان‌شناسی، سلامت و جامعه دانشگاه لیورپول یکی از حامیان این برنامه است که با هدف آگاه کردن عموم مردم از خطرات مصرف قند فرآوری‌شده راه‌اندازی شده و مردم را تشویق می‌کند که پیش از خرید مواد خوراکی، برچسب محتویات آن را با دقت مطالعه کنند. کاپول در این برنامه تاکید کرد که قند یک محصول مخدر و اعتیادآور جدید است. در تمام مناطق جهان نوشیدنی‌های حاوی مواد قندی و مواد خوراکی ناسالم، کودکان و حتی والدین آنها را اغفال می‌کنند و همچنین صاحبان صنایع تولیدکننده این دسته از موادغذایی به جای سلامت مردم تنها روی منافع خود و فروش بیشتر این محصولات تمرکز دارند.

پزشکان همواره تاکید دارند که با مصرف میزان بالای قند سلامت کودکان به طور جدی به خطر می‌افتد و آنها را در معرض ابتلا به امراضی چون چاقی، دیابت و همچنین بیماری‌های دندانی قرار می‌دهد. در این برنامه هدف آن است تا کارخانه‌های تولید نوشیدنی و مواد خوراکی با هماهنگی دپارتمان سلامت انگلیس همکاری مشترکی را برای کاهش حجم قند افزوده شده به محصولات خوراکی خود آغاز کنند.


نماینده مجلس: مرده شور شما را ببرند...

نماینده مجلس: مرده شور شما را ببرند
وی گفت: به هیچ وجه این بخش از حرفم را که مورد سوال اصلی شان بود منتشر نکردند اما بخشی از اظهاراتم که عنوان کردم مرده شور شما را ببره که دروغگویید برجسته می شود.


کوچک زاده با بیان اینکه انتشار نام نبویان، طبیب‌زاده و کوچک‌زاده در کنار یکدیگر مبنی بر شکایت از وزیر علوم در رسانه ها ، می تواند معنا دار باشد، گفت: با کنار هم آوردن این اسامی ، اعلام می کنند "جبهه پایداری ها نمی گذارند دولت کار کند"؛ در حالی که به هیچ وجه بنده شکایتی علیه فرجی دانا نکردم؛ و این دروغ پردازان علی رغم یقین به عدم شکایت بنده از وی، حاضر به تکذیب آن نیستند که این امر جای برخورد دارد؛ در غیر این‌صورت، اگر دروغی متوجه شخص من می شد مهم نبود این هتاکی ها و دروغ پردازی ها نسبت به من سه دوره مجلس است که جریان داشته و به لطف خدا هیچ نتیجه ای عایدشان نکرده است!

عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس با انتقاد از انتشار خبری مبنی بر "شکایت سه نماینده مجلس از وزیر علوم" گفت: این جزئی از یک سناریو و توطئه علیه اصولگرایان، جبهه پایداری و مجموعه مجلس است.

مهدی کوچک‌زاده درباره انتشار اخباری مبنی بر شکایت سه نماینده مجلس از وزیر علوم به کمیسیون اصل نود قانون اساسی تصریح کرد: علی رغم انتقادهایی که نسبت به فرجی دانا وزیر علوم به خاطر بی توجهی به حساسیت دانشگاهها و انتصاب افراد ناصالح بر کرسی مسئولیت ها در آموزش عالی کشور دارم اما هیچ شکایتی تاکنون علیه وی نداشته ام.

نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلام‌شهر در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه دشمن از دانشگاه غافل نیست و مسئولان کشور نیز نباید از این نهاد غافل باشند، افزود: علی رغم این ضعف در بینش و برنامه های فرجی دانا تا به امروز علاوه بر اینکه در زمان رای اعتماد از وی حمایت کردم، از هیچ‌یک از حقوق نمایندگی خود مانند سوال، استیضاح و تذکر در مورد ایشان استفاده نکرده ام.


وی گفت: آنچه که در چند روز اخیر در برخی از رسانه ها مبنی بر "شکایت بنده به همراه دو نفر از نمایندگان از فرجی دانا به کمیسیون اصل نودم مجلس" مطرح شده، در مورد شخص بنده دروغ محض است.

کوچک زاده با اشاره به اینکه روزانه بخش قابل توجهی از زمان خود را برای بررسی رسانه های مکتوب و مجازی اختصاص می‌دهم، افزود:‌ مشاهده می شود در برخی موارد اخبار مربوط به من در چند رسانه محدود منعکس می شود، در حالی که خبری مانند "شکایت بنده از فرجی دانا به کمیسیون اصل نود" که بنیان آن دروغ است و می تواند مورد سوء استفاده دولتمردان ناکارآمد قرار گیرد را تعداد زیادی از رسانه های شناخته شده و شناخته نشده منعکس می کنند تا روی ناتوانی های خود را بپوشانند؛ بنابراین از یک برنامه ریزی و سناریو حکایت دارد.

شکایتی از وزیری مانند فرجی دانا نداشته ام
کوچک زاده افزود: به دلیل تحلیلی که از اوضاع سیاسی کشور دارم ، اعتقادی به مفید بودن شکایت از وزیری مانند فرجی دانا ندارم.


وی با بیان اینکه نسبت به عدم حرکت دولت در جهت تحقق وعده هایی که داده است انتقاد جدی وجود دارد، ادامه داد: این انتقادها به وزرایی مثل وزیر راه و شهرسازی که بسیاری از پروژه های مسکن و راه در کشور را به دلیل سوء مدیریت خود به تعطیلی کشانده و تنها به تهمت و توهین به دولت گذشته در حوزه مسکن مهر یا نظیر آن پرداخته، یا به وزیر صنعت، معدن و تجارت که در اولین اقدام خود با کاهش قیمت ارز مخالفت و در اقدام بعدی با افزایش قمیت خودرو موافقت کرد، وارد است و شکایت از وزاریی مانند فرجی دانا را مفید نمی دانم.

عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس تاکید کرد: انتشار خبر کذب «شکایت من از فرجی دانا»،در راستای سناریوی اتهام به جبهه پایداری و اصولگرایان و مجموعه مجلس است تا آنها را به اینکه "نمی گذارند دولت کار کند" متهم کنند وبه نظر من اینجزئی از یک سناریو می باشد که باید افشا گردد.

"من هیچ شکایتی از آقای فرجی دانا ندارم" را منتشر نکردند
این نماینده مردم در مجلس نهم با بیان اینکه، انتشار این خبر فارغ از صحت و سقم آن به هیچ وجه مهم نبود، گفت: من در تماس تلفنی یکی ازهمکاران نفوذی ها در عرصه رسانه، که البته وی را شایسته عنوان خبرنگار نمی دانم، بلکه از عناصر نفوذی در حوزه خبر و رسانه می دانم، اعلام کردم "من هیچ شکایتی از آقای فرجی دانا ندارم " اما به هیچ وجه این بخش از حرف را که مورد سوال اصلی شان بود منتشر نکردند اما بخشی از اظهاراتم که عنوان کردم "مرده شور شما را ببره که دروغگویید" برجسته می شود؛ این نشان می دهد حاضرند مرده شورشان را ببرد ولی از دروغشان دست بر ندارند!! چرا که برای بهره برداری از این دروغ برنامه ریزی کرده اند.

دولت باجنجال و دروغهای رسانه ای می‌خواهد ناتوانی‌های خود را بپوشاند
وی با یادآوری اینکه از یک موضع فراتر به انتشار خبر"شکایت از وزیر علوم" نگاه می کنم تا یک خبر جزئی، تصریح کرد:‌ این یک سناریو است که برخی در نظر دارند ناتوانی های دولت را با این جنجال های رسانه‌ای بپوشانند و اعلام کند که"مجلسی ها نمی گذارند دولت فعالیت کند و مدام به فرجی دانا تذکر می دهند!.

این نماینده مردم در مجلس نهم افزود: لذابرای جلوگیری از سوء استفاده سیاسی دولت و فریب هوادارانشان در این ایام، شکایتی از وزیر علوم نکرده ام.


از استیضاح کنندگان فرجی دانا هم نبودم
مهدی کوچک زاده همچنین تاکید کرد: نام بنده جزو هیچ‌یک از سوال‌کنندگان، تذکردهندگان واستیضاح کنندگان و شاکیان فرجی دانا نبوده است.


اعتراض من به آن روزنامه برای طراحی سناریوی وقیحانه بود
وی در بخش دیگری از اظهاراتش درباره علت برخورد خود با روزنامه ای که قصد داشت با وی درباره صحت و سقم شکایتش از وزیر علوم سوال کند، گفت: من به یک سناریوی وقیحانه‌ای بود که با بررسی رسانه‌ها طی چند روز اخیر برای بنده تبدیل به یقین شد که این افراد به دنبال اطلاع رسانی نیستند بلکه به دنبال دروغ پراکنی برای بهره برداری های سیاسی هستند. ضمنا این روزنامه همانیست که مطلب وقیحانه ای در مورد حکم صریح قرآنی شهادت زن منتشر نمود و شایسته برخورد جدی است ولی متاسفانه وزارت ارشاد در خواب است.

انتشار نام نبویان، طبیب‌زاده و کوچک‌زاده در کنار یکدیگر می تواند معنادار باشد
کوچک زاده با بیان اینکه انتشار نام نبویان، طبیب‌زاده و کوچک‌زاده در کنار یکدیگر مبنی بر شکایت از وزیر علوم در رسانه ها ، می تواند معنا دار باشد، گفت: با کنار هم آوردن این اسامی ، اعلام می کنند "جبهه پایداری ها نمی گذارند دولت کار کند"؛ در حالی که به هیچ وجه بنده شکایتی علیه فرجی دانا نکردم؛ و این دروغپردازان علی رغم یقین به عدم شکایت بنده از وی، حاضر به تکذیب آن نیستند که این امر جای برخورد دارد؛ در غیر این‌صورت، اگر دروغی متوجه شخص من می شد مهم نبود این هتاکی ها و دروغپردازی ها نسبت به من سه دوره مجلس است که جریان داشته و به لطف خدا هیچ نتیجه ای عایدشان نکرده است!

نماینده تهران ادامه داد: ‌طی سال های اخیر به شخص بنده توهین های زیادی شد که اهمیتی ندادم و در مواقعی که حساسیت نشان دادم به دلیل این بود که اصولگرایان، جبهه پایداری و مجموعه مجلس را به "ممانعت از کار دولت" متهم کردند؛ آنها همان افراد نفوذی در رسانه ها هستند.


وی در بخش دیگری از اظهاراتش گفت: این رسانه ها اصرار دارند که بگویند "کوچک زاده با خبرنگاران دشمن است و توهین می کند"؛ اما به هیچ وجه اینطور نیست؛ خبرگزاری و سایتی که مطلبی را منتشر می کند و ذیل آن 10ها کامنت که دشنام در آنها وجود دارد درج می کند، با سایر رسانه ها قابل جمع در یک مجموعه نیست و من این افراد را انسان های ناشریفی می دانم که با نفوذ در عرصه رسانه، با دروغ پراکنی و ایجاد فضای یاس و سیاه نمایی به خیال باطل خود قصد نابودی ارزشها و نظام را دارند و من وظیفه خود می دانم که آنها را افشا و از آنان ابراز انزجار و برائت و تنفر نمایم. اصحاب حقیقی و شریف رسانه نیز در پالایش صنف خود از عناصر خودفروخته و ضدانقلاب نباید کوتاهی کنند که متاسفانه چنین نیست!


