سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راه کمال

صفحه خانگی پارسی یار درباره

ادامه جنگ زمینی در غزه/ حملات شیمیایی ارتش اسرائیل ...

منابع رژیم صهیونیستی اعتراف کردند که هفت تن از نظامیان این رژیم زخمی شدند که حال یکی از آنان وخیم است. این زخمی ها به بیمارستان برزلای در عسقلان منتقل شدند.

عصرایران - درست همزمان با هدف قرار گرفتن یک فروند هواپیمایی مسافربری در مرز روسیه و اوکراین و در شرایطی که اصابت مشکوک موشک به این هواپیما که حامل 295 مسافر بود در کانون توجهات جهانی است، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل، دستور حمله زمینی به نوار غزه را صادر کرد.

تا در 10 روز گذشته، حملات صهیونیست ها به غزه صرفاً هوایی بود که به شهادت 237 فلسطینی و مجروح شدن دستکم 1780 نفر دیگر انجامید. حملات هوایی، در بحبوحه جام جهانی فوتبال انجام شد.

خبرگزاری ها گزارش می دهند بلافاصله بعد از دستور نتانیاهو ، ارتش نتانیاهو عملیات زمینی خود را آغاز کرد و در گام نخست به رفح،خان یونس و شجاعیه حمله کرد.

در حالی که درگیری ها ادامه دارد ، سخنگوی حماس وعده داد که در این جنگ زمینی ، خسارات هایی که به ارتش متجاوز صهیونیستی وارد خواهد شد، خارج از حد توقع خواهد بود.

خبرنگار بی بی سی عربی از غزه نیز گفت: ارتش اسرائیل حمله زمینی به غزه را عملیات "پاکسازی مرزی" نام گذاری کرده است و براساس آن قصد دارد مناطق مرزی میان اسرائیل و غزه را به صورت موقت اشغال و نیروهای نظامی حماس و دیگر گروه های مقاومت فلسطینی در این منطقه را هدف قرار دهند.

حملات گسترده ارتش اسرائیل از زمین، دریا و هوا به غزه از 9 روز پیش آغاز شد و همچنان ادامه دارد. همزمان شلیک موشک از منطقه غزه به سمت اسرائیل در جریان است.

تلفات صهیونیست ها در شب اول حمله

در همین حال العالم گزارش داد:  شدیدترین درگیری های صهیونیست ها و مقاومت فلسطین، در منطقه بیت لاهیا در شمال باریکه غزه همچنان در جریان است.

گردان های قسام، شاخته نظامی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین حماس نیز در چندین اعلامیه نظامی، تاکید کرد که نیروهای قسامی، 5 مین ضد نفر را در مسیر عبور نظامیان رژیم صهیونیستی منفجر کردند که بر اثر آن، شماری از آنان کشته و زخمی شدند.

گردان های قسام تاکید کرد که نظامیان صهیونیست در کمین های مقاومت، گرفتار شدند و انفجار مین های ضد نفر به قطع شدن اعضای نظامیان زخمی منجر شد.

از سوی دیگر منابع رژیم صهیونیستی اعتراف کردند که هفت تن از نظامیان این رژیم زخمی شدند که حال یکی از آنان وخیم است. این زخمی ها به بیمارستان برزلای در عسقلان منتقل شدند.

منابع بومی نیز از رسیدن بالگردها به محل درگیری و انتقال شماری از زخمی ها و کشته های اسرائیلی خبر دادند.
بر پایه این گزارش، در محور دیگری از درگیری ها در شرق خان یونس واقع در جنوب باریکه غزه، شماری از نظامیان صهیونیست در کمین نیروهای مقاومت گرفتار شدند.

منابع رسانه ای صهیونیستی از کشته شدن دو نظامی این رژیم در درگیری های شمال و جنوب غزه خبر دادند، اما واحد نظارت نظامی رژیم صهیونیستی که از فاش شدن شمار تلفات خود، بیمناک است، به سرعت اقدام به بستن شماری از پایگاه های خبری اسرائیلی کرد.

حملات شیمیایی ارتش اسرائیل

مرکز اطلاع رسانی فلسطین، بر اثر این حملات تعدادی از فلسطینی ها به علت استنشاق بوی نامطبوع گاز این گلوله ها دچار مصدومیت شدند.

وزارت بهداشت فلسطین نیز اعلام کرد که اسراییل در درگیری‌های شمال غزه و در منطقه الشوکه در رفح جنوبی از گاز سمی استفاده کرده که این گاز سمی منجر به حملات عصبی و به اغما رفتن مجروحان شده است.

به گفته شاهدان، تانک های رژیم صهیونیستی علاوه بر شلیک ده ها گلوله جنگی به سوی منطقه خزاعه تعداد زیادی گلوله های حاوی گاز نیز شلیک کردند که بوی گاز این گلوله ها باعث بروز احساس خفگی و این گاز به سرعت در منازل فلسطینی ها پخش شد و ساکنین این منازل به خصوص افراد کهنسال دچار مصدویت و حالت تهوع شدند.

یوسف ابوالریش، معاون وزیر بهداشت دولت وحدت ملی فلسطین اعلام کرد: ارتباط ما با صلیب سرخ برای مشخص کردن ماهیت و خطرات این گاز همچنان ادامه دارد.
ابوالریش از فلسطینی ها خواست که در صورت شلیک گلوله های حاوی گاز پنجره های منازل خود را ببندند و در صورت سرایت گاز به منازل از ماسک استفاده کنند.

 

مدیریت نباختن ...

کشوری وجود دارد که برای اینکه جوانانش پس از هجده سالگی گرفتار مشکل بیکاری نشوند، با تاسیس مرکزی به نام دانشگاه که هر روز هم به تعدادشان افزوده می شود، آنان را حتی بدون کنکور وارد آن مکان می کند و دو یا چهار سال بعد با دادن مدرک راهی جامعه می نماید.

عصرایران؛ سعید افشار - در بخشی از مباحث مدیریتی گذشته از مثلی ژاپنی شروع گفتیم با این مضمون که «قبل از اینکه به فکر چگونه بردن باشی به فکر این باش که چگونه نبازی»؛ در این نوشتار، صورت مسائلی به بحث و نظر می گذاریم تا کسانی که مسؤولیت مدیریتی در هر رده ای را دارند مد نظر قرار دهند:

1- شهری وجود دارد به نام تهران که مدیران کشوری و شهری در آن بدون توجه به امکانات بسیار محدود آب، فاضلاب، برق، امکانات خدماتی و آموزشی شروع به گسترش در سطح و ارتفاع آن کرده اند. برج ها و ساختمان های بلندمرتبه در کوچه های هشت متری شمال شهر احداث شده که علاوه بر جلوگیری از گردش هوا خطرات بالقوه ای هم در زمینه ارائه خدمات شهری از جمله آتش نشانی به وجود آورده است. این امر به اغلب شهرها مانند اصفهان، مشهد، تبریز و ... گسترش پیدا کرده و در آینده معضلات غیرقابل حل زیست محیطی و حتی اجتماعی به وجود خواهد آورد.

2- کشوری وجود دارد به نام ایران که در اکثریت شهرهای آن شبکه جمع آوری، انتقال، تصفیه و بازیافت سراسری فاضلاب وجود ندارد و تمامی فضولات بیمارستانی، پادگانی و خانگی و حتی چربی های رستورانی در چاه های اختصاصی جذبی ریخته می شوند و منابع آبی و خاک را آلوده می کنند و باعث بروز انواع سرطان ها و بیماری های ناشناخته می شوند. در همان حال مسؤولان در بخشی دیگر مجبورند میلیاردها دلار صرف واردات دارو، تجهیزات بیمارستانی ، آموزش کادر و ... پزشکی بنمایند.

3- کشوری وجود دارد به نام ایران که کارخانجات دولتی و شبه دولتی اتومبیل سازی و موتورسیکلت سازی آن با مهندسی معکوس تکنولوژی چهار پنج دهه پیش محصولاتی می سازند که چهار برابر همنوعان خارجی خود سوخت مصرف می کنند . در مورد اتوبوس و کامیون ها، شاید 100برابر مشابه مدرن خارجی مواد مضر به هوا منتشر می کنند (به دلیل نوع گازوئیل مصرفی و موتورهای قدیمی). در همان کشور برای کسانیکه بر اثر همین آلودگی، بیماری های مختلف می گیرند میلیاردها تومان صرف درمان و سرویس های خدماتی می شود.

