سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راه کمال

صفحه خانگی پارسی یار درباره

مدیریت توقعات در ازدواج و روابط عاشقانه......

تقریباً همه ما از تک‌تک لحظاتمان انتظار نتیجه داریم. مثلاً وقتی سوئیچ را در ماشین می‌چرخانید، انتظار دارید ماشین روشن شود. و وقتی این اتفاق‌ها نمی‌افتد، فوراً دچار ناامیدی می‌شویم. این درمورد روابطمان هم صدق می‌کند. برای خیلی از ما انتظاراتمان از نامزد یا همسرمان متفاوت است. درواقع، این تفاوت‌ها اینقدر مهم می‌شوند که اگر برآورده نشوند، موجب پایان یافتن آن رابطه یا ازدواج می‌شود.

خیلی از توقعات ما از تجربیات دوران کودکی مان و رابطه‌ای که بیشترین تاثیر را روی ما داشته است --والدین‌ و خانواده--سرچشمه می‌گیرد. اگر در خانه‌ای بزرگ شده باشید که فقط با یکی از والدین زندگی می‌کرده‌اید، ممکن است انتظارات بسیار کم و محدودی از طرفتان پیدا کنید. یا شاید هم فانتزی کودکانه‌ای داشته‌‌اید که پدر یا مادر چگونه است و حالا انتظاراتتان از طرف‌مقابل به طور غیرواقع‌بینانه‌ای بالا می‌رود.

حتی اگر در خانواده‌ای با هر دو والدین بزرگ شده باشید، ممکن است توقعاتی داشته باشید که خودتان از آن بی‌خبرید. مثلاً مردی که در خانواده‌ای بزرگ شده است که پدر خانواده تمام روز کار می‌کرده و در کارهای خانه به مادر کمک نمی‌کرده است، ممکن است توقع داشته باشد که وقتی به خانه می‌آید، از او پذیرایی شود و خودش هیچ کمکی در کارهای خانه نکند. اما اگر همسرش در خانواده‌ای بزرگ شده باشد که هر دو والدین شاغل بوده‌اند و پدر خانواده نقش فعالی در کارهای خانه داشته است، از همسرش هم همین توقع را خواهد داشت. اگر این تفاوت‌ها برای هر دو طرف یا یکی از آنها خیلی مهم باشد، و هیچکدام از طرفین حاضر به کوتاه آمدن نباشد، این رابطه بر هم خواهد خورد.

نمونه دیگر از پرورش یافتن متفاوت را می‌توان در حیطه مسا‌ئل مالی ببینیم. فرض کنید شما در خانه‌ای بزرگ شده باشید که به علت پایین بودن درآمد خانواده، از همان سنین کودکی یاد گرفته‌اید که قدر هر یک ریال خود را بدانید. اما همسرتان در یک خانواده طبقه بالا متولد شده است که پول در آن اصلاً مسئله مهمی نبوده است و عادت‌های ولخرجی زیادی دارد. برای موفق شدن این رابطه، باید بین دو طرف مصالحه‌ای صورت بگیرد.

شاید شما هم بر سر خیلی از اینگونه مسائل پیش‌پاافتاده هر روز با هم جر و بحث دارید. موضوع این اختلافات هر چه که باشد، این احتمال وجود دارد که دلیل اصلی آن تفاوت در توقعات شما دو نفر باشد. شما برای حل این مسائل چه می‌کنید؟ البته رفتن به دادگاه برای طلاق را فراموش کنید.
به جای اینکه مدام با هم جنگ و جدل کنید، برای چند ساعت یا حتی چند روز عقب بکشید و کمی فکر کنید. وقتی اعصاب هر دو شما آرام‌تر شد، اولین سوالی که باید از همسرتان بپرسید این است که: انتظار تو (درمورد کارهای خانه، مسائل مالی یا هر موضوع دیگر) چیست و این توقع از کجا می‌آید؟ خیلی خوب است که همین سوال را از خودتان هم بپرسید. این احتمال هست که نظر هر دو شما به دوران کودکی‌تان یا روابط قبلی‌تان برگردد.

حتی زوج‌هایی که با پیشینه خانوادگی یکسان کنار هم قرار می‌گیرند می‌توانند درمورد توقعاتشان با هم حرف بزنند. چیزی که برای شما واضح و طبیعی می‌آید ممکن است موجب تعجب طرف‌مقابلتان شود و برعکس.

یک موسسه مشاوره ای نکات زیر را برای حفظ یک رابطه خوب پیشنهاد می‌دهد:

• درمورد توقعات و نیازهایتان با هم حرف بزنید؛ دلایل آن را هم باید مطرح کنید.

• برای صحبت و توافق کردن درمورد چیزهایی که از هم می‌خواهید مشتاق باشید.

• نخواهید که همسرتان برای برآوردن همه انتظارات شما خود را تغییر دهد. برای پذیرفتن تفاوت‌های بین همسر ایدآل و فرد واقعی که با او ازدواج کرده‌اید تلاش کنید.

• سعی کنید مسائل را از نگاه طرف‌مقابلتان ببینید. این به آن معنا نیست که باید همیشه با هم موافقت کنید، اما باید تفاوت‌های بین خودتان، نظرات و نیازهای جداگانه  همدیگر را درک کرده و به آنها احترام بگذارید.

• وقتی انتظارات، نیازها و نظراتتان با هم تفاوت دارند، برای صحبت کردن در این رابطه صادقانه و با جدیت تلاش کنید. قبل از اینکه اوضاع بین شما وخیم شود، می‌توانید از متخصص مشاور کمک بگیرید.

• همه تلاشتان را به کار گیرید تا به همسرتان بفهمانید که چقدر دوستش دارید.


تکنیکهای صدا: چطور عالی صحبت کنید.....

اگر به تکنیک‌های صدایی برای صحبت کردن در کار علاقه‌مند باشید، ممکن است تحقیق درمورد آن وقت‌گیر باشد و مطالب به درد بخوری هم از این جستجوها عایدتان نشود. به همین دلیل با این مقاله تصمیم گرفته‌ایم کارتان را ساده‌تر کنید.

اما چرا باید مهارت‌های صدایی شما در تجارت و کار مهم باشد؟ اگر دلیل سخنرانی‌های کاری فقط ارائه اطلاعات است، به جز اینکه فقط صدایتان باید به قدری رسا باشد که به گوش شنوندگان برسد، صدایتان دیگر چه اهمیتی می‌تواند داشته باشد؟ این تله‌ای است که خیلی از سخنوران تجاری در آن می‌افتند. گفتگوی غیرکلامی، از جمله صدا، تاثیر شگرفی بر رفتار و میزان پذیرش شنوندگان نسبت به پیام شما دارد. بنابراین برای اینکه بتوانید تاثیر لازم را بر مخاطب خود داشته باشید، می‌بایست بتوانید برای گفتگوهای کاری‌تان صدایی تاثیرگذار داشته و از آن برای کیفیت و قدرت دادن به توانایی‌های حرف زدن خود استفاده کنید.

توانایی شما برای ترغیب کردن دیگران با صدای شما در ارتباط است

هر فرد به طرق ابتدایی نسبت به صدای یک نفر پاسخ می‌دهد. اگر در بخش فروش یا بازاریابی باشید، برای کاری مصاحبه می‌کنید و یا در جلسه‌ای می‌خواهید نظرتان را به دیگران  بقبولانید --به عبارت دیگر اگر کارتان طوری است که لازم است شنونده‌های خود را برای کاری متقاعد کنید-- باید به این جنبه اساسی طبیعت انسان توجه خاص داشته باشید.