دستور روحانی درباره معلم فداکار مریوانی....

?محمد علی محمدیان?، معلم پایه دوم دبستان شیخ شلتوت مریوان است که به منظور همدردی با دانش آموز سرطانی خود که به علت عوارض ناشی از مصرف دارو و شیمی درمانی دچار ریزش موی سر شده بود، موهای سرش را تراشید.

 

 حسن روحانی? رییس جمهوری اسلامی ایران از استاندار کردستان خواست از ?محمدعلی محمدیان? معلم دلسوز مریوانی که در همدردی با دانش آموز سرطانی خود، موهای سرش را تراشیده بود، قدردانی کند.

استاندار کردستان گفت: رییس جمهوری همچنین در این تماس دستور داده اند تا وضعیت این دانش آموز مریوانی و خانواده وی نیز به نحو مطلوبی رسیدگی شود.


?عبدالمحمد زاهدی? افزود: بنا به دستور ویژه رییس جمهوری، مشخصات و آدرس دانش آموز بیمار مریوانی به نام ?ماهان رحیمی? در اختیار نهاد ریاست جمهوری قرار گرفته تا در اسرع وقت وضعیت درمان وی در بیمارستان ?رازی تهران? پیگیری شده و مشکلات خانواده این کودک برطرف شود.

به گفته وی قرار است امشب دکتر روحانی با خانواده این دانش آموز مریوانی تماس گرفته و مشکلات احتمالی درمان و همچنین وضعیت بیماری وی را جویا شود.

?محمد علی محمدیان?، معلم پایه دوم دبستان شیخ شلتوت مریوان است که به منظور همدردی با دانش آموز سرطانی خود که به علت عوارض ناشی از مصرف دارو و شیمی درمانی دچار ریزش موی سر شده بود، موهای سرش را تراشید.

خبرگزاری جمهوری اسلامی مرکز سنندج پیشتر در گزارشی با عنوان ? موهایی که به خاطر انسانیت تراشیده شد? به انعکاس این رویداد بشردوستانه پرداخت که بازتاب زیادی در جامعه داشته است.

محبوبترین مجری تلویزیون چه بر سر خودش آورد؟

محبوبترین مجری تلویزیون چه بر سر خودش آورد؟
سید محمد حسینی در دهه هشتاد عملا سوپر استار اجرا بود و حضورش در هر برنامه ای تضمین پر بیننده شدن آن را به همراه داشت. از شو های تلویزیونی و مناسبتی گرفته تا مسابقات حضوری و تلفنی.

 

 
خیلی دور نبود. زمانی که شبکه 5 تلویزیون یا همان شبکه تهران چنان تلویزیون را قبضه کرده بود که مردم دیگر استان ها حسرت ندیدنش را می خوردند و یکی از عوامل این محبوبیت چیزی نبود جز حضور یک مجری سر زنده و شوخ طبع که یک تنه تمام مخاطبان تهرانی را جذب خودش کرده بود.

سید محمد حسینی طباطبایی 14 خرداد 1348 در فیروزکوه متولد شد. وی از ابتدای شروع به کار شبکه تهران تا سال 1384 مجری تلویزیونی این شبکه بود که برنامه‌های او خصوصا با سید کاظم احمدزاده هواداران فراوان زیادی داشت. او اولین مجری صدا وسیما بود فضای اجرای خودش را از قالب خشک و جدی خارج کرد و اغلب در برنامه های خودش آواز می خواند و مردم نیز به واسطه این سبک جدید و شاد او را دوست داشتد.

حسینی در دهه هشتاد عملا سوپر استار اجرا بود و حضورش در هر برنامه ای تضمین پر بیننده شدن آن را به همراه داشت. از شو های تلویزیونی و مناسبتی گرفته تا مسابقات حضوری و تلفنی، همه و همه به واسطه وجود این پدیده فیروزکوهی دیده می شدند. آن روزها نه احسان علی خانی و فرزاد حسنی بودند و نه علی ضیا و محمد سلوکی. بنابراین سید محمد آنقدر رشد که کرد دیگر اجرای مهمترین برنامه های تلویزیونی نظیر جشن رمضان را به او می سپردند.

در اولین سال روی کار آمدن دولت نهم به ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، خیلی بی سروصدا از ایران رفت و مدتی از او هیچ خبری نبود. ابتدا در دوبی کوشید که در اولین شبکه خصوصی مجاز ایران، مجری اول باشد اما آن شبکه راه نیفتاد و او ناراضی و سرخورده به آمریکا رفت تا بخت خودش را آنجا بیازماید.

در آمریکا مدتی به عنوان شومن مشغول به فعالیت بود، پس از آنکه تاریخ مصرفش در تلویزیون های ماهواره ای به سر رسید در رسانه های سیاسی با رویکردهای تند علیه ایران ظاهر شد. از آنجا که وی چندین سال در ایران به عنوان شومن فعالیت داشت و از محبوبیت نسبی برخوردار بود از او دعوت به عمل آوردند تا هم در صدای آمریکا و هم در تلویزیون پارس برنامه اجرا کند.

او امروز کم‌کار است و به غیر از یک تئاتر درجه سوم که با همکاری مینا لاکانی به روی صحنه برده، فعالیت دیگری ندارد. گاهی در فیس بوک ایده سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران را مطرح می کند و... اما تنها چیزی که عایدش شد یک خاطره غبار گرفته و کمرنگ در ذهن مردم است که هنوز هم گاهی او را به واسطه جشن رمضان و کاظم احمد زاده به یاد می آورند...

