برت کرن طراح خلاق این مجسمه های سرامیکی را به شکل انواع اسباب بازی های بادی طراحی و تولید کرده است. مجسمه ها به شکل دایناسورها، فضانوردان، بالن و اسباب بازی های دیگر با استفاده از خاک رس و لعاب ساخته شده اند.
نحوه حمل مصدوم در فوتبال بانوان ایران .....
ر حاشیه دیدار تیمهای فوتبال بانوان ملوان و آینده سازان
دیگر تصاویر این بازی را اینجا ببینید
اگر گفتید این ها چی هستند؟
تصاویر پوشش متفاوت بازیگران «عصبانی نیستم» در جشنوارهی فیلم برلی
حرکات منشوری مربی و بازیکنان لیگ برتری....
به گزارش گفتار نیوز، تراکتورسازی عصر جمعه با پیروزی برابر مس کرمان قهرمان جام حذفی شد و ااولین قهرمانی تاریخ خود را در رقابت های سطح اول کشور جشن گرفت.
4 فوتبالیست ملی پوش زن ایرانی مرد از آب درآمدند!
به گفته گاردین و دیلی میل، پس از این که عنوان شد 4 تن از بازیکنان تیم بانوان ملی فوتبال بانوان ایران در حقیقت مرد بوده اند، از فوتبالیست های زن ایرانی تست تشخیص جنسیتی اجباری گرفته می شود.
قرار است که بازرسان پزشکی به طور تصادفی در جلسات تمرینی باشگاه ها حاضر شوند و تست تعیین جنسیت بگیرند و هر بازیکنی که کاملا جنسیتش مونث نباشد، از رقابت ها محروم خواهد شد.
بعد از این که مشخص شد چند بازیکن فوتبال بانوان در ایران از جمله 4 تن از ملی پوشان، به طور کامل جنسیتشان مونث نبوده و عمل تغییر جنسیتشان به طور کامل انجام نشده یا از اختلالات جنسیتی رنج می برند، کمیته پزشکی فدراسیون فوتبال ایران اعلام کرده که به طور تصادفی بر سر تمرینات باشگاه های فوتبال بانوان حاضر خواهد شد و از آن ها تست می گیرد.
بازیکنانی که زن بودنشان ثابت نشود، از رقابت ها محروم خواهند شد و در صورتی که عمل تغییر جنسیتشان به طور کامل انجام شود، می توانند به میادین برگردند.
رئیس کمیته پزشکی فدراسیون فوتبال ایران، احمد هاشمیان به ایرنا گفت: “اگر این بازیکنان بتوانند مشکلاتشان را از طریق عمل جراحی حل کنند و مدارک پزشکی را دریافت کنند، بار دیگر قادر خواهند بود که در فوتبال بانوان حضور داشته باشند.”
ورود با چادر ممنوع....
یکی از نادانستههای ما از زمانه جنگ سرد: آمریکاییها بمبهای اتمی ک
تصور ما از بمبهای اتمی، بمبهای بسیار سنگینی است که حتما باید با هواپیماها و موشکهای قدرتمندی به سمت هدف پرتاب شوند، اما جالب است بدانید که از همان زمان که نخستین بمب اتمی در هیروشیما فرود آمد، دولت آمریکا و نظامیان این کشور، روی راهبرد جالبی کار میکردند که سعی در کوچک کردن و مینیاتوری کردن سلاحهای هستهای داشت.
هدف از این کار این بود که بشود از سلاحهای هستهای، به صورت عملی استفاده کرد، خیلی وقتهای سلاحهای هستهای، تنها سلاحهایی پیشگیرانه یا سلاحهایی برای استفاده نکردن هستند. به مانند ضرب المثل فارسی «سنگ بزرگ، علامت نزدن است»، در درگیریهای کوچک، معمولا ترجیح داده میشود، از آنها استفاده نشود.