اما صدای شما واقعاً تا چه حد بر اعتبار، قدرت و قابل‌باور بودنتان اثر دارد؟ صدا از طریق ترکیبی از احساس و زیرکی اثربخشی خود را نشان می‌دهد. صفحات پاورپوینت هیچوقت نمی‌توانند گویای احساس باشند. و هرچه پیامتان پیچیده‌تر و سطح بالاتر بوده و مخاطبینتان باسوادتر باشند، صدای شما درجه‌بندی‌های دقیق‌تری به دست می‌آورد.

صدا به طور تحسین‌آمیزی می‌تواند از پس این چالش برآید. صدای شما، صرفنظر از مغزتان، قابل‌انعطاف‌ترین ابزاری است که برای قانع کردن و تحت‌تاثیر قرار دادن دیگران می‌توانید از آن استفاده کنید. ازاینرو ابزاری ایدآل است که کمکتان می‌کند دقیقاً همان تاثیری که می‌خواهید را بر شنوندگانتان ایجاد کنید. برای موفق شدن در این راستا، هیچ تکنیکی خوب عمل نمی‌کند. درواقع اینکه یاد بگیرید گرم‌تر حرف بزنید، قوی‌ترین ابزار دنیا برای متفاعد کردن مخاطبین را در اختیارتان قرار می‌دهد.

4 تکنیک برای اینکه سخنگویی پویا شوید

به دست آوردن حضور صدایی مناسب برای صحبت کردن در جمع نه تنها به کارتان و موفقیت شرکتتان کمک می‌کند بلکه به شما این امکان را می‌دهد که دقیقاً همان پیامی که در ذهن دارید را به مخاطبینتان برسانید: البته کاملاً موثر و سریع. در زیر به 4 عنصری اشاره می‌کنیم که کمکتان می‌کند به سطح بالاتری از تاثیرگذاری صدا در کار دست یابید.

1. حمایت تنفس: تنفس در حرف زدن با نفس کشیدن عادی فرق دارد و موقع حرف زدن نیاز به تنفس عمیق‌تری است. همچنین این نفس کشیدن باید بسیار کنترل‌شده‌تر باشد زیرا حرفی که از دهانتان بیرون می‌آید، نتیجه برخورد هوا به تارهای صوتی‌تان است. تنفس درست پایه و اساس خوب حرف زدن است زیرا مخالف تنفس بد به دلیل عصبی بودن و استرس داشتن است. تمرین اصلی آن تمرین تنفس دیافراگمی است. نام دیگر آن تنفس از شکم است و بسیار کار ساده‌ای است: اجازه بدهید شکمتان موقع داخل و بیرون دادن هوا بالا و پایین شود نه سینه و شانه‌هایتان. با تنفس از شکم شما ذخیره هوایی ایجاد می‌کنید که به خوبی از صدایتان حمایت کرده و باعث قوی‌تر شدن آن می‌شود.

2. عطف صوتی: این دقیقاً متضاد حرف زدن «یکنواخت» است. شما هم احتمالاً مثل بقیه آدم‌ها وقتی درمورد موضوعی که خیلی به آن علاقه دارید صحبت می‌کنید، صدایتان بالا-پایین‌هایی پیدا می‌کند. از طرف دیگر حرف زدن در موقعیت‌های پرفشار باعث صاف و یکنواخت شدن تن صدای شما خواهد شد. این باعث می‌شود که شنونده‌ها توجه خود را از دست بدهند زیرا گوش‌های ما به تغییر جواب می‌دهد نه به یکنواختی. سخنرانان در عرصه تجارت معمولاً افت و خیزهای زیادی به صدای خود نمی‌دهند اما اینکه صدایتان محدوده بالا و پایین شدن دارد، یک دلیل داشته است! اگر صدایتان چندان رسا نیست، وقت آن رسیده که کمی رنگ و بوی آن را تغییر دهید. با این روش شنونده‌هایتان خیلی راحت‌تر خام حرف‌هایتان خواهند شد.

3. طرح‌ریزی برای قدرت: چرا سخنرانان تجاری اعتقاد دارند که محتوای حرف‌هایشان اهمیت بسیار زیادی دارد اما توجهی به مهارت‌های صدایی خود ندارند؟ برای اینکه شنونده‌هایتان را به همان‌جایی که خودتان می‌خواهید هدایت کنید، به قدرت ماکسیمم نیاز دارید. صدای شما یکی از راه‌هایی است که با کمک آن می‌توانید به این دست پیدا کنید. قدرت صدا با تنفس دیافراگمی شروع می‌شود زیرا باعث می‌شود صدا انعکاس قوی‌تری داشته باشد. هیچوقت سعی نکنید برای رسیدن به چنین نوع قدرتی بلندتر حرف بزنید زیرا باعث می‌شود صدایتان به شکل ناخوشایندی تغییر کند. درعوض، سعی کنید انرژی‌تان را بیشتر کنید.

4. همدردی: هر سخنگویی باید نسبت به شنونده‌های خود همدردی نشان دهد. البته، همدردی چیزی نیست که در آن لحظه بسازید. برای اینکار باید درمورد موضوع بحثتان کاملاً بااحساس حرف بزنید. اگر صدایتان طوری به نظر برسد که انگار نسبت به موضوع بی‌تفاوت هستید، شنونده‌ها هم همین‌طور خواهند بود. و برای به کار بردن زبان حساسی برای متقاعد کردن و الهام بخشیدن به آنها تردید نکنید. همچنین باید راهی برای «شنیدن» شنونده‌هایتان پیدا کنید. چه گفتگوی غیرکلامی دریافت می‌کنید؟ شنونده‌هایتان هستند که با شما حرف می‌زنند، صدایشان را می‌شنوید؟ به آنها نشان دهید که احساسشان را نسبت به طریقه حرف زدنتان با آنها می‌فهمید و به سوالاتشان پاسخ دهید.

صدای شما قدرت بینظیری برای تحت تاثیر قرار دادن شنونده‌هایتان نسبت به پیامتان دارد. پس چرا از این به بعد «هوشمندانه‌تر» صحبت نکنید و از این ابزار لازم کاری بهره کافی نبرید؟


چگونه مثبتاندیش باشیم......

وقتی روزتان خیلی پرمشغله باشد، خیلی راحت ممکن است به مسائل منفی توجه کنید. بخاطر کارها و مسئولیت‌های زیادتان ممکن است احساس خستگی، کلافگی و استرس زیادی داشته باشید. درنتیجه، افکار منفی به درون مغزتان راه باز می‌کنند. بااینکه می‌دانید مثبت فکر کردن برای وضعیت ذهنتان بهتر است اما اگر بگوییم که برای سلامتی‌تان هم می‌تواند مفید باشد، شاید تعجب کنید. تحقیقات نشان داده است که مثبت‌اندیشی می‌تواند فواید بسیار زیادی در بر داشته باشد از بالا بردن اعتمادبه‌نفس و سلامت روانی‌تان گرفته تا ارتقای سلامت فیزیکی‌تان.