آخرسریال آوای باران خوب تمام میشود؟

در سریال به شما می‌گویند «سیندرلا». آنچه که در کودکی برای او اتفاق افتاده شبیه به ماجرای قصه سیندرلاست. البته همین موضوع این حس را برای مخاطب ایجاد می‌کند که قرار است در آخر قصه نیز همه چیز شبیه داستان سیندرلا به خیر و خوشی تمام شود؟

واقعاً هم تا به حال یک بخشی از زندگی‌اش شبیه سیندرلاست. «باران» زندگی دیگری دارد، مال یک جای دیگری است، کودکی‌اش چیز دیگری است و الان همه شرایطش عوض شده است.

یعنی با توجه به سابقه‌ای که شکیب از زندگی باران می‌داند به او لقب سیندرلا را داده است؟

در حقیقت بچه‌هایی که از کودکی با او بزرگ شده‌اند و دیده‌اند که در کودکی جنس او با آنها فرق داشته لقب سیندرلا را برایش انتخاب کرده‌اند. حتی آفرین هم به باران می‌گوید اینقدر تو ادا و اصول داری که با همه ما متفاوت هستی. بچه‌ها به او این نام را داده‌اند و رویش مانده است. حتی در یک قسمتی شکیب به باران می‌گوید که تو با بقیه فرق می‌کنی. اسم «سیندرلا» یک نوستالوژی برای خود باران دارد و در دوران کودکی هم قصه‌ای که زیور برای او تعریف می‌کند سیندرلا و ماجراهای نامادری‌اش است. تا اینکه بعدها وقتی که در آن خرابه به او می‌‌گویند سیندرلا خودش هم با این نام انگار ارتباط برقرار می‌کند و آن را دوست دارد. به خاطر اینکه یاد زیور می‌‌افتد و فکر می‌کند او نامادری‌اش بوده و حالا او آواره شده. در حقیقت باران خودش از اسم سیندرلا استقبال می‌کند و تا آخر هم سیندرلا می‌ماند.

 تصاویر : آخرسیندرلای ایرانی خوب تمام میشود؟

همان‌طور که پیش‌تر گفتم، چون داستان سیندرلا را همه ما می‌دانیم که عاقبت به خیر می‌شود فکر نمی‌کنید با این دید مخاطب بداند الان که به این بچه می‌گویند سیندرلا آخر و عاقبتش خوب می‌شود؟

شما شک نکنید ما مخاطب را غافلگیر می‌کنیم. قول می‌دهیم در مورد تمام کاراکترها بیننده غافلگیر می‌شود .

 تصاویر : آخرسیندرلای ایرانی خوب تمام میشود؟

منبع : 2روز


20 عادت بد اجتماعی که باید به سرعت ترکشان کنید.....

وقتی به چیزی عادت می‌کنید، ترک کردن آن دیگر خیلی سخت می‌شود. در زیر به بعضی از عادت‌های بد اجتماعی اشاره می‌کنیم که ترک کردن آن دشوار است و راه‌هایی برای ترک آنها پیشنهاد می‌کنیم. یادتان باشد که تغییر دادن رفتارهایتان زمان می‌برد، به همین دلیل بهتر است هرازگاهی به خودتان یادآور شوید. به نزدیکانتان بگویید که می‌خواهید روی این عادت‌هایتان کار کنید تا آنها هم بتوانند چند وقت یکبار به شما تذکر بدهند.

1. خیره شدن

بااینکه نگاه کردن به چشم دیگران موقع حرف زدن یکی از روش‌های خوب برای برقراری ارتباط است اما خیره‌ شدن اصلاً درست نیست. وقتی به غریبه‌ای خیره می‌شوید یا با خیره نگاه کردن موجب ناراحتی کسی می‌شوید، سعی کنید پلک زده و نگاهتان را به جای دیگری بیندازید.

2. بلند حرف زدن

فقط کافی است که یادتان باشد که اکثر افراد مشکل شنوایی ندارند و نیازی به بلند حرف زدن نیست تا حرف‌هایتان شنیده شود. تمرین کنید که با صدایی آرام‌تر حرف بزنید مگراینکه طرف‌مقابل از شما بخواهد که بلندتر صحبت کنید.

3. قطع حرف دیگران

خیلی‌وقت‌ها تصور می‌کنید تنها راه برای زدن حرفتان این است که حرف آدم پرحرف را قطع کنید اما اینکار اصلاً صحیح نیست. صبر کنید تا طرف‌مقابل صحبت خود را تمام کند، بعد شما حرف بزنید.

4. انعام کافی ندادن برای خدمات

به خاطر داشته باشید که خیلی از این افراد، برای گذران خرج خانواده‌شان به این انعام‌ها تکیه می‌کنند. سعی کنید براساس نوع و کیفیت خدماتی که دریافت می‌کنید، انعام دهید.

5. حرف زدن با دهان باز 

اینکار بی‌ادبی کامل است و نشانه این است که باید کمی آداب غذا خوردن یاد بگیرید. غذایتان را جویده، قورت دهید و بعد حرف بزنید. اگر از شما سوالی پرسیده می‌شود، با اشاره نشان دهید که بعد از قورت دادن غذایتان پاسخ خواهید داد. عجله نکنید. اگر طرف مقابل واقعاً دوست داشته باشد به حرفتان گوش دهد، می‌تواند منتظر بماند.

