سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راه کمال

صفحه خانگی پارسی یار درباره

آبی که از کنار دریاچه تشنه ارومیه به خارج کشور می رود...

باید متوقف نمودن افزایش سطح زیر کشت استان آذربایجان غربی، الگوی درآمد و معیشت این استان را از کشاورزی به صنعت، گردشگری تغییر داد تا برای سالهای متمادی، دریاچه ارومیه همواره نگین فیروزه ای کشورمان بماند.

 

عصرایران؛ محمد حضرت پور - در این میان کنوانسیون رامسر در سال 1971 در باب حفظ تالاب های جهانی تصویب گردید و تالاب های ایران نیز به منظور حفظ و برون رفت از خشکسالی از سال 2005 مورد حمایت برنامه های عمرانی سازمان ملل متحد قرار گرفت و این در حالی است که فاز توسعه این طرح از سال 2013 آغاز شد. لذا با بهره گیری از ظرفیت سازی و ایجاد سیستم مطلوب و نیز ابزارهای مدیریتی و هم چنین نهایی سازی قانون در مجلس و مدیریت یکپارچه آب های جهان از مهم ترین دستاوردهای این اقدام به شمار می رود.

دریاچه ارومیه در وضعیت بحرانی و به عبارتی در وضعیت قرمز قرار دارد. بیش از نود درصد پهنه آبی آن خشک شده و کمتر از شش درصد از آب آن باقی مانده است.
این در حالی است که طی سال گذشته یک میلیارد متر مکعب آب وارد آن شد و امسال در پر آب ترین فصل یعنی بهار فقط چهارصد میلیون متر مکعب آب وارد دریاچه گردیده است.
در چنین شرایط وخیمی سیصد و پنجاه میلیون متر مکعب آب از رودخانه زرینه رود میاندوآب آذربایجان غربی در جنوب دریاچه ارومیه به آذربایجان شرقی  منتقل می شود و متأسفانه در در صدد اجرای فاز دوم این انتقال غیراصولی هم هستند. حال آن که می توان آبی که قرار است با هزینه های بسیار گزاف از رودخانه ارس به نام دریاچه ارومیه انتقال یابد را به شهرستان های آذربایجان شرقی اختصاص داده و با تعطیلی اجرای فاز دوم انتقال آب رودخانه زرینه رود میاندوآب به تبریز، فاز اول آن را نیز به طور کامل متوقف کرد.

از طرفی با تشدید روند بحران در دریاچه ارومیه که به عنوان یکی از مهمترین کانون های کویر زایی و بروز توفان های نمکی در منطقه و کشور مطرح است، شاهد خروج سالانه قریب به سه میلیارد متر مکعب آب از طریق روزدخانه زاب در شهرستان سردشت در جنوب استان آذربایجان غربی به خارج از کشور می باشیم و این در حالیست که طبق مقررات بین المللی تا سال 2015 می بایست در راستای تعیین و استفاده بهینه از حق آبه رودخانه های مرزی و مدیریت و مهار خروج آب های داخلی به خارج از کشور اقدام موثر نماییم.این در حالی است که برخورداری از آب رودخانه زاب، حق مسلم پارک ملی دریاچه ارومیه و حوضه آبریز آن می باشد

در تشریح گام های میان مدت برای حل این بحران می توان به پیش گیری از نابودی ما بقی دریاچه ارومیه، ارتقای سطح آگاهی عمومی و نیز مدیریت تقاضا و کاهش بهره برداری از آب های حوضه آبریز اشاره کرد. در این بین اصلاحات شیوه کشاورزی برای صرفه جویی در مصرف آب روستایی درچارچوب نوسازی تجهیزات و شیوه های نوین آبیاری بسیار حائز اهمیت است. همچنین بهره گیری از مشارکت های مردمی به وسیله آگاهی بخشی و تلاش برای احیای موضعی دریاچه ارومیه از دیگر اقدامات فنی و اجتماعی در خصوص موضوع حساسی چون دریاچه ارومیه می باشد.

 باید متوقف نمودن افزایش سطح زیر کشت استان آذربایجان غربی، الگوی درآمد و معیشت این استان را از کشاورزی به صنعت، گردشگری تغییر داد تا برای سالهای متمادی، دریاچه ارومیه همواره نگین فیروزه ای کشورمان بماند.