پس برای از بین بردن افکار منفی و جایگزین کردن آنها با نگرشی مثبت‌تر چه باید بکنید؟ حتی اگر ذاتاً خوش‌بین نباشید، راه‌هایی هست که از طریق آن بتوانید مهارت‌های مثبت‌اندیشی را در خود تقویت کرده و از فواید آن بهره ببرید.

روی افکارتان تمرکز کنید


برای اینکه مثبت‌اندیش باشید، باید یاد بگیرید که چطور به درستی افکارتان را تحلیل کنید. تمرکز بر جریان سیال ذهن کار سختی است، مخصوصاً اگر خیلی اهل استنطاق کردن نباشید. وقتی با موقعیتی چالش‌انگیز روبه‌رو می‌شوید، سعی کنید بفهمید که چطور درمورد آن اتفاق فکر می‌کنید. آیا شروع به مکالمه منفی با خودتان می‌شوید؟ یا در ذهنتان از خودتان و دیگران انتقاد می‌کنید؟ این تفکر منفی یک مانع اصلی است اما شناسایی این افکار اولین قدم برای غلبه بر آنهاست.

برخی از انواع متداول تفکر منفی شامل فقط تمرکز کردن بر جنبه‌های منفی یک مسئله می‌باشد. مثلاً تصور کنید که روز پرمشغله‌ای را سر کار داشته‌اید. یک سخنرانی داشته  اید و کارهای مختلفی را جلوتر از برنامه به اتمام رسانده‌اید اما فراموش کردید یک تلفن مهم را انجام دهید. آن شب متوجه می‌شوید که باوجود موفقیت‌هایی که در آن روز کسب کرده اید، فقط به آن اشتباه کوچک فکر می‌کنید و نگران هستید که چه تاثیری بر کارتان خواهد داشت. به جای فکر کردن به مثبت‌ها و درک منفی، همه مثبت‌ها را نادیده گرفته و منفی کوچک را بسیار بزرگ کرده‌اید.

مقصر دانستن خود یکی دیگر از شایع‌ترین نوع تفکر منفی است. وقتی بخش شما در شرکت، به سهم فروش ماه خود نمی‌رسد، به جای اینکه به این فکر کنید که اقتصاد کند موجب فروش کلی کمتر شده است، مدام خودتان را مقصر می‌دانید. این نوع تفکر منفی می‌تواند برای سلامت روانی شما مخرب باشد. با مقصر کردن خود برای مسائلی که تقصیر شما نبوده یا در کنترل شما نیست، اعتمادبه‌نفستان  دچار افول می‌شود.

چطور مثبت‌اندیش شوید

تغییر چرخه منفی فکر کار بسیار سختی است و فرایندی است که نیازمند زمان است. شایان‌ذکر است که تکرار کلیشه‌هایی که معمولاً توسط کتاب‌ها پیشنهاد می‌شود (مثل «من به اندازه کافی خوب هستم! من خیلی باهوشم! مردم من را دوست دارند!) در واقعیت می‌تواند تاثیری منفی بر تصور شما از خودتان داشته باشد. مثبت‌اندیشی این نیست که عینکی به چشم‌هایتان بزنید که همه جا را خوشرنگ نشان می‌دهد و همه چیزهای منفی که در زندگی با آنها روبه‌رو می‌شوید را نادیده بگیرید. این رویکرد به همان اندازه نادیده گرفتن‌ مثبت‌های زندگی ویرانگر است. تعادل، با مقدار سالمی واقع‌گرایی، رمز کار است.

پس وقتی خود را درگیر افکار منفی دیدید، چه باید بکنید؟ با قدم‌های کوچک شروع کنید. از اینها گذشته، می‌خواهید یک عادت جدید را وارد زندگی‌تان کنید و درست مثل کسی که می‌خواهد یک رفتار جدید را در خود ایجاد کند، این کار زمان می‌برد.

سعی کنید اول یک قسمت از زندگی‌تان که ببشتر تحت‌تاثیر منفی‌گرایی  است را شناسایی کنید. ممکن است درمورد وضعیت ظاهری‌تان یا درسی‌تان منفی فکر کنید. وقتی با یک بخش خاص از زندگی‌تان شروع کنید، در طولانی‌مدت تغییراتی که در خود ایجاد می‌کنید بادوام‌تر خواهند بود.
خود، تصور کنید تصمیم گرفته‌اید بر افکار منفی که درمورد وضعیت درسی‌تان دارید، تمرکز کنید. قدم بعدی این است که هر روز زمانی را به ارزیابی افکارتان اختصاص دهید، وقتی می‌بینید که افکار انتقادی درمورد خودتان دارید، یک لحظه صبر کرده و به آنها خوب فکر کنید. بااینکه ممکن است بخاطر گرفتن یک نمره بد در امتحان ناراحت باشید، آیا سرزنش کردن خودتان دردی را درمان می‌کند؟ آیا راهی برای ایجاد یک تغییر مثبت در موقعیت وجود دارد؟ بااینکه در این امتحان خود کار نکرده‌اید، حداقل می‌دانید که برای امتحان بعدی چطور باید برای درس خواندن زمانبندی کنید.

مراقب مکالمات منفی‌ با خودتان باشید. وقتی مکالمه درونی‌تان می‌گوید شما هیچوقت تکالیفتان را انجام نمی‌دهید یا کارتان سخت است، راهی برای پیدا کردن دیدگاهی مثبت‌تر نسبت به موقعیت پیدا کنید. مثلاً اگر درگیر نوشتن یک مقاله تحقیقی هستید، به دنبال راه‌هایی باشید که بتوانید برنامه‌تان را طوری تغییر دهید که وقت بیشتری برای این پروژه داشته باشید تااینکه اسیر نومیدی شوید. وقتی انجام کاری به نظرتان سخت می‌رسد، به این فکر کنید که شاید بتوانید برای انجام آن از کسی کمک بگیرید.

مثبت‌اندش بودن این نیست که همه واقعیت‌های منفی زندگی‌تان را نادیده بگیرید. این است که بتوانید رویکردی فعال‌تر به زندگی داشته باشید. مثبت‌اندیشی به جای احساسی ناامیدی یا کلافگی، به شما امکان می‌دهد با فکر کردن به راه‌های موثر برای حل مشکل و پیدا کردن راهکارهای خلاقانه، با چالش‌های زندگی روبه‌رو شوید. شاید آسان نباشد، اما تاثیر مثبتی که بر سلامت فکری، احساسی و جسمی شما می‌گذارد، ارزشش را خواهد داشت. نیازمند این است که صبور باشید و تمرین کنید. این فرایند را نمی‌توانید قدم به قدم جلو ببرید و به اتمام برسانید. درعوض، نیازمند این است که تا پایان عمر به درونتان نگاه کنید و برای مبارزه با افکار منفی و ایجاد تغییرات مثبت علاقه‌مند باشید.


سندرم تحریک پذیری مردانه..........

استرس دارید؟ خسته‌اید؟ بدخلقید؟ اگر مرد هستید و اینها وضعیت فکری شما را تشریح می‌کند، ممکن است از مشکلی رنج می‌برید که جد دیاموند در کتاب خود با همین نام آن را «سندرم تحریک‌پذیری مردانه» می‌نامد. بله خانم‌ها، جالب است بدانید که مردها هم قربانی نوسانات هورمونی می‌شوند که در واقع یک نوع قاعدگی مردانه محسوب میشود.