6. گذاشتن آرنج‌ها روی میز

بااینکه گذاشتن آرنج‌ها روی میز به نظر بی‌ضرر می‌رسد اما نباید این کار را روی میزهای پایه‌دار انجام دهید. پشت چنین میزهایی بهتر است عقب نشسته و آرنج‌هایتان را کنار بدنتان نگه دارید.

7. زیاد خوردن در مهمانی ها

اگر به مراسمی رسمی یا یک مهمانی خصوصی دعوت می شوید حتما یادتان باشد که با وجود غذاهای وسوسه انگیز و گرسنگی، در مصرف غذاها زیاده روی و شتاب نکنید و همیشه حد اعتدال را رعایت کنید.

8. باد کردن یا صدا درآوردن با آدامس

آدامس بادکنکی برای باد شدن درست شده است، بله؟ و وقتی هم که آن را می‌جوید، می‌ترکد. شاید اینطور باشد اما ترکاندن آدامس یا صدا درآوردن با آن، می‌تواند برای اطرافیانتان آزاردهنده باشد. اگر نمی‌توانید بدون ترکاندن، آدامس بجوید، در محل‌های عمومی اصلاً آدامس نجوید.

9. دادن نظرات نامناسب

آیا تابحال متوجه شده‌اید که بعضی‌ها به نظر می‌رسد هیچ فیلتری ندارند و بدترین و نامناسب‌ترین چیزها را به زبان می‌آورند؟ اگر شما هم از آنها هستید، قبل از آنکه دهانتان را باز کنید، صبر کرده و کمی فکر کنید چون مطمئناً نمی‌خواهید موجب خجالت خودتان یا فردی دیگر شوید.

10. استفاده بی‌اندازه از تلفن‌همراه

تلفن‌همراه وسیله بسیار مفیدی است اما نباید جایگزین تماس‌های فردی شود. اگر شما هم جزء آندسته از افراد هستید که به گوشی همراهتان چسبیده‌اید، از اینکه دوستانتان کم‌کم از شما دور شوند، ناراحت نشوید.

11. حمله به حریم شخصی افراد

هرچقدر هم که به یک نفر نزدیک باشید، باید به حریم‌شخصی او احترام بگذارید. هیچکس دوست ندارد به مرزهای شخصی او بی‌احترامی شود.

12. نمایش عمومی احساسات رمانتیک

شاید خیلی دلتان بخواهد که وقتی در یک مهمانی هستید، با همسرتان کمی عشق‌بازی کنید، اما اینکار را همیشه در یک محیط خصوصی انجام دهید. شاید اطرافیان علاقه‌ای به دیدن صحنه‌های بوسیدن شما نداشته باشند.

13. طعنه و توهین

هر زمان احساس کردید که می‌خواهید به کسی حرفی طعنه‌دار بزنید، زبانتان را نگه دارید. یادتان باشد اگر نمی‌توانید به دیگران حرف‌های خوب بزنید، بهتر است هیج حرفی نزنید.

14. بهداشت ضعیف و رفتارهای زشت و چندش‌آور در معرض عموم

بیشتر اعمال مربوط به بهداشت شخصی باید در محیط خصوصی انجام گیرد، اگر باید موهایتان را شانه بزنید، هیچوقت این کار را وقتی پشت میز نشسته‌اید انجام ندهید. بلند شوید و سرویس بهداشتی را پیدا کنید. اگر عادت به انجام کارهای چندش‌آور دارید، از این کارها دست بکشید. هیچکس دوست ندارد با کسی رفت‌وآمد کند که مدام انگشتش را در بینی‌اش می‌کند، محل‌های خصوصی بدنش را می‌خاراند یا آب دهان پرتاب می‌کند.

15. غذا برداشتن از بشقاب دیگران

چشمتان دنبال غذایی است که در بشقاب کسی دیگر است؟ به هیچ عنوان وسوسه نشوید که چنگالتان را در بشقاب او فرو کرده و آن را بردارید. این کار بسیار بی‌ادبانه است و حتی ممکن است روی دستتان بزنند. هیچ‌وقت از بشقاب کسی چیزی برندارید مگراینکه به شما تعارف شود.

16. رعایت نکردن صف

چیزی که در مهدکودک و مدرسه یادتان دادند را به خاطر آورید: آخر صف بروید. اگر بخواهید غیر از این رفتار کنید، هر نوع مشکلی برایتان پیش خواهد آمد و درضمن رفتاری دور از فرهنگ و بی‌احترامی به حقوق دیگران است.

17. آشغال ریختن روی زمین

بعد از تمام کردن خوراکی یا نوشیدنی‌تان، به دنبال سطل آشغال بگردید. ریختن آشغال روی زمین بسیار کار زشتی است و باعث می‌شود فرد دیگری برای تمیز کردن خرابکاری شما به زحمت بیفتد.

18. پوشیدن لباس نامناسب

هر مکان، نیازمند یک نوع خاص از لباس پوشیدن است؛ چه کار، مدرسه، مکان‌های مذهبی، ورزش و هر محل دیگر. قبل از اینکه بخواهید جایی که نمی‌شناسید بروید، ببینید که برای آن چطور باید لباس بپوشید.

19. نشان دادن حرکات و اداهای نامناسب

همه ما با چنین آدم‌هایی روبه‌رو بوده‌ایم. اگر شما هم جزئی از آنها هستید، به این فکر کنید که اگر مادرتان شما را در چنین حالتی می‌دید، چه می‌گفت. اگر رفتار و حرکتی است که مادرتان به خاطر آن شما را به اتاقتان می‌فرستاد و تنبیهتان می‌کرد، دیگر آن را انجام ندهید.