حفظ محیط زیست جزو الزامات زندگی ماست و در صورت عدم خروج دریاچه ارومیه از وضعیت بحرانی کنونی، بیش از چهار میلیون نفر از اهالی شهرها و روستاهای اطراف آن و چهارده میلیون نفر از مردم منطقه و حتی پایتخت از مضرات توفان های ویرانگر نمکی آن مصون نخواهند ماند.


 

گزارش تصویری عصرایران از "مشت عثمان"‌در دریاچه ارومیه و مقایسه وضع امروز آن با شرایط پر آبی در سال های گذشته

دریاچه ارومیه (محبوبی)



دریاچه ارومیه (محبوبی)

دریاچه ارومیه (محبوبی)

دریاچه ارومیه (محبوبی)

دریاچه ارومیه (محبوبی)

دریاچه ارومیه (محبوبی)

دریاچه ارومیه (محبوبی)


آدم برفی سبیلو آب شد! ...

اسپانیا حذف شد؛ مثل یک تیم مبتدی و کوچک. آن چنان که عادل فردوسی پور آرزو کرد ما در گروه آنها قرار می گرفتیم تا شکست شان می دادیم و صعود می کردیم!
  «اسپانیا حذف شد». می شود در مورد این جمله سه کلمه ای، کتاب نوشت. در مورد مرگ تیکی تاکا. چهره شکسته و مغموم ایکر کاسیاس. پاهای سست و لرزان ژآوی و اینیستا و تصاویری از این دست وقتی کنار آنچه از لالیگا، بارسلونا و رئال مادرید می گذاریم بیش از اندازه دل آزار می شود.

اسپانیا حذف شد؛ مثل یک تیم مبتدی و کوچک. آن چنان که عادل فردوسی پور آرزو کرد ما در گروه آنها قرار می گرفتیم تا شکست شان می دادیم و صعود می کردیم!

در این میان داستان دل بوسکه ماجرای جدایی است. مردی که حالا منتقدانش این فرصت را دارند که مثل کلاغ های بی رحم فیلم های هیچکاک سر او بریزند. او را به پیرمرد بازنشسته شرکت بیمه تشبیه می کردند که آرام و خونسرد و برباد رفته روی نیمکت اسپانیا می نشیند و هیچ هیجانی در صورتش پیدا نیست؛خونسرد و بی احساس.
 
وقتی با رئال مادرید در ابتدای هزاره سوم قهرمان اروپا شد گفتد که او نسلی از بهترین ستارگان فوتبال دنیا داشته و کار خاصی نکرده است. شاید به همین بهانه بود که با ناسپاسی او را از رئال مادرید راندند.

بعد از او چند مربی و ده ها بازیکن سعی کردند افتخارات دل بوسکه را کسب کنند اما نتوانستند تا امسال که کارلو آنجلوتی توانست رئال را به آرزویش رساند.

 بعد از آن که تیم قهرمان یورو 2008 را از لوئیز آراگونس تحویل گرفت منتقدان نوشتند که او تیم را به دره می اندازد اما مرد سبیلوی اسپانیا فاتح جام جهانی 2010 و یورو 2012 شد؛ با اقتدارو با دیکته کردن تاکتیک خود بر رقیبان. آنها در فینال یورو 4-0 ایتالیا را در هم کوبیدند. چنان دهشتناک که بازیکنان ایتالیا آرزو می کردند داور سوت پایان بازی را به صدا برساند. اما او هیچ گاه چنان که شایسته اش بود ستایش نشد.

  نه مانند مورینیو زبان تلخ و گزنده و رفتار مغرورانه داشت، نه مثل کارلو آنجلوتی خوش پوش بود، نه مثل گواردیولا آفریننده تیکی تاکا لقب گرفت نه مانند فرگوسن به پدر یک نسل تشبیه شد.
 
دل بوسکه همیشه مثل یک پیرمرد بازنشسته یک شرکت بیمه که در پارک می نشست تنها به نظر می رسید. تنها و مغموم، با انبوهی از منتقدان جوان که اسپانیا را می پسندیدند اما او را دوست نداشتند.

دل بوسکه دیشب بعد از شکست 2-0 مقابل شیلی مثل یک آدم برفی سبیلو در آفتاب آب شد و تمام....

حالا منتقدان بی رحمش که منتظر زمین خوردن او بودند این فرصت را دارند که مثل کلاغ های بی رحم فیلم های هیچکاک سر او بریزند و انتقام بگیرند...