در زیر مصاحبه جد دیاموند در رابطه با این مشکل را برایتان آورده‌ایم که کمکتان می‌کند بیشتر با این مشکل آشنا شوید. البته مطمئناً می‌دانید که نباید به این مطالب بسنده کنید و در صورت داشتن هر نوع مشکل جسمی یا روحی، بهترین کار مشورت با یک پزشک متخصص است.

- سندرم تحریک‌پذیری مردانه چیست؟ آیا مشکلی جدید است یا اینکه به تازگی تشخیص داده شده است؟

این مشکل با کمک 40 سال تحقیق بالینی شخص خودم و پاسخ‌های 10،000 مرد شناسایی شده است. ما کشف کردیم که چرا میلیون‌ها مرد در سراسر جهان دچار عصبانیت و افسردگی می‌شوند و چرا خیلی وقت‌ها خستگی‌هایشان را بر سر زنی که دوستش دارند خالی می‌کنند.

سندرم تحریک‌پذیری مردانه (IMS)، را می‌توان وضعیت تحریک‌پذیری شدید، خستگی، کلافگی، اضطراب و عصبانیتی که در مردان اتفاق می‌افتد و با تغییرات بیوشیمیایی و نوسانات هورمونی، استرس و فقدان هویت مردانه همراه است، تعریف کرد.

 

- افسردگی و خشونت در مردان را چطور می‌توان به هم مرتبط دانست؟

چیزی که ما فهمیدیم این بود که بیشتر تحقیقات تخصصی و به طریقی تجربه عموم بر این اساس است که زنان دو برابر مردان دچار افسردگی می‌شوند. ما در تحقیق خود دریافتیم که مردان معمولاً به طریقی متفاوت با زنان افسردگی را تجربه می‌کنند. و اغلب آسیب‌پذیری، عصبانیت و تحریک پذیری جنبه‌های مردانه افسردگی است که معمولاً تشخیص داده نمی‌شود.

 

- نقش استرس در سندرم تحریک پذیری مردانه چیست؟

ما دریافته‌ایم که استرس موجب خراب شدن ازدواج‌ها و روابط می‌شود. این مسئله دلایل مختلفی دارد. استرس‌های دنیای امروز بسیار بیشتر از زمان قدیم شده است. در گذشته، استرس منبع جسمی داشت. یک حیوان درنده وارد اردو می‌شد و احتمال خطر جسمی وجود داشت. و مردها می‌دانستند چطور باید به آن واکنش دهند، واکنش جنگ یا گریز.

اما الان، استرس از منابع مختلف دیگری هم ناشی می‌شود. از ترافیک سنگین شهری، وضعیت کشور، مسیر و جهت زندگی خودمان، ترس از حملات ناشناخته بیرونی و بسیاری منابع دیگر. برای اینها، واکنش‌های قدیمی مردان کافی نیست، اگر ندانیم چیست نمی‌توانیم با آن بجنگیم. درنتیجه، استرس مردان به همسران آنها منتقل می‌شود.

 

- بعضی مردان به درون خودشان آسیب می‌زنند؛ خیلی از آنها هم خشن می‌شوند. از کجا مشخص می‌شود که واکنش آنها به چه صورت خواهد بود؟

همانطور که توضیح دادم، این سندرم دو نوع یا جهت دارد؛ درواقع یا به درون ریخته می‌شود --به صورت افسردگی نمود پیدا می‌کند و اگر تحت درمان قرار نگیرد حتی ممکن است منجر به خودکشی نیز بشود-- و یا با عصبانیت و خشونت به بیرون ریخته می‌شود. اینکه واکنش مردی چطور خواهد بود به طریقه تربیت آنها و در بعضی موارد ژنتیک و هورمون‌هایشان مرتبط است. اما خیلی وقت‌ها می‌بینیم مردان واکنش‌های مختلفی می‌دهند و از یکی به یکی دیگر منتقل می‌شوند. اینها مردهایی هستند که ابتدا سعی می‌کنند همه چیز را درون خودشان بریزند و بعد از ناراحتی زیاد ناگهان منفجر می‌شوند.

 

- آیا عوامل هورمونی در این سندرم نقش دارند؟ این ایده هست که روحیات خانم‌ها مستقیماً با هورمون‌های آنها در ارتباط است اما درمورد مردان چیزی گفته نشده است.

باز هم این فرضیه وجود دارد که زن‌ها موجودات هورمونی هستند اما مردها بیشتر منطقی‌اند. اما واقعیت این است که مردها هم درست به اندازه زن‌ها تحت‌تاثیر هورمون‌هایشان قرار دارند. مردها هم چرخه‌های هورمونی مختلفی دارند:

1) بعنوان مثال تستوسترون مردها چهار یا پنج مرتبه در ساعت تغییر کرده و بالا و پایین می‌رود.

2) چرخه‌های روزانه‌ تستوسترون که صبح‌ها بالاتر و شب‌ها پایین‌تر است.

3) چرخه هورمونی ماهانه در هر مرد متفاوت است اما مردها می‌توانند روحیات خود را بررسی کرده و این تغییرات هورمونی را تشخیص دهند.

4) چرخه‌های فصلی نیز وجود دارد که سطح تستوسترون مردها در پاییز بالاتر و در بهار پایین‌تر است.

5) چرخه‌های هورمونی مردانه در طول نوجوانی و بین 40 تا 55 سال که یائسگی مردانه نامیده می‌شود.

6) تغییرات هورمونی که بخاطر استرس در سندرم تحریک‌پذیری مردانه اتفاق می‌افتد.

 

- چه چیز باعث می‌شود هورمون‌ها در مردان از حالت نرمال خارج شود؟

چیزهای مختلفی می‌تواند منجر به این اتفاق شود. با یکی از عادی‌ترین آنها شروع می‌کنیم: غذا خوردن. اگر وزنمان بالا رود، احتمال بروز سندرم تحریک پذیری مردانه بیشتر می‌شود.

دلیل آن این است: مقدار مشخصی تستوسترون در بدن تبدیل به استروژن می‌شود. مردان و زنان  در بدن خود هر دو هورمون تستوسترون و استروژن را دارند. وقتی وزن بالا می‌رود، سلول‌های چربی در تبدیل تستوسترون به استروژن در آقایان فعال‌تر می‌شوند. هرچه میزان استروژن بالاتر و تسروسترون پایین‌تر باشد، تحریک پذیری آقایان بیشتر شده و آگاهی آنها از قدرت مردانه‌شان کمتر می‌شود. این یکی از راه‌هایی است که تنظیم هورمونی‌شان برهم می‌خورد.

راه دیگر زمانی است که تحت استرس زیادی قرار می‌گیرند و درنتیجه سطح تستوسترون بدنشان افت می‌کند. راه دیگر استفاده از داروهایی است که ممکن است بر سطح هورمونی بدن اثر داشته باشند، حتی داروهای گیاهی که خیلی‌ها تصور می‌کنند طبیعی و ایمن هستند.

- سندرم تحریک‌پذیری مردانه چه علائمی دارد؟

ما دریافته‌ایم که یکی از علائم اولیه، انکار است. یعنی اینکه مردها تصور می‌کنند مشکل هرجایی به جز درون خودشان است. فکر می‌کنند مقصر زنشان، رئیسشان، مردم توی خیابان، دولتمردان، هر کسی به جز اتفاقاتی که درون خودشان می‌افتد است. از اینرو یکی از اولین کمک‌هایی که می‌توانیم به زوج‌ها بکنیم این است که به مردها کمک کنیم بر این انکار غلبه کنند.