4- کشوری وجود دارد به نام ایران که در آن برای این که کشاورزی سنتی در آن (آبیاری به روش غرقابی) ادامه حیات دهد، به دلیل خشکسالی، دهها هزار حلقه چاه عمیق زده شده و بهترین و مرغوب ترین منابع زیرزمینی آبی کشور با هزینه سنگین برق و سوخت استخراج می شود تا مثلا در آمارها رقم 15 میلیون تن تولید، ارائه و چند نفر خوشحال شوند. مدیران ارشد توجه نمی کنند که این نوع کشاورزی به چه قیمت بسیار بالایی تمام می شود.

چند سال بعد موقعی که منابع آبی به دلیل ادامه خشکسالی و تغییرات آب و هوایی کره زمین تمام شد، آنگاه به یاد می آوریم که مثلا کشور ژاپن از سالها قبل کشت کارخانه ای و صنعتی برنج را بدون نیاز به خاک و آب زیاد آغاز کرده است.

5- کشوری وجود دارد که برای اینکه جوانانش پس از هجده سالگی گرفتار مشکل بیکاری نشوند، با تاسیس مرکزی به نام دانشگاه که هر روز هم به تعدادشان افزوده می شود، آنان را حتی بدون کنکور وارد آن مکان می کند و دو یا چهار سال بعد با دادن مدرک راهی جامعه می نماید. فرق چندانی هم نمی کند که چه رشته ای بخوانند، مثلا در کشوری که صنایع نساجی آن بسیار محدود و ورشکسته است، شما سالیانه با صدها فارغ التحصیل مدرک دار نساجی مواجه می شوید. این یعنی عدم توجه به توسعه همه جانبه و اتلاف منابع.

6-در کشوری سازمانی وجود دارد به نام استاندارد که به دلیل کمبود نیروی واقعا تخصصی (منظور پرسنل مدرک دار نیست که به خاطر تولید انبوه مدرک مهندسی و دکتری توسط دکان هائی موسوم به دانشگاه، خیلی مدرک دار شده اند)، هنوز آرم آن روی محصولات معیوب حک می شود .

7- در کشوری هستیم که هر اتوبان یا خیابانی که آسفالت می کنند یا محوطه سازی می نمایند حداکثر دو سال بعد باید بازسازی شود، در صورتی که عمر متوسط اسفالت جاده ها و اتوبان ها حداقل ده سال باید باشد. شاهد، همین اتوبان زنجان ـ تبریز، یا همین محوطه های پیاده روی خیابان ولیعصر تهران یا جمهوری است که با هزینه های سرسام آور و با کیفیت پایین و عدم کنترل کیفیت به هر دلیل دچار نواقص آشکار است.

8- در کشوری هستیم که به دلیل استفاده از آزبست در صنایع لنت ترمزسازی و هچنین کیفیت پایین بنزین و گازوئیل و خودروهای متعلق به نیم قرن پیش (البته در ایران یک استثنایی وجود دارد که بالارفتن مدل فقط در سال تولیدش روی کاغذ حک می شود و گرنه خودروی مدل 1393 با 1383 هیچ تفاوت ماهوی ندارد و فقط تمیز است!) بیشترین آمار بیماران مبتلا به سرطان و ام اس را داریم و میلیاردها تومان بابت درمان آنها هزینه می شود.

آن چه در بندهای فوق آمد، تنها مکشتی نمونه خروار است که ما در در چرخه باخت مکرر قرار می دهد و حال آن که می توان با برخی اصلاحات، از هزینه های هنگفت بعدی معاف بود و به جای رفع و رجوع باخت ها ، ابتدا به نباختن و بعد به پیروزی و پیشرفت اندیشید.

باور کنیم زیاد سخت نیست که نبازیم. فقط کافیست به جای تفکر جزیره ای و منطقه ای، تفکر ملی و جهانی و سیستمی داشته باشیم و کسانیکه در پست های بالای مدیریتی قرار می گیرند حتما از تحصیل کردگان باسواد و باتجربه و جهان دیده و علاقمند به آینده ایران و جهان باشند.

  «قبل از اینکه به فکر چگونه بردن باشی به فکر این باش که چگونه نبازی» ؛ این حکایت امروز ماست.


\حل مشکل زنان\، شرط باقی ماندن ایران در دسته یک لیگ جهانی ...

مقرر شد فدراسیون بین المللی والیبال، کتبا نامه ای به ایران ارسال کند و با توجه به درخواست هزاران زن ایرانی از فدراسیون بین المللی والیبال برای حضور در سالن مسابقه ها، از دولت و فدراسیون والیبال ایران رسما درخواست حل این موضوع را نماید.
عصرایران - جلاس دپارتمان لیگ جهانی سال 2014 والیبال در ایتالیا، به منظور بررسی برگزاری مسابقه های لیگ جهانی سال 2015 تشکیل شد و ایران به شرط حل مشکل زنان، همچنان در دسته یک این لیگ باقی ماند.
 
به گزارش فدراسیون والیبال، در این اجلاس که صبح جمعه در شهر ?فلورانس? ایتالیا و با حضور اعضا تشکیل شد، یکی از مهم ترین و اصلی ترین موارد این جلسه، رسیدگی به مساله حضور نیافتن تماشاگران زن ایرانی در سالن مسابقه های والیبال در تهران بود.
 
«محمدرضا داورزنی» رییس فدراسیون والیبال که به عنوان یکی از اعضای اصلی این دپارتمان می بایست در این جلسه شرکت می کرد، یک روز زودتر برای شرکت در این اجلاس عازم شهر فلورانس شد و در این فاصله در نشست های مختلف با «گراسا» و «الکساندر بوریچیچ» نایب رییس فدراسیون بین المللی والیبال موفق شد دیدگاه (FIVB) را نسبت به این موضوع اصلاح و لطیف تر کرده و نظر مسوولان فدراسیون بین المللی والیبال را برای همکاری بیشتر به منظور حل مساله به وجود آمده در راستای اجرای قوانین بین المللی والیبال در برگزاری مسابقات لیگ جهانی والیبال و همچنین همخوانی با قوانین جمهوری اسلامی ایران جلب کند.

زنان خارجی حق حضور در استادیوم و تماشای مسابقات والیبال را دارند ولی زنان ایرانی از این حق مسلم خود در کشور خودشان محروم شده اند!

 
با رایزنی های انجام شده، سرانجام بحث در باره وضعیت ایران از دستور اصلی جلسه لیگ جهانی والیبال خارج شده و حضور ایران در دسته یک (گروه دو) لیگ جهانی سال 2015 مشروط به همکاری دولت ایران و ارایه تعهد در خصوص موضوع مورد بحث، شد.
 
مقرر شد فدراسیون بین المللی والیبال، کتبا نامه ای به ایران ارسال کند و با توجه به درخواست هزاران زن ایرانی از فدراسیون بین المللی والیبال برای حضور در سالن مسابقه ها، از دولت و فدراسیون والیبال ایران رسما درخواست حل این موضوع را نماید.

اعتراض اسرائیل به تمدید مذاکرات با ایران: چرا به تهران 2.8 میلیا

وزیر امور استراتژیک اسرائیل گفت: هیچ آمادگی واقعی از سوی ایران برای عقب نشینی و امتیازدهی در زمینه مسائل اصلی و محوری یعنی غنی سازی اورانیوم و سانتریفیوژها دیده نمی شود.

اعتراض اسرائیل به تمدید مذاکرات با ایران: چرا به تهران 2.8 میلیارد دلار می دهیداسرائیل از تمدید مهلت مذاکرات هسته ای میان ایران و گروه 1+5 انتقاد کرد.

به گزارش عصرایران، اسرائیل ضمن ابراز شک و تردید درباره انگیزه های تمدید مهلت مذاکرات هسته ای میان ایران و گروه 1+5 اعلام کرد دلیلی برای خوشبینی دیپلمات های غربی در زمینه دست یابی به  توافق هسته ای میان دو طرف نمی بیند.

ایران و گروه 1+5 روز جمعه گذشته به توافقی برای تمدید 4 ماهه مهلت مذاکرات دست یافتند. در این مدت 2.8 میلیارد دلار از پول های مسدود شده ایران آزاد می شود و در مقابل، تهران بخشی از اورانیوم غنی شده 20 درصدی اش را به سوخت تبدیل خواهد کرد.