20. خندیدن به بدشانسی و بدبختی دیگران

وقتی اتفاق بدی برای کسی می‌افتد، هرچقدر هم که خنده‌دار باشد، میل خود به خندیدن را سرکوب کنید. اگر این میل به خندیدن خیلی قوی بود، سعی کنید گونه‌هایتان را از داخل گاز بگیرید. یادتان باشد اگر آن اتفاق برای آن فرد خنده‌دار نباشد، خندیدن به آن بسیار خارج از ادب است.

11 صفت اصلی ژاپنیها....

در این مقاله 11 مورد از معروف‌ترین صفات ژاپنی‌ها را عنوان می‌کنیم.
1- ادب

می‌توان گفت ژاپنی‌ها مودب‌ترین ملت دنیا هستند. چیزی که باید به آن دقت کنیم این است که مفهوم «ادب» در کشورهای مختلف متفاوت است. منظور از «ادب» در این مقاله به فلسفه آسیای شرقی از ?کنفوسیوس، هارمونی اجتماعی، برمی‌گردد.

کنفوسیوس می‌گوید:

«دولت وجود دارد، وقتی که شاهزاده، شاهزاده است، وزیر وزیر است، وقتی پدر پدر است و وقتی پسر پسر است.»

به عبارت دیگر، هر فرد باتوجه به کسی که با او در ارتباط است، موقعیت اجتماعی متفاوتی دارد: بعنوان بچه در ارتباط با والدین و بزرگتران. بعنوان بزرگتر در ارتباط با خواهر و برادرها، دانش‌آموزان و دیگران.

آموزش هارمونی اجتماعی به خوبی در جامعه ژاپنی بهتر از هر کشور آسیای شرقی دیگر، حفظ شده است (کره نیز هارمونی اجتماعی بسیار قوی دارد اما کمی با ژاپن متفاوت است). 

2- وقت‌شناسی

شکی نیست که ژاپنی‌ها وقت‌شناس‌ترین ملت دنیا هستند. (البته ممکن است بعضی از آنها اینطور نباشند، اما وقت‌شناس بودن یکی از هنجارهای بسیار قوی اجتماعی در ژاپن است).

به قطارهای ژاپن نگاه کنید. 5 دقیقه دیر رسیدن در ژاپن برای خیلی از ژاپنی‌ها مثل حکم اعدام دادن به آنهاست. اما در مالزی حتی اگر قطاری یک ساعت دیر برسد چیزی مثل حکم اعدام نخواهد بود.

3- مهربانی

خیلی‌ها ژاپنی‌ها را بخاطر رفتار دوستانه، ملاحظه‌کار بودن و مهربان بودنشان تحسین می‌کنند. ژاپنی‌ها همیشه حواسشان قبل از خودشان به دیگران است و از همه مراقبت می‌کنند. 

حتی در دنیای آکادمیک فلسفه، طرز تفکر ژاپنی (جمع‌‌گرایی) درمقابل طرزفکر امریکایی (فردگرایی) قرار می‌گیرد.

4- سخت‌کوشی

ژاپن ازلحاظ طولانی بودن ساعات کاری در رده دوازدهم جهان قرار دارد. درواقع، اضافه‌کاری‌هایی هم در بین ژاپنی‌ها وجود دارد که در اسناد رسمی قید نمی‌شود. ژاپنی‌ها همیشه نماد سخت‌کوشی بوده‌اند.

5- احترام

ژاپنی‌ها یک هنجار اجتماعی “???” (روابط داخلی و بیرونی) دارند. آنها سعی می‌کنند در برخورد با روابط بیرونی خود (غریبه‌ها) همیشه با احترام و ادب رفتار کنند. حتی در روابط داخلی (خواهر و برادرها و دوستان) باز با احترام رفتار می‌کنند.

6- خجالت

ژاپنی‌ها گاهی اوقات افرادی خجالتی خوانده می‌شوند. این می‌تواند بخاطر فرهنگ «هارمونی اجتماعی» آنها باشد. البته ژاپنی‌های زیادی هم هستند که با غریبه‌ها خجالتی نیستند اما اکثریت آنها اینطور می‌باشند.

7- هوش

از دیدگاه غربی‌ها، آسیایی‌ها باهوش خوانده می‌شوند. بعنوان مثال، آنها در ریاضیات، زبان، بیزنس و امثال آن بسیار خوب هستند. 

یکی از دلایل باهوش خوانده شدن ژاپنی‌ها مهارت شنیداری آنهاست. ژاپنی‌ها قبل از اینکه حرف خودشان را بزنند، بسیار با دقت به حرف‌های دیگران گوش می‌دهند. فرایند گوش دادن باعث می‌شود حرف خودشان بسیار جامع‌تر و کامل‌تر باشد.

8- کار گروهی

اولویت ژاپنی‌ها گروه است نه فرد. به عبارت دیگر، ژاپن نماد بسیار خوبی از جمع‌گرایی است که از جنبه‌های بسیاری با کشورهای فردگرا متفاوت است. 

9- رسمی بودن

ژاپنی‌ها بخاطر هنجار هارمونی اجتماعی در روابط اجتماعی خود بسیار رسمی برخورد می‌کنند. فقط در روابط داخلی خود است که می‌توانند کمی غیررسمی باشند (اما در عین‌حال رفتاری توام با احترام دارند).