ما می‌دانیم که افسردگی می‌تواند در زنان و مردان، حتی مردانی که به این سندرم مبتلا نیستند، اتفاق بیفتد اما فکر می‌کنیم افسردگی جنبه بسیار مهمی از سندرم تحریک‌پذیری مردانه است که معمولاً بخاطر اینکه عصبانیت و آسیب‌پذیری و افسردگی را رفتاری منفی می‌دانیم، در مردان تشخیص داده نمی‌شود. خیلی به ندرت می‌بینیم که چقدر مردان ناراحت و غمگین هستند.

 

- می‌توانید درمورد انواع مختلف سندرم تحریک پذیری مردانه توضیح دهید؟

اینها چند نمونه از انواع این سندرم هستند:

•یکی آسیب‌پذیری بیشتری دارد. همان کلافگی که فرد آن را به درون خود می‌ریزد. مردی که روی جوش ملایم است.

•یک نوع دیگر آن خشن‌تر است. مرد یکباره بدون انگیزه شروع به فریاد زدن یا خشونت فیزیکی می‌کند.

•یک نوع متداول دیگر آن دوری کردن است. در این نوع مرد علاقه‌ای به ارتباط برقرار کردن در روابط مهم خود نشان نمی‌دهد. ناپدید می‌شود.

 

- چطور می‌شود که مردی متوجه می‌شود که مشکل از همسرش، رئیسش، ترافیک یا دیگران نیست که عصبانی‌اش کرده است؟

به مرور مردها این مسئله را می‌فهمند.

•اولین راهی که باعث می‌شود مردها متوجه این مسئله شوند این است که می‌فهمند بااینکه به نظر می‌رسد مشکل از بیرون است، واکنش آنها به نظر زیادی افراطی می‌آید. یعنی این موقعیت به آنقدرها عصبانیت هم نیاز نداشت.

•قدم دوم این است که می‌بیند که باوجود علت، روابطی که برایش مهم هستند همه در عذابند.

•سوم، کم‌کم می‌بیند که چیزی هست که بدون اینکه باعث شود احساس بدتری نسبت به خودش پیدا کند می‌تواند علت این مشکلات باشد. 

•و آخر وقتی می‌فهمند که کارهای زیادی هست که برای بهتر کردن خودشان می‌توانند انجام دهند، راحت‌تر میپذیرند که مشکلی وجود دارد.

 

- من وقتی در ترافیک هستم، وقتی می‌خواهم کاری را انجام دهم و نمی‌شود، وقتی غذایم می‌سوزد و خیلی وقت‌های دیگر، خیلی زود عصبانی می‌شوم. 35 ساله هستم و هیچ مشکل خاصی در زندگیم ندارم اما مطمئنم یک چیزی در من تغییر کرده است چون قبلاً اینطور نبودم. آیا این می‌تواند نشانه سندرم تحریک‌پذیری باشد؟

بله. حدس ما این است که وقتی مردی شروع به تجربه اینجور واکنش‌های آسیب‌پذیرانه اضافی می‌کند، که قبلاً عادت به آن نداشته است، دچار این سندرم شده است. بعد آزمایشات و ارزیابی‌های بیشتری روی او انجام می‌دهیم تا اطلاعات بیشتری دریافت کنیم و بتوانیم او را راهنمایی کنیم.

 

- گفتید یکی از عوامل در سندرم تحریک پذیری مردانه، از دست رفتن هویت مردانه است. آیا می‌توانید کمی بیشتر درمورد آن توضیح دهید؟ 

منظور این است که ما به حس مشخص‌تری از هدف در زندگی‌مان نیاز داریم، حس جهت داشتن درمورد اینکه مرد بودن در این دنیایی که الان در آن زندگی می‌کنیم، که بسیار با گذشته تفاوت کرده است، یعنی چه، که می تواند خیلی هم سخت باشد. و به مقدار بیشتری حس حمایت و قدردانی از مردیت در همه نمودهای آن نیاز داریم.

 

- این می‌تواند بخشی از یک مشکل بزرگ‌تر باشد -- ما خیلی سریع به تغییرات اجتماعی اطرافمان واکنش نمی‌دهیم، درست است؟

بله، من فکر می‌کنم این یک مشاهده دیدگاهی است که ما به سمت دنیایی در حرکت هستیم که همه چیز خیلی سریع‌تر از آنچه که ذهن انسان بتواند با آن تطبیق یابد، تغییر می‌کند. و ما به طرق مختلف با نحوه استفاده‌مان از منابع طبیعی، موجب یک فاجعه محیطی می‌شویم. و مشخص است که تازمانیکه نحوه استفاده از این منابع را تغییر ندهیم، زندگی پراسترس و دشوار خواهیم داشت.

 

- من تصور می‌کنم که شوهرم دچار مشکلی شبیه به این سندرم شده است. او دیگر به خیلی چیزها که قبلاً دوست داشت علاقه‌ای نشان نمی‌دهد. نمی‌داند چطور می‌تواند دوباره خوشحال باشد و دیگر حتی مطمئن نیست که بعد از 23 سال من را دوست دارد یا نه. اگر تمایلی به کمک گرفتن از متخصص نشان نداد، چه باید بکنم؟ او به نظر افسرده و بی‌علاقه به همه چیز می‌آید. همه انرژی‌اش را در عوض صرف کارش می‌کند. آیا مصرف ویتامین خاصی می‌تواند به او کمک کند؟

زنان زیادی هستند که این علائم را در شوهرانشان می‌بینند. 

1- شوهرم تغییر کرده است.

2- نسبت به قبل ناراحت‌تر است.

3- می‌گوید دوستم دارد اما من فکر می‌کنم دیگر علاقه‌ای به من ندارد.

4- نمی‌داند چه باید بکند.

برای خانم‌هایی که به تازگی شروع کرده‌اند باید بگویم که باید به دنبال کمک باشید تا بفهمید چطور باید با این مسائل کنار بیایید. باید بدانید کی و چطور باید حمایتش کنید؛ چطور به بهترین نحو از خودتان مراقبت کنید؛ کی برای بردن او پیش متخصص اصرار کنید و کی تصمیم را بر عهده خودش بگذارید. اینها مسائلی هستند که هر روز با آنها سروکار خواهید داشت.

 

- برای درمان این سندرم چه تغییراتی را در رژیم‌غذایی صلاح می‌دانید؟

خیلی مهم است که بدانید تا چه سطحی باید به این مردان کمک نید. مثلاً وقتی مردی رفتاری بسیار افسرده دارد و تصور می‌کند که زندگی اصلاً حرفی برای گفتن ندارد یا رابطه‌اش چیزی برای او ندارد، وقت آن نیست که درمورد رژیم‌غذایی حرف بزنید. در چنین زمانی باید به دنبال یک متخصص باشید تا از بروز اتفاقات احتمالی دیگر که ممکن است خطرناک هم باشند جلوگیری کنید.

اما اصلاحات زیادی هست که می‌توانید در رژیم‌غذایی این افراد اعمال کنید. مثلاً می‌دانیم که یکی از دلایل این سندرم پایین بودن سطح تستوسترون است. همچنین می‌دانیم که وقتی وزن مردی بالا می‌رود که مشکل خیلی از مردان در جامعه کنونی است، سطح تستوسترون آنها پایین خواهد آمد. بنابراین هر کاری که برای کم کردن وزن یا بالا بردن تستوسترون می‌تواند انجام داد، حال این افراد را بهتر خواهد کرد.