"یووال استاینتز" وزیر امور استراتژیک اسرائیل به رویترز گفت: خلاصه موضع اسرائیل این است که ما برای تمدید مهلت مذاکرات با ایران خرسند نیستیم مگر اینکه بگوییم این تمدید بهتر از دست یابی به توافق بد یا تواق ناقص است.

رویترز می نویسد: اسرائیل که به طور گسترده ای تصور می رود تنها دارنده بمب اتمی در منطقه خاورمیانه است خواستار محرومیت ایران از همه وسایل فنی هسته ای دست یابی به بمب اتمی است. ایران این موضوع را رد می کند و برخی دیپلمات های خارجی هم آن را غیرواقعی می دانند.

استاینتز ادامه داد: هیچ پیشرفت ملموسی در موضع ایران دیده نمی شود. هیچ آمادگی واقعی از سوی ایران برای عقب نشینی و امتیازدهی در زمینه مسائل اصلی و محوری یعنی غنی سازی اورانیوم و سانتریفیوژها دیده نمی شود.  ایران جزء در موضوعات فرعی و ثانویه، امتیازی نداده است.

او همچنین از خوشبینی برخی دیپلمات های غربی درباره دست یابی به توافق هسته ای میان ایران و گروه 1+5 در مهلت منتهی به 24 نوامبر (3 آذر) به شدت تعجب کرد.

این وزیر ارشد کابینه اسرائیل علاوه بر این به آزادسازی 2.8 میلیارد دلار از پول های مسدود شده ایران به شدت اعتراض کرد.

استاینتز توضیح داد: معتقدم نباید این همه به ایران داده می شد با اینکه این موضوع، مسئله محوری نیست. معتقدیم جهت گیری قدرت های جهانی در برابر ایران باید عکس وضعیت فعلی باشد.

وزیر امور استراتژیک اسرائیل گفت: قبل از اینکه ایران بخواهد در یک سطحی، شریک ایجاد صلح در موضوع فلسطین باشد برای تهران بهتر است موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسد و آرزوی نابودی اسرائیل را مطرح نکند و از ارسال موشک به غزه خودداری کند همین موشک هایی که دلیل حملات علیه اسراییل و رنج وحشتناک فلسطینی ها بوده است.


از «وی چت» تا «وایبر و واتساپ» ؛ کجای کار می لنگد؟!

بی تعارف و صریح باید اذعان کرد که سرمایه اجتماعی "اعتماد" در کشور ما به شدت آسیب دیده است و عدم استقبال از فضاهای داخلی اشتراک گذاری اطلاعات،‌ تنها یک مصداق است.

عصرایران ؛‌ جعفر محمدی - وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفته است:‌ "حدود 5 میلیون نفر از مردم در کشور از شبکه های ارتباطی چون وایبر و واتس آپ استفاده می کنند ،‌بنابراین در مورد فیلتر یا رفع فیلتر این قبیل شبکه ها که مورد اقبال میلیونی مردم قرار گرفته اند، باید با احتیاط برخورد کرد و تصمیمات پخته تر و دقیق تری با حضور همه اعضای اصلی این کمیته گرفت." (خبرگزاری مجلس شورای اسلامی93/4/28)

آذر 1392 ،‌ اپلیکیشن موبایلی "وی چت"‌فیلتر شد. در آن زمان،‌ تقریباً همه ایرانیانی که از اپلیکیشن های موبایلی برای ارتباطات همراه استفاده می کردند، عضو "وی چت" بودند و بقیه اپلیکیشین ها ،‌ چندان مورد اقبال نبودند.

بعدها وزیر ارتباطات فاش کرد که در 48 ساعت اول فیلتر شدن "وی چت"‌ ، ‌2 میلیون نفر بر روی گوشی های خود فیلتر شکن نصب کردند و قطعاً بعد از این 48 ساعت اولیه هم ،‌ افراد دیگری به سمت فیلتر شکن رفتند تا بتوانند همچنان از وی چت استفاده کنند.

طبیعتاً‌ برنده این فیلترینگ ،‌نه نظام بود (که هزینه معنوی داد)‌ و نه مردم (که دچار مشکل شدند) ،‌بلکه فروشندگان فیلتر شکن ، برندگان بزرگ ماجرا بودند که در 2 روز ، ‌2 میلیون مشتری به سمت شان روانه شدند.

از «وی چت» تا «وایبر و واتساپ»از «وی چت» تا «وایبر و واتساپ»از «وی چت» تا «وایبر و واتساپ»

موضوع بحث حاضر واکاوی "آنچه بر وی چت گذشت" نیست. بلکه نگاهی به ماجراهای بعد از آن و سپس نیم نگاهی به آینده، دغدغه این نوشتار است.

واقعیت این است که بعد از برخورد سلبی با وی چت ،‌نه تنها این اپلیکیشن بر نیفتاد ،‌بلکه میلیون ها نفر که تا آن لحظه نیازی به نصب فیلترشکن بر روی گوشی های خود نداشتند، گوشی های شان را به انواع فیلترشکن مجهز کردند و بدین ترتیب علاوه بر وی چت، امکان دسترسی آسان به سایر سایت های فیلتر شده نیز برایشان فراهم شد.

از آن مهم تر این که بعد از فیلترینگ وی چت ، مردم از صرافت استفاده از تکنولوژی جدید اپلیکیشن های ارتباطی نیفتادند و به سادگی سراغ جایگرین های وی چت رفتند. بدین ترتیب،‌ فیلترینگ ایران، مفت و مجانی به رقبای وی چت کمک کرد تا آنان هم در کنار فیلترشکن فروشان، برندگان دیگر این قصه باشند.

نکته اینجاست که نه تنها از تعداد استفاده کنندگان از نرم اپلیکیشن های موبایلی کاسته نشد،‌ بلکه بر تعدادشان افزوده شد چه آن که پاییز گذشته ،‌مهم ترین اپلیکیشن موبایلی یعنی وی چت ،‌4 میلیون کاربر داشت و امروز دو جانشین اصلی آن ،‌ یعنی وایبر و واتساپ ،‌ 5 میلیون کاربر دارند (در هر دو مقطع زمانی ، کاربران سایر اپلیکیشن ها، نادیده گرفته و فقط به اپلیکشین های اصلی -اولیه و جایگزین- اشاره شده است تا مقایسه،‌ صحیح تر باشد).

رواج روز افزون استفاده از اپلیکیشن های موبایلی خارجی ، نشانه ای از شکست سیاست گذاری های فضای مجازی در کشور است.
مختصر و مفید این که در این کشور ، نهادهای مختلفی بودجه های هنگفتی را می بلعند تا فضای امروز و آینده اینترنت را بکاوند و بر اساس نیازها موجود و آتی ، برنامه ریزی کنند ولی همیشه عقب می مانند و فقط زمانی می فهمند که کاربر امروزی موبایل ،‌ نیازمند اپلیکیشن های ارتباطی است که خارجی ها آمده اند و همه بازار ایران را گرفته اند.
در چنین شرایطی هم، تنها کارشان این می شود که وارد دور باطل فیلترینگ شوند و کاربران ایرانی این اپلیکشین ها را از این شرکت خارجی به سمت شرکت خارجی دیگر هل دهند و خودشان هم دنبال کاربران راه بیفتند!

این "دیر فهمی" ، فقط در حوزه اپلیکشین ها خلاصه نمی شود و در همه عرصه ها جاری و ساری است. به عنوان مثال ،‌چند ماه پیش ، بزرگ ترین تهدید اینترنتی تاریخ شکل گرفت و میلیون ها سایت ایرانی از جمله نهادهای دولتی و بانک ها و ... را آلوده کرد. این واقعه به حدی گسترده ،‌عمیق و خطرناک بود که از آن به عنوان "‌حمله قلبی" یاد شد ولی هیچ کدام از مراکز رصد تهدیدات اینترنتی ،‌متوجه این آسیب جدی نشدند و فقط یک شرکت بخش خصوصی آن را فهمید و در کشور اعلام وضعیت خطر کرد و راهکارهای عبور از این خطر امنیتی را در سایتش نوشت!