10- پاکیزگی

 دستشویی‌های ژاپن از هر کجای دیگر در دنیا تمیزتر است. به سختی می‌توانید تکه آشغالی کنار خیابان ببینید زیرا هیچکس در ژاپن زباله‌های خود را در خیابان نمی‌اندازد.
11- بی علاقگی به قدرت و تمایل زیاد به خدمت

ژاپنی ها دغدغه رسیدن به قدرت ندارند و هیچگاه از قدرت برای رسیدن به منافع شخصی و کسب ثروت سوء استفاده نمی کنند و اگر احساس کنند پست و مقامی که به آنها داده شده است از عهده و توانایشان خارج است به سرعت استعفا داده و بخاطر قصور و اشتباهاتشان در کمال خضوع و خشوع عذر خواهی می کنند و هرگز تقصر را به گردن دیگران نمی اندازند و در جهت جبران اشتباهات خود تلاش می کنند و مسئولیت آن خطاها را بطور کامل می پذیرند. ژاپنی ها تمای سعی خود را می کنند تا کشورشان پیشرفته تر و توسعه یافته تر شود.

تحقیقات این مقاله نشان می‌دهد که مردم دنیا تصویر بسیار خوبی از ژاپنی‌ها دارند. در کنار صفاتی که در بالا عنوان شد، می‌توانیم به صفات «صادق» و «جدی» بودن نیز از خصوصیات ژاپنی‌ها اشاره کنیم. 

شما ژاپنی‌ها را با چه خصوصیات دیگری می‌شناسید؟

آیا با پول میتوان عشق را خرید؟

آیا با پول می‌توان عشق را خرید؟

پول می‌تواند عشق ایجاد کند اما نمی تواند آن را بخرد.
آیا پول می‌تواند برای ما عشق بخرد؟ به نظر می‌رسد که این سوال پاسخ مشخصی ندارد. اگر عشق مثل مذهب باشد، آنوقت نه می‌توان آن را خرید و نه در مورد آن بحث کرد. اگر رابطه عاشقانه مثل یک معامله تجاری باشد، آنوقت می‌توان آن را خرید و درمورد آن مزاکره کرد. به نظر می‌رسد عشق به هر دو اینها شبیه باشد اما دقیقاً با هیچکدام یکسان نیست.

آویشی مارگالیت (Avishi Margalit) دو تصویر از سیاست را توصیف می‌کند: سیاست بعنوان اقتصاد و سیاست بعنوان مذهب. اگر به سیاست مثل اقتصاد نگاه کنیم، کاملاً قابل مصالحه، مذاکره و تبادل است. اما اگر به آن مثل مذهب نگاه کنیم، جنبه‌هایی از آن وجود دارد که باید مقدس در نظر گرفته شود و هیچوقت به آن نگاه مالی نداشت. مارگالیت عنوان می‌کند که زندگی اقتصادی براساس جایگزینی است: یک چیز با چیزی دیگر قابل تعویض است. بر همین اساس، جای زیادی برای چانه زدن مالی در زندگی اقتصادی وجود دارد.

حالا عشق شبیه کدام است، مذهب یا اقتصاد؟ به نظر می‌رسد که عشق از جنبه‌های مختلف شبیه به هر دو آنهاست.

عشق از خیلی جهات نوعی مذهب است. از این نظر شبیه به هم هستند که باورهای اساسی را دیکته کرده، مستلزم استانداردهای اخلاقی پایه است، و ارزش شخصی بالایی را به مفعول و مقصود خود معطوف می‌کنند. تصورات کلی در ایدئولوژی عاشقانه را در بسیاری مذاهب یکتاپرستی می‌توان دید. ایدئولوژی عاشقانه نیز مثل خیلی از مذاهب با طبیعت جامع و غیرقابل انعطاف خود شناخته می‌شود. مثل مذهب، عشق برای معنی دادن به زندگی است، برای غلبه بر همه موانع و پیشنهاد جاودانگی. شباهت بین عشق و مذهب در شباهت خدا و معشوق نیز قابل مشاهده است. معشوق همیشه بعنوان «زیباترین فرشته روی زمین و آسمان» و «هدیه‌ای الهی» خوانده می‌شود. معشوق فردی کامل دیده می‌شود که وجود او قابل درک نیست.

رابطه بین خدا و بندگان او در کتب آسمانی با عباراتی عاشقانه توصیف شده است، مثل نامزدی و ازدواج. پاپ بندیکت شانزدهم می‌گوید، «یکتاپرستی درست مثل ازدواج یک ‌همسری است. ازدواجی که براساس عشقی جامع و قاطع باشد، نماد رابطه بین خدا و بندگان او و برعکس خواهد بود.» وفاداری به خداوند و ازدواج از بزرگترین دستاوردهای انسانی شمرده می‌شود.

عشق در توصیفات بالا بعنوان چیزی مقدس که پول قادر به خریدن آن نیست توصیف شد، درست مثل اینکه با پول نمی‌توان معنویات، رفتارها و اعمال نیکی که توسط مذهب دستور داده شده است را خرید.

اما بین رفتارهای عاشقانه و تجاری نیز شباهت‌هایی وجود دارد. بعنوان مثال این شباهت را در طریقه انتخاب همسر در دنیای کنونی می‌توان دید. تکنولوژی و بخصوص اینترنت، این امکان را فراهم می‌کند که افراد شریک عشق خود را درست مثل خرید یک کالا انتخاب کنند. به همین دلیل ممکن است افراد به خصوصیات خاصی اشاره کنند که لزوماً ارتباطی به عشق ندارد. وقتی کسی در سایت‌های همسریابی می‌نویسد که به دنبال یک زن ورزشکار گیاهخوار است که به حیات‌وحش علاقه داشته باشد، کار او بی‌شباهت به زمانی که می‌خواهد مشخصات ماشین موردعلاقه خود برای خرید را بنویسد نیست.