دیشب یکبار دیگر همه دیدند که فوتبال بی رحم است، مثل قطاری که به گل های روییده شده روی ریل توجه نمی کند، از روی آنها رد می شود و پرپرشان می کند...

در آخرین روزهای خرداد 1393 قطار از روی اسپانیا رد شد.

18 ماه حبس تعزیری؛ رای دادگاه زیباکلام ...

صادق زیبا کلام از صدور رای دادگاهش خبر داد.

 

به گزارش ایسنا این استاد دانشگاه و تحلیلگر مسایل سیاسی در فیسبوک خود با اشاره به این‌که اتهاماتش « فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی»، «نشر اکاذیب به‌قصد تشویش اذهان عمومی» و «توهین به قضات و مسئولین دستگاه قضایی» عنوان شده، نوشته است: پس از تشکیل دادگاه و دفاعیات شفاهی و کتبی بنده، روز چهارشنبه رأی صادره به بنده ابلاغ گردید.

 

وی از صدور رای « 18 ماه حبس تعزیری» خود خبر داد و گفت: بنده به حکم صادره اعتراض نمودم و بایستی منتظر احضار به دادگاه تجدیدنظر باشم.


اولین شهید سپاه در عراق...

خبرگزاری اهل‌بیت (ابنا) نوشت:


علیرضا مشجری اولین نیروی سپاه ایران در دفاع از کربلای معلی و مقدسات اسلامی در خاک عراق به شهادت رسید.

پایگاه خبری جنوب لبنان روز گذشته با انتشار تصاویری از پاسدار شهید علیرضا مشجری از وی به عنوان اولین ایرانی شهید در درگیری‌های عراق نام برد.
 
این پایگاه خبری اعلام کرد: علیرضا مشجری اولین نیروی سپاه ایران در دفاع از کربلای معلی و مقدسات اسلامی در خاک عراق به شهادت رسید.

اولین شهید سپاه در عراق (+عکس)
 
مراسم تشییع پیکر این شهید والامقام روز گذشته با حضور اقشار مختلف مردم و جمعی از فرماندهان دوران دفاع مقدس به سمت گلزار شهدای بهشت زهرا(س) تهران برگزار شد.
 
در مراسم تشییع پیکر شهید مشجری، سردار الله کرم، سردار احمد بیگدلی و سایر فرماندهان و رزمندگان دوران دفاع مقدس و مردم تهران حضور داشتند و پیکر این شهید در تابوتی پیچیده به پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی ایران از مقابل مسجد شهید بهشتی واقع در خیابان نبرد تهران آغاز و به سمت گلزار شهدای بهشت زهرا(س) تشییع شد.
 

اولین شهید سپاه در عراق (+عکس)

اولین شهید سپاه در عراق (+عکس)

اولین شهید سپاه در عراق (+عکس)

اولین شهید سپاه در عراق (+عکس)

داستان 35 سال زندگی پس از حکم اعدام ...

شجاع شیخ الاسلام زاده که بود؟
داستان وزیر دوران پهلوی که در دو حکومت زندانی شد آن قدر جذاب است که قابلیت تبدیل به یک فیلم سینمایی را دارد. چرا که بسیاری ازمولفه های یک فیلمنامه را داراست : از وزارت تا زندان، اتهام فساد و رفتن تا پای چوبه دار و بعد دوباره طبابت و تقدیر در پایان عمر...
35 سال زندگی پس از حکم اعدام مهرداد خدیر - «از نظر من شیخ الاسلام زاده محکوم به اعدام بود اما نمی دانم چطور شد که به او حکم حبس ابد داده اند. در شرایطی که در مقابل یک گروهبان یا یک سرباز متهم شدت عمل به خرج می دهیم درباره تبهکاران درجه یک و مجرمان اصلی چرا باید انعطاف نشان دهیم؟ اینها مجرمانی هستند که به نظر من احتیاج به محاکمه هم ندارند... این شیخ الاسلام زاده را خود رژیم شاه هم به خاطر فساد مالی به زندان انداخته بود. او مفسد است و باید اعدام می شد.»

 شیخ صادق خلخالی این سخنان را پس از آن بیان کرد که حکم او درباره «شجاع الدین شیخ الاسلام زاده» به اجرا درنیامد. اولین حاکم شرع دادگاه انقلاب اسلامی، وزیر بهداری دولت امیر عباس هویدا را همچون رییس او مفسد فی الارض شناخت و حکم به اعدام او داد.