نکته بعدی درباره اپلیکیشن های موبایلی این است که حتی اگر امروز اپلیکیشن های ایرانی خوبی هم به بازار عرضه شوند،‌ بسیاری از کاربران ایرانی - که اکثراً جوان هستند - رغبتی به استفاده از آن نخواهند داشت. علت را نه در مسائل فنی که باید در موضوع مهم تری به نام "اعتماد"‌ جست و جو کرد.
نظیر این وضعیت را می توان در میزان استقبال ایرانی ها از شبکه های اجتماعی داخلی و خارجی سراغ گرفت.

بی تعارف و صریح باید اذعان کرد که سرمایه اجتماعی "اعتماد" در کشور ما به شدت آسیب دیده است و عدم استقبال از فضاهای داخلی اشتراک گذاری اطلاعات،‌ تنها یک مصداق است.

به راستی چرا در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 ، رهبر معظم انقلاب شخصاً‌ وارد عرصه شدند و با آن تعابیر تاریخی، به مردم اطمینان دادند که از آراء شان حراست خواهد شد؟ آیا جز این است که ایشان خواستند اعتماد آسیب دیده مردم را بازسازی کنند؟‌ و آیا جز این است که اگر آن اعتماد سازی صورت نمی گرفت، میزان مشارکت در انتخابات 92 بسیار پایین تر بود؟

آنچه در سطور بالا گذشت، اهمیت تعامل عاقلانه با پدیده های تسهیل کننده ارتباطات اجتماعی را گوشزد می کند تا همان طور که وزیر ارشاد نیز گفته است " در مورد فیلتر یا رفع فیلتر این قبیل شبکه ها که مورد اقبال میلیونی مردم قرار گرفته با احتیاط برخورد شود" چه آن که بی توجهی به خواست میلیونی مردم، فقط هزینه دارد.


اگر امام قطعنامه 598 را نپذیرفته بود...

امام فرصت نیافت تا جزییات این مصلحت را بازگوید اما به نظر می رسد نوعی روشن بینی در آن نهفته بود ...27 تیر را می توان روز شجاعت امام خمینی نامید و روز مصلحت.

 عصر ایران؛ مهرداد خدیر- «و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتا مساله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود، این که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم ولی به واسطه حوادث و عواملی که فعلا از ذکر آن خودداری می کنم - و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد- وبا توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور - که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان ایمان دارم - با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می دانم و خدا می داند اگر نبود انگیزه ای که همه ما و عزت ما و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمن قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمی بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود...
 
- خوشا به حال شما ملت، خوشا به حال شما زنان و مردان، خوشا به حال جانبازان و اسیران و مفقودین و خانواده های معظم شهیدان و بدا به حال من که هنوز مانده ام و جام زهرآلود قطعنامه را سرکشیده ام...

- من باز می گویم قبول این مساله برایم از زهر کشنده تر است ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم...
 
-گمان نکنید من در جریان کار جنگ و مسوولان آن نیستم.مسوولان، مورد اعتماد من هستند. آنها را از این تصمیمی که گرفته اند شماتت نکنید که برای آنان نیز سخت و ناگوار بوده است.»

این عبارات، بخش هایی از پیام تاریخی امام خمینی رهبر فقید انقلاب اسلامی تنها 48 ساعت پس از اعلام پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد از سوی جمهوری اسلامی ایران در 27 تیر 1367 است که به جنگ هشت ساله ایران و عراق پایان داد و امروز 26 سال از آن روز می گذرد.(سازمان ملل البته 29 مرداد 1367 را به عنوان روز آتش بس در جنگ هشت ساله ثبت کرده است. اما قبول قطعنامه و ورود سازمان ملل به میانجی گری آتش بس و بازگشت به مرزهای بین المللی ازهمان 27 تیر شروع شده بود.)
 

اگر امام قطعنامه 598 را نپذیرفته بود...

با این که پایان هر جنگی خوشایند است اما چون جمهوری اسلامی تاکید کرده بود تا کیفر متجاوز و سقوط حزب بعث و صدام حسین به عنوان تنبیه آنان حاضر به قبول آتش بس نیست، طبعا این همان پایانی نبود که ایران در پی آن بود. با این حال همین که برای اولین بار در تاریخ معاصر در جنگی همه جانبه ذره ای از خاک ایران کم نشد و دشمن به هدف خود که ساقط کردن جمهوری اسلامی بود دست نیافت پذیرش قطعنامه را هر چند به منزله پیروزی مطلق تصویر نمی کرد اما اقدامی از سر ضعف هم تلقی نشد.
 
27 تیر البته روزی نیست که مانند فتح خرمشهر در سوم خرداد 1361 جشن گرفته شود اما روز حقارت و شکست هم نیست واز این رو احساس دوگانه ای را یادآور می شود.
 
هم خرسندی مردم از پایان جنگی که جان 300 هزار جوان ایرانی پای آن قربان شده بود ، 500 هزار تن را مجروح و جانباز ساخته، ده ها هزار نفر را در اردوگاه های دشمن گرفتار ساخته ، صدها میلیارد دلار خسارت به بار آورده و پی گیری آرمان های دموکراتیک انقلاب را به تاخیر انداخته بود در پی داشت و هم شوک رزمندگانی را که باور نمی کردند رهبری که بر شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» تاکید کرده بود به آتش بس رضایت دهد.
 
27 تیر را نمی توان به مثابه روز صلح، شیرین دانست که مهم ترین تعبیر مرتبط با آن همان «جام زهر» است که امام به کار برد و به همین سیاق نمی توان این روز را روز فتح دانست و از این رو هر سال هفته آغاز جنگ به عنوان نماد مقاومت دربرابر تجاوز دشمن گرامی داشته می شود و نه مانند غالب کشورها روز ختم آن.

27 تیر اما بی گمان "روز شجاعت امام خمینی" است. روز دیگری در توصیف شجاعت های او و این بار بر پایه «مصلحت».
 
تصور کنید اگر امام تن به پایان جنگ نمی داد و کمتر از یک سال بعد هم درمی گذشت - که چنین هم شد- جانشین ایشان با چه چالش سهمگینی رو به رو می شد. به یاد آوریم که آیت الله خامنه ای پس از انتخاب به رهبری تصریح کردند: « ملتزم و متعهدم درس های الهی امام خمینی را مو به مو به کار بندم» و طبعا تصمیم درباره پایان جنگ اگر نه غیر ممکن که دشوار می نمود.
 
پس شجاعت اول قبول قطعنامه هموار ساختن راه برای جانشین خود بود. چه، در هر حالت دیگر همه دچار مشکل می شدند. اگر می پذیرفتند این سخن در می گرفت که «اگر امام بود» و اگر نمی پذیرفتند «تا کی و تا کجا قابل ادامه بود»؟
 
شجاعت دوم ترجیح مصلحت کشور و مردم بر آبروی خود بود. امام در آن لحظه نگران نبود که تصویر قاطع و آشتی ناپذیر او خدشه ببیند - که البته باز هم ندید- و از موضع خود گذشت.

 شجاعت سوم این بود که  تمام مسوولیت را خود قبول کرد. حال آن که می توانست سکوت کند تا جامعه در این تصور فرو رود که امام به رغم نظر خود و با فشار پذیرفته است. البته با اکراه پذیرفته بود -که اگر چنین نبود تعبیر جام زهر را به کار نمی برد- اما تصریح کرد:« گمان نکنید من در جریان کار جنگ و مسوولان آن نیستم. آنها مورد اعتماد من هستند.»

این رفتار امام پاسخی به فداکاری تاریخی جانشین وقت فرماندهی کل قوا - اکبر هاشمی رفسنجانی - هم بود که پیشنهاد می کند «اعتبار شما در این قضیه هزینه نشود. من در مقام جانشین فرمانده کل قوا پذیرش قطعنامه و پایان جنگ را اعلام می کنم و بعد هر چند که جنگ تمام می شود اما مرا برکنار کنید تا از چشم شما نبینند.»

امام اما پای یاران خود ایستاد. چندان که آنان 25 سال با او همراه بودند.  پس تمام مسوولیت را خود می پذیرد تا فرماندهان و رزمندگان نیز دچار سرخوردگی و یاس نشوند.
 
رهبری که با واژگان انقلابی شناخته می شد در این پیام بارها واژه «مصلحت» را به کار می برد تا بعدتر اتهامی متوجه سیاسیون مصلحت اندیش نشود. چرا که تشخیص مصلحت با اهل سیاست است نه نظامی ها و در همین پیام نیز از «نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور» سخن گفته می شود.