اما خیلی وقتها هم فرماندهان نظامی علاقه دارند، از نیروی تخریبی آنها در درگیریهای کوچکتر استفاده کنند، از دهه 1950 به بعد، تلاشهای فراوانی انجام شد، تا نسخههای کوچکتر و قابل حملتر سلاحهای هستهای تولید شود.
در زمانه جنگ سرد، عمده نگرانی آمریکاییها و کشورهای عضو ناتو، پیشروی غافلگیرانه شوروی و کشورهای عضو پیمان ورشو به سمت اروپای غربی بود، بنابراین آنها روی راهکارهایی برای کند کردن این پیشروی غافلگیرانه کار میکردند، یکی از راهبردها ایجاد ناهمواریهایی در مسیر پیشروی تانکها و خودروهای زرهی، در سطح زمین و برای این کار نیاز به سلاحهای هستهای کوچکی بود.
نخستین نسل سلاحهای هستهای در سال 1954 تولید شد و ADM نام داشت، این سلاحهای هستهای چندصد کلیوگرم وزن داشتند و میتوانستند با هلیکوپتر به محل مورد نظر حمل شوند، کم کم این سلاحها کوچکتر شدند، طوری که توسط یک خودروی جیپ یا حتی توسط چند نفر به سختی میتوانستند حرکت داده شوند و پلها و تونلها و خطوط راه آهن را دچار تخریب گسترده و ناهمواریهای وسیعی روی سطح زمین ایجاد کنند.
رفته رفته، نسخههای سبکتری از ADM تولید شد، محصول نهایی در سال 1964 تولید شد و SADM نام داشت، این سلاح هستهای کوچک فقط 45 سانتیمتر طول داشت و در یک محفظه از آلومینیوم و فایبرگلس فرار میگرفت، در پشت آن یک صفحه کنترل 30 سانتیمتری قرار داشت.
قدرت انفجار این سلاح هستهای کمتر از یک کیلوتن بود که معادل صدها تن TNT بود!
اعضای نیروهای ویژه آمریکا آموزش دیده بودند تا این سلاحهای هستهای کوچک را بر پشت خود بنهند و از زمین و هوا و دریا، نفوذ کنند و هدفها را منفجر کنند. حتی گروهی آماده بودند تا با اسکی از روی برفهای کوههای آلپ به سمت دشمن بروند و مأموریت خود را انجام بدهند!
به خاطر بیم از تأثیر امواج الکترومغناطیسی در زمان جنگهای بزرگ، طراحان این سلاحهای هستهای به جای زمانسنجهای الکتریکی، زمانسنج مکانیکی روی SADM قرار داده بودند و همین امر دقت این سلاحها را از نظر زمان انفجار کم کرده بود و سلاحها ممکن بود چند دقیقه زودتر یا دیرتر از زمان مقرر منفجر شوند و بنابراین سربازی که آنها را کار میگذاشت عملا با جان خود بازی میکرد و نمیتوانست از زمان انفجار مطئن باشد! بگذریم از اینکه عملا تخلیه این سربازها از پشت خطوط دشمن، کار بسیار دشواری بود و بنابراین مأموریت آنها عملا بیبازگشت بود.
دو دهه بعد از اختراع این سلاحهای هستهای کوچک، داستان به بیرون درز کرد و مطبوعات و اعضای کنگره آمریکا از وجود آنها مطلع شدند.
سرانجام در سال 1989، این سلاحهای هستهای بازنشسته شدند و با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، جورج دبیلو بوش، فرمان توقف استفاده از سلاحهای هستهای غیرراهبردی را صادر کرد.
منبع: فارین پالیسی
گریم یک بازیگر در نقش آیت الله بروجردی....
چراگاه سبز است ولی بزِ ما ناخوش است....