شیخ الاسلام زاده اما جَست و آیت الله محمد محمدی گیلانی که آمد حکم را به « حبس ابد، مصادره تمامی اموال و طبابت رایگان» تغییر داد. بدین ترتیب این پزشک و جراح مشهور ارتوپد، 35 سال دیگر نیز زیست تا نه در بهار 1358 که 35 سال بعد و در واپسین روزهای خرداد 1393 خورشیدی چشم از جهان فرو بندد. نه با اعدام که در پی مرگ طبیعی و نه خارج از ایران که در بیمارستانی که خود از پایه گذاران آن و یک چند مدیر آن بود؛ بیمارستان پارس.

داستان دکتر شجاع شیخ الاسلام زاده آن قدر جذاب است که قابلیت تبدیل به یک فیلم سینمایی یا حتی سریال تلویزیونی را دارد. چرا که بسیاری ازمولفه های یک فیلمنامه را داراست در عین این که واقعیت دارد.

در زندگی او هم فراز و فرود سیاسی دیده می شود چندان که به وزارت می رسد و در دو حکومت به زندان می افتد. هم قصه یک عشق را در زندگی او می توانیم خواند که به ازدواج و بعد طلاق می انجامد و تکاپو و آرزوی او برای بازگشت همسر: «آذر جان! خبر نویدبخش این که حاجی گیلانی اخیرا در زندان اوین مرا دید و گفت که فلانی با امام راجع به تو صحبت کردم و زمینه برای تغییر حکم حبس ابد فراهم است. ..فقط عشق خودت را از من دریغ نکن! آذر جان برگرد! من به وجود تو احتیاج دارم.»- [نقل از کتاب «پشت دیوارهای بلند»]

شجاع الدین شیخ الاسلام زاده در سال 1353 در دولت امیر عباس هویدا وزیر رفاه اجتماعی شد و در سال 1354 که این وزارتخانه در وزارت بهداری ادغام شد به وزارت بهداری رسید. در کابینه جمشید آموزگار نیز وزیر بهداری و بهزیستی بود.اما پس از آن که جعفر شریف امامی در شهریور 1357 و همزمان با خیزش های انقلابی به قدرت رسید در اجرای شعار مبارزه با فساد دستور داد شجاع الدین شیخ الاسلام زاده به زندان بیفتد. جالب این که در تمام دوران دولت شریف امامی از روز نخست تا روز آخر – نیمه آبان 1357- نه تنها وزیر نبود که در زندان به سر برد و تا شریف امامی رفت و ارتشبد ازهاری نخست وزیر شد او آزاد شد اما رییس سابق او – هویدا- را به زندان انداختند.

با پیروزی انقلاب اسلامی دکتر شیخ دوباره به زندان افتاد. دو اتهام اصلی او یکی همکاری با رژیم فاسد گذشته بود و دیگری فساد مالی با استناد به پرونده ای که در حکومت شاه برای او تشکیل شده بود.

دکتر شیخ در دادگاه انقلاب گفت: «من دو جرم دارم: اولی همکاری با رژیم فاسد گذشته است. من ناخواسته حرفه مقدس پزشکی را رها کردم و تن به این همکاری دادم و تا خرخره در لجن این رژیم فاسد فرو رفتم. بنا بر این در این زمینه نمی توانم از خودم دفاعی کنم اما سوء استفاده از منابع مالی بانک رفاه کارگران را رد می کنم. نصیری [رییس ساواک] می خواست به زور از بانک رفاه برای هژبر یزدانی [سرمایه دار مشهور] وام بگیرد اما من زیر بار نرفتم.»

آیت الله صادق خلخالی او را مفسد فی الارض شناخت و حکم اعدام را بی تردید صادر کرد. اما اندک زمانی بعدتر جای خود را به آیت الله محمد محمدی گیلانی داد که حکم را از اعدام به حبس ابد تقلیل می دهد به اضافه مصادره تمامی اموال و موظف به طبابت رایگان می شود.

دکتر شیخ از حاکم شرع می خواهد زمینه طبابت او را در زندان فراهم کنند و عملا بهداری زندان اوین را در اختیار می گیرد و پس از چندی آوازه شهرت او در تخصص ارتوپدی چنان می پیچد که گفته می شود خود آقای محمدی گیلانی و همسرش نیز پس از یک سانحه به او مراجعه می کنند و آیت الله درمی یابد آنچه درباره مهارت های دکتر شنیده بود واقعیت دارد.امکانات پزشکی بیشتری در اختیار او قرار می گیرد و پس از چندی  محمدی گیلانی موافقت امام را برای آزادی او جلب می کند.