امام فرصت نیافت تا جزییات این مصلحت را بازگوید اما به نظر می رسد نوعی روشن بینی در آن نهفته بود چرا که تنها دو سال بعد روند سقوط صدام آغاز شد و بی آن که مردم ایران هزینه بیشتری بپردازند پس از 12 سال سرانجام به دست آمریکایی ها برافتاد.

27 تیر روز شجاعت امام است به خاطر ترجیح مرارت جام زهر قبول قطعنامه بر احساس حلاوت اصرار بر مواضع گذشته. به سبب ترجیح نظر «تمام کارشناسان سیاسی و نظامی» بر «نظر خود تا چند روز قبل از آن». به دلیل قبول مسوولیت به جای نسبت دادن آن به دیگران.
 
قبول این مصلحت البته چنان برای امام تلخ و سنگین بود که  در 11 ماه بعد از آن که در این جهان زیست هیچ گاه دیگر در دیداری عمومی در حسینیه جماران سخن نگفت. تنها دو دیدار رسمی با اعضای هیات دولت و ادوارد شوارد نادزه وزیر خارجه وقت اتحاد شوروی سابق داشت و اگر چه پیام هایی صادر کرد و تصمیمات مهم و انتصابات تاثیر گذار داشت اما کام او از قبول قطعنامه تلخ بود هر چند که کام مردم را با پایان جنگ، شیرین کرد.

27 تیر روزاتخاذ یک تصمیم بزرگ است: صرف نظرکردن از یک هدف برای تامین مصلحتی بزرگ تر. روزی که این صدا در گوش تاریخ می پیچد:
 
« من با مردم عزیز ایران پیمان بسته بودم تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم اما تصمیم امروز من فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای خدا از هر آنچه گفتم گذشتم و اگر آبرویی داشتم با خدا معامله کردم تا راحتی خود را بر رضایت حق و راحتی مردم مقدم ندارم.»

27 تیر 67 را اگر نتوان به عنوان روز فتح جشن گرفت می توان به خاطر شجاعت امام در تغییر نظر خود و ترجیح مصلحت و واقع گرایی سیاسی بر آرمان خواهی های پرهزینه گرامی داشت.

کسانی اما هستند که اصرار دارند از این روز تصویر تیره و تاری بسازند که انگار چند سیاستمدار آبروی بنیانگذار نظام را به مخاطره انداختند.
 
کسانی که به جای مرور و تفسیر پیام امام در 29 تیر 1367 که بارها و بارها در آن به واژه «مصلحت» اشاره شده در پی متهمان خیالی یی هستند که بر جنگ 8 ساله نقطه پایان گذاشتند و از بازی های روزگار این که غالب فرماندهان و نقش آفرینان جنگ خود چنین مدعایی ندارند و طَبق طَبق ادعا از آنانی شنیده می شود که نقش چندانی هم در جنگ ایفا نکردند.


فرصت تاریخی برای ایرانی ها: قطار پیشرفت باز هم در یک ایستگاه جدی

نوسان بین «فن‌آوری» و «فکرآوری»، همواره در تاریخ بشر دیده می‌شود. گاهی «فن‌آوری» جلوتر بوده و گاهی «فکرآوری». اگر چه هر یک جلوتر افتاده،‌ به ناچار ایستاده است تا دیگری به پایش برسد و مسیر را در مجاورت یکدیگر ادامه دهند.

عصرایران ؛ محمدرضا شعبانعلی - قطار پیشرفت،‌ یک بار دیگر، سرعتش را کند کرده است. مراقب باشیم تا این بار از «ایستگاه توسعه» بازنمانیم.

مقدمه‌ی صفر فرصت تاریخی برای ایرانی ها: قطار پیشرفت باز هم در یک ایستگاه جدید توقف دارد
آنچه اینجا می‌نویسم، یک نظریه علمی نیست. صرفاً یک گزارش تحلیلی است. گزارش تحلیلی از آنجا که «گزارش» است، از موقعیت و نقطه‌ی استقرار گزارشگر رنگ می‌گیرد و از آنجا که «تحلیلی» است، خواسته یا ناخواسته، به ظرفیت ظرف تفکر گزارشگر، محدود می‌شود.

این گزارش، امروز یک «گزارش خبری» محسوب نمی‌شود. چرا که «خبر»، به ذات خبر بودن، از آنچه «قبلاً روی داده‌ است» سخن می‌گوید. اما باور نویسنده بر آن است که چیزی شبیه این «گزارش تحلیلی» را باید دیر یا زود، طی سالهای آتی، در قالب «گزارش خبری» در رسانه‌ها بخوانیم.
 
مقدمه اول
سالهای دانشجویی، در یک شرکت خارجی در ایران کار می‌کردم که به بازرگانی مشغول بود. قراردادهای بزرگ و پول‌های کلان. آن روزها هنوز اینترنت به شکل امروز رواج نداشت. فاکس هم خود، هنوز پدیده‌ای بود.
شرکت ما، نماینده‌ی ده‌ها شرکت بزرگ بود. حاصل عمر یک نماینده بازرگانی در آن روزگار، یک دفترچه تلفن بود که در آن آدرس و شماره تماس افراد کلیدی شرکت‌ها نوشته شده بود. به تدریج و به ندرت، گاهی آدرس ایمیل‌ هم به برخی اسامی افزوده می‌شد.‌

آن سالها،‌ هنر یک بازرگان، به مخفی کردن اطلاعاتش بود. همراه خریدار،‌ در تمام جلسات مذاکره حاضر می‌شد و گفتگو می‌کرد و مراقب بود که در سفرهای خارجی، کارشناسان یا مدیران، به صورت خصوصی با کارکنان شرکت‌های خارجی هم‌کلام نشوند، تماس‌ها محدود باشد، شماره‌های تماس روی پرونده‌ها، با لاک پوشانده شود. و اگر کارت ویزیت رد و بدل می‌شود ترجیحاً کلی و فاقد اطلاعات جزئی تماس باشد.

در آن روزگار، اگر می‌خواستی بدانی یک شرکت فرانسوی،‌ به شرکت مشابه شما در روسیه، چه پیشنهاد قیمتی می‌دهد،‌ چاره‌ای نبود جز آنکه یا به روسیه بروی و درخواست را از آنجا ارسال کنی یا آشنایی در روسیه بیابی. به این نوع کسب و کارها، Trade-House می‌گفتند. شبیه همین تجارتخانه‌های قدیمی اما کمی مدرن‌تر.

روزی که آن شرکت غیرفعال شد را خوب یادم هست. مدیرعامل به من می‌گفت: فکر نمی‌کردیم، اینترنت، اینچنین بازار ما را به هم بریزد. این روزها، همه آدرس یکدیگر را دارند. به سرعت، به هزار روش، به نام‌های مختلف، استعلام قیمت می‌گیرند. مشتری که قبلاً شکایت شرکت خارجی را عاجزانه به ما می‌کرد، شکایت ما را آمرانه به شریک خارجی مان می‌کند. برای نوشتن دفترچه تلفنی که من در بیست سال جمع کرده‌ام،‌ شاید کمی بیشتر از یک هفته زمان،‌ لازم باشد.

مقدمه دوم
به نظر می‌رسد بازی توسعه، همواره بین «فن‌آوری» و «فکرآوری» در نوسان است. در مقطعی از زمان، دغدغه‌ی بشر، ابزار ساختن بود، ابزار حکاکی، ابزار شکار، ابزار حرکت، ابزار تراشیدن و خرد کردن سنگ، چرخ به عنوان ابزار حرکت.

پس از مدتی استفاده بیشتر و بهتر از آن ابزار دغدغه‌اش شد. حالا «فکرآوری» اولویت داشت. چه چیزی را حکاکی کند؟ بر روی کدام دیوار؟ کدام حیوان را شکار کند؟ با چرخ‌های ساخته‌ شده، کالاهای خود را به سمت کدام سرزمین حمل کند؟ با سنگ‌های تراشیده، کاخ بسازد یا معبد؟

نوسان بین «فن‌آوری» و «فکرآوری»، همواره در تاریخ بشر دیده می‌شود. گاهی «فن‌آوری» جلوتر بوده و گاهی «فکرآوری». اگر چه هر یک جلوتر افتاده،‌ به ناچار ایستاده است تا دیگری به پایش برسد و مسیر را در مجاورت یکدیگر ادامه دهند.