 

- اول باید به سراغ پزشک خانوادگی برویم یا از همان ابتدا به متخصص مراجعه کنیم؟

خیلی خوب است که رابطه نزدیکی با پزشک خانوادگی‌تان داشته باشید زیرا خیلی از جنبه‌های این مشکل پایه و اساس فیزیولوژیکی دارند. همچنین توصیح می‌کنم که به طور مرتب و دوره‌ای سری به مشاور روانشناس بزنید زیرا خیلی از جنبه‌های این مشکل پایه روانشناسی هم دارند.

 

- نوشیدن الکل یا کشیدن سیگار چه تاثیری بر احتمال بروز سندرم تحریک‌پذیری مردانه یا وخیم‌تر کردن آن دارد؟

الکل، دخانیات، داروها، موادمخدر مختلف، همه می‌توانند به طرق مختلف بر آن اثر داشته باشند. همانطور که گفتم، اینها می‌تواند بر سطح هورمون‌ها، بیوشیمی مغز و سطح استرس اثر بگذارد و درنتیجه با ابتلا به این سندرم در ارتباط باشد، مثلاً می‌دانیم که مصرف بالای الکل آسیب‌پذیری و عصبانیت را در مردها تشدید می‌کند و در بعضی موارد آنها را خشن‌تر می‌سازد.

 

- برای والدین آماده کردن بچه‌ها برای آینده‌ای ناشناخته غیرممکن است. شما چه توصیه‌ای برای والدین دارید که کمکشان کند راهی با انعطاف‌پذیری بیشتری برای این سفر فرزندانشان بسازند؟

من فکر می‌کنم دو مدل تربیت در جامعه ما وجود دارد. یکی مدل بسیار حمایت‌کننده که شدیداً مراقب فرزندانشان هستند و نوع دیگر مدل سختگیرانه‌تر است.

چیزی که طی سالها تحقیق دریافته‌ایم این است که مدل شدیداً سختگیرانه افراد را به سمت اطاعت کورکورانه سوق می‌دهد اما با گذشت زمان پسرانی که چنین تربیتی داشته‌اند، خشن‌تر و عصبانی‌تر خواهند شد. مدل حمایت‌گرایانه پسرانی را تحویل جامعه خواهد داد که با زن زندگی خود و همچنین فرزندان آینده‌شان با احترام و محبت بیشتری رفتار خواهند کرد.

 

- در آخر حرف دیگری برای خوانندگان دارید؟

توصیه من این است که مشکلاتشان را جدی بگیرند و درصورت مشاهده علائم حتماً به متخصص مراجعه کنند.


بیوگرافی دکتر عبدالحسین زرین کوب.....

عبدالحسین زرین کوب

بیوگرافی دکتر عبدالحسین زرین کوب

بیوگرافی دکتر عبدالحسین زرین کوب

زندگینامه دکتر عبدالحسین زرین کوب
دکترعبد الحسین زرین کوب، ادیب، مورخ، اسلام شناس، ایران شناس، محقق و نویسند? بزرگ معاصر، در 27 اسفند ماه 1301 شمسی در بروجرد، چشم به جهان گشود.
تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش به پایان برد. سپس در کنار تحصیل در دوره متوسطه به تشویق و ترغیب پدر که مردی متدین بود، اوقات فراغت را صرف فراگیری علوم دینی و حوزه ای نمود و ضمن تحصیل فقه و تفسیر و ادبیات عرب، به شعر عربی هم علاقمند شد. گرچه تا پایان سال پنجم متوسطه در رشته علمی تحصیل می کرد با این حال کمتر کتاب تاریخ و فلسفه و ادبیاتی بود که به زبان فارسی منتشر شده باشد و او آن را مطالعه نکرده باشد.

به دنبال تعطیلی کلاس ششم متوسطه در تنها دبیرستان شهر برای ادامه تحصیل به تهران آمد و رشته ادبی را برگزید و در سال 1319 تحصیلات دبیرستانی را به پایان برد و با وجود آنکه کتابهای سالهای چهارم و پنجم متوسطه ادبی را قبلاً نخوانده بود در میان دانش آموزان رشته ادبی سراسر کشور، رتبه دوم را به دست آورد.
با بازگشایی مجدد دانشگاهها در سال 1320، دکتر عبدالحسین زرین کوب در امتحان ورودی دانشکده حقوق شرکت کرد. با آنکه پس از کسب رتبه اول ،در دانشکده ثبت نام هم کرده بود، اما به الزام پدر، ناچار به ترک تهران شد. در همان ایام، علی اکبر دهخدا که ریاست دانشکده حقوق را به عهده داشت، از اینکه چنین دانشجوی فاضلی را از دست می داد، اظهار تأسف کرده بود.
دکتر زرین کوب پس ازترک دانشکده حقوق به زادگاه خود بازگشت و در خرم آباد و بعد در بروجرد به کار معلمی پرداخت، کاری که به تدریج علاقه جدی بدان پیدا کرد.در دوران معلمی، از تاریخ و جغرافیا و ادبیات فارسی گرفته تا عربی و فلسفه و زبان خارجی و حتی ریاضی و فیزیک و علم الهیات، را تدریس کرد.
سرانجام اشتیاق به تحصیل بار دیگر او را به دانشگاه کشاند.
در سال 1324، پس از آنکه در امتحان ورودی دانشکده علوم معقول و منقول و دانشکده ادبیات حایز رتبه اول شده بود، وارد رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران شد. به هر تقدیر، عبدالحسین زرین کوب در سال 1327 به عنوان دانشجوی رتبه اول از دانشگاه فارغ التحصیل شد و سال بعد وارد دوره دکترای رشته ادبیات دانشگاه تهران گردید و در سال 1334 از رساله دکترای خود با عنوان (نقد الشعر، تاریخ و اصول آن) که زیر نظر بدیع الزمان فروزانفر تألیف شده بود با موفقیت دفاع کرد.
پس از اخذ درجه دکترا، از سوی استاد فروزانفر، برای تدریس در دانشکده علوم معقول و منقول دعوت شد و در سال 1335 یا رتبه دانشیاری، کار خود را دانشگاه تهران آغاز کرد و به تدریس تاریخ اسلام، تاریخ ادیان، تاریخ کلام و مجادلات فرق، تاریخ تصوف اسلامی و تاریخ علوم پرداخت.
دکتر زرین کوب در سال 1330 در کنار عده ایی از فضلای عصر همچون عباس اقبال آشتیانی ،سعید نفیسی، دکتر معین،پرویز ناتل خانلری، غلامحسین صدیقی و عباس زریاب، برای مشارکت در طرح ترجمه مقالات دایرة المعارف اسلام (E1) طبع هلند، دعوت شد.
او در ایام تحصیل در تهران، چندی نزد حاج شیخ ابوالحسن شعرانی بپرداخت و با مباحث حکمت و فلسفه، آشنایی بیشتر یافت. از همان روزگار با فلسفه های معاصر غربی نیز آشنا شد و بعد به مطالعه در باب تصوف نیز علاقمند گردید. استاد که از قبل با زبانهای عربی، فرانسوی و انگلیسی آشنا شده بود در سالهای جنگ دوم جهانی، با کمک بعضی از صاحب منصبان ایتالیایی و آلمانی که در آن ایام در ایران به سر می بردند، به آموزش این دو زبان پراخت. در سال 1323 نخستین کتاب او به نام (فلسفه، شعر یا تاریخ تطور شعر و شاعری در ایران) در بروجرد منتشر شد، در حالی که در این هنگام، حدود چهار سال یا کمی بیشتر از تاریخ تالیف کتاب می گذشت.
وی که از زمان شروع تحصیلات دانشگاهی به عنوان دبیر در دبیرستانهای تهران به تدریس پرداخته بود. از سال 1328، سردبیری مجله هفتگی مهرگان را نیز عهده دار شد که با وجود وقفه هایی، این همکاری تا پنج سال تداوم یافت. در سال 1335 با رتبه دانشیاری، کار خود را در دانشگاه تهران آغاز و به تدریس تاریخ اسلام، تاریخ ادیان، تاریخ کلام و مجادلات فرق، تاریخ تصوف اسلامی و تاریخ علوم پرداخت.