شیخ الاسلام زاده به خانه بازمی گردد  اما همسر (آذر آریان پور) و سه فرزند (بابک، رامین و روشنک) رفته بودند.. آنان به آمریکا کوچیده بودند و در آن سامان روزگار می گذراندند و چه بسا هیچ گاه امید به آزادی همسر و پدر نداشتند.

بر خلاف انتظار شیخ الاسلام برای خروج از کشور نمی کوشد و به عکس از همسرش می خواهدبه ایران بازگردد. وقتی می شنود نمی خواهد  بازگردد، شیخ هم او را طلاق می دهد و خود در تهران و در مطب خود در بولوار کشاورز و بیمارستان پارس پزشکی و مدیریت بیمارستان را از سر می گیرد:« به آذر گفتم بیایم آمریکا چه کنم؟ او را طلاق دادم.»

شجاع شیخ الاسلام اما هیچ گاه اتهام فساد مالی در رژیم گذشته را نپذیرفت:« وقتی به زندان رفتم روزنامه کیهان تیتر زد وزیر بهداری دو میلیون تومان اختلاس کرده است. در حالی که در حساب بانکی من فقط 5 هزار تومان پول بود. خود شریف امامی دزد بود و من از کثافت کاری های او خبر داشتم.»
پس از انقلاب نیز روزنامه اطلاعات یکی از اتهامات وزیر سابق بهداری و بهزیستی را «صرف هزینه های زیاد و بی مورد و ایجاد نارضایتی  بین مردم» ذکر کرد.

نجات از حکم اعدام و مدیریت بهداری زندان اوین تا آزادی و بازگشت به طبابت و مدیریت بیمارستان پارس بار دیگر تصویر یک پزشک حاذق را از او در جامعه ترسیم کرد. کسی که به نقش خود در تولید اندام مصنوعی یا پروتز در سال 1343 و تاسیس اورژانس کشور می بالید و مدعی بود در آن زمان هنوز برخی از کشورهای اروپایی «اورژانس پیش بیمارستانی» نداشتند و بعدتر راه انداختند.

سال پیش هم  روزنامه ها تیتر زدند : «وزیر بهداشت روحانی، نور را به چشمان وزیر بهداری هویدا بازگرداند.» اشاره آنها به عمل جراحی دکتر سید حسن قاضی زاده هاشمی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بر روی شجاع شیخ الاسلام زاده بود که خود در ارتوپدی مهارت د اشت و 40 سال قبل از وزیر کنونی وزیر بهداری بوده است.

یکی از دوستان او که چهره موجهی است به نویسنده این سطور گفته بود این اواخراز دکتر شیخ  خاطره شیرینی شنیدم اما از من خواست در حیات او منتشر نشود:

« روزی در مطب نشسته بودم که دیدم مرد میان سال و محترمی وارد شد. اما به جای این که از دردی بنالد به چهره من نگریست و گفت: آقای دکتر! مرا نمی شناسید؟ پاسخ دادم:  چشمان من کم سو شده است اما پُرسو هم بود چون شمار بیماران زیاد است نمی توانم به خاطر بسپارم. گفت: بنویسید! زیاد بنویسید! ولو سه روز طول بکشد. ناگهان به یاد آوردم او یکی از همان انقلابیونی است که مرا در زندان اوین در اختیار داشتند و پس از این که حکم اعدام من جدی شده بود به صورت غیر مستقیم به من می فهماند اگر دو سه روز بگذرد ممکن است حاکم شرع جدیدی بیاید. همین اتفاق هم افتاد و با آمدن حاجی گیلانی حکم تغییر کرد و من اعدام نشدم.» دکتر شیخ آن گاه از او می پرسد که چرا این کار را کردی و چرا دوست نداشتی من اعدام شوم در حالی که آن روزها شور انقلابی و اعدام خواهی همه جا را گرفته بود و مرا دزد و خائن می دانستند؟

پاسخ داد: «من در یکی از روستاهای آذربایجان سرباز بودم. نامزدم به دیدار من می آمد. در راه اتوبوس آنها تصادف می کند. وقتی رسیدم گفتند خوش بختانه آمبولانس مجهزی حاضر بود و او را برد و آن زن - که اکنون همسر من و مادر فرزندان من است-  نجات یافت. آن مرد می گوید: وقتی پرسیدم در این جای دور افتاده آمبولانس از کجا آمد؟ پاسخ دادند: دکتر شیخ به تبریز – زادگاه خود- آمده بود و در راه بازگشت در اینجا توقف کرد و وقتی دید هیچ امکاناتی نداریم با هزینه خود این آمبولانس را اهدا کرد.