به قلم: دکتر عائض القرنی
مترجم: رحمت الله خردنیا
این نوشتار را در سفری که برای درمان زانویم به پاریس داشتم می نویسم، و می ترسم که متهم به دوست داشتن غرب شوم، در حالی که دارم گواهی حق و انصاف می دهم، و قسم به خدا که گرد و غبار کفش محمد بن عبدالله از اروپا و آمریکا با هم نیز نزد من دوست داشتنی تر است.
ولی اعتراف به خوبی های دیگران روشی قرآنی است، خداوند متعال می فرماید: «لَیْسُوا سَوَاءً ? مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ» یعنی اهل کتاب همه یکسان نیستند و گروهی از آنها در دینداری استوار هستند.
در مدت اقامتم در پاریس به مطب پزشکان و دفاتر متعددی رفت و آمد کردم و و مردم را می دیدم و به رفتار آنها می نگریستم و پیشرفت تمدن و فرهنگ را لمس می کردم، طبیعت هایی آراسته، احساساتی نرم و لطافت گونه، خوشحالی و سرور در دیدارها، ادب نیکو در رفتار با دیگران، صداهایی آرام، زندگی منظم، پایبندی به قرارها، ترتیب و اولویت در امور روزمره زندگی . . .
اما عرب هایی همچون ما، قبل از اینکه من چیزی بگویم، ابن خلدون ما را به وحشیگری و خشونت توصیف نموده است و من افتخار می کنم که عرب هستم زیرا که پیامبر صلی الله علیه و سلم عرب بود و قرآن نیز عربی است و اگر وحی، پیروان پیامبر صلی الله علیه و سلم را تربیت نکرده بود هنوز چراگاه های هبل، عزی، لات و منات را در نور می دیدیم. ولی ما امت عرب به همان اندازه که از شریعت پاک الهی فاصله گرفته ایم، به همان میزان سنگدل و خشن باقی مانده ایم، و در کل ما امتی خشک و خشن هستیم مگر آن کسی که رحمت و لطف خدا شامل حالش شده است. برخی از مشایخ و طلاب که من نیز یکی از آنها هستم، رفتاری خشک و مرامی بیابانی و صحرایی دارند، تا جایی که برخی علما در مقابل پرسش مردم، عبوس، ترشرو و تیره رو می گردند. پلیس کارش را با خشونت انجام می دهد و با پوشش خود بر مردم کبر می ورزد، برخی از مردان در مقابل همسران خود شجاع و ترسناک و شیری درنده هستند ولی در بیرون خانه همچون شترمرغی پیر و درهم شکسته هستند، و برخی از زنان نیز در مقابل همسران خود بسان عقربی گزنده و ماری تند و تیز هستند، و برخی از مسئولین همچون نمرود بن کنعان دل و قلبی لبریز از غرور و تکبر دارند تا جایی که وقتی با مردم می نشینند فکر می کنند هر چیز خوب و زیبایی از آنِ اوست و اگر هم کاری برای مردم می کند از فضل و کرمش است، پلیس الفاظی آزاردهنده به کار می برد، استاد با دانشجویان رفتاری خشک و غیردوستانه دارد . . . ما به مدارسی برای آموزش خوش اخلاقی و خوش رفتاری به مردم، و موسسه ای برای آموزش مسئولینی مهربان، متواضع و نرم خو، و مرکزی برای پلیس هایی سخت کوش و مؤدب، و دانشکده ای برای آموزش هنر زندگی زناشویی به مردان و زنان، نیاز مبرم داریم.
جامعه ما نیازمند اجرای شریعت به شکلی قاطع، دقیق و درست است تا خود را از این سنگدلی، جفا و خشکی که بر رفتار و سیمای ما چنگ انداخته است برهانیم. در بلاد عربی ملتی را می بینی که بر اثر حزن و اندوه، کبر و غرور، تحقیر و شکست، فشار زندگی، سرگردانی و اضطراب، گرد و غبار و لایه های تیره و سیاه بر سیمای آنها سایه انداخته است. خود و مردم و زندگی و حیات را در تنگنا قرار داده ایم، و این گونه است که بسیاری از مردم را می بینی که در ماشین های خود انواع چوب دستی و میله های آهنی جا سازی کرده اند تا در وقت نیاز و زمان درگیری با دیگران آن را به عنوان برگ برنده رو کنند.