نقش پول در تولید و انتقال روابط عاشقانه نشان داده می‌شود، مثلاً در محتوای تبلیغات خصوصی برای پیدا کردن شریک عشقی. درنتیجه، الزام امنیت مالی شریک عشقی معمولاً توسط خانم‌ها در این آگهی‌ها قید می‌شود. درواقع وقتی هم خانم‌ها و هم آقایون فردی خوش‌ظاهر را ترجیح می‌دهند، زنان خصوصیاتی دیگر مثل موقعیت اجتماعی و پول را نیز در ذهن دارند که ظاهر مرد را جبران می‌کند. جالب است بدانید که بیشتر مردها دوست دارند همسرشان درآمد کمتر و موقعیت شغلی پایین‌تری نسبت به آنها داشته باشد. اما این بخاطر نگرانی مردها درمورد اعتمادبه‌نفس است نه موضوع عشق. همه اینها می‌تواند نشانه این باشد که چطور پول می‌تواند بر تولید و ایجاد عشق تاثیر داشته باشد.

پول و موقعیت مطمئناً با تولید میل و ارضای جنسی نیز در ارتباط است. تحقیقی که روی صدها زن ایتالیایی انجام گرفت نشان می‌دهد که دو-سوم آنها با مردانی که از نظر اجتماعی بالاتر بوده‌اند و افراد ثروتمند ارضای جنسی بالاتری را تجربه کرده‌اند. (بااینکه عشق تجاری کاملاً موفق است اما محدودیت‌های احساسی خود را دارد؛ حتی روسپی ها هم ضمانت برگشت پول نمی‌دهند.) طبیعت قابل تعویض رابطه‌جنسی در سهولت تحریک جنسی با استفاده از خیال‌پردازی قابل مشاهده است، چه فرد خود را با کسی تجسم کند که الان در رابطه نیست و چه با تجسم شریک‌جنسی کنونی خود به شکل فردی بسیار جذاب‌تر.

پول شاید برای خود عشق مهم نباشد اما به سختی می‌توان آن را از واقعیت دور کرد. عشق در یک چارچوب واقعی زندگی قرار گرفته است که درخشش بیشتر این قاب به داشتن پول بیشتر بستگی دارد. به همین دلیل است که بیشتر افراد با کسی ازدواج می‌کنند که بیشتر معیارهای ظاهری و مادی آنها را دارا باشد اما عاشق او نیستند.

در یک چارچوب خوشبخت زندگی، احتمال ایجاد احساسات مثبت مثل عشق بیشتر است. موقعیت‌های شدیداً منفی مثل تنهایی هم می‌توانند تولیدکننده عشق باشند اما این می‌تواند یک عشق سطحی و ظاهری باشد که بیشتر متکی به موقعیت کنونی است نه خصوصیات عمیق و ثابت عاشق.

همه با جملاتی مثل «تو من را دوست نداری، بدن من را (یا پول، یا مهربانی، یا هوش من را) دوست داری» آشنا هستند. این جملات نه فقط در مواجهه با خصوصیاتی که ظاهری و سطحی هستند مثل زیبایی و ثروت درگیر گفته می‌شود بلکه با توجه به خصوصیت عمیق‌تری مثل مهربانی و هوش نیز به زبان می‌آید. زیبایی و ثروت دلایل منطقی برای عشق به شمار نمی‌روند درحالیکه مهربانی و هوش و عقل تقریباً اینچنین هستند زیرا خصوصیاتی بنیادی‌تر از انسان را نشان می‌دهند. با این وجود هیچیک از این دلایل به تنهایی برای یک عشق کافی به نظر نمی‌رسند. چنین عشقی نیاز به وجود جنبه‌های مختلفی دارد که هم به تحسین‌برانگیزی و هم جذب طرف‌مقابل مربوط است.

درمورد خوشبختی نیز به همین شکل است -- پول نمی‌تواند خوشبختی طولانی‌مدت بخرد اما می‌تواند برای ساخت موقعیت‌هایی که بتواند چنین خوشبختی ایجاد کند مفید باشد. تحقیقات مختلفی رابطه مثبتی بین درآمد و خوشبختی طولانی‌مدت پیدا کرده‌اند. اما درست مثل عشق، تاثیر پول بر خوشبختی خیلی قوی نیست و عوامل و فاکتورهای دیگری نیز مهمتر از آن وجود دارد. عوامل اجتماعی، مثل ازدواج، خانواده، دوستان و فرزندان در تعیین دوام یک خوشبختی بسیار بااهمیت‌تر از عناصر مالی و اقتصادی مثل شغل، درآمد و استاندارد زندگی هستند. اما پول می‌تواند موقعیت ما را به طریقی بهتر کند که فرصت خوشبختی بیشتری در اختیار ما قرار دهد.

پول نمی‌تواند عشق بخرد و عشق نمی‌تواند پول بیاورد. اما پول فرصت عشق را بیشتر کرده و عشق نیاز به پول را کمتر می‌کند. وقتی فردی عاشق می‌شود، پول برای او اهمیت کمتری پیدا می‌کند  وقتی فردی پول لازم برای برآوردن نیازهای پایه‌ای زندگی را ندارد، عشق بیشتر به خطر می‌افتد.

برای خلاصه باید بگوییم که در عشق بخشی مقدس و بخشی دارای عناصر تجاری دیده می‌شود. پول می‌تواند به شکل‌گیری عشق کمک کند اما نمی‌تواند آن را بخرد -- درنهایت تنها کاری که شاید بتواند بکند خریدن رابطه‌جنسی است نه عشق. عاشق یک فرد پولدار شدن خیلی راحت‌تر است زیرا پول موقعیت‌های مطلوب‌تر برای عشق و زندگی را بیشتر فراهم می‌کند. به همین دلیل زنان زیبای جوان عاشق مردان ثروتمند می‌شوند و در خیلی از آن موارد هم عشق واقعی به وجود می‌آید.