آنها که در فضای دیجیتال کار و زندگی کرده‌اند، خوب به خاطر دارند که نخستین نسل وب، چیزی از جنس «فن‌آوری» بود و نسل بعد که به «وب دو» معروف شد، بیشتر از فن‌آوری به مدل فکری و ذهنی جدید تاکید داشت. مفاهیمی مانند مشارکت کاربران و بازخورد گرفتن و شبکه‌های اجتماعی و سایر ایده‌های مشابه.

مقدمه سوم
امروز در کجای ماجرا هستیم؟ کافی است کمی به رویدادها و روندهای اطراف خود نگاه کنیم. زمانی که اینترنت شکل گرفت، تصور بر این بود که بشر، تمام داده‌های خود را در یک ظرف واحد ریخته و دانشش را به اشتراک گذاشته و مغز جهانی شکل گرفته است.

دانشمندان آن دوره،‌ از بارش سنگین اطلاعات تا سرحد مرگ، گفتند و نوشتند و از انسانی که زیر هجوم اطلاعات، مدفون خواهد شد. ایده‌ی گوگل، غول امروز دنیای فن‌آوری، در همان زمان‌ها شکل گرفت. اینکه برنده‌ی بازی قدرت در جهان، کسی است که در این انبار بزرگ اطلاعات، سریع‌تر و بهتر جستجو کند. قدرت گوگل، امروز محدود به دنیای فن‌آوری نیست. گوگل سهم بزرگی از قدرت رسانه‌ای و اقتصادی و سیاسی جهان را در دست دارد. البته بدون اینکه مخاطب، فشار این قدرت و سیطره را بر روح و جان خود احساس کند.

گوگل و گوگلی‌ها درست فهمیده بودند. «جستجو» اسم رمز «قدرت و ثروت» بود و آنها قبل از آنکه حتی به روش خلق ثروت و مدل کسب و کار فکر کنند، تمام تلاششان را معطوف «مهارت جستجو» کردند چرا که خوب می دانستند که این مهارت، به سادگی راه توسعه اقتصادی خود را نیز، هموار خواهد کرد.
گوگل آمد. تمام انبارهای بزرگ اطلاعاتی جهان را جستجو کرد. آنها را در  صفحات متعدد فهرست کرد و پیش روی ما نهاد. تا مدتی، عادتمان بود که پس از جستجوی یک عبارت، همه‌ گزینه‌های صفحه اول را بخوانیم. بعد صفحه دوم. بعد صفحه‌های بعد. شاید تا صفحه‌ی ده و بیست و سی.
کاربر اینترنت، این روزها اما، با تجربه شده است. خوب می‌داند که اگر در نخستین صفحه، آنچه را می‌یابد،‌ نیافت به احتمال زیاد در صفحه‌های دیگر هم نخواهد یافت. از این سخت‌تر، حتی آموخته است که اگر در دو یا سه مورد نخست، پاسخش را نیافت، احتمالاً در باقیمانده صفحه نخست هم نخواهد یافت. کمتر از بیست درصد کاربران گوگل، روی صفحه‌ی دوم و سوم و ... کلیک می‌کنند. ضمن اینکه کاربران اینترنت، به تدریج آموخته‌اند که کپی‌کاران هم در دنیای امروز کم نیستند. به خوبی دیده‌‌اند که وقتی گوگل به آنها، چند منبع خوب معرفی می‌کند، بسیاری از این منابع هم از روی یکدیگر کپی برداری مطلق کرده‌اند.

گوگل که با اسم رمز «جستجو»، انبارهای بزرگ اطلاعاتی ما را تسخیر و مرتب کرد، نشانمان داد که انبارها، چندان هم که فکر می‌کردیم پر و غنی نبوده است. درست مانند انبارهای بزرگ مادربزرگ‌ها که جای سوزن انداختن ندارد و سالها از آن به عنوان سرمایه‌ای «ارزشمند و تجدیدناپذیر!» یاد می‌کنند. اما نخستین خانه‌تکانی نشان می‌دهد که انبارهای ارزشمند و بزرگ، توهمی بیش نبوده و انبار، پر از اشیاء مستعمل و از کارافتاده‌ای بوده که قیمت و ارزش آنها، حتی هزینه‌ی حمل و دور ریختن آنها را هم پوشش نمی‌دهد.

امروز در چنین نقطه‌ای ایستاده‌ایم. تکنولوژی توسعه یافته. بسترهای ارتباطی رشد کرده‌اند. فراهم‌کنندگان سرویس‌های موبایل، پیروزمندانه از ارائه‌ی خدمات اطلاعاتی در کنار خدمات ارتباطی حرف می‌زنند. شرکت‌های بزرگ ارائه دهنده‌ی خدمات اینترنتی، سرعت‌های بالاتر و قیمت‌های حجمی ارزان‌تر را تبلیغ می‌کنند. اما کمتر کسی به این نکته نگاه می‌کند که «در این شاهراه‌های ارتباطی»، «ماشین زیادی برای تردد وجود ندارد».

مقدمه چهارم
به همه‌ی دلایل بالاست که امروز، «تولید محتوا»، دغدغه‌ی استراتژیست‌های بزرگ دنیا شده است. محتوا، به معنای علمی و تخصصی آن، صرفاً شامل یک مقاله،‌ یا یک فیلم، یا یک فایل صوتی نیست.

محتوا همانگونه که نامش نشان می‌دهد، «مظروف» است و همواره در یک «ظرف» معنا پیدا می‌کند. بستر سخت‌افزار یک ظرف بود. استیو جابز و بیل گیتس، برای این بستر، محتوا تولید کردند: سیستم‌های عامل. جالب اینجاست که این دو تولید‌کننده محتوا، ثروتمند‌تر از تولید‌کنندگان «ظرف» شدند و جالب‌تر اینکه سیستم‌های عامل که خود، محتوایی برای ظرف سخت‌افزار بودند، به ظرفی دیگر تبدیل شدند تا برنامه‌نویسان و کسب و کارها، محتوایی برای آنها تولید کنند: نرم افزارهای گوناگون،وب‌سایت‌های مختلف و همه‌ی آنچه ما می‌بینیم.
نهایتاً نسل جدید تولیدکنندگان محتوا هم - امثال زاکربرگ در فیس بوک - رشدی سریع‌تر از تولیدکنندگان «ظرفهای قبلی» پیدا کردند.

به نظر می‌رسد، همیشه تولیدکننده محتواست که ارزش و ثروت می‌آفریند. تولیدکنندگان فیلم‌های سینمایی،‌ از تولیدکنندگان دوربین‌های فیلم‌برداری ثروتمندتر شدند. تولیدکنندگان نرم‌افزار برای گوشی‌های موبایل، حاشیه سود بالاتری در مقایسه با تولیدکنندگان موبایل به دست آوردند و این قانون هنوز هم مصداق دارد و ادامه دارد.

اصل بحث
پس از این مقدمات، اصل بحثم را می‌گویم. قطار توسعه بشر، گاهی با شتاب می رود و گاه در نزدیکی ایستگا‌ه‌هایی کند می‌شود و مدت کوتاهی توقف می‌کند. آنها که از این توقف استفاده کنند، برنده‌اند و آنها که در ایستگا‌ه‌ها خواب بمانند و سوار نشوند،‌ مسافر مقصد نامعلوم تاریخ خواهند بود.
زمانی که قطار توسعه، یک قرن پیش، در ایستگاه فن‌آوری توقف کرده‌ بود. ما درگیر بحث‌های داخلی بودیم. اختلاف‌های عقیدتی، تفرقه‌های بی‌معنی، اصطکاک‌های داخلی و جنجال‌های بیرونی.
قطار توسعه، ایستگاه فن آوری را ترک کرد و ما برای همیشه چند فاز عقب ماندیم. شاهدش هم انبوه کلماتی که از زبان‌های دیگر به زبانمان تحمیل شد و هیچ فرهنگستانی هم توانایی ترویج ترجمه برای آنها ندارد. «تایپ»، «رادیو»، «موتور»، «تلویزیون»، «مایکروفر»، «فیس بوک»، «خانواده آفیس» و هزاران کلمه دیگر که امروز مصطلح هستند، به ما یادآوری می‌کنند که فن‌آوری خودش را بیش از حد تصور ما به فرهنگ تحمیل کرده و می‌کند.