برخی از دعوتگرانی که با من همراه بودند نیز این برداشت و دیدگاه من را تأیید می کردند و زمانی که از آنها جویای علت این تفاوت می شدم، در پاسخ فقط این را می گفتند که تمدن و فرهنگ است که طبیعت ها را نرم می کند و تفاوت را رقم می زند.
از داخل خودروی خود از یک فرانسوی نشانی مکانی را می پرسم و او خودروی خود را گوشه ای نگه می دارد و نقشه ای را بیرون می آورد و پیاده می شود و با دقت و حوصله ای مثال زدنی نشانی را برای ما شرح می دهد در حالی که ما در خودرو و در جای خود هم چنان نشسته ایم.
مشغول راه رفتن در خیابان هستم و باران باریدن گرفته است که ناگهان می بینم یکی از عابران چترش را بالای سرم نگه داشته است!
زمان ورود به هتل و بیمارستان که ازدحام و شلوغی ایجاد می شود با کلمه ببخشید و بفرمائید شما را بر خودشان مقدم می دارند.
بسیاری از احادیث پیامبر صلی الله علیه و سلم را می بینی که اینجا اجرا می شود؛ احترام متبادل، عبارات و اصطلاحاتی بلند منشانه، روش هایی متمدنانه در رفتار و منش . . .
ولی فرزندان عرب و مسلمان را ببین که زمان خشم و ناراحتی، لب به لعن و نفرین و دشنام و فحش می گشایند، پس برنامه و منهج قرآنی چه شد؟؟؟
«وَقُل لِّعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» یعنی به بندگانم بگو همیشه بهترین را بر زبان جاری سازند.
«وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا» یعنی بندگان واقعی خدا کسانی هستند که زمانی که نادانان آنها را مورد خطاب قرار می دهند می گویند بدرود.
«فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ» یعنی از زندگی دنیا برای خود صفحاتی زیبا رقم بزن.
«وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا ? إِنَّ اللَّـهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ وَاقْصِدْ فِی مَشْیِکَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِکَ ? إِنَّ أَنکَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِیرِ» یعنی روی خود را از مردم برنگردان و در زمین متکبرانه راه نرو که خداوند هیچ متکبر فخر فرشی را دوست نمی دارد، و در راه رفتن میانه رو و متعادل باش و صدایت را فرو ببر که زشت ترین صداها همانا صدای الاغ است.
و در فرمایش پیامبر صلی الله علیه و سلم آمده است:
«الراحمون یرحمهم الرحمن» یعنی خدای رحمان به حال رحم کنندگان رحم می کند.
«المسلم من سلم المسلمون من لسانه و یده» یعنی مسلمان کسی است که سایر مسلمانان از زبان و دست او در امان باشند.
«و لاتباغضوا و لاتقاطعوا و لاتحاسدوا» یعنی بغض و کینه نورزید و قطع صله خویشاوندی نکنید و حسد نورزید.
ما دین و شریعتی خدایی و پر برکت داریم، اما در اجرای آن ناکارآمد و ضعیف هستیم.
دانشمند هندی می گوید: چراگاه سبز است ولی بزِِِ ما ناخوش است.
امیدوارم کسی که این نوشتار را می خواند در رفتار خود و تعامل با خانواده و جامعه اطرافش و مسلمانان و سایر مردم تغییری مثبت و هر چند ناچیز به وجود آورد.
رشد و پیشرفت در تعامل و رفتار با مردم برای ما مسلمانان امری حیاتی و ضروری است، چرا که ما بهترین امتی هستیم که سرازیر این کره خاکی شده ایم.