در همین سال، برای مدت کوتاهی نیز امور مربوط به انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب را به عهده گرفت. پس از دریافت رتبه استادی دانشگاه تهران (1339 ش)، دکتر زرین کوب چندی نیز در دانشسرای عالی تهران ونیز در دانشکده هنرهای دراماتیک تدریس کرد.
مدتی هم در موسسه لغت فرانکلین با مجتبی مینوی به همکاری مشغول شد. در این میان، یکچند سردبیری مجله راهنمای کتاب را پذیرفت (1342 ش)، و فصل خاصی برای ارائه ادبیات معاصر ایران در مجله به وجود آورد. با این حال همکاری وی با نشریات ادواری داخلی به اینجا محدود نمی شود و فعالیت علمی استاد در انتشار مجلاتی همچون سخن، یغما، جهان نو، دانش، علم و زندگی، مهر و فرهنگ ایران زمین، چشمگیر است.
در سالهای 1347 تا سال 1349 در آمریکا به عنوان استاد میهمان در دانشگاههای کالیفرنیا و پرنیستون به تدریس علوم انسانی پرداخت،سپس به دانشگاه تهران انتقال یافت و در دو گروه تاریخ و ادبیات مشغول به کار شد.
فعالیتهای دکتر عبدالحسین زرین کوب
سفرهای علمی متعدد استاد به اروپا، امریکا، جمهوریهای شوروی(سابق)، هند، پاکستان و کشورهای عربی، در دیدار از کتابخانه ها، موزه ها و موسسات علمی، و تهیه عکس از بعضی نسخه های خطی فارسی و عربی گذشته است. طی همین سفرها وی با جمعی از دانشمندان و نویسندگان بزرگ ایرانی و خارجی آشنائی نزدیک یافت.
دکتر زرین کوب در بسیاری از مجامع و مجالس علمی جهانی شرکت کرده و به عنوان نماینده ایران به ایراد سخنرانی پرداخته است. از این میان پنجمین کنگره اسلامی در بغداد، بیست و ششمین کنگره بین المللی شرقشناسان در دهلی نو، کنگره بین المللی علوم تاریخی در وین، کنگره تاریخ ادیان در ژنو، مجلس بزرگداشت حافظ شیرازی در دوشنبه تاجیکستان، کنگره بزرگداشت نظامی گنجوی در ایتالیا و بعدا در امریکا، مجمع عمومی سردبیران طرح تاریخ تمدن اقوام آسیای مرکزی در پاریس، کنگره بزرگداشت مولوی در مونیخ، کنگره جهانی بزرگداشت خواجوی کرمانی در کرمان، و کنگره همکاریهای اقوام آسیای مرکزی در تهران، تعدادی از این مجالس را شامل می شود.
دکتر زرین کوب در 24شهریور 1378 به دلیل بیماریهای قلب و چشم درگذشت.

بیوگرافی دکتر عبدالحسین زرین کوب

آثار دکتر عبدالحسین زرین کوب
با کاروان حله، شعر بى دروغ، شعر بى نقاب، از کوچه رندان، سیرى در شعر فارسى، سر نى، بحر در کوزه، پله پله تا ملاقات خدا، پیر گنجه در جست‌وجوى ناکجاآباد، از نى‌نامه (برگزیده مثنوى معنوى)، دو قرن سکوت، تاریخ ایران بعد از اسلام، فتح عرب در ایران (به زبان انگلیسى در تاریخ ایران کمبریج)، تاریخ مردم ایران (دو جلد)، روزگاران ایران، دنباله روزگاران ایران، روزگاران دیگر، ارزش میراث صوفیه، فرار از مدرسه، جست‌وجو در تصوف ایران، دنباله جست‌وجو در تصوف ایران، در قلمرو وجدان، شعله طور (درباره زندگى حلاج)، بنیاد شعر فارسى، ادبیات فرانسه در قرون وسطى، ادبیات فرانسه در دوره رنسانس، متافیزیک، شرح قصیده ترسائیه خاقانى، فن شعر ارسطو، ارسطو و فن شعر و …


گرانترین لپ تاپ ها....

گرانترین لپ تاپ های موجود در دنیا

لپ تاپ یک وسیله کاربردی است که این روزها بسیاری به آن نیاز دارند از این رو بیشتر پیگیر اخبار آن خواهیم بود. در دنیا افرادی هستند که سیستم لپ تاپ برایشان اهمیتی ندارند و بیشتر به دنبال آن هستند تا وسیله ای تجملاتی خریداری کنند از این رو سراغ لپ تاپ های چندین هزار دلاری و پوشیده از الماس می روند.

10- Acer Ferrari 1100

 

گرانترین لپ تاپ های موجود در دنیا

 

هارد درایو بزرگ و 4GB RAM آن، قیمت 3000 دلاری یا 9 میلیون تومانی آن را توجیه می‌کند. این لپ‌تاپ دارای فینگر تاچ، کیبورد نرم، پردازشگر 2?3 TL-66 AMD Turion 64، گرافیک 250 GB و صفحه نمایش 12?1 اینچی با وضوح 800×1280 پیکسل است. ظاهر این لپ‌تاپ شبیه به سوپر اسپورت‌های ایتالیایی است و در طراحی آن از فراری کمک گرفته شده است.

9- Dell M6400

 

گرانترین لپ تاپ های موجود در دنیا

 

دارای حافظه گرافیکی 16B و صفحه نمایش 17 WUXGA LED اینچی است که وضوح آن 1200×1920 پیکسل است. همچنین دارای پردازشگر Intel Core 2-Quad Core Extreme Edition است. قیمت این لپ‌تاپ 3000 دلار است که معادل 9 میلیون تومان است.

8- Toshiba Qosmio X770

 

گرانترین لپ تاپ های موجود در دنیا

 

در بین لپ‌تاپ‌های توشیبا، این لپ‌تاپ گران‌ترین لپ‌تاپ است. دارای کارت گرافیک GeForce GTX 560M است که برای گیم‌بازها بسیار قدرتمند است. دارای صفحه نمایش 17?3 اینچی با وضوح 1080×1920 پیکسل است. قیمت این لپ تاپ جالب 3500 دلار معادل 10 میلیون و 500 هزار تومان است.