حسرت خوردن برای آن فرصت از دست رفته، و تلاش کردن برای پیروزی در آن عرصه، اگر نگوییم غیرممکن، بسیار گران‌ است. شبیه کسی که در ماراتون طولانی توسعه، خواب مانده و اکنون برخاسته و چون جرات پذیرش باخت را ندارد، می‌کوشد با «امیدی پوچ» رقابت باخته را تعقیب کند.

اما خبر خوب این است که این بار قطار توسعه، به ایستگاه «فکرآوری» نزدیک شده است. سرعت حرکت کند شده و دنیا، در جستجوی کسانی است که برای «تکنولوژی‌های خلق شده»، محتوا تولید کنند. این محتوا قرار نیست محدود به تحقیق به روز یا مقاله ISI باشد. حتی شاید آن تحقیق‌ها، ضعیف‌ترین شکل‌های محتوا در دنیای امروز باشند. محتوای امروز، جمع‌بندی حاصل فکر بشر، هضم کردن آن، ساختار بخشیدن به آن، تحلیل آن، و تدوین آن به شکلی ساده، کاربردی و قابل درک است. خواه در قالب یک متن، خواه یک فیلم، خواه یک فایل صوتی، خواه یک نرم‌افزار، خواه یک نقشه ذهنی و درخت تصویری از طبقه‌بندی یک حوزه.

این بار هم، ما مثل همیشه غافل هستیم. هنوز سایت‌های بسیاری از ما، یک کاتالوگ الکترونیکی است.
هنوز در شبکه‌های اجتماعی به جای افزودن محتوای غنی به جهان، گلایه‌های دوستانه می‌نویسیم وتصویر غذاهایمان را به اشتراک می‌گذاریم.
هنوز هم در وایبر پیام می‌دهیم که وایبر قرار است از فردا پولی شود و فراموش می‌کنیم که وایبر و شرکت‌های مثل وایبر،‌ همین الان هم پولی هستند و از محتوای ارتباط ما، کسب درآمد می‌کنند.
هنوز دغدغه‌ی مالکیت معنوی محتوا را داریم و فراموش کرده‌ایم که در این حوزه چنان تاخیر کردیم که دنیا در حال عبور از این مدل فکری است. میلیونها محصول، تحت لیسانس Creative Commons به بازار عرضه شده‌اند؛ شکل نوینی از مالکیت که فراتر از نگرش سنتی به کپی رایت است.

اما فرصت هنوز باقی است. در موارد بالا، قسمت قابل توجه دنیا هم، هنوز مثل ما فکر می‌کند. این بار اگر تولید محتوا را جدی بگیریم:
اگر بپذیریم که صادرات کالا و خدمات، نسل قبلی صادرات بوده و آینده، از آن "صادرکنندگان محتوا" خواهد بود
اگر بپذیریم که کارآفرینی، واژه‌ی منسوخی است و «محتوا آفرینی»، مدل جدید ایجاد ارزش است
اگر بپذیریم که بزرگترین دائره‌المعارف امروز جهان (ویکی پدیا) توسط میلیون‌ها کارمندی ایجاد شده که برای کار خود حقوق نمی‌گیرند
اگر بپذیریم که روزانه بیش از پنج میلیون ساعت از وقت مردم جهان صرف بازی ساده‌ی Angry Birds می شود
اگر بپذیریم که امروز، فیس بوک کشوری شلوغ‌تر از آمریکاست و دو سال دیگر، با همین روند رشد،‌ بزرگ‌تر از چین خواهد بود
می‌توانیم تصور کنیم که دنیا دیگر نه محدود به آن مرزهای فیزیکی است که ما فکر می‌کردیم و نه مشغول آن کاری که ما فکر می‌کنیم. دنیا بساط خود را جمع کرده و در نقطه‌ی دیگری از ذهن و زمان، مشغول ایجاد یک تاریخ و جغرافیای جدید است.

شاید این بار بتوانیم، جلو‌تر یا حداقل همپای بقیه باشیم. ما همیشه از استعداد خود گفته‌ایم و معتقد بوده‌ایم که محرومیت‌ها و سیاسی‌کاری‌ها و سرمایه‌داری و هزار واژه‌ی دیگر، سد توسعه‌ی ما بوده است. دنیای جدید، دنیایی دموکراتیک است. این‌بار هر یک از ما، می‌توانیم برای بهبود زندگی و رفاه خود و اقتصاد جامعه خود، گام‌های اثربخش برداریم. عقب ماندن از این جریان جدید، هیچ بهانه‌ای را پذیرا نخواهد بود. بیاییم این بار در این ایستگاه، خواب نمانیم... .

 

جزئیات توافق تهران و 1+5: تمدید مذاکرات تا 3 آذر / آزادسازی 2.8

الان بین 60 تا 70 درصد متن آماده است اما کماکان پرانتزها (عبارات مورد اختلاف) و سه نقطه‌ها (اعداد مورد اختلاف) و نقاط خالی زیادی هست.

ایران و گروه 1+5 برای تمدید مذاکرات تا آذر ماه آینده توافق کردند.

به گزارش عصر ایران، محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران و کاترین اشتون مسؤول عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپا بامداد شنبه و پس از مذاکرات طولانی و فشرده در روز جمعه، درباره تمدید 4 ماهه مذاکرات و شرایط آن به توافق رسیدند.

آنها در بیانیه ای مشترک ضمن اعلام توافق برای تمدید 4 ماهه مذاکرات تاکید کردند هم اکنون میان دو طرف فاصله های بزرگی وجود دارد.

براساس این توافق، دو طرف مذاکرات هسته ای را تا روز 24 نوامبر آینده (3 آذر ماه 1393) ادامه می دهند.

24 نوامبر آینده سالگرد توافق موقت و 6 ماهه هسته ای ژنو میان ایران و گروه 1+5 است.

جزئیات توافق تهران و 1+5: تمدید مذاکرات تا 3 آذر / آزادسازی 2.8 میلیارد دلار ایران مقابل تبدیل اورانیوم 20 درصدی به سوخت


براساس توافق ژنو، دو طرف در مهلت 6 ماه برای دست یابی به توافق نهایی مذاکره می کنند.  این مهلت 6 ماهه، روز یکشنبه آینده به پایان می رسد. این مهلت برای 6 ماه دیگر قابل تمدید است.

در این بیانیه مشترک آمده است: همچنان فاصله های بزرگی درباره برخی مسائل اصلی وجود دارد که نیازمند زمان و تلاش بیشتری برای حل آنها هستند.

دو طرف همچنین توافق کردند در مدت 4 ماه آینده، ایران می تواند مبلغ 2.8 میلیارد دلار از پول های بلوکه شده اش را دریافت کند.

قبل از این و در قالب توافق 6 ماهه ژنو، ایران توانست 4.8 میلیارد دلار از پول های بلوکه شده خود را دریافت کند.

به گفته منابع آگاه هم اکنون حدود 100 میلیارد دلار از پول  ایران در کشورهای مختلف به دلیل تحریم های آمریکا و اروپا، بلوکه شده اند.
آمریکا هم اعلام کرد  در مدت 4 ماه آینده مذاکرات به ایران اجازه می دهد 2.8 میلیارد دلار از پول های بلوکه شده اش را دریافت کند.

جان کری وزیر خارجه آمریکا با اعلام این مطلب اضافه کرد: در مدت 4 ماه تمدید مهلت مذاکرات، به تعلیق بخشی از تحریم ها براساس توافق ژنو ادامه می دهیم.

جزئیات توافق تهران و 1+5: تمدید مذاکرات تا 3 آذر / آزادسازی 2.8 میلیارد دلار ایران مقابل تبدیل اورانیوم 20 درصدی به سوخت 


جزئیات توافق


یک مذاکره کننده ارشد ایرانی گفت: اختلاف‌های عمیقی درباره مسایل مختلف وجود دارد و همان‌طور که قبلا گفتیم شروع به نوشتن متن پیش‌نویس کردیم و پیشرفت خوبی به لحاظ متن داشتم اما در محتوا اختلاف باقی است و بیش از 65 درصد متن انجام شده اما 35 درصد مسائل باقی مانده که شامل مسایل کلیدی است.