شما همسر مرا نجات دادی و من احساس دِین می کردم. اما نمی توانستم مانع اجرای حکم شرع شوم فقط می دانستم حاکم شرع دیگری می آید و خوش بختانه پیش بینی من درست بود و بی آن که هیچ صحبتی با ایشان شده باشد خودشان در بررسی دوباره حکم اعدام را به حبس ابد تغییر دادند.»

مردی که هم وزارت را تجربه کرد و هم دو بار به زندان افتاد، هم تا پای چوبه دار رفت و هم به طبابت بازگشت آن قدر زنده ماند تا عمل چشم خود را به کسی بسپارد که 40 سال بعد از او وزیر بهداشت شده است.

سید شجاع الدین شیخ الاسلام زاده - مشهور به دکتر شیخ -  35 سال بعد از صدور حکم اعدام، زندگی کرد و سرانجام در 27 خرداد 1393 در 83 سالگی درگذشت.

عکس های بروز...

خنک شدن یک پدر و پسر در زیر فواره در گرمای شهر واشنگتن

دیدنی های امروز



مراسم رسمی کناره گیری پادشاه اسپانیا. خوان کارلوس پس از امضای استعفا نامه رسمی سلطنت را به فرزندش (ولیعهد اسپانیا) تحویل داد

دیدنی های امروز



اعتراضات ضددولتی در بحرین

دیدنی های امروز



تظاهرات و اعتصاب کارمندان بخش حمل و نقل عمومی در فرانسه (پاریس)

دیدنی های امروز

دیدنی های امروز



امتحان دینی دانش آموزان سیک در معبدی در پیشاور پاکستان

دیدنی های امروز



نماز مغرب جماعت زنان مسلمان در آچه اندونزی

دیدنی های امروز



حاشیه مسابقات اسب سواری سلطنتی سالانه در لندن. کلاه گذاشتن تماشاچیان در این مسابقات یکی از سنت های رایج است

دیدنی های امروز

دیدنی های امروز





کمپ های آموزشی تابستانی حماس برای نوجوانان و دانش آموزان فلسطینی در غزه

دیدنی های امروز



تظاهرات کارکنان بخش معدن شهر دونتسک اوکراین در حمایت از درخواست جدایی از اوکراین و تشکیل جمهوری خودمختار دونتسک

دیدنی های امروز



جستجوی خانه به خانه سربازان اسراییلی برای یافتن سه نوجوان شهرک نشین ربوده شده (کرانه باختری رود اردن)

دیدنی های امروز



اجتماع انتخاباتی هواداران حزب دموکراتیک اندونزی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری (جاکارتا)

دیدنی های امروز



گوش فرا دادن به سخنرانی هفتگی روز چهارشنبه پاپ در میدان سن پترز واتیکان

دیدنی های امروز



برداشت گندم (چین)

دیدنی های امروز



بدون شرح!

دیدنی های امروز

دیدنی های امروز

دیدنی های امروز


مصباح یزدی؛ از «واجب الاطاعه بودن محمود احمدی نژاد» تا «نشناختن

اشکالی هم ندارد،‌نه تغییر خط از حوزه به فعالیت حزبی و جناحی ، نه حمایت از لنکرانی و بعد سعید جلیلی ، نه انتقاد از رئیس جمهور. آنچه محل اشکال است، یک بام و دو هواست و مایه گذاشتن از دین محمد(ص) برای اهداف سیاسی و جناحی.

عصرایران - آیت الله محمدتقی مصباح یزدی این روزها شمشیر را از رو بسته و مدام علیه رئیس جمهور روحانی سخن می گوید. در جدیدترین سخنانش هم با متهم کردن حسن روحانی به این که از خط امام و انقلاب برگشته ،‌ گفته است: این‌که شخصی بگوید عده‌ای دین را نمی‌شناسند و متوهم هستند، در همین مسأله ریشه دارد. چون این عده، دین خود را با الهام از فرهنگ غربی تفسیر می‌کنند و شناخت آنها نسبت به دین، به گونه‌ای نیست که امام(ره) آن را معرفی کرد. بله، ما، دینی را که آن‌ها می‌گویند، نمی‌شناسیم.