7- Lenovo Thinkpad W 700 DS

 

گرانترین لپ تاپ های موجود در دنیا

 

یکی از گران‌ترین لپ‌تاپ‌های لنووا محسوب می‌شود که به خاطر برخورداری از برنامه‌های اکسل و CAD ارزشمند است. قیمت آن در حدود 4500 دلار معادل 13 میلیون و 500 هزار تومان است. دارای صفحه نمایش مکمل 10?6 اینچی و صفحه نمایش اصلی 17 اینچی است. پردازشگر Intel Core 2 Extreme ، صفحه گرافیک مبتنی بر NVIDA Quadro FX و کالیبراسیون رنگ X-Rite از دیگر ویژگی های آن است. عیب این لپ‌تاپ، وزن و باتری کم‌عمر آن است.

6- Alienware Area 51

 

گرانترین لپ تاپ های موجود در دنیا

 

این لپ‌تاپ با طرح جالب و هارد درایو قابل گسترش به قیمت 5000 دلارکه معادل 15 میلیون تومان است فروخته می‌شود. مشخصات آن عبارتند از: حافظه 32 GB DDR3 ، وایرلس، هارد درایو دوبل و 256 MB RAM . دارای صفحه نمایش 15?4 اینچ است. پردازشگر آن از نوع Extreme 2ad Gen Intel Core i7 است.

5- Rock Xtreme SL8

 

گرانترین لپ تاپ های موجود در دنیا

 
بهترین لپ‌تاپ بازی و پرسرعت‌ترین لپ‌تاپ با قیمت 5000 دلار که معادل 15 میلیون تومان است. دارای پردازشگر Intel Core 2 Quad Q9550 ، صفحه نمایش 17 اینچ با وضوح 1200×1920 پیکسل است. وزن آن 5?3 کیلوگرم است. از این رو این لپ‌تاپ برای افرادی که به دنبال بازی‌های سنگین و با سرعت بالاتر هستند بسیار مناسب است.

4- Voodoo Envy H-171

 

گرانترین لپ تاپ های موجود در دنیا

 

مشخصات این لپ‌تاپ عبارت است از: صفحه نمایش واید 17 اینچ با وضوح 1200×1920 پیکسل، هارد درایو 250 گیگابایت، RAM با 4GB و صفحه گرافیک FX Go 2500 M . پردازشگر مورد استفاده در آن، Intel Core 2 Extreme X 6800 است. قیمت این لپ‌تاپ 8500 دلار معادل 25 میلیون و 500 هزار تومان است.

3- Ego for Bently

 

گرانترین لپ تاپ های موجود در دنیا

 

سومین لپ‌تاپ‌ گران دنیا قیمت 20 هزار دلاری معادل با 60 میلیون تومان دارد. طراحی این لپ‌تاپ مخصوص خانم‌هاست. دارای محافظ چرمی در 10 رنگ متفاوت است. فریم پیرامون لپ‌تاپ از جنس طلای سفید است. صفحه نمایش 12 اینچی آن دارای قدرت وضوح 800×1280 پیکسل است. مشخصه‌های آن عبارتند: از هارد درایو 160،  RAM با 2GB و پورت‌های انتخاب 3USB.

2- Tulip E-go Diamond

 

گرانترین لپ تاپ های موجود در دنیا

 

یکی از مطلوب‌ترین و گران‌ترین لپ‌تاپ‌های دنیاست. قیمت این لپ‌تاپ در حدود 355000 دلار معادل یک میلیارد و 65 میلیون تومان است. روکش آن از جنس طلای سفید و کروم و مزین به الماس است. ویژگی‌های آن عبارتند از: هارد دیسک 160GB، دوربین اینترنت، DVD رایتر  و RAM با 2GB به همراه وب‌کم و بلوتوث 2?0 .

1-

Luvaglio

گرانترین لپ تاپ های موجود در دنیا

 

گران‌قیمت‌ترین لپ‌تاپ دنیا که ویژگی منحصر به فرد آن، روکش چوبی مزین به الماس آن است. به گفته متخصصان این لپ‌تاپ دارای صفحه نمایش 17 LED اینچی است که با ماده درخشنده ضد انعکاسی پوشیده شده  است تا تصاویر روشن و واضح باشند. به جای کلید پاور در این لپ تاپ از یک قطعه الماس استفاده شده است. این لپ‌تاپ یک میلیون دلار معادل با 3 میلیارد تومان قیمت دارد.

 


تصاویری از تناقض ثروت و فقر در دُبی .....


دبی یک جامعه بین المللی مدرن با طیف گسترده ای از جاذبه است که در چند سال گذشته پروژه های جالب و دیدنی را ساخته است.

شفقنا: دبی یک جامعه بین المللی مدرن با طیف گسترده ای از جاذبه است که در چند سال گذشته پروژه های جالب و دیدنی را ساخته است. همه این پروژه ها همراه با بسیاری از پیشرفت های دیگر دارای بخش غم انگیزی نیز هست. این استدلال صحیح است که مشکلات در هر دولتی وجود دارد، اما آنچه در مورد دبی جالب است این است که این کشور مشکلات خود را پنهان می کند، میلیون ها تن از کارگران مهاجر وارد دبی شده و برای خروج از کشور، گذرنامه های آنان توسط شرکت های ساخت و ساز غصب می شود و قبل از قراداد پرداخت نیمی از مبلغ دستمزد آنها وعده داده می شود. علاوه بر این، شرایط زندگی آنان بسیار تاسف آور است. کارگران از امکانات اساسی بهداشتی محروم هستند. آنان در آپارتمان های تیره رنگ و کوچک با حداقل چند نفر دیگر زندگی می کنند. عدم وجود یک نظام قضایی عادلانه برای خارجی ها، بدرفتاری با کارگران مهاجر و بسیاری از مسائل دیگر مشکلاتی است که این مهاجران در دبی با آن مواجه هستند این در حالی است که هافینگتون پست چندی پیش لیستی از ثروتمند ترین رهبران سیاسی جهان منتشر کرد که براساس آن امیر دوبی با ثروتی معادل 4 میلیارد دلار، ششمین رهبر ثروتمند جهان است.

تصاویر زیر که از اینترنت جمع آوری شده، تناقض میان ثروت هنگفت دبی و فقر مهاجران را نشان می دهد.










































این مُدل دختر است یا پسر؟!

 
  برترین ها: ویبو (Weibo)، نسخه چینی شبکه اجتماعی توئیتر، پر از تصاویر مدل 18 ساله ای به نام ییمینگ ژائو شده است. این مدل و آرایشگر جوان، چهره زیبا و معصومی دارد و در نگاه اول همه فکر می کنند دختر است.

البته این ظاهر کلی اوست که باعث می شود مردم به اشتباه بیفتند، زیرا علاوه بر داشتن صورتی ظریف و لبخندی ملیح، اندام او نیز مثل دخترها باریک و ظریف است. تصاویری که از او در ویبو منتشر شده اغلب توسط خودش انداخته شده اند، ولی تصاویری هم هست که نشان می دهند او برای برندهای بزرگی همچون کلاب موناکو مدلینگ انجام می دهد.

در بعضی از این تصاویر می بینیم که ییمینگ کلاه گیس گذاشته، آرایش کرده و لباس عروس یا دخترانه به تن دارد.

علیرغم اینکه او ظاهر و شغل عجیبی دارد، باید گفت که نامزدی دارد که زیاد هم شبیه دخترها نیست.