به نوشته ایسنا، سیدعباس عراقچی، معاون وزیر خارجه ایران بامداد شنبه در یک نشست خبری در وین ادامه داد: همه تعهداتی که دو طرف در توافق ژنو قبول کرده بودند از جمله اقدامات ایران و 1+5 برای چهار ماه دیگر ادامه می‌یابد. اما از آن‌جا که بعضی از تعهدات دو طرف ماهیت و شکلش تغییر یافته بود نیاز به مذاکره داشتیم تا ببینیم چگونه تعهدات در قالب توافق ژنو ادامه پیدا کند. یکی از این مسایل مبلغ 4.2 میلیارد دلار بود که در مقابل تبدیل مواد 20 درصدی ما به اکسید اورانیوم و رقیق‌سازی بود.

وی افزود: ما معتقد بودیم برای چهار ماه آینده باید 2 میلیارد و 800 میلیون دلار باید آزاد شود. این در حالی بود که برخی معتقد بودند چون اقدام ایران برای تبدیل مواد 20 درصدی‌اش تمام شده مبلغ جدیدی نباید پذیرفته شود اما در نهایت پذیرفتند که این مبلغ پرداخت شود یعنی در چهار ماه آینده و در شش قسط (چهار قسط 500 و دو قسط 400 میلیون دلاری) به کشورمان پرداخت می‌شود که به صورت نقدی خواهد بود و از اول ماه اوت تقریبا هر 20 روز (یا هر سه هفته) این مبالغ پرداخت می‌شود.

او ادامه داد: ما مشابه توافق ژنو که برای اجرای عملی توافق یک "متن نانوشته" (non paper) داشت برای این تمدید توافق هم چنین متنی داریم و بعضی از نقاط ابهام که در توافق ژنو بود هم سعی کردیم در این مرحله از بین ببریم از جمله در زمینه نحوه پرداخت‌ها که ناهماهنگی‌هایی وجود داشت سعی کردیم برطرف شود، درباره بیمه ابهاماتی بود که شرکت‌های بیمه با مشکلاتی مواجه بودند هم‌چنین برخی اقدامات ایران هم دراین متن روشن‌تر بیان شده است. از جمله تولید سوخت راکتور تحقیقاتی تهران یا تبدیل دورریز‌های مواد غنی‌شده به اورانیوم طبیعی که آماده بشود برای غنی‌سازی که این میزان حدود 3 تن است و پسماند محسوب می‌شوند.

عراقچی درباره بیانیه مطبوعاتی جان کری که بعد از پایان مذاکرات جمعه شب منتشر شد مبنی بر این‌که 2 میلیارد و 800 میلیون دلار در مقابل تبدیل تمام اورانیوم غنی‌شده‌ ایران به سوخت پرداخت می‌شود، گفت: ایران اورانیوم غنی‌ شده 20 درصد خود را که تبدیل به اکسید شده است را به سوخت برای راکتور تهران تبدیل می‌کند. در توافق ژنو تنها پذیرفته بودیم که بخشی از مواد 20 درصد را به اکسید و بخشی دیگر را رقیق کنیم و بحثی از تبدیل اکسید به سوخت نبود که در چارچوب تمدید توافق برای چهار ماه قرار است مقادیری که در شش ماه گذشته به اکسید تبدیل شده به سوخت تبدیل شود.

وی گفت: البته همه اکسید ما به سوخت تبدیل نمی‌شود بلکه در چهار ماه آینده 25 کیلو به سوخت تبدیل می‌شود و مقادیر دیگر در چارچوب برنامه خودمان در ماه‌های بعد تبدیل می‌شود.

معاون وزیر خارجه درباره رقیق‌سازی اورانیوم 20 درصد نیز گفت که این کار بر اساس توافق ژنو و آژانس انجام شده است و ظرف امروز و فردا از سوی آژانس اعلام می‌شود.

عراقچی اظهار کرد: از پرانتزها کم شده اما آن‌هایی که مانده از موضوعات مهم و محتوایی هستند. الان با یک متن 8 تا 9 صفحه‌یی مواجه‌ایم که دو برابر این صفحات ضمیمه دارد. بنابراین با یک سند پیچیده و طولانی مواجه‌ هستیم. الان بین 60 تا 70 درصد متن آماده است اما کماکان پرانتزها (عبارات مورد اختلاف) و سه نقطه‌ها (اعداد مورد اختلاف) و نقاط خالی زیادی هست.


معاون وزیر خارجه با اشاره به موضوع لغو تحریم‌ها گفت: درباره لغو تحریم‌ها و جدول مورد نظر آن ما معتقدیم همه تحریم‌ها باید یک‌دفعه رفع شوند. تحریم‌ها نباید تقسیم شوند؛ یعنی همه تحریم‌ها نفتی و بانکی باید یک‌جا برداشته شوند نه این که آن‌ها را به انواع تحریم‌ها تقسیم کنند و بخواهند هر کدام را در یک دوره بردارند. فاصله زمانی در لغو تحریم‌ها با توجه به اقداماتی که ایران هم متقابلا باید انجام دهد را می‌پذیریم و دوره اعتمادسازی لزوما با دوره لغو تحریم‌ها یکی نیست.

او تصریح کرد: بیش‌ترین میزان اختلافات ایران با آمریکاست و به طور طبیعی بیش‌ترین مذاکره نیز با آن‌ها صورت می‌گیرد؛ البته بین اعضای 1+5 هماهنگی وجود دارد و ما انتظار داریم آن‌ها مواضع واحد داشته باشند.

 

جریمه مالی برای عقیم سازی...

خبرگزاری ایرنا: «عبدالرحمان رستمیان» با تشریح جلسه روز یکشنبه کمیسیون بهداشت و درمان، افزود: ارایه گزارش مسوولان بهداشت و درمان ستادکل نیروهای مسلح درباره اعتبارات حوزه سلامت نیروهای مسلح کشور از جمله مواردی بود که در کمیسیون بهداشت و درمان مجلس مورد بررسی قرار گرفت.

نماینده مردم دامغان در مجلس ادامه داد: در این جلسه مسوولان بهداشتی نیروهای مسلح خواهان ارجاع طرح تحول سلامت اداری در بخش های مختلف این ستاد شدند و عنوان کردند که وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی شرط چنین اقدامی را دولتی شدن تعرفه های آنان دانسته است تا بتوانند از طرح تحول سلامت بهره مند شوند.

وی تصریح کرد: در این جلسه پیشنهاد شد دانشکده های پزشکی نیروهای مسلح توجه ویژه ای به بحث مصدومان شیمیایی داشته باشند.

رستمیان با اشاره به بررسی طرح افزایش نرخ باروری و پیشگیری از کاهش رشد جمعیت کشور در کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، افزود: در این طرح اشاره شد که کلیه اقدامات راجع به سقط جنین، عقیم سازی مانند وازکتومی، توبکتومی و هرگونه تبلیغات در این زمینه ممنوع و مجازاتی برای آن در نظر گرفته شده که به پیشنهاد اعضای کمیسیون قرار شد جرم زدایی در این طرح نادیده گرفته شود و تنها ممنوعیت این کار مدنظر قرار گیرد.

نایب رییس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی، ادامه داد : بر این اساس، در صورت بروز تخلف، متخلفان جریمه هایی اعم از جریمه های مالی را متحمل می شوند و لذا قرار شد کمیسیون های فرهنگی و قضایی و حقوقی مجلس به عنوان کمیسیون فرعی نیز در این زمینه اظهار نظر کنند.


عکسهای جدید و منتخب برنامه ماه عسل 93...

ماه عسل 93 (1)

 

عکس های برنامه ماه عسل

ماه عسل 93 (2)

عکس های برنامه ماه عسل

ماه عسل 93 (3)

عکس های برنامه ماه عسل

ماه عسل 93 (4)

عکس های برنامه ماه عسل

ماه عسل 93 (5)

عکس های برنامه ماه عسل

ماه عسل 93 (6)

عکس های برنامه ماه عسل

ماه عسل 93 (7)

عکس های برنامه ماه عسل

ماه عسل 93 (8)

عکس های برنامه ماه عسل

ماه عسل 93 (9)

عکس های برنامه ماه عسل

ماه عسل 93 (10)

عکس های برنامه ماه عسل

ماه عسل 93 (11)