البته ایرادی نیست و هر کسی حق دارد از رئیس جمهور کشور انتقاد کند و آقای مصباح نیز به عنوان یک شهروند از این حق مستثنی نیست. کسی هم حق ندارد علیه ایشان به دلیل سخنانش اقدامی کند چه آن که همان گونه که بارها تأکید کرده ایم ،‌جواب کلمه ، کلمه است.

در این میان اما یک نکته قابل توجه و تأمل است. سخنان جناب مصباح در تاریخ 21 مرداد 1388 را را بخوانید،‌ زمانی که محمود احمدی نژاد رئیس جمهور بود و صد البته به موسسه تحت مدیریت مصباح ،‌خوب می رسید:‌مصباح یزدی؛ از «واجب الاطاعه بودن محمود احمدی نژاد» تا «نشناختن دین حسن روحانی»!
"وقتی رییس جمهوری از جانب رهبری نصب و تایید می شود به عامل او تبدیل شده و از این پرتو نور بر او نیز تابیده می شود. وقتی ریاست جمهوری حکم ولی فقیه را دریافت کرد اطاعت از او نیز چون اطاعت از خداست."

حال از جناب مصباح می پرسیم پس چه شد "تئوری اطاعت از رئیس جمهور اطاعت از خداست"؟
البته ما بر خلاف جناب مصباح معتقدیم که اطاعت از رئیس جمهور ، چه احمدی نژاد باشد و چه روحانی ،‌ ربطی به اطاعت از خدا ندارد ولی وقتی کسی که ادعای نظریه پردازی دینی دارد چنین چیزی را می گوید، باید خود نیز در قبال آن پاسخگو باشد؟

چطور است که وقتی احمدی نژاد محبوب شان رئیس جمهور می شود،‌می گویند که به واسطه تنفیذ حکمش توسط ولی فقیه پرتو نور ولایت بر او تابیده و واجب الاطاعه است ولی وقتی فرد دیگری رئیس جمهور می شود و درست مانند رئیس جمهور قبلی، ریاستش توسط ولی فقیه تنفیذ می شود،‌ دیگر خبری از این حرف ها نیست و هر روز علیه او موضع می گیرند و حتی اسلام او را هم نمی شناسند؟!

آقای مصباح! یک بام و دو هوا که نمی شود. اگر ملاک واجب الاطاعه بودن رئیس جمهور، تنفیذ رهبری است که درباره روحانی هم انجام شده است. اگر هم از سخن دیروزتان برگشته اید یا دیگر چنان گفتمانی به صرفه و صلاح نیست اعلام کنید. دین که بازیچه نیست که هر روز از آن برای اهداف سیاسی مایه گذاشته شود. همان گونه که برای احمدی نژاد حتی از امام زمان (عج) هم هزینه کردید؛ برای اثبات این ادعا این سخن تان را به یاد آورید:
دیشب یکی از دوستان ... در حال احیاء پیش از نیمه شب به خواب می رود. در خواب به او ندا می شود که بلند شو برای احمدی نژاد دعا کن ، وجود مقدس ولی عصر (عج) دارند برای احمدی نژاد دعا می کنند. (گفتمان مصباح، رضا صنعتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص883)

مصباح یزدی؛ از «واجب الاطاعه بودن محمود احمدی نژاد» تا «نشناختن دین حسن روحانی»!

آقای مصباح مدت هاست که از قامت یک محقق و مدرس حوزوی خارج شده و در حد یک فعال حزبی درآمده است کما این که در انتخابات ریاست جمهوری،‌از کاندیداتوری کامران باقری لنکرانی حمایت می کرد و این جمله معروف را درباره اش گفت:‌ "بینی وبین الله شهادت می دهم که روی زمین و زیر این آسمان کسی اصلح از آقای لنکرانی نمی شناسم."

مصباح یزدی؛ از «واجب الاطاعه بودن محمود احمدی نژاد» تا «نشناختن دین حسن روحانی»!

به نظر می رسد این فعال سیاسی،‌ هنوز در حال و هوای انتخابات است و از این که صالح ترین انسان روی زمین و زیر آسمان(!) رئیس جمهور نشده ،‌همچنان ناراحت است. اشکالی هم ندارد،‌نه تغییر خط از حوزه به فعالیت حزبی و جناحی ، نه حمایت از لنکرانی و بعد سعید جلیلی ، نه انتقاد از رئیس جمهور. آنچه محل اشکال است، یک بام و دو هواست و مایه گذاشتن از دین محمد(ص) برای اهداف سیاسی و جناحی.
آقای مصباح! شما لباس دین پوشیده اید برای خدمت به دین نه برای به خدمت گرفتن دین.
 


داعش، ایران را تهدید کرد :بعد از عتبات، \مشهد\ را با خاک یکسان م

 گروهک تروریستی داعش اعلام کرد: «رافضی»ها بدانند، که هدف ما تخریب نماد شرک آلود در نجف، کربلاء و سامرا است. بدانید که بعد از تخریب این نمادها در عراق به ایران خواهیم آمد و مشهد ایران را با خاک یکسان خواهیم کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، در چند روز گذشته گروهک تروریستی - تکفیری داعش، در تهدیدات گسترده ی خود مدعی شده بود که قصد دارد عتبات عالیات در عراق را با خاک یکسان کند، از این رو بسیاری از محبین اهل بیت علیهم السلام از تمامی نقاط جهان به عراق آمده اند تا که از مراقد شریف دفاع و حمایت کنند.

گروهک «داعش» امروز در صفحات توئیتر خطاب به تمامی شیعیان نوشت: «رافضی»ها بدانند که هدف ما تخریب نماد شرک آلود در نجف، کربلاء و سامرا است. بدانید که بعد از تخریب این نمادها در عراق به ایران خواهیم آمد و مشهد ایران را با خاک یکسان خواهیم کرد. در پایان، «داعش» از تمامی مسلمانان درخواست کرد که برای تطهیر زمین از «رافضی»ها بسیج شوند، تا هر چه سریعتر اسلام اصیل در جهان جریان یابد.

تکفیری ها بر اساس فتوای شیوخ وهابی، علاقه و عزیز داشتن فرزندان پیامبر (ع) و در دل داشتن محبت آنها و ابراز آن را شرک و بت پرستی می دانند. بسیاری از علمای اسلامی و حتی جامعه شناسان و روان شناسان تلاش کرده اند با توضیح و استدلال به تکفیری ها تفهیم کنند که بوسیدن پیراهن یوسف توسط یعقوب یا احترام گذاشتن پیامبر به سنگ سیاه کعبه به علت منسوب بودن به ابراهیم نبی شرک و بت پرستی نیست. اما تمام زحمات علما بی نتیجه بوده و وهابی هایی که نعلین چرمی و کهنه عبدالعزیز، بنیانگذار حکومت آل سعود را در محفظه ای تزئین شده نگهداری می کنند و آن را عزیز و متبرک می دانند، همچنان دوست داشتن و حب اهل بیت پیامبر و درخواست از آنها برای دعا و شفاعت نزد پروردگار را بت پرستی می خوانند.

اگرچه حمله به ایران و تخریب حرم فرزند پیامبر خیال خام و دور از دسترس وهابی ها و حرامیان است و آنها دو هفته قبل طعم دست درازی به مقدسات شیعه در سامرا را چشیده اند، اما وحشیگری آنها در نینوای عراق چندان بعید نیست و به احتمال زیاد بزودی تمام آثار باستانی و تاریخی تمدن بین النهرین را همانند مجسمه های بودا در بامیان افغانستان تخریب خواهند کرد.

بزرگان تکفیری ها در عربستان، طی سال های اخیر بیش از نود درصد بناهای تاریخی این کشور را به همین بهانه ها نابود کرده اند، اما دانشمندان و علاقمندان به تاریخ و فرهنگ، امیدوارند بناها و آثار تاریخی که همچنان زیر خاک هستند، از جمله آثار قوم عاد دور از دسترس وهابی ها بماند.

گفتنی است تروریست های داعش می کوشند با ایجاد نزاع شیعه و سنی ،‌ به اقدامات تروریستی خود رنگ و بوی مذهبی دهند حال آن که نه شیعیان و نه اهل سنت، این گونه اقدامات را تأیید نمی کنند و دلیلی برای وحدت شکنی نمی بینند.